بعد از این و یک رفت و آمد هم نوبت به دعوت مهمان رسید که به این بهانه رضا امیرخانی (نویسنده) به روی صحنه آمد.
وی
در بخشی از صحبتهایش راجع به حضور منتقدان و بیانات آنها عنوان کرد: روی
صحبت من در نوشتههایم مردم هستند و روی حرف منتقدین هم همین مردم باید
باشند؛ چرا که قرار نیست من با آنها (منتقدین) رو در رو شوم و اشتباه هم
زمانی است که ما روبروی هم قرار میگیریم.
امیرخانی
در ادامه به سراغ انتخاب عنوان یکی از کتابهایش که «منِ او» است رفت و
اظهار کرد که اتفاقی این اسم را به جهت نامگذاری فولدر کلی فصلهای رمان
روی سیستمش انتخاب میکند و با تعریف منتقدان و هنردانان این اسم ثابت شده
است.
او
درباره ثروتهایی که نویسندگان به جیب میزنند گفت: این اتفاق بسیار کم در
حوزه نوشتاری رخ میدهد که کسی تنها بنویسد و ثروتمند هم تلقی شود، در
این خصوص هم شاید تنها بتوان حدود 15 نفر را در حوزه ادبیات نام برد.
در
قسمت دیگری صحبت از عبوس و جدی بودن برخی از اقشار جامعه شد و امیرخانی هم
با تعریف خاطراتی از علامه جعفری که یکی از آنها تعریف حکایت «خر برفت و
خر برفت» با لحن ساده و رویی خوش برای بچههای مدرسهای بود، بیان کرد: پس
با این اوصاف ایراد از تدین من است نه اصل داستان.
او
در بخش دیگری در پاسخ به علت جذابیت فوتبال گفت: کری خواندنها، مثل
کریخواندن بازی پرسپولیس و استقلال (که البته بحثی ندارد؛ چون پرسپولیس
همیشه میبرد) یکی از عوامل این جذابیت محسوب میشود. در کنار آن بحث هیجان
و تخلیه روانی هم مطرح است.
این
نویسنده همینطور حاضران در استادیوم را به منزله دماسنجی دانست که التهاب
جامعه را به تصویر می کشند و نیاز خود را به گسترش چنین فضایی اعلام می
کنند.
امیرخانی در آخر اعلام کرد که برای شاد کردن چند نفر در خارج از «خندوانه» حاضر است برای کودکان کار حرکتی را انجام دهد.
جوان هم با آرزوی سلامتی و آرامش برای مردم ایران برنامه ای دیگر را به پایان رساند.