به گزارش مشرق، انتقاد یا انتقام، کدام
واژه رساترین تفسیر پاستورنشینها از جملات منتقدان خود نسبت به نحوهی
سیاستورزی آنان در ساحت قوهی مجریه است. در این یادداشت، بهشکل موجز به
ارزیابی چگونگی مواجههی سیر ادوار دولتها پس از جنگ تحمیلی در جمهوری
اسلامی نسبت به منتقدان میپردازیم.
دولت حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی و فضای کاملاً بسته
علیاکبر هاشمی رفسنجانی از مجلس راهی پاستور شد تا در ردای ریاستجمهوری، پروژهی سازندگی کشور پس از هشت سال جنگ تحمیلی را آغاز کند.
لقب «سردار سازندگی» در پاسداشت تلاشهایش از سوی حامیان دولت پنجم به وی اعطا شد. پاشنهی آشیل دولت هاشمی رفسنجانی انتقاد از رویکرد آنان نسبت به مقولهی توسعه و سازندگی بود؛ بهنحویکه محمدحسن غفوریفرد که در آن مقطع زمانی معاون رئیسجمهور و رئیس تربیت بدنی بود، به دلیل انتقاد از رویهی دولت هاشمی رفسنجانی، از کار برکنار شد.
وی اینگونه از انتقادش نسبت به دولت که
موجب برکناریاش شد، روایت میکند: «من این مسئله را بهعنوان زنگ خطری
مطرح کردم که کشوری که تازه از جنگ رها شده است و این همه دشمنان خارجی هم
دارد و نیاز زیادی به بازسازی داشته گرایش به تجملگرایی یک خطری است که به
واقع انقلاب را تهدید میکند. البته این مسئله در جمع خصوصی جامعهی
اسلامی مهندسین مطرح شد. بعد از مطرح شدن این مسئله در هیئت دولت، گفته شد
که یکی از معاونان شما علیه شما سخنرانی میکند و راجعبه تجملگرایی اعلام
خطر کرده است. بعد از آن، من در هر جمعی که قرار میگرفتم، میگفتند همان
آقایی که مخالف با تجملگرایی است آمد. به فاصلهی کوتاهی، کمتر از یک ماه،
من را از کار برکنار کردند. این در حالی بود که قبل از آن من استعفا داده
بودم و آقای هاشمی رفسنجانی نوشته بود که شما با قدرت به کارتان ادامه
دهید. به هر حال، خطری بود که در آن زمان احساس میشد و نتیجه اینطور شد
که ما شاهد تورم 49درصدی بنا بر آمار رسمی دولت بودیم.»1
دامنهی ضدیت دولت هاشمی رفسنجانی با مخالفین سیاسی، دارای شدت بیشتری بود؛ بهگونهای که برخی از عناصر گروهک موسوم به ملی-مذهبی در سال 69، نامهای به رئیس دولت پنجم نوشتند و به رویکرد سیاسی-اقتصادی اکبر هاشمی رفسنجانی اعتراض کردند. بعد از این نامه بود که برخی از نویسندگان آن، از جمله عزتالله سحابی، بازداشت و روانهی زندان شد.
سحابی دربارهی علت بازداشت خود توسط دولت هاشمی رفسنجانی میگوید: «بعد از دستگیریها، در کمیسیون برنامه و بودجهی مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزتالله سحابی را گرفتید؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: رویاش زیاد شده بود، میخواستیم رویاش را کم کنیم.»2
در آن مقطع زمانی، روابط حاکم میان دولت و رسانههای مکتوب در بدترین حالت ممکن قرار داشت. حمیدرضا ترقی این وضعیت را اینگونه توصیف میکند: «زمان هاشمی اگر کسی از فساد مینوشت، پدرش را درمیآوردند.»3مخالفت دولت هاشمی رفسنجانی با روزنامههای منتقد هر دو جناح سیاسی کشور بود و برای آنان «کیهان» که نمایندهی طیف راستگرایی و «جهان اسلام» که تریبون چپگرایان تلقی میشد، تفاوتی نمیکرد.
