به گزارش مشرق، روزنامه «جوان» در یادداشتی از «محمد اسماعیلی» نوشت:
دومینوی روگردانی مسئولان از برجام و تصریح اینکه
برجام توسط امریکاییها نقض شده است، شنبه شب به بهروز کمالوندی، سخنگوی
سازمان انرژی اتمی رسید: «... از سوی ما نقض برجام رخ نداده، اما طرف مقابل
با برخوردهای سیاسی در قبال شرکتهای بزرگ، نقض برجام کردهاند. آنها
میتوانستند به جای اینکه به شرکتهای بزرگ بگویند جز مسئله هستهای؛
تحریمهای حقوق بشری و تروریسم نیز وجود دارد، اعلام کنند که تحریمها ی
هستهای از بین رفته است و آنها در ظاهر تحریمها را برداشتهاند، اما پشت
پرده به شرکتهای تجاری توصیههایی میکنند.»
همانطور که در همان هفتههای نخست بعد از انتشار متن برجام پیشبینی میشد،
صف حامیان متعصب برجام تنها پس از شش ماه از روز اجرای برجام دچار ریزش و
راسته منتقدان فربهتر شده است.
اردوکشی حامیان دیروز به صف منتقدان گویای چندین مسئله است از جمله اینکه
«برای همیشه تئوری حل مشکلات داخلی به واسطه تعدیل مواضع در مقابل غرب»
شکست خورد و در انتخابات پیشرو شخص و یا جریانی نمیتواند به واسطه
شعارهای پوپولیستی آرای بخشی از جامعه را به خود جلب کند و از سوی دیگر
برای آن بخش از جامعه - که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب- هنوز به
غیرقابل اعتماد بودن امریکا شائبه داشتند این موضوع مسجل شد که حتی
نمیتوان با هزینههای هنگفت، امریکاییها را وادار به انجام تعهدات در یک
متن حقوقی کرد.
اما در باب دومینوی یاد شده و استفاده از کلیدواژه «نقض برجام» توسط برخی دولتمردان و حامیان دیروز برجام، تصریح چند نکته ضروری است؛
1- برجام با دو هدف اصلی و عمده از سوی دولتمردان به
امضا رسید؛ «برداشته شدن کامل و جامع همه تحریمها» و «گشایش فوری، معیشتی
و اقتصادی در کشور». دو هدف مذکور به دلیل محقق نشدن، امروز جای خود را به
شعارهایی نظیر «برداشته شدن تحریمهای تسلیحاتی» و «جمع کردن سایه جنگ از
سر کشور» توسط دولتمردان داده است، دو هدفی که با رجوع به متن برجام قابل
اثبات نخواهند بود.
2 – اگرچه احتمال دارد در هفتههای آتی دومینوی مورد اشاره به مقامات ارشد
دولت یازدهم هم برسد، اما باید گفت مقامات ارشد دولت نظیر وزیر امور خارجه
یا معاونان وی و دیگر مسئولان تصمیمگیر - مانند علیاکبر صالحی، ولیالله
سیف و بهروز کمالوندی- تاکنون هیچگاه از «نقض برجام» سخنی به میان نیاورده
و از بهکارگیری چنین ادبیاتی ابا داشتهاند؛ آن هم به چند دلیل از جمله
اینکه استفاده از چنین ادبیاتی را یک خودزنی سیاسی و اعتراف علیه خود
پنداشته که میتواند شکست در انتخابات 96 را قطعی نموده و هشت ساله شدن
دولت را به مخاطره بیندازد، چراکه برگ برنده دولت در آوردگاه اردیبهشت 96
نتایج حاصل از برجام است که در صورت اعتراف به «تقریباً هیچ بودن» آن مساوی
با روگردانی از حسن روحانی است.
3- بر اساس بند یک و 2 باید این مطالبه عمومی را مطرح کرد که منافع ملی
باید بر منافع حزبی و گروهی ارجحیت داشته باشد و در حالی که هیچ کدام از
اهداف از پیش تعیین شده دولت در برجام محقق نشده و طرف غربی با بهرهگیری
از ضعفهایی مانند «نبود ضمانت اجرای طرف مقابل جهت اجرای تعهدات»، «
تعهدات کلی، مبهم و قابل تفسیر امریکاییها در متن در مقابل تعهدات
منجز، عینی و متقن ایران»، «تفسیرپذیر بودن متن برجام»، «فرآیند
غیرواقعی و یکجانبه بودن سه مرحلهای رفع اختلاف برجام»، «تصریح به
بازگشتپذیر بودن تحریمها و ابزارهای فشار غرب در متن علیه ایران و فقدان
پذیرش یا تصریح بازگشتپذیر بودن اقدامات ایران در آن»، «اصل متناظر بودن
اقدامات دو طرف مذاکره»، «نبود تضمین کافی از سوی امریکاییها برای اجرای
تعهدات خود»، «فقدان مجازات کافی و بازدارنده برای طرف مقابل در صورت نقض
یا تخلف از متن برجام» توانسته همچنان از اجرای تعهدات خود سر باز زند،
مقامات ارشد دولتی نیز باید از حالت دفاعی خارج شده و بحث «غرامت حقوقی
ناشی از ضرر وارده برجام به کشور» را از امریکاییها مطرح کرده و به صراحت و
به صورت مکرر از نقض برجام سخن به میان بیاورد. بنابراین محمدجواد ظریف و
عباس عراقچی یا مجید تختروانچی باید به جای استفاده تعمدی از واژگانی نظیر
«بدعهدی امریکا» یا پیگیری مجازی نقض برجام، صراحتاً از لغاتی نظیر «نقض»
استفاده کرده و علناً نسبت به رویکرد امریکاییها اظهار موضع کنند.
