به گزارش مشرق، روزنامه«کیهان» در یادداشت میهمان شماره امروز خود به قلم حسین شمسیان نوشت:
بعد از مدتها زمزمه و حرفهای در گوشی، دو روز قبل، یک سایت حامی دولت، از حرفهای در گوشی و محفلی برخی از نزدیکترین افراد به دولت یازدهم خبر داد و گفت که آنها در جلسات محفلی و خصوصیشان، از یک دورهای بودن روحانی میگویند و آنقدر نسبت به این موضوع مطمئن شدهاند که از هماکنون بار خود را برای خدمت در دولت بعدی تنظیم کردهاند!
این سخنان عجیب را نه یک کارگر با چند ماه حقوق عقب افتاده میزند که بگوییم از سر دلخوری و ناامیدی از دولت است و نه یک رسانه یا رجل سیاسی منتقد دولت. این سخن را یک رسانه حامی سینهچاک دولت به نقل از مقامات ارشد دولتی نقل کرده است. فارغ از اینکه این اتفاق در عالم واقع محقق بشود یا نه، چرایی این حرف و این موضوع بیش از اینکه موضوعات مختلف دیگر مهم است و باید به تبیین و تحلیل آن پرداخت.
پشتوانه اجتماعی به طرق مختلفی بهدست میآید؛ که گاه با عملکرد غلط رقبا، گاه با دادن وعدههای رنگارنگ، گاه با موجسازی و گاه با سوار شدن بر موج نیازها، احساسات و حسرتها. اما بر عکس اینکه کسب پشتوانه اجتماعی راههای مختلفی دارد، از دست دادن آن زیاد پیچیده نیست! و شاید هیچچیز به اندازه دروغ، عدم صداقت و خلف وعده به تخریب آن پشتوانه کمک نکند.
دولت یازدهم با وعدههای فراوان با مردم عهد بست. این تا حدودی طبیعی است که افراد وعده بدهند تا رای بگیرند. اما همان ایام انتخابات بود که رهبر عزیز انقلاب در حرم مطهر امام راحل فرمودند؛ کاندیداها به مردم وعدههایی بدهند که اگر سال دیگر فیلم آن وعدهها را به آنها نشان دادند، در اجرای آن در نمانند و تعجب نکنند. آن همه وعده به وضع امروز رسیده و مردم طبیعتا دلخور شدهاند. برای اثبات این مدعا، کافی است به دو مقوله اخیر توجه کنید تا راز ادبار حتی تا نزدیکترین لایههای دولت را کشف کنیم.
1- «شخص من هرگز با مسکن مهر مخالف نبوده و نیستم و من جزو اولین کسانی بودم که این موضوع را وارد نظام برنامهریزی ایران کردم که بعد از آن، این مسئله ردیف پیدا کرد و مباحث دیگری چون بهسازی مسکن روستایی و مسکن اجتماعی تا قبل از دوره مسئولیت من در تاریخ ایران سابقه ندارد.» هر کس این سخن را بخواند، یقین میکند که گوینده، یکی از طرفداران پر و پا قرص محرومین و مستضعفین و حامی خانهدار شدن مردم است و از ته دل برای موفقیت او دعا میکند. این همان در باغ سبز معروف و وعده روز اول است. اما شاید کسی باور نکند که گوینده، به فاصله کوتاهی بعد از این سخنان، ریل عوض کرده و بگوید: «مسکن مهر طرح مزخرفی است»! اما این اتفاق افتاده است! نه تنها این اتفاق، که باز مدتی بعد همان شخص مسکن مهر را فاجعهآمیز خوانده است! آیا به راستی گوینده هر دو سخن یکی است!؟ یعنی کسی در دنیا پیدا میشود که طرح خودش را(!) مزخرف و فاجعهآمیز بنامد!؟ بله پیدا میشود! همه این حرفها، اظهارات آقای آخوندی، وزیر مسکن دولت یازدهم است! حرفهای اول، مربوط به جلسه رای اعتماد است، روزی که نیاز به رای نمایندگان مجلس داشت و همین حرفها اثر خودش را گذاشت. و حرفهای بعدی مربوط به زمانی است که ایشان به صندلی وزارت تکیه زده بود! آیا این رفتار اعتمادی برای دولت باقی میگذارد!؟ برای مردم منتظر، خیلی سخت است که بپذیرند وزیری که قرار بوده برای خانهدار شدنشان، کاری بکند، بعد از سه سال، هیچ هنر و ابتکاری جز حمله به دولت قبل ندارد! وزیر مسکن، حتی از طرح مسکن اجتماعی که بارها و بارها وعده رونمایی آن را داده بود هم رونمایی نکرد و برای دلخوشی، حتی یک نفر را صاحب خانه نکرد تا ثابت کند نه تنها مسکن مهر مزخرف است، بلکه اساسا مسکنسازی برای فقرا مزخرف است! وقتی میتوان با ثروت چند هزار میلیاردی در خانههای قصرگونه و مجلل زندگی کرد، آیا اشتباه نیست به فکر ساختن آپارتمانهای کوچک و فقیرانه باشیم!؟ و اینگونه میشود که برخلاف همه هفتههای دولت طول تاریخ انقلاب که اوج رونمایی از خدمات دولتهاست، وزیر مسکن دولت یازدهم پروژههایی نظیر اتاق شیردهی مادران، نوسازی سرویسهای بهداشتی و ساماندهی چرخدستیهای فرودگاه مهرآباد را با حضور خود افتتاح میکند!