سعدالله زارعی،
عضو شورای سردبیری «کیهان»، با یادآوری انتقاد هاشمی نسبت به رویهی
روزنامهی «کیهان» در زمان دولت پنجم و ششم، میگوید: «هاشمی نسبت به
انتقادات روزنامهی کیهان علیه دولتش آزردهخاطر بود و از این رو، کمکهای
دولت به روزنامههایی که علیه آنها انتقاداتی را مطرح میکردند، قطع و
نشریههای دانشجویی منتقد هاشمی نیز تحت فشار قرار گرفتند.»4
همچنین روزنامهی «جهان اسلام» با مدیرمسئولی هادی خامنهای و تریبون طیف چپ، به دلیل انتقادهای بیپروا پیرامون راهبرد اقتصادی دولت سازندگی توقیف شد.
در سال 1383 شورای سردبیری روزنامهی «جهان اسلام» در واکنش به
سخنان هاشمی رفسنجانی مبنی بر اینکه «چندین مجله در زمان دولت من شکل گرفتند
و این ناشی از فضای آزادی بود که دولت ایجاد کرده بود و هیچوقت از طرف من
به آنها تعرض نمیشد.»5 طی بیانیهای، واکنش شدیداللحنی نشان دادند که
«متأسفانه به نظر میرسد ایشان دچار فراموشی شدهاند، زیرا حقایق و واقعیت
آنچه که در دو دولت ایشان بر رسانهها و مطبوعات گذشته، غیر از آن چیزی است
که در این مصاحبه شرح گردیده است... طی آن سالها که ممانعت از فعالیت
سیاسی دانشجویان و دور ساختن دانشگاهها از هرگونه جنبوجوش سیاسی به
دغدغهی برخی افراد و جریانات سیاسی مبدل شده بود، روزنامهی جهان اسلام
به تنها تریبون جنبش دانشجویی تبدیل گردید.»6
دولت محمد خاتمی و دیکتاتوری اکثریت
محمد خاتمی، مردی با عبای شکلاتی و شعار آزادی بیان، در دوم خرداد 1376 با میثاقی بیستمیلیونی ردای ریاستجمهوری هفتم جمهوری اسلامی ایران را بر تن نمود، اما بهسرعت یخ شعارهایش در حمایت از اقلیت سیاسی آن مقطع زمانی در تب دوم خرداد آب شد.
روزنامههای زنجیرهای اصلاحات، که از اتاقهای فکر نزدیکان سید محمد خاتمی در احزاب منحلهی مجاهدین (انقلاب) و مشارکت تأمین محتوا میشدند، منتقدان دولت اصلاحات را تندرو، افراطی، ارتجاعی و واپسگرا خواندند تا بارقههای امید پذیرش نظرات منتقدان در دولت سید محمد خاتمی به یأس بدل گردد.
نوک تیز تیغ «انتقام» حامیان دولت اصلاحات همواره بهسوی
سخنان آیتالله مصباح یزدی نشان رفته بود. مهمترین این حملات در سال 1378
توسط روزنامهی «آزاد» نسبت به حضرت آیتالله مصباح یزدی رخ داد که با
واکنش شدید طلاب قم همراه شد.
در روزهایی که دانشگاههای کشور از سوی طیف رادیکال اصلاحات تبدیل به مکانی برای توهین به مقدسات اسلامی و نظام شده بود، طیفی از دانشجویان منتقد دولت اصلاحات، تحت تشکل اتحادیهی انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل، به فعالیت میپرداختند.
این تشکل دانشجویی به دلیل عدم اجازهی برگزاری نشست این اتحادیه در دانشگاه تربیت معلم از سوی وزارت علوم، تحت سیطرهی حلقهی معین، تجمعی را در ساختمان این وزارتخانه در شهرک غرب شکل دادند، اما با واکنش گازانبری وزیر علوم وقت، مصطفی معین، مواجه شدند.
