علیزاده در ابتدای صحبتهای خود گفت: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به موسیقی نواحی آنچنان که باید و شاید توجهی نمیشد و به این نوع موسیقی در نازلترین شکل ممکن آن نگاه میشد اما بعد از انقلاب اسلامی در زمینه موسیقی نواحی اتفاقات خوبی افتاد و به دلیل زمینههای اجتماعی که در این زمینه وجود داشت و ملت ایران به دنبال هویت ایرانی بود، این نوع موسیقی نیز ارزش بیشتری پیدا کرد.
وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی طبیعی بود که تمامی هنرمندان طالب هنر ایرانی نه در قالب شعار بلکه در جنبههای عملی و اجرایی آن باشند چرا که در این دوره دعواهایی که پیرامون فاصله طبقاتی وجود داشت، عیان شد و خیلیها در همین اثنا تمایل داشتند هویت ایرانی بیشتر از هر چیز دیگری جلوه پیدا کند. به هر حال این هویتی بود که همه دنبال آن بودیم که با پیروزی انقلاب اولاً باعث ایجاد غرور ملی و دوماً باعث پدید آمدن این خواسته شد که هنرمندان بخواهند به اقوام ایرانی نزدیک شوند و دقیقاً در این فضا با اقیانوسی از موسیقی غنی ایرانی برخورد کردیم که طی سالهای مختلف اجراهای ارزشمندی داشتند. اما در این چند سال با یک مشکل بزرگ مواجه شدیم؛ اینکه تا چه حدی امثال حاج قربان توانستهاند کنسرت و یا اجرای مفصلی داشته باشند.
علیزاده بیان کرد: وقتی با حاج قربان در زمان حیات او حرف میزدم، میدیدم که این هنرمند بسیار بیشتر از ما، افکار و اندیشههای ارزشمندی داشت که متأسفانه نتوانستیم از این اندیشهها و افکار پاک استفاده درستی کنیم. من همین الان که در مقابل شما ایستادهام، احساس خوشبختی دارم که سفرهای مختلفی به ایران داشتم و توانستم با گونههای مختلفی از موسیقی آشنا شوم. من خیلی زود متوجه شدم که چه گنجینهای در ایران داریم اما همه از آن غافل شدهایم و این یکی از مشکلات ریشهای است که باید بیشتر و محکمتر از قبل به آن توجه کنیم. ما نمیتوانیم موسیقی جایی را بر جای دیگر ارجح تر بدانیم چون ایران به نوعی منتخبی از جغرافیای جهان است که به نظر میآید میتوانیم انواع موسیقی را در آن دنبال کنیم اما متأسفانه افکاری باعث میشود که ماجرا به شکل دیگری برود. به نظر من زمان آن فرا رسیده که موسیقی مناطق مختلف ایران به دست موسیقیدانها سپرده شود و این نباشد که فقط اتنوموزیکولوژیستها از آنچه که در موسیقی نواحی ایران اتفاق میافتد، بهرهمند شوند.
این آهنگساز و نوازنده افزود: موسیقی همیشه زنده است اما موسیقیای که از دل مردم برآمده باشد، موسیقی ارزشمندی است که باید در فضای کنونی حضور جدیتری داشته باشد. غربیها رشته دانشگاهی موزیکولوژی را در دانشگاههای خودشان راهاندازی کردند تا از طریق آن بتوانند موسیقیهای دیگر کشورها را نیز بشناسند. پس اگر قرار است ما هم در دانشگاهها رشته موزیکولوژی داشته باشیم، بهتر است موسیقی غیرغربی را نیز مورد آزمایش و بررسی قرار بدهیم چرا که آنها نیز بر این باورند موسیقی نواحی ما و مناطق مختلف ایران، موسیقیهای ارزشمندی است. البته که بنده با واژه موسیقی نواحی آنچنان موافق نیستم چرا که همین واژه باعث جداسازی این موسیقی از دیگر موسیقیهایی میشود که زیاد خوب نیست.
