کد خبر 59032
تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۰:۱۴

دادگاه كيفري استان تهران، قاتل پرونده قتل در پل مديريت را به قصاص در ملأ عام محكوم كرد.

به گزارش مشرق ، جلسه محاكمه عامل قتل دختر دانشجو در منطقه پل مديريت صبح ديروز از ساعت 11در تالار امام خميني(ره) دادگاههاي كيفري استان تهران و به رياست قاضي عزيز محمدي آغاز شد.
در اين جلسه بعد از اظهارات نماينده دادستان در دفاع از كيفرخواست دختر جواني كه در روز حادثه به همراه مقتول بود و 3 شاهد ديگر حادثه در جايگاه قرار گرفتند و مشاهدات خود را بيان كردند.
بعد از اظهارات شهود پرونده، كوشا متهم پرونده در جايگاه قرار گرفت و با بيان اين نكته كه قتل را قبول دارم جزئيات و انگيزه خود را از وقوع قتل بيان كرد.
بعد از شنيدن اظهارات وكيل مدافع متهم، كوشا آخرين دفاع خود را بيان كرد و سپس قاضي عزيز محمدي ضمن ختم جلسه متهم را به قصاص و اجراي حكم در ملأ عام محكوم كرد. همچنين وي از جنبه عمومي مجروح كردن دوست مهسا (مقتول) تبرئه شد.
مشروح جلسه محاكمه عامل جنايت در پل مديريت
در جلسه محاكمه عامل جنايت در پل مديريت 3 نفر از شاهدان، دوست مقتول، قاتل، نماينده دادستان تهران، وكلاي اولياي دم و وكيل تسخيري متهم به بيان اظهارات پرداخت.
در ابتداي جلسه، ذبيح زاده نماينده دادستان در دفاع از كيفرخواست صادره اتهامات وارده به متهم را مباشرت در قتل عمدي و مباشرت در جرح عمدي دوست مقتول دانست و گفت: با توجه به مدارك و اسناد موجود در پرونده مانند گزارش اوليه مرجع انتظامي، كشف آلات قتاله، گزارش بازپرس ويژه قتل و تيم بررسي صحنه جرم، نظريه پزشكي قانوني مبني بر صحت وسلامت عقل متهم در زمان حادثه، اظهار شهود، شكايت اولياي دم، بازسازي صحنه قتل و اقارير صريح متهم، بزه انتسابي به وي محرز است و خواستار اشد مجازات براي وي هستم.
اولياي دم به دليل وضعيت نامناسب روحي، در جلسه محاكمه حاضر نشده و وكلاي آنها به دفاع از خواسته پرداختند.
در ادامه جلسه «مرضيه.م» دوست مقتول كه در صحنه قتل حضور داشته و توسط قاتل مجروح شده بود، در جايگاه قرار گرفت و گفت: 2 سال قبل، بعد از يك امتحان، به همراه مهسا به اتاق استاد رفتيم تا درباره امتحان و سخت بودن آن صحبت كنيم كه كوشا هم آنجا بود. مهسا دو هفته بعد به من گفت: كوشا چند بار به او درخواست دوستي داده است. يك بار هم كوشا به مهسا شماره تلفن داده بود تا با او تماس برقرار كند.
وي با بيان اينكه كوشا يك بار هم از من خواست تا براي اين دوستي وساطت كنم ادامه داد: به كوشا گفتم فكر مهسا را از سرت بيرون كن، چون مهسا بعد از تحصيلات از ايران خارج مي شود.
مرضيه گفت: اين موضوع گذشت و تا روز حادثه ديگر اتفاق خاصي نيافتاد و ارتباط خاصي بين ما و كوشا نبود. روز حادثه به همراه مهسا روي پل عابر پياده بوديم كه مهسا جلوتر از من قرار گرفت. در يك لحظه مردي از كنار عبور كرد و به سرعت مهسا را به نرده پل چسباند و شروع به ضربه زدن كرد. اول فكر مي كردم او را با مشت مي زند اما وقتي مهسا روي زمين افتاد، خون از بدنش جاري شد.
وي گفت: پارچه از چهره او افتاد و ديدم كه كوشا، همكلاسي خودمان است كه مهسا را بي مهابا مي زند. با فرياد مردم را خبر كردم اما كسي جرات نمي كرد جلو بيايد. كوشا به قدري وحشي شده بود كه هرچه قسم دادم و فرياد زدم توجهي نكرد.
مرضيه در ادامه اظهارات خود گفت: حدود 2 سال از آخرين باري كه كوشا تصميم داشت با مهسا ارتباط برقرار كند گذشته بود و به قدري انگيزه كوشا براي اين دوستي ضعيف و سطحي بود كه فكر نمي كرديم كار به اينجا كشيده شود. كوشا به هيچ وجه درخواست ازدواج نداده بود و فقط مي خواست با مهسا دوست شود. او آدمي گوشه گير بود و در دانشگاه در جمع دانشجويان حاضر نمي شد.
