شناخت شخصیت والا و مانای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع)، از دو راه ممکن و متصور است که از هر دو راه به بن‌بست رسیده و پی به رمز و راز شخصیت آن حضرت برده و دچار شگفتی می‌شویم: از راه تحقیق براساس اسناد و از راه مقایسه.

به گزارش مشرق، موضوع جاودانگی انسان، از دیرباز مورد توجه انسان‌ها بوده و همواره در تاریخ و متون و کتیبه‌ها و آثار حجاری شده به این موضوع در قالب اسطوره و افسانه و نشانه‌ها و نمادها و تمثیل‌ها پرداخته شده است.

از منظر قرآن کریم ابلیس، حضرت آدم را با انگیزه خلود و جاودانگی به تناول شجره ممنوعه دعوت کرد: «هل ادلک علی شجره الخلد و ملک لایبلی» آیا می‌خواهی تو را به درخت زندگی جاوید و ملکی بی‌زوال راهنمایی کنم (طه ـ 120)  بر این اساس، مسئله جاودانگی، جزء لاینفک زندگانی انسان‌هاست و اندیشه بشری هیچ‌گاه از این موضوع دور نبوده و انسان، به دنبال نیل به جاودانگی از هیچ تلاشی دست بر نداشته است. چنانکه در اسطوره‌های یونانی و ایرانی و مصری، به کرات شاهد نمونه‌هایی از این تلاشها هستیم. بر این مبنا گرایش به ماندگاری و جاودانگی و ویژگی‌های تثبیت‌کننده، جزئی لاینفک از زندگی انسان، در گذشته و آینده او بوده و همه ادیان الهی و مکاتب بشری، بر صحت و قطعیت این موضوع تاکید داشته‌اند. لذا نمی‌توان طرح موضوع  جاودانگی را تنها به اندیشه‌ها و تحلیل‌های پاره‌ای از فیلسوفان و اندیشه‌ورزان اختصاص داد.

در کنار این اندیشه‌ها و تحلیل‌ها که جنبه نظری دارند، باید از شخصیت‌های بزرگی نام برد که در بستر تاریخ، دارای ویژگی‌های ماندگار و پویا و جاویدان بوده‌اند. یاد و نام این بزرگان، تا بشریت باقی است، مانا و پایدار مانده و چنین به نظر می‌رسد که پس از مرگ آنان، حیات مجدد و زندگی پایدارتری نصیبشان شده و حضور روحانی، همچنان در میان انسان‌ها احساس می‌شود و در میان مردم زندگی می‌کنند. اینان اگرچه جسمشان در میان مردم نباشد - که این نوع حضور، در نسبت با حضور معنوی و روحی، چندان مهم و شاخص نیست- حضور روحانی‌شان، همواره سرچشمه فیاض خیر و نیکی بوده و پیوسته سکان رهبری معنوی و هدایت بشریت را به سوی کمال و خیر مطلق در دست دارند.

جاودانگی امیرالمؤمنین علی(ع)
اصولا هر موضوع نهانی که درک و فهم آن، نیازمند دقت و تأمل بیشتر و پیدا کردن سرنخ‌ها و دلالت‌هایی است، نوعی راز و رمز است. تا هنگامی‌ که آن سرنخ‌ها و دلالت‌ها پیدا نشود، فهم راز و رمز، اگر ناممکن نباشد، حداقل  دشوار و سخت خواهد بود. با این توضیح، مشخص می‌شود که مفهوم راز و رمز جاودانگی شخصیت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)، موضوعی نیست که به آسانی قابل دستیابی و آشکار شدن باشد. زیرا صرف جاودانگی شخصیت آن حضرت، از چنان مفهوم وسیع و گسترده‌ای برخوردار است که جز در قالب کلمات و عباراتی چون: راز و رمز نمی‌گنجد. این به خاطر ظرفیت و کمال شخصیت آن حضرت است که عده‌ای آن حضرت  را تا نزدیک شدن به ذات الهی، توصیف نموده و گفته‌اند: «علی، ممسوس بذات الله.»

