به گزارش مشرق به نقل از سايت اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي، ديدار شرکتکنندگان در بيستوهفتمين دوره مسابقات بينالمللي قرآن کريم به همراه جمعي از جامعه قرآني کشور با رهبر معظم انقلاب داراي حاشيههاي جذابي است که نگارنده اين حواشه درباره آن مينويسد: هنوز دير نشده بود، اما "دو سيد روحاني " که چهرههايشان آشناست، با عجله به سمت حسينيه امام خميني (ره) حرکت ميکردند.
چهرههاي قرآني يکييکي از راه ميرسيدند و وارد حسينيه ميشدند و ما براي چک شدن وسايلمان جلوي ورودي محوطه ايستاده بوديم. شرکتکنندههاي خارجي مسابقات از جلويمان رد ميشدند. تنوع رنگ و لباس و زبانشان جالب بود. از همسايگان عرب بودند تا آلماني و تانزانيايي و نمايندهي آفريقاي جنوبي که به خاطر جام جهاني، کشورش اين روزها حسابي مورد توجه قرار گرفته است. آقاي محافظي که قرار بود ما را ببرد داخل، از روي ليست، اسمهايمان را چک کرد و خودمان را مثل وسايلمان تحويل گرفت. پشت سرش راه افتاديم به سمت حسينيه.
دارم فکر ميکنم اگر ملت موبايلهايشان را همراهشان ميبردند داخل، چقدر عکسهاي متفاوتتر و جذابتر از ديدارهاي آقا توي اينترنت پيدا ميشد و کمي از کادرهاي تکراري خلاص ميشديم. جلوي ورودي اصلي حسينيه بساط پذيرايي به صرف شربت آبليمو و شيريني برپاست و چه ميچسبد اين شربت خنک در اين هواي گرم.
از در جلويي وارد حسينيه ميشويم و يکدفعه جلوي جمعيتي که از يک ساعت قبل آمدهاند، در ميآييم. معمولا آنهايي که کارهاي هستند از اين در وارد ميشوند اما ما کارهاي نبوديم. دقيقا کنار خارجيها نشستهايم.
وقتي به مردمي که يک ميله با ما فاصله دارند، نگاه ميکنم خجالت ميکشم که ما اينطوري راحت نشستهايم و مردم آن طرفتر در فشار و تنگي و کلافه از هواي گرم حسينيه نشستهاند. فرقش هم اين است که اين طرفيها که راحتترند اگر حالي داشته باشند، معمولا شعارها را زير لب زمزمه ميکنند و آن طرفيها فرياد ميزنند و با تمام وجود شعار ميدهند!
سيد وحيد مرتضوي مجري مسابقات قرآن، مجري ديدار امروز هم هست و از روي کاغذي که دستش است، اسامي کساني که بايد تلاوت کنند را با يکي دو نفر چک ميکند.
دقيقا سمت چپ جايگاه رهبر، جايي براي داوران آماده کردهاند و هيات داوران مسابقات آنجا نشستهاند. استاد عبدالرسول عبايي رئيس هيات داوران مثل پدري مهربان، داوران ايراني و خارجي که وارد ميشوند را تحويل ميگيرد و آنها را در جاي مناسبي مينشاند. نعينع و شاذلي دو داور مصري آخر از همه ميآيند و عبايي، حسابي از آنها استقبال ميکند.
مردم با شعارهايشان از آقا دعوت ميکنند که زودتر بيايد و بعد از چند دقيقه به جاي شعار دادن، شروع ميکنند به همخواني طَلَعُ البَدرِ عَلَينا... که تواشيح معروفي است درباره پيامبر اکرم(ص). نکته اينکه خانمها معمولا در شعار دادن حسابي پايه هستند و با اينکه تعدادشان خيلي کمتر است، بلندتر و بهتر شعار ميدهند.