البته نباید از نقش کسانی که با ابقای این وزیر در روز رایاعتماد، به ظاهر دوستی و در عمل بزرگترین ضربهها را به اعتبار دولت یازدهم زدند چشمپوشی کرد. کسانی که در مجلس کوشیدند آخوندی را وزیر موفق و دلسوز جا بزنند و صراحتا گفتند که وی رای بالاتری بدست خواهد آورد! و کسانی از بیرون مجلس با ارسال پیامک، نمایندگان را تحت تاثیر خود قرار دادند. این یکی از مهمترین دلایل ریزش اعتماد مردم به دولت یازدهم است.
2- اما مشهور است که گفتهاند: «ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست» یعنی اگر کاری هم از دستت برنمیآید، در حوزههای غیر عملی، همراهی و همدلی داشته باشد. نگاهی به ماجرای حقوقهای چند ده و حتی چند صد میلیونی برخی مدیران دولت یازدهم، حقایق تلخی را آشکار میکند. همه میدانیم با وجود خیل عظیمی از کارمندان و مدیران پاکدست، حلالخور و خدوم در بدنه اداری کشور، افرادی بیتالمال را غنیمت دانسته و به آن دستدرازی کردهاند و میکنند. این عده افزون بر آنکه آبروی آن همه انسان شریف و خدوم را لکهدار میکنند، آبرو و اعتبار دولت را هم مخدوش کرده و از کیسه اعتماد عمومی که بزرگترین پشتوانه هر دولتی است، به ناروا برای خود خرج میکنند. در چنین شرایطی چه باید کرد و چگونه میتوان اعتماد مردم را حفظ کرد؟ جواب یقینا چندان پیچیده و پنهان نیست. همان کاری که امام علی(ع) از ما خواستهاند، یعنی کوتاه کردن دست غارتگر. یقینا واکنش قاطع و محکمی از این دست، نه تنها باور و اعتماد عمومی را حفظ میکند، بلکه به تقویت آن هم کمک میکند. اما در عمل چه اتفاقی افتاد!؟ در عمل مردم با مواضع و رفتارهای متناقضی مواجه هستند که معلوم نمیکند بالاخره رفتار دولت با متخلفانی از این دست چیست!؟ به خصوص آنکه برخی متخلفان، به نحوی از انحاء نزدیکی بیشتری با برخی مقامات دولتی دارند. از یک سو، با دستور رئیسجمهور محترم مواجه هستیم که شناسایی افراد و پیگیری موضوع را از معاون اول خود خواسته است. و مردم با خود میگویند مگر این افراد شناخته شده نیستند!؟ پس این فیشهای حقوقی که منتشر میشود، صاحب ندارد!؟ اما در همان فرمان، رئیسجمهور موضوع را به گردن دولت قبل انداخته و آن ر ا میراثی از آن دوران میداند! مردم با خود میگویند یعنی شخصی سه سال حقوق چند ده میلیونی گرفته و متوجه نبوده و اکنون ناگهان متوجه شده که دولت قبل چه دام مخوفی برای گرفتار کردن او گسترده است!؟ اما به جز این نامه پرتناقض، موضعگیریهای مسئولان دولتی هم در نوع خود جالب است. وزیر کار، این موضوع را نادرست میداند و رسما اعلام میکند که مبلغ پرداختی به فلان شخص، حق او بوده و چون چند ماه حقوق دریافت نکرده و یک باره به حساب وی واریز شده، چنین شبههای ایجاد شده است! سخنگوی دولت از عزم کابینه برای برخورد با این وضع میگوید و در عین حال، موضوع را به گردن دولت قبل میاندازد و گلایه میکند که چرا به جای پرداختن به فیش حقوقی مدیران، به اختلاسهای کلان نمیپردازید!؟
رئیس بیمه مرکزی استعفا میکند ولی در استعفانامهاش به سر مردم منت میگذارد که در بخش خصوصی چند برابر(!) این پول را به او میدادهاند و نرفته است! و از اینکه آبروی دولت یازدهم به خطر افتاده، از رئیسجمهور عذرخواهی میکند! واقعا چه خبر است!؟ مردم چگونه و به کدام حرف اعتماد کنند؟ بالاخره این افراد حق داشتهاند چند صد میلیون حقوق بگیرند یا نه؟! بالاخره با کسی برخورد میشود یا نه؟ مدیر چند صد میلیونی چه گلی به سر مردم زده که تازه منت هم دارد؟ و کلی سوال دیگر. این دو نمونه که میتوان به آن نمونههای دیگری هم افزود، راز ادباری است که سایت حامی دولت از آن سخن گفته بود و اکنون از داخل دولت نیز صدای آن شنیده میشود.