به گزارش مشرق ،از ابتدای پخش سریال تلویزیونی مختارنامه، همراه با پخش 40 قسمت از این سریال تلویزیونی، در این ستون خاطرات خود و دیگر عوامل سریال مختارنامه را ثبت و ضبط کرده و برای شما مکتوب کرده ام. امروز و در پایان پخش این سریال 40 قسمتی، قسمت سیام این خاطرات پیش روی شما است. به جبران 10قسمتی که بنا به دلایلی همچون: تعطیلی ها، به یاد نداشتن خاطره ای خاص، عدم وجود خاطرات قابل ذکر و... مطلبی درخصوص مختارنامه منتشر نکردم، قصد دارم در قسمت سیام از این یادداشت ها، چند نکته جالب درخصوص قسمت 40 سریال ذکر کنم. برای نگارش بخش عمده ای از این موارد از «عباس خدری» یکی از دستیاران کارگردان سخت کوش، خلاق و زحمتکش مختارنامه کمک گرفتم.
فینال سریال ابتدا چگونه بود؟
فیلم نامه اولیه مختارنامه با سکانس 513 به پایان میرسید. این سکانس در حد یک نیم خط چنین بود: «مختار جانانه میجنگد و شهید میشود». اما به مروز این چند جمله توسعه و بسط پیدا کرد و در نهایت به حجمی رسید که در قسمت آخر شاهد آن بودید. فیلمبرداری این بخش از «مختارنامه» حدود یک ماه طول کشید و طی این مدت 155 پلان ثبت و ضبط شد که از نظر تعداد پلان به اندازه یک فیلم سینمایی بود.
نکته جالب توجه اینکه فیلمبرداری سکانسهای اختتامیه طی چند مقطع زمانی صورت گرفت. بخشی که در آن مختار در حیاط مسجد کوفه مبارزه میکند و باران میبارد، در فروردین سال 1386مقابل دوربین رفت که در آن ایام به دلیل سردی شدید هوا، کار به سختی پیش رفت و به دلیل شدت ریزش باران مصنوعی از یک طرف و سرمای شدید هوا از طرف دیگر، افراد حاضر در این صحنه و بازیگران حجم زیادی لباس زیر لباسهای اصلی خود پوشیدند تا بتوانند سرما را تحمل کنند. بد نیست بدانید این جنگ، اولین جنگ بزرگ «مختارنامه» بود که فیلمبرداری شد و با تسلط عوامل مختارنامه بر اجرای آن، راه برای طراحی و اجرای جنگهای بزرگ بعدی باز شد.
بخش دیگری که از فینال سریال مختارنامه، به شکل مجزا و در زمانی دیگر فیلمبرداری شد، سخنرانی مختار در جمع یارانش و خروج از کاخ دارالعماره بود. بخش سوم نیز خروج از کاخ و مبارزههای مقابل کاخ بود که در بخشهای مربوط به سقوط مختار از اسب، به دلیل احتمال خطر برای بازیگر نقش مختار،«عباس اوصانلو» به عنوان بدل مختار مقابل دوربین رفت، اما بخش عمدهای از صحنههای پایانی کار حاصل نقش آفرینی خود عربنیا بود.
حمله منجنیق به دارالعماره
برای حمله منجنیق به دارالعماره کوفه، گروه تهیه و تولید جرثقیلی عظیم را به میدان دارالعماره آوردند که طول بازوی آن حدود 12 متر بود. این بازوی جرثقیل حدود دو و نیم برابر دارالعماره ارتفاع داشت در صحنه پرتاب سنگ، در واقع گوی سنگی توسط بازوی این جرثقیل پرتاب و به برج دارالعماره اصابت کرد.
طارق و طریق
ناصر علاقبندان را اغلب اهالی مطبوعات میشناسند. او یکی از خبرنگاران مشهدی الاصل فعال در رسانههاست که در کنار تواناییهای حرفهای، به عنوان فردی دوست داشتنی و خوش قلب معروف است. علاقبندان قرار بود در سریال «مختارنامه» نقش آفرینی کند. او یکی از گزینههای جدی نقش «طریق» بود که در پایان سریال به همراه برادرش طارق سر از بدن مختار جدا میکند. روزی که میرباقری او را برای بار دوم از نزدیک دید، در انتخاب او دچار تردید شد و گفت: «چشمای علاقبندان خیلی مهربونه و نمیتونه قاتل مختار باشه». به همین دلیل «پرویز سنگ سهیل» برای ایفای این نقش انتخاب شد. بد نیست بدانید نقش طارق نیز توسط « ماشاءالله گریزان» ایفاء شد. او سالها تجربه کار کردن بر روی کشتی را داشت و در سریال مختارنامه در بخش خدمات فعالیت میکرد و هنگام حضورعربنیا و دیگرعوامل سر صحنه، سینی چای مقابل آنها میگرفت. این هم از عجایب «مختارنامه» بود که فردی که هر روز به مختار سینی چای تعارف میکرد، روزی سر بریده او را به مصعب بن زبیر پیشکش کرد!