آقای معین، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، در نامهای به سید محمد خاتمی، در اعتراض به این تجمع دانشجویی، از رئیسجمهور وقت میخواهد که با دانشجویان منتقد و تجمعکننده برخورد «امنیتی، اطلاعاتی، قضایی، سیاسی و حقوقی» شود.7
اوج
مواجههی سید محمد خاتمی با منتقدان همطیف خود، در روز دانشجوی سال 83، در
دانشگاه تهران رقم خورد که تعدادی از دانشجویان منتقد خاتمی در خلال
سخنرانی وی، شعارهایی علیه رهبر اصلاحات سر دادند و در این هنگام،
رئیسجمهور دولت هشتم با عصبانیت فراوان اظهار داشت: «این خلاف مصالح
دیگران و روش دموکراتیک است. چند نفری هستند که هو میکنند. کاری نکنید که
بگویم بیرونتان کنند. آدم باشید. آدمهایی که تحمل دیگران را ندارند، خدا
نکند به قدرت برسند. در همهچیز انحراف ایجاد کردید، حالا آمدید اینجا،
نمیخواهید که ما حرف بزنیم.»
سید محمد خاتمی در کابینهی دولت خود نیز در برابر «انتقادها» به «توهین» متمسک میشد. حسین مظفر، وزیر آموزشوپرورش دولت هفتم، پس از وقایع 18 تیر، در مصاحبهای با روزنامهی «جمهوری اسلامی» به تبیین عدم آموزش سیاسی در روند توسعهی سیاسی دولت پرداخت و از رفتارهای ساختارشکنانهی جریان حامی اصلاحات انتقاد کرد. خاتمی نسبت به این انتقاد وزیر خود، واکنش نشان داد.
حسین مظفر اینگونه جلسه با رئیس دولت را روایت میکند: «گفتم: بگویید کجای حرفهای من اشتباه بوده است؟ هرکدام نقص داشته است، بگویید کدام است که من اصلاح کنم. دفاع از انقلاب؟ دفاع از ارزشها؟ دفاع از خون شهدا؟ دفاع از آرمان انقلاب؟ افشای چهرههای چماقدار؟ کجایش اشتباه بوده است؟ مصاحبهی من علیه دولت بوده است؟ مگر دولت موافق این چیزهاست؟... اتفاقاً ما این کارها را کردیم که دولت یک کمی از اتهام بیدینی نجات پیدا کند و بگویید دولت هم مواضع انقلابی خودش را اعلام کرد، چون هرچه باشد من هم از همین دولتم. حتماً آقای خاتمی هم خوشحال است که این حرفها را بشنود.
شاید آقای خاتمی رویاش نشود بعضی از این حرفها را بزند و ما وزرا باید از طرف ایشان بگوییم. همین که این حرفها را زدم، ایشان عصبانی شد و گفت: تو غلط کردی این حرفها را زدی، تو بیجا کردی، مزخرف گفتی. من شاخ درآوردم که چرا رئیس دولت این شکلی حرف میزند؟»8
دولت دکتر محمود احمدینژاد؛ خوب، بد، زشت
مردی با کاپشن بهاری، سوم تیر 1384، راهی پاستور شد تا «مهرورزی» را برای ایرانیان به ارمغان بیاورد. وی پیروز نبرد با سردار سازندگی بود و بهخوبی میدانست که باید «انتقام» سربازان وی را تحمل کند؛ سربازانی که روزگاری دشنه بر رخسار «سردار» میکشیدند، حالا جلودار حمایت از وی شده بودند.
از اولین روزهای ریاست محمود احمدینژاد، موج انتقاد از سوی جریان اصلاحات با پتک «پوپولسیم» بر سر دولت نهم فرود آمد، اما رویهی احمدینژاد «تحمل» بود؛ بهنحویکه حتی برای اولینبار در این دوره، تصویر کاریکاتور رئیسجمهور کشیده شد (یکی از دلایل عدم کشیدن کاریکاتور رؤسای جمهور قبلی، روحانی بودن آنان است) تا رنگوبوی انتقاد به مرد اول پاستور متفاوت باشد. محمود احمدینژاد در سال 1385، با حضور در دانشگاه امیرکبیر، مورد آماج حملات طیف رادیکال تحکیم وحدت قرار گرفت؛ بهنحویکه تصاویر او در جلسه سوزانده شد.