  برهمین اساس برای دستیابی به مفهوم و علت جاودانگی شخصیت علی(ع)، نیازمند تحقیق، مطالعه و کاوش‌های دقیق و ظریف تاریخی و انجام تحلیلهای رفتاری شخصیت فردی و اجتماعی و سیاسی و اخلاقی آن حضرت هستیم، تا شاید از خلال برخی اطلاعات و داده‌های تاریخی و روایاتی که به سیره و شیوه زندگی آن حضرت در دوران خانه‌نشینی و حکومت وی پرداخته، بتوانیم پرده‌هایی از شخصیت عظیم این مرد تاریخ‌ساز را کنار زده و جلوه‌هایی از چهره آسمانی این انسان ماندگار و جاویدان را آشکار و هویدا سازیم.

  نخست باید گفت شخصیت امیر‌المؤمنین علی(ع)، بگونه‌ای است که هر دانشمند و محقق راستینی که در باره آن، تحقیق و کاوش کرده ضمن اعتراف به علو درجات و تعالی و فرد بودن جوهره آن، اقرار کرده که تحقیقات او هرگز نتوانسته همه جوانب و ابعاد وجودی ساحت این شخصیت بزرگ را ترسیم نماید، چرا که اصولا شناخت روح «ذات الابعادی» یا حتی «ذات الاضدادی» آن حضرت، مصداق عینی و مشابهت مصداقی در میان سایر افراد بشر ندارد، تا با مقایسه و تطابق آن بتوان به این معرفت دست یافت، زیرا معمولا قدر و منزلت و شاکله ظاهری و درونی اشیا و افراد، جز با مقابله و مقایسه با امثال و اشباه آن، قابل شناسایی و شناساندن به دیگران نیست. چنانکه گفته شده: «تعرف الاشیاء باضدادها.»

  بنابراین شناخت شخصیت والا و مانای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع)، از دو راه ممکن و متصور است که از هر دو راه به بن‌بست رسیده و پی به رمز و راز شخصیت آن حضرت برده و دچار شگفتی می‌شویم:
  1-  از راه تحقیق براساس داده‌ها و اطلاعات و اسناد و روایات تاریخی که از گفتار و کلمات و سیره آن حضرت به ما رسیده است که همه آنها به صورت مجزا، یا در مجموع، بر شگفتی و حیرت ما نسبت به رازآمیز بودن این شخصیت عظیم می‌افزاید.
  2- از راه مقایسه و تطبیق و ارزیابی با مصداقهای مشابه و همسان که در این خصوص نیز، تاریخ ساکت و خاموش بوده و مورد مشابهی را نشان نمی‌دهد.

اظهارات پیرامون فضائل حضرت امیرالمؤمنین‌(ع)

 در مورد نقل اقوال و اظهاراتی که دلالت بر عظمت شخصیت آن حضرت می‌باشد، با دو نوع گرایش و طرز عمل مواجه بوده‌ایم:
  1- عده‌ای از بزرگان و دانشمندان با مطالعه گفتار و آثار روایی و نیز روش عملی آن بزرگوار در دوران حیات فردی و اجتماعی و سیاسی، چه در زمان زندگی پیامبر اسلام(ص) و چه در زمان فقدان آن حضرت و نیز در دوران حکومت چهارساله  ایشان به جمع‌بندی و تحلیل‌هایی رسیده‌اند که حکایت از منحصر به فرد بودن این شخصیت و جنبه‌های متعالی او نسبت به سایر شخصیت‌ها دارد. این نوع اظهارات هر چند تا اندازه‌ای می‌تواند پرده از برخی رموز شخصیتی و روحی امیرالمؤمنین(ع) و دلایل جاودانگی آن بردارد، اما به دلایل فقدان مدارک و ناکافی بودن اسناد تاریخی، جامع‌الاطراف و کامل نبوده و نمی‌تواند گویای همه ابعاد و زوایای شخصیتی آن حضرت باشد.

