به گزارش مشرق، دوره پرتلاطم امام صادق(ع) عصر برخورد مکتبها و تضاد افکار فلسفی و کلامی
مختلف بود، که از برخورد ملل اسلامی با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط
مراکز اسلامی با دنیای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی
برای فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود. در چنین شرایطی پیشوای ششم دشواری
فراوان در پیش و مسئولیت عظیم بر دوش داشت. امام(ع) در گیر و دار چنین
بحرانی میبایست به فکر نجات مردم مسلمان از بیدینی، کفر و عدم انحراف
اصول و معارف اسلامی از راه حقیقت باشد و از تفسیر به رای دستورات دین به
وسیله خلفای وقت جلوگیری کند.
آنچه در پی میآید گفتوگویی است با
حجتالاسلام دکتر حسن رضاییمهر،مدیر مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
حوزه علمیه قم در خصوص دفاع عقلانی و منطقی امام صادق(ع) از دین و نقش آن
حضرت در مبارزه با انحرافات و جریانات انحرافی که با تشکر از مرکز مطالعات و
پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم آن را تقدیم خوانندگان عزیز میکنیم.
***
* با توجه به این که در گفتمان دفاع خصوصا در حوزه دین، مفهوم دفاع عقلانی
از دین جایگاهی اساسی در طراحی این گفتمان دارد، بفرمایید مراد از دفاع
عقلانی از دین چیست و آیا دفاع از دین از طریق کتاب و سنت میتواند دفاع
عقلانی و منطقی از دین، تلقی شود؟
- مراد از دین در اینجا، مجموعه معارف و احکامی است که خداوند برای هدایت و سعادت بشر تشریع فرموده و به واسطه پیامبران خویش آنها را به مردم رسانده است. بنابراین مراد از دین، ادیان وحیانی خصوصا آخرین تشریع الهی یعنی دین اسلام است. اما در خصوص دفاع از دین نیز باید گفت که صور مختلفی دارد. گاهی با مال و ثروت است گاهی با جان، گاهی با زبان و قلم و بالاخره گاهی هم صبغه علمی و عقلانی دارد. دفاع عقلانی یعنی دفاع مبتنی بر عقل و منطق. پس میتوان دفاع عقلانی از دین را هرگونه اندیشه، عمل و گفتاری دانست که موجب استحکام و تثبیت دین در نظر اهل خرد و تعقل گردد. به تعبیر دیگر، دفاع عقلانی از دین، دفاع از دین است بر اساس اصول و قواعد منطقی و عقلی و شکی نیست چنین دفاعی، چون مستند به اصول عقلی است، از اهمیت خاصی برخوردار است. چرا که اصول عقلی مورد اتفاق همه عقلای عالم است و طبیعی است هر دفاعی مستند به چنین اصول عقلی باشد دفاعی منطقی و قابل قبول و بلکه غیرقابل انکار است.
با این بیان معلوم میشود که دفاع عقلانی، دفاعی است منطبق بر اصول عقلی و منطقی که هر مخاطب اهل خرد را نسبت به مفاد و محتوای خود متأثر کند و لازمه چنین دفاعی هم هموار کردن راه پذیرش دین خواهد بود. بنابراین دفاع عقلانی فقط به معنی دفاع از طریق ادله عقلی صرف نیست بلکه دفاع مبتنی بر اصول عقلی است و از این روی دفاع از طریق نقل یعنی آموزههای کتاب و سنت در مواردی، کاربرد آنها را نیز در بر میگیرد.
