سرویس سیاست مشرق - مشی و سابقه سیاسی دکتر روحانی بیانگر آن است که با وجود تنوع و تحول در تقسیمبندیهای سیاسی سالهای پس از انقلاب وی هیچگاه از دایره جناح راست – به مفهوم دهه شصت، هفتاد و هشتاد – فاصله نگرفته بود تا اینکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 رقیب افرادی شد که به غیر از یک نفر (دکتر عارف) مابقی منتسب به جریان اصولگرایی بودند که به نحوی در جناح راست به مفهوم اشاره شده، ریشه داشتند. در این انتخابات بود که با کنارهگیری نامزد جریان اصلاح طلب یعنی دکتر عارف به نفع دکتر روحانی، در فرایند تاریخ انقلاب یک «پیوند سیاسی» بیسابقه زده شد. جریان اصلاحات مشتاقانه در انتظار «محصول جهش یافته سیاسی» این پیوند بود که روند وقایع پس از انتخابات سال 92 نشان داد آقای روحانی مایل نیست این پیوند آن محصول را داشته باشد؛ به عبارتی ظاهراً دکتر روحانی مایل نبود به بهای این پیوند، از ریشه راستش کاملاً بریده شود و برای همیشه با آن خداحافظی کند اما نشانههایی ارائه داد که حاکی از پوست اندازی مشی سیاسی وی بود. با وجود چنین خط فاصلی، جریان اصلاحات با همه شکوهها و انتقادهایی که به دکتر روحانی دارد، پیوسته تلاش کرده تا وی را ملحق شده تدریجی به جریان اصلاحات نشان دهد و از وی رفتارهای خواست اصلاح طلبان را مطالبه میکند. دکتر محمدرضا تاجیک از چهرههای اصلاح طلب علاقهمند به تئوری پردازی و نقد تئوری پردازانه رفتار دولت دکتر روحانی در گفتگو با روزنامه آرمان به نکات مختلفی درباره دولت و اصلاح طلبان پرداخت که دو موضوع از آن نکات دستمایه نوشتار حاضر شده است. مقدمه پیش گفته زمینه لازم برای دو موضوع ذیل است.
1- تاجیک در انتقاد از دولت و به ویژه رئیس آن میگوید: نکته دیگر اینکه ورود یک آلترناتیو گفتمانی به نام «اعتدال» باید باعث عمیقتر شدن گستره اصلاح طلبی میشد؛ نه اینکه به پستو خزیده شود و روزبهروز خمیدهتر شود. تاجیک در فراز فوق دکتر روحانی را یک اصلاح طلب (از لحاظ جریانی) تمام عیار معرفی میکند که انتظار بود گفتمانش (اعتدال) گستره اصلاح طلبی را عمیق تر کند که نشد از این رو انتقاد دارد؛ اما در حین آنچه که دکتر تاجیک منتقدانه مطرح کرد نکته مهمتری وجود دارد که وی به آن نپرداخت، در حالی که پیشترها به آن اشاراتی داشت. آن نکته مهمتر «گفتمان اعتدال و کارکردش در دولت روحانی» است. دکتر روحانی که ارائه کننده شعار «اعتدال» در رقابت انتخاباتی بود، نه پیش از آن درباره این واژه شعار شده بحث مفهومی و گفتمانی داشت و نه پس از آن. دلیل اینکه پیش از انتخابات به این موضوع نپرداخته بود، فقدان علت، دلیل، انگیزه و نیز تبدیل نشدن آن به مسئله بود؛ اما اینکه پس از پیروزی در انتخابات به آن نپرداخت میتواند عللی داشته باشد از جمله :
الف- تجربه بر جای مانده از رئیس اصلاح طلبان در حکومت اصلاح طلبان که درگیر شدن رئیس دولت اصلاح طلبان که همزمان رئیس جریان مذکور نیز بود با مفاهیم گفتمانی اصلاح طلبی در نظر آنها، کشور را دستخوش التهاب و هرج و مرج ساخت. دکتر روحانی نمیخواست این تجربه پرهزینه شکست خورده را دوباره بیازماید.