 2- نوعی دیگر از این اظهارات شامل نقل قول‌هایی می‌شود که از دشمنان و مخالفان آن حضرت، چه در زمان حیاتشان، یا در دورانهای تاریخی پس از ایشان ایراد شده است. این نقل قول‌ها بنا بر ضرب‌المثل مشهور: «الفضل ما شهدت به الاعداء» می‌تواند گواه راستین و متین و متقنی بر فضیلت و جاودانگی شخصیت امیر‌المؤمنین(ع) باشد، اما چنانکه گفته شد نمی‌توان با تکیه بر این نقل قول‌ها از خصوصیات شخصیتی رازآمیز آن حضرت، آگاه شد و شناخت حقیقی روحیات و خلقیات ایشان همچنان مانند رازی سر به مهر و سربسته و گنجی پنهان خواهد ماند. ضمن آنکه عموم عالمان و دانشمندانی که به شخصیت امیرالمؤمنین(ع) پرداخته‌اند، کاملا مکث کرده و کلامشان از قطعیت افتاده و بر این نکته قطع و یقین کرده‌اند که نمی‌توان در مورد آن حضرت، به صورت قطعی نظر داد و توصیفات آنان از شخصیت آن حضرت، تنها جنبه ظن و گمان شخصی دارد. در واقع در مورد چنین شخصیتی، جز حیرت و اظهار شگفتی، چیزی نمی‌توان گفت.

 از جمله «ابن ابی‌الحدید» شارح نهج‌البلاغه، در این مورد کلام جالبی دارد، می‌گوید: «چه گویم در باره مردی که اهل ذمه، با اینکه اسلام را نپذیرفتند، اما به او مهر می‌ورزند، فیلسوفان با آنکه میانه‌ای با اهل دین ندارند، بزرگش می‌شمارند، شاهان روم و فرنگ، شمایل او را در کلیساها و پرستشگاه‌های خود نقش می‌کنند و شاهان ترک و دیلم تصویر او را بر شمشیرهای خود نقش می‌زنند.» (ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 1، ص 29)
استاد شهریار حیرت خود را چنین توصیف می‌کند:
 نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
 متحیرم چه نامم، شه ملک لا فتی را

 چهار فضیلت بزرگ امیرالمؤمنین علی(ع)

 همچنانکه گفته شد، بی‌تردید، فضائل حضرت علی(ع) بی‌شمار و غیرقابل احصاء و توصیف است و فضائلی را نیز که در روایات ائمه اطهار(ع) و سخنان  دانشمندان اسلامی و غیراسلامی در خصوص چهره معنوی و ابعاد وجودی آن حضرت برشمرده‌اند از باب نمی ‌از دریای وجود ایشان، قابل طرح است، اما با این حال نمی‌توان از فضائلی که به صورت منقول به ما رسیده چشم پوشید. همین مقدار توصیفات و روایات و کلماتی که در دست داریم نیز برای ما غنیمتی است تا در شناخت آن حضرت، زینت‌بخش هر کتاب و مقاله و دفتری باشد و آن حضرت را الگوی دست‌یافتنی برای ما توصیف نماید.

برخی عالمان اسلامی، ویژگی‌های شخصیتی و فضائل معنوی آن حضرت را در چهار عنوان کلی، تقسیم‌بندی کرده‌اند و در آثار و کتب مبسوط خود در خصوص هر بخش به تفصیل سخن گفته‌اند. ما نیز می‌توانیم با مطالعه در تاریخ صدر اسلام و تحقیق در آثار عالمانی که در این زمینه قلم زده و کتبی را تحریر کرده‌اند، یا با مراجعه مستقیم به روایات و نهج‌البلاغه آن حضرت، در حد بضاعت خود، با فضائل آن حضرت آشنا گردیم. این عناوین کلی عبارتند از:

 1- پیوند و رابطه حضرت امیر‌المؤمنین علی (ع)، با سرچشمه وحی، رسول‌خدا(ص).
 2- سخنان ماندگار آن حضرت.
 3- جلوه‌های عدالت و روح عدالتخواهی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع).
 4- امام علی(ع) تجسم کرامت و حرمت انسانی.
منبع: کیهان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس