گروه فرهنگ و هنر مشرق- 10 سال از گلایهی رهبر معظم انقلاب از وزارت آموزش و پرورش دربارهی مهجوریت قرآن کریم گذشت. ایشان در روز معلم سال 1385 در بیانی کاملا صریح و شفاف دربارهی ضرورت توجه متولیان وزارت آموزش و پرورش به قرآن کریم و جایگاه آن در این نهاد تربیتی فرمودند: «قرآن در آموزش و پرورش حقیقتاً مهجور واقع شده است. علت این است که در دورانی طولانی، قرآن در آموزش و پرورش ما مهجور بوده یا اصلاً وجود نداشته است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توقع این بود که یک کار کارستانی انجام بگیرد. کارهایی هم شده است. لکن جای حضور قرآن در دورههای گوناگون واقعا خالی است. باید فکر بشود، امروز خوشبختانه حرکت قرآنی در کشور خیلی خوب است. لکن در آموزش و پرورش باید نهادینه شود»
شایسته بود پس از این فرمایش مقام معظم رهبری، ابعاد مهجوریت قرآن کریم در این نهاد تربیتی، بررسی و راهکارهای مناسب برای تحقق منویات معظم له شناسایی و مورد اقدام و عمل قرار میگرفت؛ اینکه وزارت آموزش و پرورش در طول یک دههی گذشته در این مسیر چه اقداماتی را عملی کرده.
*اول – وزرای محترم آموزش و پرورش
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر وزرای آموزش و پرورش احیای کلاسهای آموزش قرآن و اجرای تمام قد مصوبات شورای عالی و نظارت مستمر بر آنها و اتخاذ سیاستهای تشویقی و جلوگیری از اعمال سلیقه و انجام تخلف در این زمینه را خواستار میشدند. وزارت آموزش و پرورش در طول این 10 سال میزبان چهار وزیر محترم بوده که اغلب آنها با شعار توجه به جایگاه قرآن کریم در آموزش و پرورش از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتهاند و البته بیشترین تأثیر را هم در خلق وضعیت موجود داشتهاند.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر وزرای آموزش و پرورش تنها به دلسوزی و اقدام احساسی بسنده نمیکردند و به جای تأمل در وظایف ذاتی این وزارتخانه، اسیر طرحهای از پیش برنامهریزی شده و با منظورهای خاص نمی شدند و این همه منابع مالی و سرمایههای نیروی انسانی را به نام توسعهی فعالیتهای قرآنی تلف نمی کردند و با ارائهی پیشنهادهای اغلب ناکارآمد باعث بروز آسیبهای فراوان و ایجاد انتظارات بیش از حد در مدارس و معلمان و در نهایت بدبین کردن مردم و جامعه نسبت به عملکردهای قرآنی این وزارتخانه نمیشدند. اگر وزیر محترم فعلی به تنها برنامهی پیشنهادی خود در یکپارچه سازی فعالیتهای قرآنی وزارت آموزش و پرورش عمل کرده و مسیر از پیش هموار شده وزیر پیشین را طی نکند، آیا بسیاری از آسیبها و مهجوریتها قابل رفع نخواهد بود؟
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر فرصت ناب و بیبدیل آموزش قرآن نادیده گرفته نمیشد. وقتی برای هر دانش آموز در طول شش سال ابتدایی مجموعاً 510 جلسهی آموزش قرآن برگزار میشود و برای او حدود 750 صفحهی کتاب درسی چاپ میگردد و وقتی در طول شش سال متوسطه حداقل در مجموع 360 ساعت آموزشی برگزار و حدود 750 صفحهی کتاب درسی چاپ میشود، چرا نتایج و برونداد برنامهها چندان که باید چنگی به دل نمیزنند و چرا انس دانش آموزان با قرآن در طول سالهای تحصیل نهادینه نمیشود؟
*کمیسیون آموزش عمومی قرآن کشور
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر کمیسیون آموزش عمومی قرآن کشور به جای حضور الصاقی و تحمیلی در آموزش و پرورش اولا جایگاه مناسب و شایستهی خود را در این وزارتخانه مشخص کند. ثانیاً به جای الزام و اجبار مراکز و نهادها به اجرای طرحهای متفرقه، آنها را به اجرای کامل و دقیق وظایف محوله متناسب با مأموریت ذاتی هر یک ملزم کند.