این آهنگساز پیشکسوت موسیقی ایرانی با اشاره به سیر تاریخی توجه به موسیقی نواحی در ایران و همچنین رشته اتنوموزیکولوژی بیان کرد: متأسفانه توجه به رشته اتنوموزیکولوژی در ایران به شکل دیگری اتفاق افتاد به طوری که اگر صدها نفر نیز در این رشته فارغالتحصیل داشته باشند، اینها مسیر بدی را طی میکنند که چندان فایدهای ندارد. ما باید هم در عرصه دانشگاهی و هم در عرصه اجرایی، موسیقی نواحی ایران را به سمتی هدایت کنیم که در جای خودش دیده شود زیرا این معنی ندارد که همیشه در تهران کنسرت موسیقی نواحی داشته باشیم. آخر این همه کتابی که در زمینه موسیقی نواحی تاکنون به چاپ رسیده به چه درد موسیقی نواحی میخورد و اصولاً کدام هنرمندی را در مسیر درستش قرار دادیم. موسیقی نواحی فقط بیپولی و دغدغههای مادی هنرمندان این عرصه نیست. متأسفانه ما در طی سالهای اخیر به موسیقی نواحی تحقیرآمیز نگاه کردیم در حالی که باید بدانیم موسیقی نواحی نیازی به ترحم ما ندارد. ما اصلاً به این موضوع توجه نکردیم که موسیقی نواحی اساساً برای اهالی واقعی این هنر، شغل نبوده و فلان هنرمند وقتی به نواختن سازی مشغول بوده، پس از آن به شغل اصلی خود که شاید همان کشاورزی بوده، بازگشته است. من باز هم تکرار میکنم چرا با این همه کتاب، پژوهش و جشنواره همچنان باید شاهد خراب بودن وضعیت موسیقی نواحی ایران باشیم؟ آیا اینکه در یک برنامه یا جشنواره، دو عدد سکه طلا به فلان هنرمند فعال موسیقی اقوام اهدا کنیم، توجه به موسیقی است؟ ما باید به سمتی حرکت کنیم که موسیقی نواحی ایران را در همان قالب سینه به سینه به دنیا نیز مصادره کنیم.
وی در ادامه صحبتهای خود توضیح داد: موسیقی دستگاهی ایران روی موسیقی نواحی ایران سایه انداخته و این تأثیرگذاری در حالت یکطرفه بوده که این نوع برخورد با موسیقی نواحی خوب نیست چرا که ما باید شرایطی را به وجود بیاوریم که موسیقی نواحی روی موسیقی دستگاهی ایران تأثیر بگذارد. البته شاید ردیف دستگاهی موسیقی ایران یک رپرتوار تحریف شده از موسیقی نواحی ایران بوده باشد که باید درباره آن بیشتر از اینها صحبت کنیم.
علیزاده تصریح کرد: در هیچ جای دنیا تا این حد جشنواره و برنامه مرتبط با موسیقی برگزار نمیشود و اتفاقاً همان برنامهها و جشنوارههایی که برگزار میشود، چه بسا فقط شکل جشن داشته باشد که در آن هنرمندان فقط اجرا میکنند اما ما در جشنوارهها و برنامههای خودمان فقط در رابطه با موسیقی حرف میزنیم. در حوزه دانشگاهی هم باید به این موضوع اشاره کنم که خیلی از کتابهای ما در دانشگاه خاک میخورد و اگر هم مورد استفاده قرار میگیرد یا برای شب امتحان است و یا برای دانشجویان رشته اتنوموزیکولوژی است که میخواهند از آن منابعی را استخراج کنند. من نمیدانم تمام کتابهایی که در رابطه با موسیقی نوشته میشود، چه استفادهای دارد؟ من همه این کتابهای موسیقی را دارم اما اغلب آنها را نمیخوانم چون وقت من را میگیرد. من باید با موسیقی زندگی کنم و اگر غیر از این باشد، آن موسیقی که اجرا میکنم، موسیقی نیست. متأسفانه ما چهار دهه است که چنین فضایی را تجربه میکنیم و با تمام نقاط قوت و ضعفی که در این عرصه داریم، نتوانستهایم در معرفی واقعی موسیقی نواحی تلاش کنیم. این موسیقیها با شنوندههایشان زنده هستند. آیا حمایت از این نوع موسیقی، همین جلسه ماست؟ اصلاً کدام یک از ما به این موسیقی ربط داریم که هماکنون در رابطه با آن حرف میزنیم.
