به گزارش مشرق، علیرضا منصوریان با ایده انقلاب کردن در استقلال روی نیمکت این باشگاه نشست. برای حصول نتیجه زمان لازم دارد چرا که در انقلاب فوتبال ساختار و ستونهای قبلی را باید بشکنید. این درستترین تصور و تجسم این سرمربی بود برای ساختن استقلالی جدید اما انقلاب فوتبالی او بی عیب نبود، او معایبی در این مسیر داشت:
اول: علیرضا منصوریان در لیست خروجیهای تیمش شاید تحت تاثیر یک بازیکن و شاید با دیدگاههای فنی خودش، دچار اشتباهاتی شد. هماهنگ بودن لیست خروج با همه آنها که مشکلاتی با آقای (x) داشتند حتی اگر کاملا تصادفی و اتفاقی بوده باشد شائبه کمرنگ شدن قدرت فرماندهی شماره ۱۰ قدیمی استقلال را دامن زد و این اولین اتفاق منفی بود بر لرزش تخت سلطنت فرمانده تیم.
دوم: علیرضا منصوریان در لیست ورودی بازیکنان بهتری از لیست خروجی ندارد، یا لااقل اینگونه از دور به نظر می رسد تا جاییکه حالا و حداقل در این دو بازی با فانوس دنبال یکی مثل حنیف عمران زاده و میلاد فخرالدینی و وحید طالب لو می گردد. حالا خیلی ها حنیف را از ته دل فریاد می زنند هر چند او هم به پایان کار نزدیک بود اما مدافعان کنونی استقلال در این دو بازی حتی از پایان حنیف هم ضعیف تر نشان داده اند. نمونه آن کنعانی زادگان است و نمونه دیگرش خود مگویان که هر روز کندتر از روز قبل بازی می کند و البته در مقابل استقلال خوزستان این راست پا در دفاع چپ به میدان رفت!
سوم: منصوریان روی سکو هم دانه درشت هایی یک میلیارد و صد میلیون تومانی دارد که پارسال ذخیره خوبی برای حنیف عمران زاده نبودند. آنها از روی سکو نمی توانند کمک حال استقلال باشند.
چهارم: بدنسازی استقلال حتی اگر خوب باشد، برای دو بازی اول لیگ استقلال را زمین گیر کرده است، در واقع در زمان مناسب به نقطه صحیح نرسیده است. امروز نه از امید ابراهیمی خبری هست و نه از بختیار رحمانی. خریدهای ۹۵۰ میلیونی و ۶۵۰ میلیونی استقلال از فرشید باقری تا علی قربانی هم تا کنون نتیجه ای حاصل نکرده اند.
پنجم: در همین بدو امر معلوم است که منصوریان در دفاع چپ و راست با سرگیجه همراه شده است، او در دفاع چپ اول نورافکن، دوم مگویان و سوم میثم مجیدی را تست کرده و البته هنوز به نتیجه نهایی پس از دو بازی نرسیده است. خرید کنعانی زادگان آن هم بدون توجه به بندهای قرارداد این بازیکن دردسرهای خاص خودش را دارد و به نظر می رسد این بازیکن که با ملوان به دسته اول سقوط کرده بود تمرکز کافی برای حضور در قلب دفاع استقلال را فعلا ندارد. رد پای او روی هر سه گلی که استقلال تاکنون دریافت کرده است دیده می شود.
ششم: سرمربی استقلال در برخی پست های حساس اجرایی باشگاه و تیم نفرات خودش، آنها که اعتمادش را در جیب دارند، به کار نگرفته و به نظر می رسد روی نیمکت هم دستیارهای قدرتمند کم دارد. او حیطه اختیاراتش را و عرصه فرماندهی اش را با دیگران در باشگاه تقسیم کرده است و حتی برای نزدیک ترین پست ها مثل مدیر رسانه هم تحت فشار و دخالت است و تاکنون این موارد را سرسری گرفته است.