بعد از اظهارات مرضيه، اولين شاهد حادثه كه موفق به دستگيري كوشا شده بود در جايگاه قرار گرفت و گفت: زمان حادثه كنار پل بودم كه با فرياد كمك خواهي يك مرد و زن جوان به آنجا رفتم و ديدم متهم روي سينه دختري نشسته و با مشت او را مي زند اما وقتي دستش بالا آمد، ديدم در دستش چاقويي است كه از آن خون مي ريزد.
وي ادامه داد: ميله اي را از فردي كه آنجا بود گرفتم و به سمت او حمله كردم اما موقعيت وي طوري بود كه به همه راه هاي ورودي به پل اشراف داشت. به او نزديك شدم و با ميله به كتفش زدم كه به سرعت از آنجا فرار كرد.
او را دنبال كردم كه در يك لحظه با ميله محكم به دستش زدم كه چاقو روي زمين افتاد. خودم را روي او انداختم تا مردم رسيدند و او را گرفتند.
اين شاهد گفت: به سرعت خودم را بالاي سر دختر جوان رساندم و با كمك بقيه مردم يك وانت را متوقف كرده و او را به بيمارستان رسانديم اما وقتي رسيديم او تمام كرد.
وي در ادامه اظهارات خود درباره زمان حضور پليس در صحنه گفت: همه شاهدان و حاضران در صحنه ديدند كه يك خودروي گشت پليس در محل بود اما به سرعت از آنجا رفت.
شاهد ديگري كه مردي ميانسال بود، در اين باره گفت: يك خودروي پليس در صحنه حضور داشت اما با ديدن صحنه به سرعت آنجا را ترك كرد؛ آنها حادثه را ديدند و رفتند. همه شاهدان برگه اي را مبني بر اينكه خودروي گشت پليس صحنه را ترك كرده است امضا كردند اما گويا اين برگه در پرونده موجود نيست.
متهم را مردم دستگير كردند نه پليس
اين شاهد همچنين اظهار داشت: پليس مدعي شده است كه متهم را آنها دستگير كرده اند اما فقط مردم بودند كه دنبال او دويدند و موفق شدند او را دستگير كنند. همه كساني كه آنجا بودند با پليس و اورژانس تماس گرفتند اما نيامدند.
اظهارات قاتل
نوبت به كوشا، متهم پرونده رسيد و با بيان اينكه اتهامات را قبول دارد، گفت: از اولين سالي كه وارد دانشگاه شدم، به مهسا علاقه مند شدم. تمام موازين اخلاقي را رعايت كردم اما او هميشه به من بي اعتنايي مي كرد. با اين بي توجهي ها علاقه من به او كمتر كه نشد بيشتر هم شد. چند روز بعد از اينكه او را در كرج و در محل خودمان ديدم، به او پيشنهاد دوستي دادم ولي مهسا با اهانت و تمسخر با من برخورد كرد و اين رفتار او چند بار تكرار و موجب عصبانيت من شد. گويا مهسا مدتي قبل در همان محل زندگي مي كرده است.
وي ادامه داد: سعي كردم اين اهانت او را فراموش كنم اما نمي توانستم و روز به روز ناراحتي من بيشتر مي شد. چند بار خواستم حداقل به صورت شفاهي رفتار او را جبران كنم تا آرام شوم اما نشد تا اينكه آخرين روزهاي ترم دانشگاه فرا رسيد و عصبانيت من به خاطر تمسخر مهسا بيشتر شده بود. اهالي محل نيز مرا به خاطر حرف هاي مهسا مسخره مي كردند.
كوشا گفت: تصميم به تلافي كردن گرفته بودم؛ روز آخر، تمام اتفاقات 4 سال گذشته جلوي چشمم آمد. مي دانستم اتفاق شومي خواهد افتاد و خواستم نروم اما نتوانستم جلوي خودم را بگيرم. چاقوها را از سال ها قبل خريده بودم و يكي از آنها هم يادگاري دوستم بود.
وي ادامه داد: اصلاً توانايي فكر كردن نداشتم و روي پل عابرپياده به سمت مهسا حمله كردم. در همين حين مرضيه براي دفاع از او جلو آمد و پارچه را از روي صورتم كشيد. به او گفتم برو اما نرفت و متوجه نشدم چگونه او را زدم. ابتدا تصور مي كردم فقط دو يا سه ضربه به مهسا زده ام اما در كلانتري به من گفتند حدود 30 ضربه به او زده ام.
كوشا گفت: در حال فرار بودم كه شاهد اول دنبال من بود. قصد فرار داشتم اما مطمئن بودم كه دير يا زود دستگير خواهم شد به همين دليل خودم ايستادم تا اينكه مردم رسيدند و با چوب و سنگ مرا به قدري زدند كه بيهوش شدم.
وي در پاسخ به اين سؤال كه چرا به خود اجازه دادي نتيجه عشقي يك طرفه را به اينجا بكشاني گفت: خيلي سعي كردم بعد از آن قضيه مهسا را از ذهن خود دور كنم اما نمي توانستم.