این نوازنده و آهنگساز پیشکسوت موسیقی کشورمان در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: من با جشنواره مخالف نیستم اما معتقدم باید نگاهها را عوض کنیم. ما باید به تمام ایران سفر کنیم تا تمام ارزشهایمان را بشناسیم. آخر چرا باید در دانشگاهها فقط آموزش موسیقی کلاسیک و غربی داشته باشیم و فقط در کتابهای مرتبط با اتنوموزیکولوژی، دنبال موسیقی نواحی باشیم. متأسفانه ما موسیقی نواحی را در این چارچوب حبس کردیم و تبدیل به فرمولهای دانشگاهی کردیم که از دل آنها هنرمندان دلباخته به وجود نمیآید و اگر کسانی هم حضور دارند که در این عرصه فعالیت دارند، به خاطر این موضوع است که خودشان به موسیقی نواحی توجه دارند؛ آنها فهمیدهاند که تمام موسیقی به ردیف و دانشگاهها ختم نمیشود.
علیزاده ادامه داد: ما به فرهنگهای دیگر آغشته شدیم و اگر بفهمیم که این موسیقی چه ارزشهای فراوانی دارد، آنگاه میتوانیم شاهد اتفاقات خوبی در این عرصه باشیم. به اعتقاد من برای حفظ موسیقی نواحی، جشنواره و کتاب به هیچ عنوان جواب نمیدهند و چنین رویدادهایی با تمام ارزشی که دارد برای استفاده خودمان است. موسیقی نواحی باید در جای خودش برای مخاطب اجرا شود. ما باید این موسیقی را در کشور خودمان اجرا کنیم و اعتماد به نفس را از هنرمندان این عرصه نگیریم. ضمن اینکه در رشته اتنوموزیکولوژی هم احتیاج به یک انقلاب اساسی داریم و این موضوع وجود نداشته باشد که بیاستعدادها وارد این حوزه شوند و مطمئن باشید اگر در این حوزه با عدم خلاقیت روبرو باشیم، دردی برای موسیقی نواحی دوا نمیشود.
وی در بخش دیگر صحبت هایش با اشاره به اینکه حرکات موزون بخشی از نوازندگی امروز موسیقی شده است، گفت: اشاره کرد:من یکی از شاگردان خوب هوشنگ ظریف بودم. وقتی میخواستم اولین امتحان را نزد او بدهم، مطمئن بودم که اگر ٢٠ نشوم، ١٩ میشوم. اما پس از اجرایم در مقابل اعضای ژوری ظریف سرش را پایین انداخت و دلیلش را نگفت. بعدا نمرهها آمد، دیدم او به من ١٣ داده است. گفتند که ٧ نمره بابت تکان خوردن در نوازندگی از من کم شده است.
وی در پایان با تقدیر از برگزارکنندگان سومین فستیوال موسیقی نواحی آینه دارگفت: هنرمندان بزرگ فقط در تهران نیستند و من امیدوارم تمامی فعالیت ها و برنامه هایی که در حوزه موسیقی برگزار می شود از مسیر توریستی خود خارج شوند تا ما بتوانیم به اعماق این موسیقیهای ارزشمند برسیم.