*معاونت آموزشی
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر به اجرای برنامهها تا حصول نتیجه توجه میشد. بررسیها و تجارب عینی نشان میدهند برنامههای درسی و آموزشی به دلیل نبود نظارت صحیح و دقیق و مستمر به صورت تمام قد و کامل اجرا نمیشوند.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر سیستم ارزشیابی دقیق نسبت به شناسایی و تشویق افراد و مدارس و مناطق موفق در امر آموزش عمومی قرآن و فعالیت های قرآنی طبق برنامهریزی و اجرای دقیق و نظارت مستمر اقدام میکرد.
*شورای عالی آموزش و پرورش
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر شورای عالی آموزش و پرورش در نظارت بر اجرای صحیح و دقیق قوانین دچار مسامحهکاری و کوتاهی نمیشد. مانند بخشنامهی ساماندهی نیروی انسانی معاونت ابتدایی که دو سال است مدیران و معاونین مدارس را ملزم به تدریس قرآن میکند یا نبود هیچ ساز و کار اجرایی و رسمی در شورای عالی آموزش و پرورش برای نظارت مستمر بر دروس از جمله تدریس قرآن که سال به سال نور چراغش در حال فروکش کردن و خاموش شدن است.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر هر بخش به وظیفهی خود عمل میکرد تا آموزش روخوانی از دورهی پیش دبستانی شروع نشود و تا فوق لیسانس ادامه پیدا نکند و در آخر هم مهارت مورد انتظار تأمین نشود.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر آموزش و پرورش موظف میشد در زمان معین به وظیفهی آموزش عمومی قرآن خود عمل کند تا دیگر بخشها مجبور به تکرار آن نباشند و بلکه در راستای ارتقاء آموزش قرآن در جامعه قدم بردارند.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر قوانین مصوب شورای عالی آموزش و پرورش مانند ساعات رسمی آموزش قرآن (سه زنگ در هفته) به آسانی در اکثر مدارس به یک یا دو زنگ تقلیل پیدا نمیکرد و به جای آن ریاضی تدریس نمیشد.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر به جای تجمیع ساعات قرآن در یک روز و خسته کردن دانش آموزان، طبق مصوبهی شورای عالی آموزش و پرورش، در سه روز با فاصلهی معین و آن هم ترجیحاً زنگ اول یا دوم آموزش داده میشد.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر به جای تعطیلی نظارت و ارزشیابی آموزشی و از بین بردن معلمان راهنمای شهری و روستایی در سالهای گذشته این بخش احیاء و مورد حمایت قرار میگرفت تا انگیزه و تلاش آن دسته از معلمان و مربیان علاقهمند تدریس قرآن رفته رفته به سردی نمیگرایید و از بین نمیرفت.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر طبق قانون شورای عالی آموزش و پرورش هر طرح و برنامهی قرآنی ابتدا به تصویب و تأیید این شورا میرسید تا در صورت داشتن اعتراض و انتقاد معلوم میشد چه کسی باید پاسخگو باشد. شورای عالی یا وزیر سابق که دیگر در آموزش و پرورش نیست؟
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر هر طرح و برنامهی قرآنی پس از تأیید نظرات کارشناسی و اخذ مجوزهای قانونی ابتدا به صورت آزمایشی اجرا و سپس نسبت به اجرای سراسری اقدام میشد.