* آیا بر اهمیت دفاع عقلانی از دین شواهدی از کتاب و سنت وجود دارد؟
- ببینید، توجه کتاب و سنت و انطباق سیره و روش اهل بیت در تبلیغ دین بر این روش بهترین دلیل بر اهمیت این نوع دفاع از منظر دین است چرا که قرآن، یکی از راههای معرفت را تعقل و تدبر در آیات و انفس میداند و انسان را برای رسیدن به حقایق و کشف مجهولاتش به روشهای عقلانی توصیه میکند. در سیره و روش اهل بیت(ع) نیز چنین امری از جایگاه خاصی برخوردار است. نمود این رویه را، هم میتوان در کلمات آسمانی آن بزرگواران دریافت و هم در سیره و روش عملی آنان. مناظرات ائمه در حوزههای مختلف دینی با رهبران و نمایندگان ادیان و نحلههای مختلف فکری که براساس مبانی عقلانی استوار است یکی از شواهد متقن و مصادیق بارز اهمیت و لزوم دفاع عقلانی از دین است.
* دفاع منطقی از دین و بلکه هر امری، مستلزم اشراف علمی مدافع، از موضوع مورد دفاع است. از این رو مناسب است نگاهی هر چند اجمالی به علم امام(ع) و گستره آن داشته باشیم.
- البته توصیف علم ایشان در وصف کسی جز اهل بیت علیهمالسلام نیاید اما در عین حال اشاره به این مطلب لازم است. در مورد علم امام میتوان از جهات مختلف گفتوگو کرد. حوزههای معلومات امام از چیزهایی است که شخصیت آن حضرت را متمایز میسازد. معلومات امام در زمینه الهیات، اطلاعات درباره ادیان و کتابهای آسمانی، آگاهی امام از علوم و معارف قرآنی، احاصه ایشان به بحثهای کلامی، بحثهای امام درباره پزشکی، طرح اصول و فقه و جزء اینها همه گسترش دامنه معلومات امام را میرساند.
در حوزه فقه آنچنان احکام را بر اساس شریعت اسلام به شاگردان و طالبان علم تعلیم فرمود که فقه جعفری زبانزد خاص و عام شد. در حوزه درس ایشان جمعیتی حدود بیستهزار نفر تربیت یافتند و منشأ تبلیغ اسلام و تشیع در اقصی نقاط جهان اسلام شدند. آن حضرت حدود 4000 راوی حدیث دارد و حدود 400 کتاب در فقه جعفری از همان شاگردان نوشته شد. ابان بن تغلب حدود 30000 حدیث و محمد بن مسلم از دیگر روات ایشان 16000 و از امامباقر علیهماالسلام 30000 حدیث روایت کردند.
در حوزه تفسیر باید گفت صحیحترین و مستندترین تفسیر آن است که مستند به حضرات معصومین علیهمالسلام باشد و تفاسیر عمده علمای تشیع مانند تبیان، مجمعالبیان، صافی و المیزان همه از افاضات تفسیری امامصادق(ع) و سایر ائمه علیهم السلام است.
در حوزه کلام و اعتقادات، اهتمام آن حضرت به مباحث اعتقادی زبانزد بود و یک رکن مکتب جعفری را مباحث کلامی و اعتقادی و تبیین اصول دین بر اساس براهین و مستندات منطقی و عقلی تشکیل میداد. در این حوزه شاگردان فراوانی تربیت فرمود تا در مباحث اعتقادی به کمک مردم بشتابند و پاسخگوی سوالات و شبهات آنها باشند که هشام بن حکم معروفترین آنهاست. توحید مفضل تقریرات سخنان امام در باب توحید است که برای مفضل بن عمر جعفی بیان فرموده است. خلاصه تدوین علم کلام و تبیین مباحث عقلانی را میتوان از ابداعات علمی آن امام همام دانست. در باب طب و پزشکی نیز دستورالعملها و آموزشهای طبی و تربیت شاگردان در این باب از دیگر امتیازات علمی ایشان است که در کتب مربوطه تا حدی ممکن شده است.
حوزه درسی ایشان در باب علوم طبیعی و سایر علوم و تربیت شاگردان مهمی در این باب کاشف از سعه علمی آن حضرت و اشراف منحصر به فرد ایشان به علوم روز بود. جابربن حیان پدر شیمی جهان از شاگردان آن حضرت است. به هر حال صولت علمی امامصادق(ع) جامعه جهانی و فرق و مذاهب اسلامی و غیراسلامی را اسیر علم خویش کرده بود.
