آیت فردی منضبط، دارای آرامش روحی، متبسم، شجاع و مسئولیت پذیر بود.
هنگام شهردار شدنش،به بهترین وجه این وظیفه را انجام می داد. یادمه در مقری که روبروی دوکوهه داشتیم، برای سنگرمان تهویه هوایی تعبهی کرده بود که از ابداعات شهید آیت بود.
کولر ساخته شده توسط شهید طبایی عقدایی در بالای عکس مشخص است
در منطقه جفیر برای اینکه در چادر بیکار نباشه یه چاه زد که به آب رسید.
همیشه یه آرامش خاص تو وجودش حس می کردی که برگرفته از معنویاتش بود. از چهره اش نورانیت می بارید. با اینکه من و برخی از دوستان همیشه با شلوغ کاریمون مزاحمش بودیم، هیچوقت اخم رو تو چهره اش ندیدم، همیشه تبسم تو چهره اش بود. تو مأموریتهایی که بهش محول می شد،شجاعت خاصی داشت.
من خیلی به این موضوع فکر کردم که این سکوت شهید آیت برام معنی خاصی داشت، فکر کنم یه جورهایی به بالا وصل بود.
هنگام شهادتش که والفجر هشت بود من در گردان حضور نداشتم.
ایشون اینقدر لیاقت داشتند که به معاونت تیپ نینوا منصوب شدند. این شهید از خاندان سادات، همه وجه مثبتها رو با هم داشت.
بعد از گذشت چندین سال هنوز که دارم این خاطره رو می گویم، بغض گلویم رو گرفته، اشک توی چشام جمع شده. ان شاءالله شفیع همه ما در آخرت باشند.
خدا کنه اون دنیا با دیدنشون شرمنده نباشیم.