به گزارش مشرق، اندیشکده بروکینگز در گزارشی به قلم «کارول گراهام» به تشریح وضعیت فقر در جامعه آمریکا بخصوص مقایسه این قشر در دو نژاد سیاه و سفیدپوست پرداخت.
در ادامه این گزارش آمده است: همه تلاش میکنند دریابند چرا بسیاری از سفیدپوستان بخصوص آنهایی که زندگی مرفهی دارند طرفدار ترامپ بوده و در کمپینهای وی شرکت میکنند. در مقابل، سیاهپوستان و سایر اقلیتهای آمریکا جزو حامیان انتخاباتی هیلاری کلینتون هستند. این شکاف عمیق و رو به رشد میان سفیدپوستان قشر متوسط و فقیر با همتایان سیاهپوست(یا سایر نژادها) نیز بخوبی قابل رویت است. تحقیقات من نشان میدهد که این شکاف نه فقط بر حسب درآمد و فرصتهاست بلکه در امید و آرزوهای افراد نیز وجود دارد. بالاترین هزینه فقیربودن در آمریکا در قالب کالاها یا خدمات عمومی نیست بلکه در اینجا نیز همانند کشورهای در حال توسعه هزینه اصلی استرس، نارضایتی و فقدان امید در افراد است. در عین حال، مساله تعجبآور این است که تحتفشارترین اقشار اقلیتهایی نیستند که از دیرباز علیه آنها تبعیض اعمال میشده بلکه سفیدپوستان فقیر و نزدیک به خط فقرند.
در میان تمامی این اقشار فقیر، سیاهان پرامیدترین افراد به آینده خود محسوب میشوند. این موضوع بر اساس نظرسنجی موسسه «گالوپ» مشخص شده است. طبق این نظرسنجی تحقیقاتی سفیدپوستان فقیر دارای بیشترین میزان استرس _بعنوان نوعی بیماری_ نیز هستند. افراد با سطح رفاه بالاتر امیدواری بیشتری به آینده داشته و برای آن سرمایهگذاریهای میکنند، در مقابل افراد ناامید به آینده عموما چنین دوراندیشیای را امتحان نمیکنند. این نکته نیز قابل ذکر است که فقرا در آمریکا در مقایسه با آمریکایلاتین کمتر به این مساله معتقدند که کار بیشتر میتوان وضعیت بهتری برای آنها در زندگی ایجاد نماید. ناامیدی آنها در کلامشان موج میزند.
چگونه میتوان امیدواری سیاهپوستان فقیر به آینده را در مقایسه با همتایان سفیدپوستشان توجیه کرد؟ برخی محققان مانند «جرمی جکسون» از دانشگاه میشیگان دلیل آن را سطح بالای انعطافپذیری و حس قوی جمعگرایی در میان سیاهان میداند؛ دلیلی که تحقیقات ما نیز آن را تائید میکند. شاید بتوان حضور اوباما بعنوان یک آفریقایی_آمریکایی در کاخ سفید و در سمت ریاستجمهوری کشور را نیز در این روحیه سیاهپوستان بیتاثیر ندانست. و شاهد بود که علیرغم تبعیضات مشهودی که علیه سیاهان در بالتیمور، فرگوسن و چندین منطقه دیگر کشور روی داده و شکاف مستمری که در نرخ دستمزدها، خدمات عمومی و آموزش و پرورش میان دو نژاد اعمال میشود، باز هم پیشرفت در جوامع سیاهپوست متوقف نشده است.