ب- به سامان رساندن یک گفتمان ملی که بتواند پشتوانه قدرتمندی برای جریان سیاسی باشد که دولت را در اختیار گرفته نیازمند کار بی وقفه و سنگین چند ساله پیش از رسیدن به قدرت قوه مجریه است که چنین رویکردی در سابقه سیاسی دکتر روحانی مشاهده نمیشود. به نظر میرسد دکتر روحانی از دو نکته اساسی نهفته در امر گفتمانی یعنی «معلمی» و «مبلغی» دومی را انتخاب کرد تا از آن استفاده لحظهای و شعاری ببرد که چنین شد. به عبارت دیگر دکتر روحانی براساس نیاز انتخاباتی به بخش «تبلیغی» گفتمان «اعتدال» در قالب شعار انتخاباتی که پر زحمت نبود روی آورد نه بخش «تعلیمی» آن که برای تحقق آن باید گروه کارشناسی پر تعدادی را بسیج میکرد. پس انتظاراتی که آقای روحانی از گفتمان «اعتدال» تنزل یافته به شعار انتخاباتی داشت با انتظار دکتر تاجیک تفاوت فاحشی دارد. حد وجود و حق حضور واژه اعتدالی در نزد دکتر روحانی تا پایان انتخابات و یا در نهایت یادآوری اقتضایی آن در برخی مناسبتهاست در حالی که دکتر تاجیک اصرار دارد این واژه پرمحتوا و دارای دامنه بلند مفهومی در دولت روحانی چنان نقش آفرینی کند که اصلاحات زمین خورده و آثار حیات از دست داده را سرپا و احیا کند. این تفاوت فاحش به روشنی نشان میدهد که فاصله روحانی با اصلاح طلبی تا چه حد است.
2-دکتر تاجیک در بخش دیگری اصلاح طلبان را به باد انتقاد میگیرد و درباره آنها میگوید: «ژنرالهای جریان اصلاحات چنان در طول زمان فربه شدهاند که در بغل خود هیچکس را جا نداده و مجالی به جوانان ندادهاند. به همین دلیل نسل جدید دچار نوعی احساس محرومیت شده است. در شرایط کنونی به نظر میرسد ابعاد اصلاح طلبی «حکومتی» بر ابعاد اصلاح طلبی فرهنگی و اجتماعی تفوق پیدا کرده است. بسیاری از افرادی که در دوران انتخابات در صحنه سیاسی حضور داشتند خیلی زود و پس از پایان انتخابات صحنه را ترک کردند. این عده که به دنبال اصلاح طلبی حکومتی هستند، دوباره در آستانه انتخابات ریاست جمهوری وارد صحنه میشوند و پس از پایان انتخابات دوباره صحنه سیاسی کشور را ترک میکنند ... عدهای در حال رقم زدن پروژه اصلاح طلبی بدون «اصلاح طلبی» هستند. اصلاح طلبی که نتواند ایدهسازی، سیاست سازی، تئوری سازی و مکتب سازی کند که اصلاح طلبی نیست. اصلاح طلبی که تنها در بزنگاهها به فکر آرایش سیاسی و رقابت با رقیب خود باشد و تنها به این بیندیشد که چگونه باید بر رقیب خود پیروز شود که اصلاح طلبی نیست. نباید اجازه بدهیم اصلاح طلبی از درون تهی شود و تنها نامی از آن باقی ماند»
نقد تند دکتر تاجیک بر اصلاح طلبی بر پایه یک خوشبینی محض است از این رو، نقد در سطح میماند و راه به جایی نمیبرد و اگر هم دیده و منظور شود پیامدهای ناخوشایندی در پی دارد. این خوشبینی به معنای تصور اصالت مطهر برای جریان اصلاح طلبی است حال آنکه واقعیت چیز دیگری است و حداقل اگر تا سال 88 و اقلیت همان اصالت مطهر را برای اصلاح طلبی تلقی میشد با وقوع فتنه 88 که دست اندرکاران اصلی آن تعداد بسیاری از همین اصلاح طلبان بودند، این تلقی به هم ریخته و حقیقت آشکار شد. با کنار رفتن پرده معلوم شد اینها «قدرت طلب» هستند نه «اصلاح طلب» هر چند که امکان دارد در طیف «قدرت طلبان» مدعی «اصلاح طلبِ» اصلاح طلبان فردی هم باشد که به جای اصلاح طلبیِ «حکومتی» مشتاق «اصلاح طلبی فرهنگی و اجتماعی» هستند که میتوانند ایدهسازی، سیاستسازی، تئوریسازی و مکتبسازی کنند؛ اما چون آب زلال که با آب آلوده آمیخته شده و تا زمانی که تصفیه نشود زلالیت معنا ندارد، این افراد هم نمیتوانند به اصلاح طلبی معنا دهند. از این رو در واکنش به این عبارت: «عدهای درحال رقم زدن پروژه اصلاح طلبی بدون اصلاح طلبی هستند باید گفت: اساساً اصلاح طلبی زاده نشده که عدهای در صدد رقم زدن پروژه اصلاح طلبی بدون اصلاح طلبی باشند. آنچه که در عیان اصلاح طلبی با این نام، بزک کردهاند قدرت طلبی، آشوب طلبی، همراهی با بیگانگان و طی طریق مخالف آرمان های انقلاب بوده است. در حال حاضر مشکل اصلی در قضیه اصلاح طلبی انواع آلودگیهای آن است و در صورت اصرار بر حضور چنین تفکری در صحنه، باید برای آن سرچشمه جدیدی به دور از هر گونه آلودگی پیدا کرد.
*رضا گرمابدری