متهم درباره اينكه جواب مهسا به درخواست هايت براي رابطه دوستانه چه بود، اظهار داشت: مهسا خيلي صريح و فوري به من جواب منفي مي داد و درخواستم را رد مي كرد. مي خواستم موضوع را به خانواده مهسا بگويم اما وقتي ديدم مهسا به من بي احترامي مي كند، با خودم گفتم اگر به خانواده اش بگويم خودم را سبك كرده ام.بعد از اظهارات متهم، قاضي عزيز محمدي ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه، متهم را به قصاص در ملأعام محكوم كرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 15
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • ۰۸:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۶
    0 0
    نتيجه اخلاقي: خانم‌ها يا با پيشنهاد ديگران مسير زندگي سالم خودتون رو عوض كنيد يا كشته ميشيد! نتيجه اخلاقي 2: اگه كسي به شما پيشنهاد دوستي كرد اگه مسخره‌اش كنيد به اين مصائب گرفتار ميشيد!!!!
  • سید محسن ۰۹:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۶
    0 0
    همه شاهدان برگه اي را مبني بر اينكه خودروي گشت پليس صحنه را ترك كرده است امضا كردند اما گويا اين برگه در پرونده موجود نيست.
  • lمحمد از تهران ۱۳:۴۰ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۶
    0 0
    همانگونه که شاهدان حاضر در جلسه دادگاه شهادت داده اندمبنی بر ترک صحنه جرم توسط پلیس ناظر بر حادثه بنظر می رسد این نخش از پرونده جرم توسط دادگاه موصوف می باید به شکلی که قوانین حقوقی معین می نماید از طریق مدعی العموم پیگیری شود.
  • قلی ۱۴:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۶
    0 0
    امتحانش تو دادگاه مجانیه.قاضی گوشی رو برداره بگه آقا فلان جا یکی داره کشته می شه بعد تایمر رو بزنن ببینن چقدر میشه؟
  • ۱۴:۴۰ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۶
    0 0
    این خیلی خوبه که قتل روی پل بوده والا اگر روی جاده بود بعید نبود که پلیس برای فرار، از روی مقتول رد شود!
  • مرتضی ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۶
    0 0
    مردم با گرفتن قاتل وظیفه انسانی شونو انجام دادن.اما فکر می کنین اون پلیسا اون حقوقی ک می گیرن حلال؟
  • ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۶
    0 0
    پلیس کلا گندشو دراورده. یاد قالیباف به خیر که یه حرکتی به پلیس داد و بعدش فراموش شد. آخه پلیس بی آموزش و پلیسی که از شلیک می ترسه نمیتونه کاری بکنه.
  • ناشناس باشم بهتره ۱۹:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۶
    0 0
    فردا دوباره رییس پلیس تهران میاد میگه : نه اصلا اینطوری نیست و ما همیشه در همه صحنه ها هستیم ودرصد جرم ها فلان اندازه کم شده و درصد دستگیری ها فلان قدر زیاد شده و ماشین گشت ما متوجه نشده و با مامور برخورد می کنیم و .... آخرشم طبق معمول کشک پلیس هم پلیس های قدیم نه الانیا که اندازه یک لشگر به خودشون تجهیزات میبندن و .... بگذریم
  • sus ۱۲:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    0 0
    به این کار پلیسا که عادت کردیم اگه به موقع میومدن باید تعجب کرد!
  • علیرضا ۱۳:۰۰ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    0 0
    متاسفم برای ناجا ....وقتی که بگندد نمک
  • ۱۳:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    0 0
    اگر حلال حلال هم نباشه حتماً از حقوق اون سرداری که میاد میگه تجاوز دسته جمعی عادیه یا تهران امن ترین شهر جهان است حلالتر است
  • یه شهروند ایرانی ۱۴:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    0 0
    خطاب به مامورین نیروی انتظامی که صحنه جنایت را ترک کرده اند: آیا شبها بدون عذاب وجدان سر بربالین میگذارید؟ اگر این اتفاق برای ناموس خودتان میافتاد به همین شکل عمل میکردید؟مگر نه این است که نیروی انتظامی باید ناموس دیگران را همچون ناموس خود بداند؟ مسئولین و سردار احمدی مقدم باید جوابگو باشند. هرچند جواب مسئولین چند گزارش و آمار هست که حتما باید روی صحت آنها کارشناسی شود. فقط میتوانم بگویم به خودتان بیایید.
  • سعید ۱۵:۰۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    0 0
    پلیسای ما فقط بلدن به بدحجابی گیر بدن و کار دیگه ای ازشون بر نمیاد.انقدر مسخرس که تو فیلمها هم پلیس آخر از همه میرسه
  • حسرت ۲۱:۱۶ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    0 0
    اگه گفته هاي بعضي ها درست باشه كه گشت پليس صحنه را ترك كرده. شايد ميخواست مثل پليس يانكي ها برخورد كنه. ميخواهيم مثل امريكا پيشرفت كنيم اما در علم نه بلكه در فساد و توحش
  • ۰۲:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۹
    0 0
    دل پر از خون دارم همین واستون کافیه

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس