سرویس جهان مشرق - پازل اوضاع سوریه و نحوه تعامل آمریکا و روسیه با این موضوع در نگاه اول نوعی پارادوکس سیاسی و بینالمللی را نشان میدهد، مسکو و واشنگتن در برخی مناطق با هم تعامل دارند و دیدگاههای یکدیگر در زمینه مسائل مختلف را میپذیرند. از جمله این موارد میتوان به طرح فئودالیته کردن سوریه، پیشبرد روند آتشبس و ادامه مذاکرات برای حل بحران سوریه اشاره کرد.
با این وجود دو طرف اختلافنظرهایی در رابطه با مسائل دیگر دارند این اختلافنظرها گاه به صف بندی نظامی دو طرف در برابر هم کشیده می شود. از جمله این موارد میتوان به عدم هماهنگی دو طرف در مقوله مبارزه با تروریسم و انجام حملات هوایی بر ضد کانونهای تروریستی در سوریه اشاره کرد. در همین چارچوب در غرب حلب جنگندههای آمریکا و روسیه چندی پیش رویارویی نظامی با یکدیگر داشتند.
موانع آمریکا در حمله نظامی به سوریه
آمریکاییها گرچه سقوط دولت بشار اسد را جزو اهداف استراتژیک خود قلمداد میکنند، اما بنا به علل مختلف از مداخله نظامی در سوریه ناتوان هستند. رسانههای آمریکا این عوامل را در موارد زیر خلاصه میکنند:
الف: کنگره: به نظر میرسد در شرایط کنونی باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا نمیتواند چراغ سبز کنگره برای عملیات نظامی در سوریه را به دست آورد و در صورتی که این مجوز را کسب کند، ورود در این جنگ در فضای انتخاباتی کنونی به معنای خودکشی سیاسی دموکراتها خواهد بود.
ب: سازمان ملل متحد: آمریکاییها با اقدامات یکجانبه خود به اندازه کافی اعتبار سازمان ملل متحد به عنوان بزرگترین نهاد بینالمللی را نقض کردهاند و به نظر میرسد اقدام نظامی بر ضد سوریه بدون صدور مجوز این سازمان، ضربه نهایی آمریکا به تابوت این سازمان است که در چارچوب منافع آمریکا نیست.
ج: رژیم صهیونیستی: هر اقدام نظامی آمریکا بر ضد سوریه میتواند دمشق را به واکنش نظامی بر ضد متحدان اصلی آمریکا در منطقه، از جمله اسرائیل بکشاند. مرزهای مشترک سوریه با رژیم صهیونیستی عمدهترین نگرانی طرف آمریکایی در زمینه بروز ناامنی در فلسطین اشغالی است.
د: تلفات و خسارات احتمالی مداخله مستقیم نظامی: رسانههای خبری قدرت تسلیحاتی و پتانسیل نظامی بشار اسد و محور مقاومت را بالا توصیف میکنند و معتقدند آمریکاییها در صورت ورود مستقیم و فراگیر به جنگ سوریه با خسارتهای گستردهای مواجه خواهند بود، خسارتهایی که در نتیجه اوضاع نابسامان اقتصادی جامعه آمریکا، در افکار عمومی قابل پذیرش نیست.
ه: روسیه و چین: جنگ در سوریه میتواند مقدمه ساز تقابل مستقیم آمریکا با روسیه و چین به عنوان دو قدرت برتر منطقه ای باشد. گرچه استراتژی بلندمدت کاخ سفید مقابله با نفوذ روز افزون چین و روسیه در منطقه است، اما آمریکا در شرایط کنونی به دنبال افزایش چالش با این دو کشور نیست. از سوی دیگر این دو کشور توطئههای آمریکا برای دستاویز کردن سازمان ملل و حمله به سوریه تحت چارچوب اجماع بین المللی را با شکست مواجه کردهاند.