طبق بررسیهای اندرو چرلین در سال جاری، سیاهپوستان احتمالا بیشتر خود را با والدینشان که در شرایطی به مراتب بدتر از خود آنها زندگی میکردهاند، مقایسه میکنند در حالی که سفیدپوستان قشر متوسط و فقیر غالبا خود را در وضعیتی بدتر و ناامنتر از والدینشان میدانند. در این زمینه میتوان نگاهی به افزایش نرخ مرگ و میر بعلت اعتیاد به مواد مخدر، خودکشی و سایر علل قابلپیشگیری در میان سفیدپوستان بیسواد انداخت؛ نرخی که در مقایسه با سیاهان و اسپانیاییتبارها به مراتب بیشتر است(طبق تحقیقات انجام گرفته توسط محققان روزنامه واشنگتنپست در سال2015 )
بعنوان بخش دیگری از این داستان باید به افزایش فاصله میان دو خط بالا و پایین درآمدی اشاره کرد. طبق دادههای موسسه گالوپ، افرادی که در روستاها و حومه شهرها زندگی میکنند در مقایسه با شهرنشینان در خصوص درآمد خود نگرانی و استرس بیشتری دارند. رویای آمریکایی رفاه، فرصتهای برابر و دموکراسی پایدار با مواردی مانند افزایش نابرابریهای درآمدی، فشار بر طبقه متوسط، کاهش دستمزدها و افزایش ناامنی برای کارگران با مهارت کمتر و نیز افزایش نرخ مرگ و میر به چالش کشیده شده است.
عمق و وسعت این مشکل در کشور حیرتآور است. این آگاهی اگر منفعتی برای ما نداشته باشد دستکم زنگ خطر را درباره وعدههایی که دونالد ترامپ در خصوص ساخت دیوار، ممنوعیت تجارت و ایجاد تفرقه هرچه بیشتر در جامعه ما به صدا درمیآورد؛ زنگ خطری که ما را بیدار کند . برای حل و فصد این معضل به سرمایهگذاری درازمدت در بخش بهداشت عمومی و آموزش و پرورش نیاز هست. بعلاوه اینکه اشکال مختلفی از کمکهای اجتماعی که روحیه امید را به مردم القا نماید، کاهش فاصله میان زندگی فقیر و غنی بگونهای که رسیدن به موفقیت و زندگی در یک آمریکای رویایی چیزی مانند یک رویا برای فقرا نباشد و در نهایت تعیین رفاه بعنوان مکمل تولید ناخالص داخلی، باید در دستورکار سیاستمداران کشور قرار گیرد.
در ادامه این گزارش آمده است: همه تلاش میکنند دریابند چرا بسیاری از سفیدپوستان بخصوص آنهایی که زندگی مرفهی دارند طرفدار ترامپ بوده و در کمپینهای وی شرکت میکنند. در مقابل، سیاهپوستان و سایر اقلیتهای آمریکا جزو حامیان انتخاباتی هیلاری کلینتون هستند. این شکاف عمیق و رو به رشد میان سفیدپوستان قشر متوسط و فقیر با همتایان سیاهپوست(یا سایر نژادها) نیز بخوبی قابل رویت است. تحقیقات من نشان میدهد که این شکاف نه فقط بر حسب درآمد و فرصتهاست بلکه در امید و آرزوهای افراد نیز وجود دارد. بالاترین هزینه فقیربودن در آمریکا در قالب کالاها یا خدمات عمومی نیست بلکه در اینجا نیز همانند کشورهای در حال توسعه هزینه اصلی استرس، نارضایتی و فقدان امید در افراد است. در عین حال، مساله تعجبآور این است که تحتفشارترین اقشار اقلیتهایی نیستند که از دیرباز علیه آنها تبعیض اعمال میشده بلکه سفیدپوستان فقیر و نزدیک به خط فقرند.
در میان تمامی این اقشار فقیر، سیاهان پرامیدترین افراد به آینده خود محسوب میشوند. این موضوع بر اساس نظرسنجی موسسه «گالوپ» مشخص شده است. طبق این نظرسنجی تحقیقاتی سفیدپوستان فقیر دارای بیشترین میزان استرس _بعنوان نوعی بیماری_ نیز هستند. افراد با سطح رفاه بالاتر امیدواری بیشتری به آینده داشته و برای آن سرمایهگذاریهای میکنند، در مقابل افراد ناامید به آینده عموما چنین دوراندیشیای را امتحان نمیکنند. این نکته نیز قابل ذکر است که فقرا در آمریکا در مقایسه با آمریکایلاتین کمتر به این مساله معتقدند که کار بیشتر میتوان وضعیت بهتری برای آنها در زندگی ایجاد نماید. ناامیدی آنها در کلامشان موج میزند.