هفتم: علیرضا منصوریان این روزها عصبی تر از همه ادوار فوتبالش دیده می شود.
هشتم: او در مورد بیرون کشیدن حسین حسینی که در دیدار اول مرتکب اشتباه فنی نشده بود و اضافه کردن رحمتی که به دلیل اشتباه او استقلال دو جلسه دروازه بان اولش را از دست داده بود، اشتباه کرد. او هم حسین حسینی را از اعتماد به نفس خالی کرد هم هیبت رحمتی را سوزاند و هم از منظر سیاستمداری حالا با رحمتی باخته و همه بازیکنانش را داشته است اما بدون رحمتی می توانست نبود بازیکنان موثر خود را بهانه روز دوم کند.
سپرت را از زمین بردار!
پی نوشت: منصوریان استارت خوبی در استقلال نداشت، تصمیم هایش را با مشاوره کسانی در استقلال گرفت که به گفته مظلومی مربیشان را تنها گذاشته بودند اما این به آن معنی نیست که منصوریان در این مسیر حتما شکست خواهد خورد.
او سرمایه استقلال است، کافی است خود خواه تر و جسورتر تصمیم های خودش را بگیرد از همان جنس تصمیم ها که بیرانوند را در نفت نیمکت نشین کرد و بازوهایش را محکم خودش انتخاب کرد و حتی با رد همکاری با قنبرزاده جلوی وزارت ورزش هم ایستاد.
استقلال خود منصوریان را می خواهد، نه فرمانده ای که سپر انداخته و چشم به حرف دیگران دارد. او خودش را پیدا می کند و استقلال بالاخره راه و روش همکاری با منصوریان را پیدا خواهد کرد و منصوریان هم با این همه بی نظمی در استقلال کنار خواهد آمد و به تیمش نظم خواهد داد به شرط آنکه اشتباهاتش را تکرار نکند، سپرش را بردارد، تصمیم های فنی را شخص خودش بگیرد و باج ندهد. او به مربی های فنی بیشتری نیاز دارد، به هسته مرکزی تصمیم گیری خودش از دستیار هم بیشتر نیاز دارد.
اول: علیرضا منصوریان در لیست خروجیهای تیمش شاید تحت تاثیر یک بازیکن و شاید با دیدگاههای فنی خودش، دچار اشتباهاتی شد. هماهنگ بودن لیست خروج با همه آنها که مشکلاتی با آقای (x) داشتند حتی اگر کاملا تصادفی و اتفاقی بوده باشد شائبه کمرنگ شدن قدرت فرماندهی شماره ۱۰ قدیمی استقلال را دامن زد و این اولین اتفاق منفی بود بر لرزش تخت سلطنت فرمانده تیم.
دوم: علیرضا منصوریان در لیست ورودی بازیکنان بهتری از لیست خروجی ندارد، یا لااقل اینگونه از دور به نظر می رسد تا جاییکه حالا و حداقل در این دو بازی با فانوس دنبال یکی مثل حنیف عمران زاده و میلاد فخرالدینی و وحید طالب لو می گردد. حالا خیلی ها حنیف را از ته دل فریاد می زنند هر چند او هم به پایان کار نزدیک بود اما مدافعان کنونی استقلال در این دو بازی حتی از پایان حنیف هم ضعیف تر نشان داده اند. نمونه آن کنعانی زادگان است و نمونه دیگرش خود مگویان که هر روز کندتر از روز قبل بازی می کند و البته در مقابل استقلال خوزستان این راست پا در دفاع چپ به میدان رفت!
سوم: منصوریان روی سکو هم دانه درشت هایی یک میلیارد و صد میلیون تومانی دارد که پارسال ذخیره خوبی برای حنیف عمران زاده نبودند. آنها از روی سکو نمی توانند کمک حال استقلال باشند.