فشار حداکثری برای تحقق مطالبات حداقلی
بنا بر آنچه که گفته شد آمریکاییها بعد از مجموعه شکستهای منطقه خود برای تحقق طرح خاورمیانه جدید، سناریوی جنگ نیابتی را آغاز کرده است. آمریکاییها به این ترتیب به دنبال آن اجرای پروژههای خود با هزینههای نظامی و سیاسی و اقتصادی کمتر است، اما شکست پروژه تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق نشان میدهد سناربو جنگ نیابتی نیز به بنبست خورده است.
در همین چارچوب به نظر میرسد آمریکا با بازگشت محدود به روشهای سنتی خود، به دنبال ورود نیروهای نظامی به کشورهای منطقه است. در همین راستا است که میبینیم حدود 500 تن از نیروهای ویژه آمریکایی به بهانه کمک به مبارزان کرد برای آزاد سازی مناطق سوریه از دست داعش، وارد این کشور شدهاند. این ترتیب آمریکا میخواهد با سوءاستفاده از موضوع کردها برگ برنده در مذاکرات سیاسی آینده را در دست داشته باشد.
البته اوضاع الرقه نیز خیلی بر وفق مراد آمریکاییها نیست و آنها نتوانستهاند پیروزیهای با اهمیتی را در این منطقه به دست آورند، به همین علت است که به سمت منبج حرکت کردهاند.
ماهیت مناسبات کاخ سفید با آنکارا بر پیچیدگی اوضاع کنونی شمال سوریه افزوده است، چرا که ترکیه مخالف شدید روی کار آوردن اقلیم خودمختار در مقابل مرزهای خودش است. از سوی دیگر خبرهای متوالی از ادامه پیشرویهای ارتش سوریه و محور مقاومت در شمال لاذقیه به گوش میرسد. این محور همچنین درگیریهای سختی را در حومه جنوبی حلب آغاز کرده که به نظر میرسد نتایج آن طی دو هفته آینده با پیروزی های جدید نیروهای دفاعی محقق شود.
آمریکاییها که به هر نحوی سعی دارند از شکست جدید خود در منطقه جلوگیری کنند، با تمامی اهرم های سیاسی، اقتصادی و نظامی به دنبال اعمال نفوذ خود در منطقه هستند، آنها سقف مطالبات خود را در شرایط فعلی بالا بردهاند تا در نهایت بتوانند در روند بده بستان سیاسی حد اقل دستاوردهایی برای خود محقق کنند. علاوه بر تمام آنچه که گفته شد آمریکا به دنبال تقویت ناوگان نظامی و تسلیحاتی خود در منطقه است، در همین چارچوب اخیراً ناوهای آمریکایی وارد منطقه شده و دو زیر دریایی آمریکا نیز عازم دریای مدیترانه شده است. البته روسها نیز عرصه مبارزات سوریه را برای خود حیاتی میدانند، لذا نوع جنگندهها و تسلیحات مورد استفاده در سوریه را پیشرفتهتر کرده اند.
عوامل شکست پروژه های آمریکا در منطقه
آنچه که پروژههای متعدد محور غربی صهیونیستی در سوریه و عراق را با مشکل مواجه کرده، انسجام محور مقاومت است که مشاهده میشود در حوادث سوریه به اوج خود رسیده است، به این ترتیب عناصر این محور منطقهای سیاست "همه برای یکی و یکی برای همه" را به بهترین نحو به اجرا گذاشتند، شاید تا قبل از آغاز بحران سوریه کسی تصور نمیکرد توافقنامههای نظامی امضا شده میان عناصر محور مقاومت مبتنی بر حمایت از یکدیگر در صورت بروز شرایط جنگی در این کشورها به اجرا گذاشته شود، اما در شرایط کنونی مشاهده میشود که اوج هم گرایی ساختارهای محور مقاومت برای دفاع از خود شکل گرفته است.