چگونه میتوان امیدواری سیاهپوستان فقیر به آینده را در مقایسه با همتایان سفیدپوستشان توجیه کرد؟ برخی محققان مانند «جرمی جکسون» از دانشگاه میشیگان دلیل آن را سطح بالای انعطافپذیری و حس قوی جمعگرایی در میان سیاهان میداند؛ دلیلی که تحقیقات ما نیز آن را تائید میکند. شاید بتوان حضور اوباما بعنوان یک آفریقایی_آمریکایی در کاخ سفید و در سمت ریاستجمهوری کشور را نیز در این روحیه سیاهپوستان بیتاثیر ندانست. و شاهد بود که علیرغم تبعیضات مشهودی که علیه سیاهان در بالتیمور، فرگوسن و چندین منطقه دیگر کشور روی داده و شکاف مستمری که در نرخ دستمزدها، خدمات عمومی و آموزش و پرورش میان دو نژاد اعمال میشود، باز هم پیشرفت در جوامع سیاهپوست متوقف نشده است.
طبق بررسیهای اندرو چرلین در سال جاری، سیاهپوستان احتمالا بیشتر خود را با والدینشان که در شرایطی به مراتب بدتر از خود آنها زندگی میکردهاند، مقایسه میکنند در حالی که سفیدپوستان قشر متوسط و فقیر غالبا خود را در وضعیتی بدتر و ناامنتر از والدینشان میدانند. در این زمینه میتوان نگاهی به افزایش نرخ مرگ و میر بعلت اعتیاد به مواد مخدر، خودکشی و سایر علل قابلپیشگیری در میان سفیدپوستان بیسواد انداخت؛ نرخی که در مقایسه با سیاهان و اسپانیاییتبارها به مراتب بیشتر است(طبق تحقیقات انجام گرفته توسط محققان روزنامه واشنگتنپست در سال2015 )
بعنوان بخش دیگری از این داستان باید به افزایش فاصله میان دو خط بالا و پایین درآمدی اشاره کرد. طبق دادههای موسسه گالوپ، افرادی که در روستاها و حومه شهرها زندگی میکنند در مقایسه با شهرنشینان در خصوص درآمد خود نگرانی و استرس بیشتری دارند. رویای آمریکایی رفاه، فرصتهای برابر و دموکراسی پایدار با مواردی مانند افزایش نابرابریهای درآمدی، فشار بر طبقه متوسط، کاهش دستمزدها و افزایش ناامنی برای کارگران با مهارت کمتر و نیز افزایش نرخ مرگ و میر به چالش کشیده شده است.
عمق و وسعت این مشکل در کشور حیرتآور است. این آگاهی اگر منفعتی برای ما نداشته باشد دستکم زنگ خطر را درباره وعدههایی که دونالد ترامپ در خصوص ساخت دیوار، ممنوعیت تجارت و ایجاد تفرقه هرچه بیشتر در جامعه ما به صدا درمیآورد؛ زنگ خطری که ما را بیدار کند . برای حل و فصد این معضل به سرمایهگذاری درازمدت در بخش بهداشت عمومی و آموزش و پرورش نیاز هست. بعلاوه اینکه اشکال مختلفی از کمکهای اجتماعی که روحیه امید را به مردم القا نماید، کاهش فاصله میان زندگی فقیر و غنی بگونهای که رسیدن به موفقیت و زندگی در یک آمریکای رویایی چیزی مانند یک رویا برای فقرا نباشد و در نهایت تعیین رفاه بعنوان مکمل تولید ناخالص داخلی، باید در دستورکار سیاستمداران کشور قرار گیرد.