سه شرکتکننده در مسابقات از کشورهاي برونئي، اوگاندا و آفريقاي جنوبي کنارمان نشستهاند و معلوم نيست به کدام زبان با هم صحبت ميکنند. جوان اوگاندايي خيلي شاد و شلوغ است و دائم سر به سر بقيه ميگذارد. کمي آن طرفتر قاري قرقيزي با کلاه خاصي بر سر، ساکت نشسته و جُم نميخورد. انگار يک طورهايي جوّ حسينيه برايش عجيب است. يکي دو تا از شرکت کنندههاي عرب هم هستند که با دشتداشههاي سفيد، خيلي شيک و با وقار جلوه ميدهند. يکي از آفريقاييها پاهايش را دراز کرده و مثل خانهي خودشان راحت نشسته.
پردهي پشت جايگاه کنار ميرود و آقا وارد حسينيه ميشوند. جمعيت به يکباره از جا بر ميخيزد و شعارها محکمتر ميشود. البته اين طرفيها کماکان به زمزمه اکتفا کردهاند...
مجري شروع ميکند و ملت هم بعد از لحظاتي کوتاه ميآيند. چفيهاي مثل هميشه روي دوش رهبر است و سعي ميکنم حدس بزنم که امروز اين چفيه نصيب چه کسي ميشود.
عباس امامجمعه، اولين کسي است که براي تلاوت قرآن به جايگاه ميرود و شروع ميکند: اِنَّ هذا القُرآن يهدي لِلتي...تلاوت امام جمعه که تمام ميشود ميرود پيش آقا و چند کلامي صحبت ميکنند و مردم بدون توصيه يا هماهنگي قبلي، صلوات قرآني با آن صوت و لحن خاص، ميفرستند. معلوم است اکثر جمعيت حاضر با جلسات و محافل قرآني آشنايند و کارتهاي ديدار با حساب و کتاب توزيع شده است.
مسعود نيکدستي به عنوان دومين قاري شروع ميکند به خواندن. لَقَد کانَ لکم في رسولِ الله اسوةٌ حَسَنه... نيکدستي تمام تلاشش را بکار ميگيرد تا ثابت کند کسب رتبهي اول مسابقات امسال حقش بوده و وقتي ميرود پيش آقا، چفيه را ميخواهد. رهبر هم پس از تمجيد از تلاوتش، ميپرسند: "اهل کجا هستي؟ "، نيکدستي گفت: "اهل اصفهانم " و بعد مشکلات راهاندازي يک مرکز قرآني در اصفهان را براي آقا شرح داد...
وقتي تلاوت استاد فرجالله شاذلي از قاريان مصري که به عنوان داور در اين دوره از مسابقات حاضر بود تمام شد، مسئول صدا، ميکروفن را از جلويش برداشت ولي شاذلي با دست اشاره کرد که ميخواهد حرف بزند. همه گوشهايشان را تيز کردند که او بدون هماهنگي چه ميخواهد بگويد.
شاذلي عيد مبعث و اعياد شعبانيه را تبريک گفت و با خطاب قرار دادن رهبر با عناوين ولي و فقيه و رهبر همه مسلمين، به خاطر توجه ايشان به قرآن تشکر کرد. شاذلي ابتدا خيلي شمرده حرف ميزد و مردم کلمات آشنا را ميفهميدند و با احسنت گفتن، همراهياش ميکردند ولي اواخر حرفهايش احساساتي شد و سرعت حرف زدنش به زبان عربي زياد شد و حالا ديگر ملت نميفهميدند او چه ميگويد. شاذلي هم که سر ذوق آمده بود درباره وحدت مسلمين حول محور قرآن چيزهايي گفت و منبرش را تمام کرد. انگار مدتها منتظر اين فرصت بود.
علي رجبي رتبه اول حفظ، نفر بعدي است که آياتي را با ترتيلِ دلنشيني ميخواند و بعد مثل بقيه، پيش رهبر ميرود و از ايشان ميشنود که "علاوه بر اينکه خوب تلاوت کردي، آيات را نيز براي تلاوت بسيار خوب انتخاب کردي ".
و پس از او، مجري از حامد شاکرنژاد دعوت ميکند براي تلاوت قرآن.