* مناظراتی که آن حضرت با سران و بزرگان ادیان و مذاهب انجام میدادند به لحاظ روشی، بهگونهای بود که در نهایت طرفهای مناظره را محکوم و با قدرت تمام بر جای خود مینشاند، آیا میتوان توجه به عنصر تعقل را از سوی امام(ع) در این امر موثر دانست؟
- دقیقا همینطور است اصلا تمام مناظراتی که ائمه علیهمالسلام انجام میدادند از این خصوصیت برخوردار بوده است. مثلا مباحث و مناظراتی که امامرضا(ع) با سران و نمایندگان ادیان و مذاهب مختلف انجام داد با آن همه امتیازات و خصوصیتهای خاص خود که محتوای آنها چیزی جز تبیین علوم و معارف اسلامی نبود، از یک درخشش خاص برخوردار بود و آن، تجلی بعد منطقی و عقلانی در نوع استدلالهایی بود که اقامه میفرمود.
با مراجعه به سخنان و مناظرات ایشان به راحتی میتوان به این نکته پی برد که هر سخنی از حضرت رضا(ع) در خصوص اثبات مدعای خود با اصل و یا اصول منطقی و عقلانی همراه بوده است. بگونهای که عنصر تعقل و خردپذیری، جزء لاینفک استدلالهای آن حضرت در مقام احتجاج با مخالفان دین و مذهب بوده است و صد البته همین نکته هم باعث محکوم شدن و ساکت ماندن مخالفین در مقابل امام و در نتیجه هدایت و مشرف شدن آنها به دین اسلام و مذهب تشیع بوده است. همین رویه در مناظرات امام صادق(ع) با علمای یهود، نصاری، ماتریالیستها، زنادقه، مجوس و دیگر فرقالحادی و انحرافی جاری بود. اصلا یکی از اصول مناظره تمرکز بر اصول مشترک است و عنصر تعقل از همین باب است و بدیهی است در مباحث اعتقادی و در باب مناظرات باید به نقطه مشترک و مقبول بین طرفین که همان اصول و قواعد منطقی و عقلی است توجه کرد و استدلال بر هر مدعایی را از همین طریق پی گرفت، چرا که در غیر این صورت نمیتوان شاهد نتیجه مثبتی از مقدمات خود بود. بنابراین آن حضرت، هم در حوزه نظر و سیره نظری و هم در حوزه عمل و سیره عملی، بر دفاع عقلانی از دین تاکید داشتند.
* با نگاهی به تاریخ تبلیغ دین و مذهب توسط امامصادق(ع) و توجه به عنصر عقل و جایگاه عقلانیت در سیره علمی و عملی آن حضرت در مییابیم که آثار و نتایج مبارکی برای اسلام و مسلمین رقم خورده است اگر امکان دارد در خصوص برخی از این نتایج که قطعا چراغ راه پیروان آن حضرت خواهد بود، توضیحاتی ارايه فرمایید.
ـ اول اینکه میدانیم که در زمان امامصادق(ع) فرق و مذاهب اسلامی و غیراسلامی متکثر بود و هر فرقهای برای خود عقایدی داشت و از آنها دفاع میکرد و آن حضرت را به عنوان بزرگ یک فرقه در عرض خود میدیدند و از طرفی تبلیغات آنها هم فعال بود و این مسئله وضعیت خاص و بحرانی را برای جامعه اسلامی بوجود آورده بود. در این میان امام(ع) با بیان حقیقت اسلام و تشیع و دفاع برهانی از آموزههای آن و با ارائه سخنرانیها و دایر ساختن کرسی تدریس در قلمروی وسیع و نیز انجام مناظرات با رهبران ادیان مختلف چه توحیدی و چه غیر توحیدی و نیز سایر مذاهب و مکاتب اسلامی و غیراسلامی که مدعی برتری آیین خود بودند و با توجه به شکستی که در این مبارزات علمی متحمل شدند، بر آنها ثابت شد که آن دین و مذهبی که صلاحیت پیروی دارد و از طریق آن میتوان به سعادت رسید دین اسلام و مذهب حقه تشیع است.