از سوی دیگر در پی بحرانهای منطقهای، مواضع روسیه در قبال محور مقاومت روند منسجمتر به خود گرفته و مسکو حمایت از این محور را در چارچوب خطوط قرمز خود قرار داده است. علاوه بر این توان بالای حزبالله لبنان که حضور نظامی در سوریه آن را به رخ تمامی طرفهای منطقهای و بینالمللی کشانده، به یکی از اهرمهای قدرت و تأثیرگذاری مقاومت در عرصه بینالملل تبدیل شده است.
تحلیلگران نظامی رژیم صهیونیستی در حال حاضر از توان حزب الله برای پرتاب 1200 موشک در روز به سمت اهداف صهیونیستی خبر میدهند و اعتقاد دارند که ناوگان موشکی حزبالله لبنان بالغ بر صد هزار موشک دوربرد، میان برد و کوتاه برد است.
توانمندیهای دفاعی عناصر مقاومت در نیروهای زمینی نیز قدرت ورود آنها به مناطق اشغال شده صهیونیستها را در نزد آنها مسجل کرده است. این در حالی است که حزبالله لبنان در ابعاد مبارزات سایبری و فعالیت های اطلاعاتی نیز به پیشرفتهای قابل توجهی رسیده است.
به این ترتیب آمریکا با وجود اینکه پیروزی در سوریه را راهبرد استراتژیک خود میداند، اما برگ برندهای در این رقابت در دست ندارد، این در حالی است که اوضاع سوریه به مرحلهای بدون بازگشت رسیده که شکست در آن پیامدهای زیادی برای هر یک از طرفهای درگیری خواهد داشت.
دلایل تعلل روسیه در عملیات نظامی سرنوشتساز
با وجود پیشرویهای انجام شده در ابعاد نظامی مبارزه با گروههای تروریستی، حل و فصل سیاسی بحران سوریه اما با پیچیدگیهای متعددی مواجه شده است. استفان دی مستورا فرستاده سازمان ملل متحد در سوریه از ناتوانی خود برای آغاز گفتگوهای سیاسی با مشارکت تمامی طرفهای سوری خبر داد. وی در این زمینه گفت که ترکها اجازه مشارکت کردها در مذاکرات را نمیدهند، این در حالی است که هیئت عالی مذاکرات نیز حقوق مساوی بین گروههای معارض را به رسمیت نمیشناسد و خود را مذاکره کننده اصلی این گروهها میخواند.
ازسویی دیگر سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه که با بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد و دی میستورا دیدار کرده، معتقد است که واشنگتن به دنبال بهرهبرداری از برگه جبهه النصره برای براندازی دولت سوریه است. لاوروف میگوید که کری از سه ماه پیش وعده داده است که گروههایی که آنها را معارضان معتدل میخواند، طی دو یا سه هفته از مناطق نزدیک به کانونهای حضور جبهه النصره خارج کند، اما تاکنون این کار را انجام نداده، چرا که به نظر میرسد با حذف النصره موافق نیست و میخواهد از آن در آینده برای تحقق اهداف خود استفاده کند.
رفتاری که برخی تناقضها را در مورد عملکرد روسیه در منطقه ایجاد کرده، مربوط به نگاه ویژه مسکو برای تحقق اهداف خود است. روسها گرچه حضور در سواحل دریای مدیترانه را جزو منافع استراتژیک خود قلمداد میکنند، اما معتقدند باید با کمترین هزینه به این هدف دست پیدا کنند. روسها سعی میکنند سوریه را به پنجره تعامل با آمریکا و گفتگو قرار دهند تا مسئله اوکراین به چالش انفجاری بین آنها تبدیل نشود.
مسکو در درجه اول برای تحقق این هدف به دنبال تعامل با آمریکا است تا هزینههای خود را پایین آورد، اما وقتی عدم جدیت آمریکا در راهحل سیاسی جهت پایان دادن به بحران سوریه را مشاهده میکند، در ادامه حملات نظامی بر ضد کانونهای تروریستی مصمم میشود.