تبر مختار
در بخشی از سکانس نهایی، مختار تبری را به سمت یکی از سربازان آل زبیر پرتاب میکند. برای فیلمبرداری این صحنه و نمایش حرکت مستقیم تبر به سمت دوربین، حفاظی مقابل دوبین چیده شد. پشت این حفاظ «امیر قهرمانی» یکی از همکاران گروه صحنه ایستاده بود که درست پیش از آغاز فیلمبرداری این صحنه، کنجکاویاش برای دیدن نحوه پرتاب تبر کار دستش می دهد. هنگامی که قهرمانی سرش را بالا میآورد، همزمان عرب نیا که در فاصلهای دور قرار داشت تبر را به نقطه از پیش تعیین شده پرتاب میکند که به دلیل قرار گرفتن قهرمانی در آن محل، تبر مستقیم به صورت او برخورد می کند! این خطر نیز مانند دیگر خطرات از کنار گوش گروه سازنده سریال «مختارنامه» عبور میکند و قهرمانی با یک مداوای ساده درمان میشود.
مهران و یزدان
در سریال «مختارنامه» دو فرمانده همواره همراه کیان بودند که در پایان هم دوشادوش مختار جنگیدند و به شهادت رسیدند. نام یکی مهران بود که نقش او توسط مجتبی کیمیایی ایفاء شد و دیگری یزدان که افشین خرمنیا نقش او را بازی کرد. هر دو این بازیگران برای حضور در مقابل دوربین «مختارنامه» ریش و مو بلند کرده بودند و مدتی طولانی با مختار و کیان همراه بودند. نکته جالب اینکه خرمنیا بازیگر نقش یزدان دندان پزشک بود و به این حرفه اشتغال داشت.
تغییر پایانبندی سریال
صحنه گردن زدن یاران مختار بخش پایانی سریال مختارنامه بود. با این صحنه ـ که در نسخه نهایی کمی هم کوتاه شد ـ سریال به پایان رسید. این صحنه در آخرین روز کاری سریال مختارنامه، در تیرماه 88 مقابل دوربین رفت اما بعدها میرباقری به این نتیجه رسید که این پایانبندی بسیار تلخ است و باید امیدی به مخاطب داده شود تا او ناامید از پای تلویزیون بلند نشود. به همین دلیل سکانس ملاقات ابراهیم اشتر با پسرعموی مختار طراحی شد که این سکانس مدتی بعد در احمد آباد مستوفی مقابل دوربین رفت. میرباقری نسبت به دیالوگهایش به شدت حساس است و اجازه تغییر در آن را به هیچ بازیگری نمیدهد. همیشه در سر صحنه متن دست نوشته او به دست دستیارانش حامد میرباقری و عباس خدری داده میشد تا آنها از روی این متن، برای بازیگران نسخهای بازنویسی کنند. در همین سکانس عباس خدری که مامور رونویسی از فیلمنامه برای حسن میرباقری بازیگر نقش ابراهیم اشتر بود، یک کلمه از دیالوگها را تغییر میدهد. هنگام فیلمبرداری میرباقری با شنیدن این کلمه برادرش حسن را مواخذه میکند که چرا در دیالوگ ها دست برده است؟ حسن متن را نشان میدهد و مشخص میشود اشتباه از سوی خدری بوده است که کلمه ای نزدیک به آن کلمه اصلی را انتخاب و در متن قرار داده است. همه تصور میکردند میرباقری با خدری برخورد خواهد کرد اما او تنها به گفتن این جمله به خدری بسنده می کند:«عباس بترکی»
وقتی میرباقری از برادرش میخواهد تا عین کلمهای که او نوشته را بگوید، حسن اعلام می کند این کلمه دیگر ملکه ذهنش شده و اگر قرار بر تغییر باشد، ممکن است او قاطی کند. به همین دلیل دیالوگ ابراهیم اشتر به همان شکلی که خدری نوشته بود بیان میشود تا خدری تنها کسی باشد که توانسته در فیلمنامه میرباقری دست ببرد.
مدیر روابط عمومی مختارنامه