دیگر اینکه با انجام این مناظرات و باز شدن دروازه حقایق به روی صاحبان نحلههای مختلف کلامی، آنها دریافتند که اسلام ناب در اختیار آنان نیست و باید اسلام ناب را از اهل بیت - علیهمالسلام - دریافت کنند.
سومین نتیجه این بود که برتری و جاودانگی اسلام به عنوان یک حقیقت غیرقابل انکار بر عموم مسلمین و غیر مسلمین ثابت شد و معلوم شد که حقانیت اسلام و تشیع در حد یک شعار نیست بلکه به راحتی قابل اثبات است.
نتیجه دیگر این بود که روح آزادمنشی اسلام و سماحت و وسعت نظر امام(ع) در جلسات گفتوگو و مناظره با مخالفان و نیز کسانی که در مقام استفهام بودند، ثابت کرد که اسلام برخلاف گفته بدخواهان و دروغپردازان با زور سرنیزه و شمشیر به مردم جهان تحمیل نشده است و یک پیشوای بزرگ اسلامی به مخالفان خود اجازه میدهد که هرگونه ایراد و اشکالی دارند بدون ترس و واهمه مطرح سازند، هرچند حول محور نفی اسلام و حتی نفی توحید و الوهیت دور بزند و بدیهی است چنین منشی برخاسته از آموزههای دینی و قدرت علمی رئیس مذهب تشیع است.
از نتایج و درسهای دیگر سیره علمی و عملی آن حضرت آن است که یک مبلغ دینی باید نسبت به تمام کتبها و فرقهها و عقاید آنها و شبهات مطرح آگاه باشد تا بتواند با علم و منطق آنها بر آنها غلبه کند و به اقتضای زمان لازم است حتی زبانهای زنده دنیا را بداند و نوع حضور دینی خود را در جوامع بینالمللی ارتقا بخشد.
نکته دیگر آنکه باید دانست، اتخاذ روش عقلانی در ترویج و تبلیغ دین، از مخالفان سرسخت اسلام، دوستان وفادار و دلباختهای میسازد که در مقابل هجوم افکار غیراسلامی، مدافعی آگاه و سربازی جانفشان خواهند بود و از اسلام عزیز دفاع میکنند.
* به عنوان آخرین سوال سیره علمی امام صادق(ع) چه پیامهایی میتواند برای اهل علم داشته باشد و چنانچه توصیهای در این خصوص دارید بفرمایید.
ـ آنچه از سیره امامصادق(ع) میتوان دریافت کرد آن است که باید همانند ایشان و سایر ائمه - علیهمالسلام - در نشر علوم معارف دینی با سعه صدر و با استفاده از اصول و قوانین منطقی و عقلانی وارد بحث شد و دفاع و تبلیغ کرد و از این رو بر همه علما و اندیشمندان دینی است که در تبادل اندیشهها و نحلههای مختلف فکری همین رویه را پیش گیرند، باید به زبان دنیا آشنا شوند تا بتوانند سخن خود را به جهانیان برسانند. از وسایل ارتباط جمعی جهت رساندن پیام اسلام به سایر جوامع، کمال استفاده را ببرند.
با پیشرفت زمان جلو بروند و از مشی منطقی و عقلانی خویش در دفاع از دین و تبلیغ آن غافل نشوند که این سیره و روش اهل بیت عصمت و طهارت(ع) باید تبلیغ دین و مذهب بر اساس آموزههای حکیمانه اسلام و مذهب حقه تشیع باشد.
* با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.