با وجود سستی روسیه که در نتیجه آزمون و خطا برای رسیدن به بهترین گزینه حل و فصل بحران امنیتی موجود ایجاد شده، به نظر میرسد تمامی راهکارها به بنبست رسیده و مرحله نهایی برای شکست کامل گروههای تروریستی نزدیک است، حملهای که در آن کرملین پایبندی خاصی به طبقهبندی ارائه شده از سوی واشنگتن و متحدانش در زمینه تقسیم گروههای تروریستی و میانه رو نخواهد داشت.
با این وجود دو طرف اختلافنظرهایی در رابطه با مسائل دیگر دارند این اختلافنظرها گاه به صف بندی نظامی دو طرف در برابر هم کشیده می شود. از جمله این موارد میتوان به عدم هماهنگی دو طرف در مقوله مبارزه با تروریسم و انجام حملات هوایی بر ضد کانونهای تروریستی در سوریه اشاره کرد. در همین چارچوب در غرب حلب جنگندههای آمریکا و روسیه چندی پیش رویارویی نظامی با یکدیگر داشتند.
موانع آمریکا در حمله نظامی به سوریه
آمریکاییها گرچه سقوط دولت بشار اسد را جزو اهداف استراتژیک خود قلمداد میکنند، اما بنا به علل مختلف از مداخله نظامی در سوریه ناتوان هستند. رسانههای آمریکا این عوامل را در موارد زیر خلاصه میکنند:
الف: کنگره: به نظر میرسد در شرایط کنونی باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا نمیتواند چراغ سبز کنگره برای عملیات نظامی در سوریه را به دست آورد و در صورتی که این مجوز را کسب کند، ورود در این جنگ در فضای انتخاباتی کنونی به معنای خودکشی سیاسی دموکراتها خواهد بود.
ب: سازمان ملل متحد: آمریکاییها با اقدامات یکجانبه خود به اندازه کافی اعتبار سازمان ملل متحد به عنوان بزرگترین نهاد بینالمللی را نقض کردهاند و به نظر میرسد اقدام نظامی بر ضد سوریه بدون صدور مجوز این سازمان، ضربه نهایی آمریکا به تابوت این سازمان است که در چارچوب منافع آمریکا نیست.
د: تلفات و خسارات احتمالی مداخله مستقیم نظامی: رسانههای خبری قدرت تسلیحاتی و پتانسیل نظامی بشار اسد و محور مقاومت را بالا توصیف میکنند و معتقدند آمریکاییها در صورت ورود مستقیم و فراگیر به جنگ سوریه با خسارتهای گستردهای مواجه خواهند بود، خسارتهایی که در نتیجه اوضاع نابسامان اقتصادی جامعه آمریکا، در افکار عمومی قابل پذیرش نیست.
ه: روسیه و چین: جنگ در سوریه میتواند مقدمه ساز تقابل مستقیم آمریکا با روسیه و چین به عنوان دو قدرت برتر منطقه ای باشد. گرچه استراتژی بلندمدت کاخ سفید مقابله با نفوذ روز افزون چین و روسیه در منطقه است، اما آمریکا در شرایط کنونی به دنبال افزایش چالش با این دو کشور نیست. از سوی دیگر این دو کشور توطئههای آمریکا برای دستاویز کردن سازمان ملل و حمله به سوریه تحت چارچوب اجماع بین المللی را با شکست مواجه کردهاند.
فشار حداکثری برای تحقق مطالبات حداقلی
بنا بر آنچه که گفته شد آمریکاییها بعد از مجموعه شکستهای منطقه خود برای تحقق طرح خاورمیانه جدید، سناریوی جنگ نیابتی را آغاز کرده است. آمریکاییها به این ترتیب به دنبال آن اجرای پروژههای خود با هزینههای نظامی و سیاسی و اقتصادی کمتر است، اما شکست پروژه تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق نشان میدهد سناربو جنگ نیابتی نیز به بنبست خورده است.