او در پاسخ به این رفتار بیان داشت: «پیشگامان ما در راه دفاع
از آزادی حقیقی و عدالت مانند شهید رجایی، جان و تنشان را سوزاندند و
افتخار امثال بنده، رسیدن به آن جایگاه و سوختن در راه تعالی این ملت است.
آمریکاییها بدانند ما اگر هزار بار هم بسوزیم، یک سانتیمتر از
آرمانهایمان عقبنشینی نمیکنیم.»9
اما دورهی دوم ریاستجمهوری محمود احمدینژاد متفاوت بود. محمود
احمدینژاد در این دوران ریاستجمهوریاش خط قرمز و منطقهی ممنوعهی
انتقاد به دولت خود را برای منتقدان مشخص کرد. وی «کابینه» را خط قرمز
معرفی نمود و در حاشیهی جلسهی هیئت وزیران اظهار داشت: «کابینه خط قرمزی
است که اگر بخواهند به آنجا دستاندازی کنند، حتماً به کشور آسیب وارد
میشود که امیدوارم بهخاطر مطامع سیاسی این کار را ادامه ندهند، اما اگر
بخواهند این روند را ادامه دهند و فضای همدلی و دلسوزی را مخدوش کنند و به
نقطهای برسیم که ببینیم آسیب جدی به کشور وارد میشود، موظفم مسائل را با
مردم در میان بگذارم و به وظایف قانونی خود عمل کنم که امیدوارم به آنجا
نرسد.»10
اما خط قرمز وی برای پذیرش انتقادات «کابینه» نبود، بلکه انتقاد از رحیم مشایی، رئیس دفتر رئیسجمهور، تعبیر به انتقاد از کلیت دولت میشد. وزرای دولت نهم و دهم اینگونه از عدم انتقادپذیری احمدینژاد روایت میکنند؛ علیرضا علیاحمدی از وزرای دولت نهم بود که به دلیل مخالفتهایش با مشایی و رحیمی از دولت کنار گذاشته شد.
او در یک نشست خبری روایت خود از
برکناریاش را اینچنین بیان کرد: «زمانی که دولت نهم در حال پایان بود و
میخواستند دولت دهم و کابینهاش را تشکیل بدهند، بین دو نماز به آقای
احمدینژاد گفتم بهتر است این افراد که گزینهی فعلی دولت برای ریاست
کاندیداتوری از جملهی آنها بود در کابینه نباشد؛ چراکه هزینههایی برای
دولت ایجاد خواهد کرد، اما بین دو نماز آقای احمدینژاد پرسید: ذکرت را
گفتی! گفتم: بله، گفت: شما دیگر در کابینه نباشید!»11
همینطور صفارهرندی دلیل استعفای خود را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اینگونه بیان میکند: «با تعدادی از وزرا در خصوص انتخاب قبلی معاون اول رئیسجمهور مخالف بودیم و احساس میکردیم کسی که مورد تأیید رهبری نیست، نباید در این جایگاه قرار گیرد که شاید این انتقاد بهگونهی دیگری به رئیسجمهور منتقل شد و بههمراه آقای محسنی برکنار شدیم، اما به مصلحت و برای جلوگیری از ایجاد مشکل در رأی اعتماد مجدد دولت، با استعفا از همکاری با دولت کنار رفتم.»12
دولت حجتالاسلام دکتر حسن روحانی و حملهی رئیس به منتقدان
دکتر حسن روحانی با شعار «اعتدال» پای در عرصهی رقابتهای انتخاباتی نهاد. ایشان با کسب اقبال 7/50 درصد از شرکتکنندگان در انتخابات 24 خرداد 1392، رهسپار پاستور شد.
وی در سخنرانی مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری، نسبت دولت
یازدهم را با منتقدان مشخص نمود و در همین راستا، بیان داشت: «خداوندا، به
تو پناه میبرم از استبداد رأی، عجله در تصمیم، تقدم نفع شخصی و گروهی بر
مصالح عمومی و بستن دهان رقیبان و منتقدان.»13و سپس هفت ماه بعد، در همین
راستا، اظهار داشت: «منتقدان و مخالفان این دولت آزادند و آزاد خواهند بود،
اما بگذارید به همان اندازه همراهان دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار
باشند، نقد کنند، مخصوصاً نقد سازنده، این افتخار برای دولت است.»14
دولت یازدهم با اتخاذ راهبردی نوین در روند مذاکرات هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 1+5 در توافقنامهی ژنو، فصل جدیدی از پروندهی هستهای ایران را آغاز کرد.
