به گزارش مشرق، بهرام قاسمی سخنگوی دستگاه دیپلماسی در یادداشتی درباره بازیهای المپیک نوشت:بازیهای المپیک در آغاز یک جشن مذهبی و برای ادای احترام به زئوس پادشاه خدایان یونان باستان بود و از سال ٧٧٦ قبل از میلاد هر چهار سال در صحن مخصوص زئوس در المپیا برگزار میشد.
«پییر بارون دوکوبرتن» فرانسوی پایهگذار الیمپیزم نوین بود و در سال ١٨٨٩ با برگزاری همایشی در پاریس بنیان بازیهای المپیک را پی نهاد و بازیها رسما از سال ١٨٩٦ در آتن برگزار گردید. این بازیها پس از آن هر چهار سال یک بار در نقاط مختلف دنیا برگزار میشود و فقط در سه دوره، حین جنگهای جهانی اول و دوم برگزار نشده است.
بازیهای المپیک از ابتدای پیدایش تاکنون نه صرفا یک هماورد ورزشی، بلکه رویدادی بینالمللی بوده که تفکرات و باورهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع را انعکاس داده و در عصر جدید پیشرفتهای فنی تغییرات اساسی و دائمی در ارکان آن به وجود آورده است.
رویداد جهانی المپیک امروزه صحنه نمایش موجودیت سیاسی، اقتصادی و تمدنی است و میزبان بازیها با استفاده از فرصتهای محیطی و رسانهای، آن را به نمایشگاهی برای عرضه متاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود به کار میگیرد.
استفاده ابزاری و حربه تبلیغاتی کم سابقهای که فاشیسم آلمان هیتلری در المپیک سال ١٩٣٦ برلین به کار گرفت نقطه عطفی در استفاده ابزاری از این گردهمایی ورزشی بود.
اغلب بازیهای المپیک مدرن در شهرهای ممالک غربی (اروپا و آمریکای شمالی) برگزار شده و تنها معدودی از این بازیها در سایر مناطق دنیا بوده و لذا فرهنگ و تمدن غربی، روح مسلط بازیها را تشکیل داده است.
کره جنوبی هم از بازیهای ١٩٨٨ سئول برای نشان دادن بالندگی سیاسی و اقتصادیاش استفاده کرد و المپیک سال ٢٠٠٨ پکن فرصت کمسابقهای به چین برای شناساندن سیستم سیاسی کمونیسم، نزد افکار عمومی دنیا داد.
اهمیت اقتصادی بازیهای المپیک از اواخر دهه هشتاد میلادی بیشتر مورد توجه قرار گرفت و تغییرات ساختاری همچون سرمایهگذاریهای زیربنایی، گسترش تسهیلات توریستی و ورزشی و اثرات قابل ملاحظهای که المپیک بر اشتغالزایی، کسب درآمد و بویژه اخیرا منافع حاصل از حامیان مالی بینالمللی و قراردادهای پخش رسانهای داشته، توجهات کشورها را بیش از پیش به این رویداد جهانی جلب کرده است.
سیاسی سازی المپیک
کشتار در المپیک ١٩٧٢ مونیخ که گروه فلسطینی «سپتامبر سیاه» با حمله به دهکده المپیک ٩ ورزشکار اسرائیلی را به قتل رساند، سیاسیسازی بازیهای المپیک را که پیشتر هم کم و بیش وجود داشت به نقطه اوج خود رساند، فرآیندی که مستمرا ادامه پیدا کرد و امروزه این آوردگاه باستانی ورزشی علاوه بر وجوه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به آوردگاه تمامعیار سیاسی دنیا نیز تبدیل گردیده است.
جنگ سرد نه تنها در دو جبهه سیاسی غرب و شرق، بلکه در المپیکهای دو بلوک نیز حضوری آشکار داشت. المپیک مسکو در سال ١٩٨٠ و المپیک لسآنجلس در سال ١٩٨٤ از سوی دو ابرقدرت جنگ سرد مورد تحریم قرار گرفت.
پیشتر المپیک ١٩٥٦ ملبورن در حرکتی سیاسی از سوی کشورهای هلند، اسپانیا و سوئیس در اعتراض به سرکوب قیام مجارستان توسط ارتش سرخ و باز همین المپیک توسط مصر، عراق و لبنان به خاطر بحران کانال سوئز تحریم شد.
جمهوری اسلامی ایران نیز المپیک ١٩٨٠ مسکو را به دلیل اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی تحریم کرد.
هماکنون این بازیها تحت تأثیر عوامل سیاسی، به محملی برای نشان دادن مواضع سیاسی و اعتراضی تبدیل شده و به صورت فردی نیز در متن و حاشیه بازیها از سوی تماشاگران و ورزشکاران برای ابراز مواضع سیاسی و اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد.
ژستهای اعتراضی مکرر ورزشکاران سیاهپوست آمریکایی به سیاستهای نژادی آمریکا طی بازیها، نمود بارز چنین رویکردی است.
ضرورت اصلاح ساختاری المپیک
ایجاد اصلاحات اساسی در ساختارها، نهادها و مدیریتهای المپیک از ضروریات است تا بتواند به فرآیند بهتر انتخاب میزبان و ایجاد شرایط و محیط بازیها، به نفع تنوعات فرهنگی و دینی و آئینی ممالک و جوامع مختلف دنیا مدد رساند، به داوریهای سالم بینجامد و مخصوصا آن را از بلیه جهانی دوپینگ و تقلبهای روزافزون مصون دارد.
باید ترتیباتی اتخاذ گردد که ابزارهای پیشرفته تکنولوژیکی و فنی و دارویی در کنار انواع اعمال نفوذها به برخیها، ترجیحات علیحدهای در بازیها ندهد، رقابتها را از برابری، صفا و زیبایی باستانیاش نیندازد و آن را به میدان رقابت عدهای سوپرمن غیرعادی و فراانسانی مبتلا نسازد.
جمهوری اسلامی ایران باید در این عرصهها فعالتر از گذشته وارد عرصه اثرگذاری شود.
فدراسیونهای ما باید تعامل دوشادوش و سازندهای را با سازمانهای ذیربط بینالمللی در پیش گیرند، از روند تحولات و دگرگونیها آگاه و گوش به زنگ باشند، ابتکار عمل و پیشاهنگی از خود نشان دهند و با اجتناب از انفعال و تأثیرپذیری با سادگی و ساده اندیشی، به هر تصمیمی تمکین نکنند.
دیپلماسی کشور هم باید به عرصههای بینالمللی ورزشی که یک نمایشگاه بزرگ و اثرگذار سیاسی و فرهنگی و رسانهای است بیاعتنا نباشد، دست فدراسیونها را بگیرد و در عرصه جهانی به نفع ایجاد یک ساختار عادلانه، جهانشمول، آبرومند و حقیقتا ورزشی که نهایتا به تقویت مبانی صلح، دوستی و تفاهم ملل خواهد انجامید، مدد رساند.
منبع: جامجم