در همین چارچوب به نظر میرسد آمریکا با بازگشت محدود به روشهای سنتی خود، به دنبال ورود نیروهای نظامی به کشورهای منطقه است. در همین راستا است که میبینیم حدود 500 تن از نیروهای ویژه آمریکایی به بهانه کمک به مبارزان کرد برای آزاد سازی مناطق سوریه از دست داعش، وارد این کشور شدهاند. این ترتیب آمریکا میخواهد با سوءاستفاده از موضوع کردها برگ برنده در مذاکرات سیاسی آینده را در دست داشته باشد.
البته اوضاع الرقه نیز خیلی بر وفق مراد آمریکاییها نیست و آنها نتوانستهاند پیروزیهای با اهمیتی را در این منطقه به دست آورند، به همین علت است که به سمت منبج حرکت کردهاند.
ماهیت مناسبات کاخ سفید با آنکارا بر پیچیدگی اوضاع کنونی شمال سوریه افزوده است، چرا که ترکیه مخالف شدید روی کار آوردن اقلیم خودمختار در مقابل مرزهای خودش است. از سوی دیگر خبرهای متوالی از ادامه پیشرویهای ارتش سوریه و محور مقاومت در شمال لاذقیه به گوش میرسد. این محور همچنین درگیریهای سختی را در حومه جنوبی حلب آغاز کرده که به نظر میرسد نتایج آن طی دو هفته آینده با پیروزی های جدید نیروهای دفاعی محقق شود.
آمریکاییها که به هر نحوی سعی دارند از شکست جدید خود در منطقه جلوگیری کنند، با تمامی اهرم های سیاسی، اقتصادی و نظامی به دنبال اعمال نفوذ خود در منطقه هستند، آنها سقف مطالبات خود را در شرایط فعلی بالا بردهاند تا در نهایت بتوانند در روند بده بستان سیاسی حد اقل دستاوردهایی برای خود محقق کنند. علاوه بر تمام آنچه که گفته شد آمریکا به دنبال تقویت ناوگان نظامی و تسلیحاتی خود در منطقه است، در همین چارچوب اخیراً ناوهای آمریکایی وارد منطقه شده و دو زیر دریایی آمریکا نیز عازم دریای مدیترانه شده است. البته روسها نیز عرصه مبارزات سوریه را برای خود حیاتی میدانند، لذا نوع جنگندهها و تسلیحات مورد استفاده در سوریه را پیشرفتهتر کرده اند.
عوامل شکست پروژه های آمریکا در منطقه
آنچه که پروژههای متعدد محور غربی صهیونیستی در سوریه و عراق را با مشکل مواجه کرده، انسجام محور مقاومت است که مشاهده میشود در حوادث سوریه به اوج خود رسیده است، به این ترتیب عناصر این محور منطقهای سیاست "همه برای یکی و یکی برای همه" را به بهترین نحو به اجرا گذاشتند، شاید تا قبل از آغاز بحران سوریه کسی تصور نمیکرد توافقنامههای نظامی امضا شده میان عناصر محور مقاومت مبتنی بر حمایت از یکدیگر در صورت بروز شرایط جنگی در این کشورها به اجرا گذاشته شود، اما در شرایط کنونی مشاهده میشود که اوج هم گرایی ساختارهای محور مقاومت برای دفاع از خود شکل گرفته است.
از سوی دیگر در پی بحرانهای منطقهای، مواضع روسیه در قبال محور مقاومت روند منسجمتر به خود گرفته و مسکو حمایت از این محور را در چارچوب خطوط قرمز خود قرار داده است. علاوه بر این توان بالای حزبالله لبنان که حضور نظامی در سوریه آن را به رخ تمامی طرفهای منطقهای و بینالمللی کشانده، به یکی از اهرمهای قدرت و تأثیرگذاری مقاومت در عرصه بینالملل تبدیل شده است.