چهارم: بدنسازی استقلال حتی اگر خوب باشد، برای دو بازی اول لیگ استقلال را زمین گیر کرده است، در واقع در زمان مناسب به نقطه صحیح نرسیده است. امروز نه از امید ابراهیمی خبری هست و نه از بختیار رحمانی. خریدهای ۹۵۰ میلیونی و ۶۵۰ میلیونی استقلال از فرشید باقری تا علی قربانی هم تا کنون نتیجه ای حاصل نکرده اند.
پنجم: در همین بدو امر معلوم است که منصوریان در دفاع چپ و راست با سرگیجه همراه شده است، او در دفاع چپ اول نورافکن، دوم مگویان و سوم میثم مجیدی را تست کرده و البته هنوز به نتیجه نهایی پس از دو بازی نرسیده است. خرید کنعانی زادگان آن هم بدون توجه به بندهای قرارداد این بازیکن دردسرهای خاص خودش را دارد و به نظر می رسد این بازیکن که با ملوان به دسته اول سقوط کرده بود تمرکز کافی برای حضور در قلب دفاع استقلال را فعلا ندارد. رد پای او روی هر سه گلی که استقلال تاکنون دریافت کرده است دیده می شود.
ششم: سرمربی استقلال در برخی پست های حساس اجرایی باشگاه و تیم نفرات خودش، آنها که اعتمادش را در جیب دارند، به کار نگرفته و به نظر می رسد روی نیمکت هم دستیارهای قدرتمند کم دارد. او حیطه اختیاراتش را و عرصه فرماندهی اش را با دیگران در باشگاه تقسیم کرده است و حتی برای نزدیک ترین پست ها مثل مدیر رسانه هم تحت فشار و دخالت است و تاکنون این موارد را سرسری گرفته است.
هفتم: علیرضا منصوریان این روزها عصبی تر از همه ادوار فوتبالش دیده می شود.
هشتم: او در مورد بیرون کشیدن حسین حسینی که در دیدار اول مرتکب اشتباه فنی نشده بود و اضافه کردن رحمتی که به دلیل اشتباه او استقلال دو جلسه دروازه بان اولش را از دست داده بود، اشتباه کرد. او هم حسین حسینی را از اعتماد به نفس خالی کرد هم هیبت رحمتی را سوزاند و هم از منظر سیاستمداری حالا با رحمتی باخته و همه بازیکنانش را داشته است اما بدون رحمتی می توانست نبود بازیکنان موثر خود را بهانه روز دوم کند.
سپرت را از زمین بردار!
پی نوشت: منصوریان استارت خوبی در استقلال نداشت، تصمیم هایش را با مشاوره کسانی در استقلال گرفت که به گفته مظلومی مربیشان را تنها گذاشته بودند اما این به آن معنی نیست که منصوریان در این مسیر حتما شکست خواهد خورد.
او سرمایه استقلال است، کافی است خود خواه تر و جسورتر تصمیم های خودش را بگیرد از همان جنس تصمیم ها که بیرانوند را در نفت نیمکت نشین کرد و بازوهایش را محکم خودش انتخاب کرد و حتی با رد همکاری با قنبرزاده جلوی وزارت ورزش هم ایستاد.
استقلال خود منصوریان را می خواهد، نه فرمانده ای که سپر انداخته و چشم به حرف دیگران دارد. او خودش را پیدا می کند و استقلال بالاخره راه و روش همکاری با منصوریان را پیدا خواهد کرد و منصوریان هم با این همه بی نظمی در استقلال کنار خواهد آمد و به تیمش نظم خواهد داد به شرط آنکه اشتباهاتش را تکرار نکند، سپرش را بردارد، تصمیم های فنی را شخص خودش بگیرد و باج ندهد. او به مربی های فنی بیشتری نیاز دارد، به هسته مرکزی تصمیم گیری خودش از دستیار هم بیشتر نیاز دارد.