شاکرنژاد که تا به حال در مسابقات قرآن شرکت نکرده، به سبک خاصي تلاوت ميکند که الهام گرفته از شحات و فرزندانش است. تشويقهاي مردم به اوج رسيده و معلوم است که ملت از اين تلاوت لذت بيشتري بردهاند. حالتهاي چهره او هنگام تلاوت، براي خيليها عجيب است و بيشتر خارجيها تعجب کردهاند. اللهالله گفتنهاي مردم کار خودش را کرده و انگار شاکرنژاد به اين زوديها قصد ندارد تلاوتش را تمام کند. متصدي صوت هم با ما هم نظر است و کاغذ يادداشتي به او ميدهد و او کمي بعدتر تلاوتاش را تمام ميکند. صحبت رهبر با شاکرنژاد کمي بيشتر از ديگران طول ميکشد و کنجکاوي همه برانگيخته ميشود که آقا به او چه ميگويد؟
رهبر به شاکرنژاد گفته بودند که "من قرائتهاي شما را پيگيري ميکنم؛ پيشرفت خوبي داشتهايد. يک سري نکات هم هست که در يک جلسه محدودتر بايد عرض کنم خدمتتان ".
دکتر احمداحمد نعينع مصري آخرين کسي است که تلاوت ميکند. در 60 سالگي طوري ميخواند و اوج ميگيرد که تشويقهاي قرآني جمعيت بيشتر از قبل ميشود و از سر تکان دادنهاي آقا، ميشود حدس زد که ايشان هم اين تلاوت را پسنديدهاند.
مجري از حجتالاسلام محمدي دعوت ميکند براي ارائه گزارش. سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه، گزارشي از نحوه برگزاري مسابقات بينالمللي قرآن و برنامههاي جنبي ارائه ميدهد.
بالاخره سخنان رهبر با اين جمله شروع ميشود که "از استماع آيات کريمه قرآن از حنجره اين بلبلان بوستان قرآنى حقيقتاً لذت برديم ". ساعت 12:25 است و آقا چند کلامي کوتاه درباره اهميت انس با قرآن ميگويند و بر حفظ قرآن، و اهميت حفظ براي تدبّر در قرآن تاکيد ميکنند و در يک جمله بسيار روشن و کاربردي ميگويند: "اگر بتوانيم با قرآن انس بگيريم، زندگيها قرآني خواهد شد. احتياج به فعاليت و فشار و سياستگذارى ندارد ".
رهبر دعا ميکند و از جايش بلند ميشود. مردم آن طرف ميلهها، پرانرژيتر از قبل شعار ميدهند و رهبرشان را بدرقه ميکنند. آقا که به طرف در خروجي ميروند، اشاره ميکنند به جمعيت، و از کسي ميخواهند به سمتشان بيايد. "دو سيد روحاني " که چهرههايشان آشناست، به سمت رهبر حرکت ميکنند.
محمدحسين طباطبايي که حالا لباس روحانيت به تن کرده به همراهش پدرش، پشت سر آقا از حسينيه خارج ميشوند.
در ساختمان پشت حسينيه، رهبر ايستادند و با محمدحسين طباطبايي و پدرش حال و احوال کردند. از محمدحسين پرسيدند "کي معمم شدهاي؟ "، پدر محمدحسين گفت: "چندماه پيش. ميخواستيم براي عمامهگذاري برسيم خدمت شما، مهيا نشد، رفتيم خدمت حضرت آيتالله صافي "؛ آقا هم گفتند: "خوب کاري کردهايد؛ چه بهتر که پيش ايشان رفتهايد " و براي محمدحسين دعا کردند که "انشاالله از علماي اسلام شوي ".
رهبر معظم انقلاب پس از شنيدن قرائت قرآن قارياني همچون عباس امام جمعه، مسعود نيکدستي، فرجالله شاذلي، علي رجبي، حامد شاکرنژاد و احمدنعينع فرمودند: از استماع آيات کريمه قرآن از حنجره اين بلبلان بوستان قرآنى حقيقتاً لذت برديم.