*شورای توسعهی فعالیتهای قرآنی کشور
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر شورای توسعه فرهنگ قرآنی به جای وادار کردن وزارت آموزش و پرورش به اجرای طرحهای متعدد و بیثمر که صرفاً جنبهی شعاری و تبلیغی دارند و تاکنون هم ثمری نداشتهاند از آموزش و پرورش انجام و تکمیل وظایف محوله را که شامل آموزش، ترویج، ارزیابی و تشویق در راستای تحقق اهداف مصوب شورای عالی و مندرج در اسناد تحولی و اهداف آموزش عمومی قرآن بود خواستار میشد با توجه به تزریق بودجهی آموزش عمومی قرآن در دو دولت دهم و یازدهم، هزینههای زیادی به نام قرآن در این ارگان انجام شد اما با کمال تأسف هیچ یک از مخاطبان اصلی که وظیفهی اصلی تحقق اهداف آموزش عمومی قرآن را برعهده دارند (معلمان و دبیران قرآن) از این اعتبارات نه ریالی بهره بردند و نه اصلا خبردار شدند. نتیجه آنکه پس از گذشت چند سال از تشکیل شورای توسعهی فرهنگ قرآنی بود و نبود کمیسیون آموزش عمومی قرآن برای معلمان و کلاسهای قرآن مدارس یکی است.
*مرکز آموزش و ارتقاء نیروی انسانی
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر معلمان مدارس از آموزشهای لازم به اندازهی کافی بهرمند میشدند. سالهاست آموزش معلمان، فاقد حداقل کارایی لازم است، مشکلاتی که دورههای آموزشی را تهدید کرده و اثر بخشی آن را ناچیز میکند فراوان است.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر مرکز نیروی انسانی برای مدیران مدارس دورههای نظارت و ارزشیابی از دروس مخصوصاً درس قرآن را پیش بینی میکرد تا این امر خطیر به بهانهی سر رشته نداشتن مدیر مدرسه مورد غفلت قرار گیرد.
*شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش بدون کار کارشناسی اقدام به تصویب و ابلاغ بخشنامهها و دستورالعملهای مغایر با مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش نمیکردند. برای نمونه فقط به ذکر نام برخی از موارد اشاره میشود.درس قرآن عملا بر خلاف مصوبهی 677 شورای عالی که باید توسط آموزگار پایه تدریس شود، به مدیران مدارس سپرده شده.
راه اندازی 10 هزار مدرسهی قرآنی در چند سال گذشته و تعطیلی آنها پس از دو سال با میلیاردها تومان بودجه اجرای طرح ملی حافظان قرآن با هدف تربیت 10 میلیون حافظ قرآن و معرفی 3 میلیون و 200 هزار حافظ قرآن در طول کمتر از شش ماه و تعطیلی طرح پس از گذشت یک سال در تقلیل ساعات کاری معلمان با سابقهی 20 سال و بالاتر اغلب زنگ قرآن مدنظر و عمل قرار داده میشود. این طرح، مانع اجرای قانون تدریس قرآن توسط معلم پایه است.
*زنگ خطر
از پیامبر گرامی اسلام (ص) در کتاب «اصول کافی» روایت شده: «هرگونه آشوبها و فتنههای زمانه چون شب تار شما را فرا گرفت. بر شما باد که به قرآن رو بیاورید» این حدیث مشهور که از منابع معتبر شیعه نقل شده گویای آن است که علی القاعده آموزشها و فعالیتهای قرآنی کشور باید بتوانند نسل امروز و فردای کشور را در برابر شبیخون فرهنگی غرب صیانت و هدایت کنند.
اگر چنین نیست قطعاً اشکالاتی وجود دارد که نیازمند بررسی دقیق و بازنگری و اصلاح برنامههاست و در نگاه اول تعدد فعالیتهای قرآنی آموزش و پرورش ما را به تحسین وادار میکند اما وقتی با دقت به مأموریت ذاتی و اسناد تحولی و نتیجهی اقدامات و هزینههای انجام شده مینگریم وضعیت نگران کنندهای را مشاهده میکنیم چرا که نتایج و شواهد از سیر نزولی جایگاه و اهمیت توجه به قرآن در آموزش و پرورش حکایت دارد. به گونهای که زنگهای خطر به صدا در آمدهاند و این هشدار جدی است.