این کنش سیاست خارجی دولت یازدهم از سوی برخی از جناحهای سیاسی کشور با انتقاد از تیم مذاکرهکننده و مفاد توافقنامه همراه گردید، اما این انتقادها با واکنش تند و همراه با عصبانیت رئیسجمهور همراه گردید؛ بهنحویکه ایشان در طی دو سال اخیر، بارها با برچستزنی به منتقدان پاسخ داد؛ به این گونه که «یک عده تازه به دوران رسیده که به آنها احترام هم میگذاریم، نمیخواهند نسبت به آینده و ارزشهای انقلاب و اسلام دلنگران باشند.»15و «گروه و اقلیتی وجود دارند که نه منتقد و نه مخالف دولت هستند و طی نُه الی ده ماه گذشته، مشغول کارشکنی و اتهامات ناروا و دروغپراکنی میباشند.»16و «هروقت میخواهد مذاکره شود، عدهای میگویند ما هم داریم میلرزیم. خوب به جهنم، بروید یک جای گرم برای خودتان پیدا کنید. چه کار کنیم خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده، ما چه کار کنیم.»17و «چرا نمیآیند حرف بزنند و صحبت کنند؟ لااقل این توافق ژنو اولین گشایش برای دانشگاه و برای پول دانشجوها بود. فقط یک عدهی معدود که از جای معدود تغذیه میشوند، آنها باید حرف بزنند.» و «چرا یک عده کمسواد بیایند حرف بزنند؟ استادان دانشمند ما، بزرگان دانشگاه ما، خصوصی چرا حرف میزنند و نمیآیند در میدان.»18و...
دولت تدبیر و امید در مواجهه با رسانههای منتقد، گوی سبقت را از دولتهای دیگر ربود و کمتر از شش ماه از سکانداری قوهی مجریه، طبق نظر هیئت نظارت بر مطبوعات، هفتهنامهی «یالثارات» و «9دی» توقیف شد و روزنامهی «وطن امروز» به دلیل نقض مصوبهی شورای عالی امنیت ملی، از این هیئت تذکر گرفت و پروندهی این روزنامه نیز به مراجع قضایی ارسال شد.
علی جنتی در واکنش به توقیف هفتهنامهی «یالثارات» اظهار داشت: «آنچه که
در چندین شمارهی اخیر این نشریه بررسی کردیم، مشحون از نشر اکاذیب،
توهینهای بسیار بارز به رئیسجمهوری، اعضای دولت و مقامات کشور است. در
این نشریه، نوعی لمپنیسم در بهکارگیری کلمات و ادبیاتی در سطح بسیار سخیف و
زشت مشاهده میشود.» این سخنان در حالی بیان شد که چندماه بعد، ایشان در
انتقادات به توقیف نشریاتی چون «بهار» و «آسمان»، که به دلیل هتک حرمت نسبت
به موازین شرعی توقیف شده بودند، اعتراض کرد.