تحلیلگران نظامی رژیم صهیونیستی در حال حاضر از توان حزب الله برای پرتاب 1200 موشک در روز به سمت اهداف صهیونیستی خبر میدهند و اعتقاد دارند که ناوگان موشکی حزبالله لبنان بالغ بر صد هزار موشک دوربرد، میان برد و کوتاه برد است.
توانمندیهای دفاعی عناصر مقاومت در نیروهای زمینی نیز قدرت ورود آنها به مناطق اشغال شده صهیونیستها را در نزد آنها مسجل کرده است. این در حالی است که حزبالله لبنان در ابعاد مبارزات سایبری و فعالیت های اطلاعاتی نیز به پیشرفتهای قابل توجهی رسیده است.
به این ترتیب آمریکا با وجود اینکه پیروزی در سوریه را راهبرد استراتژیک خود میداند، اما برگ برندهای در این رقابت در دست ندارد، این در حالی است که اوضاع سوریه به مرحلهای بدون بازگشت رسیده که شکست در آن پیامدهای زیادی برای هر یک از طرفهای درگیری خواهد داشت.
با وجود پیشرویهای انجام شده در ابعاد نظامی مبارزه با گروههای تروریستی، حل و فصل سیاسی بحران سوریه اما با پیچیدگیهای متعددی مواجه شده است. استفان دی مستورا فرستاده سازمان ملل متحد در سوریه از ناتوانی خود برای آغاز گفتگوهای سیاسی با مشارکت تمامی طرفهای سوری خبر داد. وی در این زمینه گفت که ترکها اجازه مشارکت کردها در مذاکرات را نمیدهند، این در حالی است که هیئت عالی مذاکرات نیز حقوق مساوی بین گروههای معارض را به رسمیت نمیشناسد و خود را مذاکره کننده اصلی این گروهها میخواند.
ازسویی دیگر سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه که با بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد و دی میستورا دیدار کرده، معتقد است که واشنگتن به دنبال بهرهبرداری از برگه جبهه النصره برای براندازی دولت سوریه است. لاوروف میگوید که کری از سه ماه پیش وعده داده است که گروههایی که آنها را معارضان معتدل میخواند، طی دو یا سه هفته از مناطق نزدیک به کانونهای حضور جبهه النصره خارج کند، اما تاکنون این کار را انجام نداده، چرا که به نظر میرسد با حذف النصره موافق نیست و میخواهد از آن در آینده برای تحقق اهداف خود استفاده کند.
رفتاری که برخی تناقضها را در مورد عملکرد روسیه در منطقه ایجاد کرده، مربوط به نگاه ویژه مسکو برای تحقق اهداف خود است. روسها گرچه حضور در سواحل دریای مدیترانه را جزو منافع استراتژیک خود قلمداد میکنند، اما معتقدند باید با کمترین هزینه به این هدف دست پیدا کنند. روسها سعی میکنند سوریه را به پنجره تعامل با آمریکا و گفتگو قرار دهند تا مسئله اوکراین به چالش انفجاری بین آنها تبدیل نشود.
مسکو در درجه اول برای تحقق این هدف به دنبال تعامل با آمریکا است تا هزینههای خود را پایین آورد، اما وقتی عدم جدیت آمریکا در راهحل سیاسی جهت پایان دادن به بحران سوریه را مشاهده میکند، در ادامه حملات نظامی بر ضد کانونهای تروریستی مصمم میشود.
با وجود سستی روسیه که در نتیجه آزمون و خطا برای رسیدن به بهترین گزینه حل و فصل بحران امنیتی موجود ایجاد شده، به نظر میرسد تمامی راهکارها به بنبست رسیده و مرحله نهایی برای شکست کامل گروههای تروریستی نزدیک است، حملهای که در آن کرملین پایبندی خاصی به طبقهبندی ارائه شده از سوی واشنگتن و متحدانش در زمینه تقسیم گروههای تروریستی و میانه رو نخواهد داشت.
*علی عباسی