به گزارش «آیه»، بدون تردید فقدان انسجام اندیشه و عمل و یکپارچگی در فعالیتهای قرآنی، نبود نظارت، ارزیابی و سیاستهای تشویقی معلمان و مدارس، نبود رغبت معلمان به آموزش و تدریس قرآن در اثر ناتوانی، ورود طرح و برنامههای مغایر با اسناد تحولی، مأموریتهای ذاتی آموزش و پرورش و اعمال نظرات مدیران بدون در نظر گرفتن نظرات کارشناسی همه و همه باعث ناکارآمدی سیستم آموزشی در تحقق منویات رهبر معظم انقلاب و در نهایت مهجوریت هر چه بیشتر قرآن در وزارت آموزش و پرورش میشود.
شایسته بود پس از این فرمایش مقام معظم رهبری، ابعاد مهجوریت قرآن کریم در این نهاد تربیتی، بررسی و راهکارهای مناسب برای تحقق منویات معظم له شناسایی و مورد اقدام و عمل قرار میگرفت؛ اینکه وزارت آموزش و پرورش در طول یک دههی گذشته در این مسیر چه اقداماتی را عملی کرده.
*اول – وزرای محترم آموزش و پرورش
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر وزرای آموزش و پرورش احیای کلاسهای آموزش قرآن و اجرای تمام قد مصوبات شورای عالی و نظارت مستمر بر آنها و اتخاذ سیاستهای تشویقی و جلوگیری از اعمال سلیقه و انجام تخلف در این زمینه را خواستار میشدند. وزارت آموزش و پرورش در طول این 10 سال میزبان چهار وزیر محترم بوده که اغلب آنها با شعار توجه به جایگاه قرآن کریم در آموزش و پرورش از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتهاند و البته بیشترین تأثیر را هم در خلق وضعیت موجود داشتهاند.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر وزرای آموزش و پرورش تنها به دلسوزی و اقدام احساسی بسنده نمیکردند و به جای تأمل در وظایف ذاتی این وزارتخانه، اسیر طرحهای از پیش برنامهریزی شده و با منظورهای خاص نمی شدند و این همه منابع مالی و سرمایههای نیروی انسانی را به نام توسعهی فعالیتهای قرآنی تلف نمی کردند و با ارائهی پیشنهادهای اغلب ناکارآمد باعث بروز آسیبهای فراوان و ایجاد انتظارات بیش از حد در مدارس و معلمان و در نهایت بدبین کردن مردم و جامعه نسبت به عملکردهای قرآنی این وزارتخانه نمیشدند. اگر وزیر محترم فعلی به تنها برنامهی پیشنهادی خود در یکپارچه سازی فعالیتهای قرآنی وزارت آموزش و پرورش عمل کرده و مسیر از پیش هموار شده وزیر پیشین را طی نکند، آیا بسیاری از آسیبها و مهجوریتها قابل رفع نخواهد بود؟
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر فرصت ناب و بیبدیل آموزش قرآن نادیده گرفته نمیشد. وقتی برای هر دانش آموز در طول شش سال ابتدایی مجموعاً 510 جلسهی آموزش قرآن برگزار میشود و برای او حدود 750 صفحهی کتاب درسی چاپ میگردد و وقتی در طول شش سال متوسطه حداقل در مجموع 360 ساعت آموزشی برگزار و حدود 750 صفحهی کتاب درسی چاپ میشود، چرا نتایج و برونداد برنامهها چندان که باید چنگی به دل نمیزنند و چرا انس دانش آموزان با قرآن در طول سالهای تحصیل نهادینه نمیشود؟
*کمیسیون آموزش عمومی قرآن کشور
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر کمیسیون آموزش عمومی قرآن کشور به جای حضور الصاقی و تحمیلی در آموزش و پرورش اولا جایگاه مناسب و شایستهی خود را در این وزارتخانه مشخص کند. ثانیاً به جای الزام و اجبار مراکز و نهادها به اجرای طرحهای متفرقه، آنها را به اجرای کامل و دقیق وظایف محوله متناسب با مأموریت ذاتی هر یک ملزم کند.