دولت یازدهم در روند «نقدناپذیری»، به اصلیترین حامی رسانهای خود نیز رحم
نکرد. سایت «انتخاب» به دلیل پرداختن به موضوعی اقتصادی در بانک سپه، بنا
به درخواست دولت «فیلتر» شد. پیرامون این موضوع مصطفی فقیهی، مدیرمسئول
سایت «انتخاب»، اظهار داشت: «این سؤال از جناب آقای نوبخت، سخنگوی محترم
دولت، وجود دارد، با توجه به اینکه شخص ایشان اولینبار اعلام کردند که
رئیسجمهور خواستار پس گرفتن شکایات سازمانهای دولتی از رسانهها شده و
همینطور این اظهارنظر سخنگوی دولت که رسانهها باید افشاگری کنند، خوب
است ایشان پاسخ دهند که دلیل فیلتر شدن سایت انتخاب، که از قضا حامی جریان
اعتدال و رئیسجمهور است، چیست؟ جناب دکتر نوبخت پاسخ دهند که آیا تهیهی
گزارش از اقدامات برخی جریانات خاص اقتصادی و طرح یک سؤال از آقای نوبخت که
چرا باید متهم فساد سه هزار میلیاردی معاون ایشان باشد، باید با شکایت
روبهرو شود؟ من طی هفتههای اخیر، مکرر از دوستان ارشد و مسئولان
عالیرتبهی دولتی این سؤال را مطرح کردهام که آیا اخیراً آقای حمید
پورمحمدی، معاون آقای نوبخت، و همچنین سید کامل تقوینژاد، مدیرعامل بانک
سپه، به خطوط قرمز جدید بدیل شدهاند؟ آیا علاوه بر مسائل امنیت ملی و
مصالح عالیهی نظام، قائممقام بانک مرکزی دولت احمدینژاد که سابقهی
بازداشت در ماجرای فساد سه هزار میلیاردی را دارد نیز خود را به دایرهی
تنگ خط قرمزها کشاندهاند؟»19
پذیرش انتقاد در ادوار دولتهای جمهوری اسلامی ایران، با فرازونشیب زیادی
همراه بوده است. به نظر میرسد که پاستورنشینان بهجای رویارویی در برابر
انتقاد، باید آستانهی تحمل و سعهی صدر خود را فراتر ببرند و تعبیر رهبر
معظم انقلاب را در دستور کار خود قرار بدهند: «یک جاهایی هم ممکن است
انتقاد وارد باشد. بنابراین انتقادپذیری را در خودتان نهادینه کنید. باید
جوری باشد که مسئولین دولتی انتقادپذیری را در نفس خودشان پذیرا باشند.
البته این کار، سخت هم هست، اما باید با سعهی صدر برخورد کرد که: آلة
الرّیاسة سعة الصّدر. البته ریاست به معنای آن بالانشینیها نیست. اگر
بخواهید مدیریت کنید، ناچارید سعهی صدر داشته باشید و یک چیزهایی را تحمل
کنید.»20
پینوشتها:
1.«به خاطر انتقاد از دولت سازندگی کنار گذاشته شدم»، گفتوگو با محمدحسن
غفوریفرد، ضمیمهی سیاسی روزنامهی مغرب، شمارهی دوم، 12 شهریور 1391.
2.سایت خبری رجانیوز، کد خبر: 121272
3.سایت خبری جهاننیوز، کد خبر: 347504
4.سایت خبری جهاننیوز، کد خبر:299647
5.خبرگزاری ایسنا، 11 بهمن 1383.
6.خبرگزاری ایسنا، 18 بهمن 1383.
7.http://nahad.ir/?siteid=546&pageid=62480&newsview=270412
8.کتاب شاهد عینی، گفتوگو با نقشآفرینان انقلاب اسلامی، به کوشش وحید
یامینپور و محمدحسن روزیطلب، گفتوگو با حسین مظفر، صفحهی 319 و 320.
9.خبرگزاری فارس، 20 آذر 1385، کد خبر: 8509200185
10.سایت خبری شبکهی ایران، 8 تیر 1390
11.سایت خبری شفاف، کد مطلب: 212493
12.سایت خبری افکارنیوز، کد مطلب: 16315
13.سخنرانی حجتالاسلام روحانی در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهورى اسلامى ایران، 12 مرداد 1392.
14.سخنرانی حجتالاسلام روحانی در آیین اختتامیهی بیستمین جشنوارهی مطبوعات، 17 اسفند 1392.
15.سخنرانی حجتالاسلام روحانی، 16 آبان 1393.
16.سخنرانی حجتالاسلام روحانی، 22 مرداد 1393.
17.سخنرانی حجتالاسلام روحانی، 20 مرداد 1393.
18.سخنرانی حجتالاسلام روحانی، 15 بهمن 1392.
19.http://tik.ir/fa/news/55017
20.بیانات مقام معظم رهبری، 8 شهریور 1389.
مسعود ندافانپایگاه برهان