به بیان بهتر، امریکاییها با توجه به رفتار و مواضع دولتمردان یازدهم،
نسبت به اجرای تعهدات خود در برجام اقدام میکنند و مادامی که ادراک
امریکاییها از وزارت امور خارجه کشورمان «اغماض از نقضهای برجام» بوده
روند نقض برجام ادامه خواهد داشت.
حالت دفاعی مورد اشاره به کمیته نظارت بر برجام هم منتقل شده است و بهرغم
آنکه برخی از مدیران میانی یا تیم دسته دوم تصمیمساز مذاکرات هستهای
مانند صالحی، کمالوندی و سیف از نقض برجام سخن به میان آوردهاند، همچنان
این کمیته نسبت به رویکرد امریکاییها سکوت کرده یا جلسات منظمی برگزار
نمیکند یا چنانچه برگزار میکند - شاید با مصلحتاندیشی- خروجی آن برای
افکار عمومی ملموس نیست، آن هم در شرایطی که جامعه انتظار دارد این کمیته
با گزارشدهی منظم و مستمر، نقض عینی برجام را اعلام کرده و دولت را از
یکسو به «بازگشتپذیری» مکلف نموده و از سوی دیگر ملزم به طرح شکایت از
امریکاییها «از کانال مشخص شده در متن برجام» و فراتر از آن در «دعوای
بینالمللی» نماید. چراکه براساس بند 2 نامه 9 ماده رهبر معظم انقلاب
اسلامی این کمیته باید بهطور دائم عملکرد «ایران» و «1+5» را رصد و طبق
قانون نسبت به انجام اقدامات مؤثر تصمیمگیری کند و حال که بیش از شش ماه
از روز اجرای برجام میگذرد شاهد کمتحرکی این کمیته هستیم که میتواند
آثار زیانباری را به ویژه در حوزه امنیت ملی کشور به همراه داشته باشد.
اگرچه آنگونه که بارها گفته شده است، مراحل سهگانه مندرج در متن برجام
«کمیسیون مشترک حل اختلاف»، «هیئت داوری» و در نهایت «شورای امنیت سازمان
ملل» هیچگاه منتج به نتیجه دلخواه ایران نخواهد شد چراکه تعداد آرای
کمیسیون مشترک حل اختلاف به صورت مطلق در اختیار غربیهاست و در روند
بررسی هیئت داوری یا شورای امنیت که در اختیار امریکاییهاست نمیتوان
توقع داشت طرف ایرانی کاری از پیش برده و در رفتار امریکاییها در دوران پس
از برجام، تغییری ایجاد شود.
4- با توجه به آنچه گفته شد و همانگونه که در یادداشت 23 فروردین95 با تیتر
«پاسخ نقض برجام» منتشر شد، بهترین راهکار حقوقی جهت متقاعد کردن
امریکاییها برای تغییر رفتار و اجرای تعهدات «فسخ» برجام یا دستکم
«تعلیق» آن است، آنگونه که در کنوانسیون حقوق معاهدات وین 1969 بخشی به این
موضوع اختصاص یافته است چراکه ادامه روند کنونی نه تنها اهداف جمهوری
اسلامی ایران از برجام را محقق نساخته بلکه زمینه تهدید و تحریمهای
گستردهتری را هم علیه کشورمان سامان داده است.
حال دولت با استناد به کنوانسیون حقوق معاهدات وین 1969 و موادی از جمله
ماده 26، 31، 60 و 66 و روح حاکم بر این مواد نه تنها میتواند مدعی نقض
برجام توسط امریکایی شود بلکه در کنار «بازگشتپذیری» میتواند بحث غرامت
حقوقی از امریکاییها را هم در دعاوی بینالمللی نیز مطرح نماید چراکه بر
اساس روح حاکم بر این کنوانسیون چنانچه یکی از طرفین معاهده، مفاد معاهده
را نقض کند طرف دیگر میتواند اقدام به تعلیق یا فسخ معاهده نماید، اگرچه
چنین اقدامی توسط ایران میتواند با عواقبی نظیر تلاش برای اجماع جهانی و
جنجالآفرینی علیه جمهوری اسلامی ایران همراه باشد.