*معاونت آموزشی
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر به اجرای برنامهها تا حصول نتیجه توجه میشد. بررسیها و تجارب عینی نشان میدهند برنامههای درسی و آموزشی به دلیل نبود نظارت صحیح و دقیق و مستمر به صورت تمام قد و کامل اجرا نمیشوند.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر سیستم ارزشیابی دقیق نسبت به شناسایی و تشویق افراد و مدارس و مناطق موفق در امر آموزش عمومی قرآن و فعالیت های قرآنی طبق برنامهریزی و اجرای دقیق و نظارت مستمر اقدام میکرد.
*شورای عالی آموزش و پرورش
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر شورای عالی آموزش و پرورش در نظارت بر اجرای صحیح و دقیق قوانین دچار مسامحهکاری و کوتاهی نمیشد. مانند بخشنامهی ساماندهی نیروی انسانی معاونت ابتدایی که دو سال است مدیران و معاونین مدارس را ملزم به تدریس قرآن میکند یا نبود هیچ ساز و کار اجرایی و رسمی در شورای عالی آموزش و پرورش برای نظارت مستمر بر دروس از جمله تدریس قرآن که سال به سال نور چراغش در حال فروکش کردن و خاموش شدن است.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر هر بخش به وظیفهی خود عمل میکرد تا آموزش روخوانی از دورهی پیش دبستانی شروع نشود و تا فوق لیسانس ادامه پیدا نکند و در آخر هم مهارت مورد انتظار تأمین نشود.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر آموزش و پرورش موظف میشد در زمان معین به وظیفهی آموزش عمومی قرآن خود عمل کند تا دیگر بخشها مجبور به تکرار آن نباشند و بلکه در راستای ارتقاء آموزش قرآن در جامعه قدم بردارند.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر قوانین مصوب شورای عالی آموزش و پرورش مانند ساعات رسمی آموزش قرآن (سه زنگ در هفته) به آسانی در اکثر مدارس به یک یا دو زنگ تقلیل پیدا نمیکرد و به جای آن ریاضی تدریس نمیشد.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر به جای تجمیع ساعات قرآن در یک روز و خسته کردن دانش آموزان، طبق مصوبهی شورای عالی آموزش و پرورش، در سه روز با فاصلهی معین و آن هم ترجیحاً زنگ اول یا دوم آموزش داده میشد.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر به جای تعطیلی نظارت و ارزشیابی آموزشی و از بین بردن معلمان راهنمای شهری و روستایی در سالهای گذشته این بخش احیاء و مورد حمایت قرار میگرفت تا انگیزه و تلاش آن دسته از معلمان و مربیان علاقهمند تدریس قرآن رفته رفته به سردی نمیگرایید و از بین نمیرفت.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر طبق قانون شورای عالی آموزش و پرورش هر طرح و برنامهی قرآنی ابتدا به تصویب و تأیید این شورا میرسید تا در صورت داشتن اعتراض و انتقاد معلوم میشد چه کسی باید پاسخگو باشد. شورای عالی یا وزیر سابق که دیگر در آموزش و پرورش نیست؟
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر هر طرح و برنامهی قرآنی پس از تأیید نظرات کارشناسی و اخذ مجوزهای قانونی ابتدا به صورت آزمایشی اجرا و سپس نسبت به اجرای سراسری اقدام میشد.
*شورای توسعهی فعالیتهای قرآنی کشور
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر شورای توسعه فرهنگ قرآنی به جای وادار کردن وزارت آموزش و پرورش به اجرای طرحهای متعدد و بیثمر که صرفاً جنبهی شعاری و تبلیغی دارند و تاکنون هم ثمری نداشتهاند از آموزش و پرورش انجام و تکمیل وظایف محوله را که شامل آموزش، ترویج، ارزیابی و تشویق در راستای تحقق اهداف مصوب شورای عالی و مندرج در اسناد تحولی و اهداف آموزش عمومی قرآن بود خواستار میشد با توجه به تزریق بودجهی آموزش عمومی قرآن در دو دولت دهم و یازدهم، هزینههای زیادی به نام قرآن در این ارگان انجام شد اما با کمال تأسف هیچ یک از مخاطبان اصلی که وظیفهی اصلی تحقق اهداف آموزش عمومی قرآن را برعهده دارند (معلمان و دبیران قرآن) از این اعتبارات نه ریالی بهره بردند و نه اصلا خبردار شدند. نتیجه آنکه پس از گذشت چند سال از تشکیل شورای توسعهی فرهنگ قرآنی بود و نبود کمیسیون آموزش عمومی قرآن برای معلمان و کلاسهای قرآن مدارس یکی است.
*مرکز آموزش و ارتقاء نیروی انسانی
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر معلمان مدارس از آموزشهای لازم به اندازهی کافی بهرمند میشدند. سالهاست آموزش معلمان، فاقد حداقل کارایی لازم است، مشکلاتی که دورههای آموزشی را تهدید کرده و اثر بخشی آن را ناچیز میکند فراوان است.
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر مرکز نیروی انسانی برای مدیران مدارس دورههای نظارت و ارزشیابی از دروس مخصوصاً درس قرآن را پیش بینی میکرد تا این امر خطیر به بهانهی سر رشته نداشتن مدیر مدرسه مورد غفلت قرار گیرد.
*شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش
قرآن در وزارت آموزش و پرورش مهجور نبود، اگر شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش بدون کار کارشناسی اقدام به تصویب و ابلاغ بخشنامهها و دستورالعملهای مغایر با مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش نمیکردند. برای نمونه فقط به ذکر نام برخی از موارد اشاره میشود.درس قرآن عملا بر خلاف مصوبهی 677 شورای عالی که باید توسط آموزگار پایه تدریس شود، به مدیران مدارس سپرده شده.
راه اندازی 10 هزار مدرسهی قرآنی در چند سال گذشته و تعطیلی آنها پس از دو سال با میلیاردها تومان بودجه اجرای طرح ملی حافظان قرآن با هدف تربیت 10 میلیون حافظ قرآن و معرفی 3 میلیون و 200 هزار حافظ قرآن در طول کمتر از شش ماه و تعطیلی طرح پس از گذشت یک سال در تقلیل ساعات کاری معلمان با سابقهی 20 سال و بالاتر اغلب زنگ قرآن مدنظر و عمل قرار داده میشود. این طرح، مانع اجرای قانون تدریس قرآن توسط معلم پایه است.
*زنگ خطر
از پیامبر گرامی اسلام (ص) در کتاب «اصول کافی» روایت شده: «هرگونه آشوبها و فتنههای زمانه چون شب تار شما را فرا گرفت. بر شما باد که به قرآن رو بیاورید» این حدیث مشهور که از منابع معتبر شیعه نقل شده گویای آن است که علی القاعده آموزشها و فعالیتهای قرآنی کشور باید بتوانند نسل امروز و فردای کشور را در برابر شبیخون فرهنگی غرب صیانت و هدایت کنند.
اگر چنین نیست قطعاً اشکالاتی وجود دارد که نیازمند بررسی دقیق و بازنگری و اصلاح برنامههاست و در نگاه اول تعدد فعالیتهای قرآنی آموزش و پرورش ما را به تحسین وادار میکند اما وقتی با دقت به مأموریت ذاتی و اسناد تحولی و نتیجهی اقدامات و هزینههای انجام شده مینگریم وضعیت نگران کنندهای را مشاهده میکنیم چرا که نتایج و شواهد از سیر نزولی جایگاه و اهمیت توجه به قرآن در آموزش و پرورش حکایت دارد. به گونهای که زنگهای خطر به صدا در آمدهاند و این هشدار جدی است.
به گزارش «آیه»، بدون تردید فقدان انسجام اندیشه و عمل و یکپارچگی در فعالیتهای قرآنی، نبود نظارت، ارزیابی و سیاستهای تشویقی معلمان و مدارس، نبود رغبت معلمان به آموزش و تدریس قرآن در اثر ناتوانی، ورود طرح و برنامههای مغایر با اسناد تحولی، مأموریتهای ذاتی آموزش و پرورش و اعمال نظرات مدیران بدون در نظر گرفتن نظرات کارشناسی همه و همه باعث ناکارآمدی سیستم آموزشی در تحقق منویات رهبر معظم انقلاب و در نهایت مهجوریت هر چه بیشتر قرآن در وزارت آموزش و پرورش میشود.