به گزارش مشرق، چندی پیش محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در اقدامی عجیب و معنادار در پاریس با مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین دیدار کرد. این دیدار در داخل ایران بسیار خبرساز شد. برخی همسویی یک شخصیت «فلسطینی» با منافقین را سوژهای یافتند برای بیان نگاه انتقادیشان به سیاستهای ایران در قبال آرمان فلسطین و برخی هم از ضرورت موضعگیری رسمی ایران در قبال محمود عباس و ... سخن گفتند.
در این میان نگاه تحلیلی به این دیدار و کارگردانان اصلی آن که موضوع اصلی این مقاله است، محل بحث برخی دیگر بود. آنچه در ادامه میآید سعی دارد این دیدار را در چارچوب جنگ دیپلماتیک عربستان با ایران تبیین کرده و پیشنهاداتی را برای ممانعت از توفیق ریاض در این خصوص مطرح نماید.
1. جنگ دیپلماتیک و فرقهای عربستان علیه ایران
روابط عربستان و ایران طی این چند سال یکی از پرتنشترین دورههای خود را تجربه میکند. اینکه چرا ریاض در مواجهه با ایران تا این حد خصمانه برخورد میکند، دلایل مختلفی دارد. این دلایل در دو سطح ساختار و کارگزار قابل فهم است که البته تشریح آن نیازمند مجالی دیگر است. به عنوان مثال اختلافات منطقهای ایران و عربستان و جریان داشتن پروندههای سوریه، عراق و یمن بخشی از دلایل ساختاری است.
از آن سو، روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز و فرزندش محمد و اتخاذ سیاستهای شدیدتر علیه ایران میتواند نمونهای از تاثیرات سطح کارگزار بر عمیقتر شدن تنش میان ایران و عربستان باشد. هرچه هست اما حالا عربستان در چندین حوزه سعی میکند تا ایران را تحت فشار قرار دهد. او سه نبرد اقتصادی، فرقهای و دیپلماتیک را علیه ایران سامان داده و در هر سه حوزه نیز به دستاوردهایی رسیده است.
آنچه اکنون مورد تاکید است، نبردهای دیپلماتیک و فرقهای ریاض علیه تهران میباشد. واقعیت این است که عربستان برای منزوی کردن ایران تلاش میکند. اعدام شیخ شهید نمر باقر النمر و حمله به سفارت عربستان در تهران، این فضا را برای ریاض فراهم کرد تا با ابزارهای اقتصادی، اعتقادی و سیاسی زمینه را برای قطع و تقلیل روابط دیپلماتیک برخی کشورها با ایران ایجاد نماید. جیبوتی، مجمع الجزایر قمر (کومور)، سومالی، سودان، کویت، امارات و اردن از جمله این کشورها بودند.
البته این سیاست عربستان تنها مختص کشورهای عربی و اسلامی نیست. در نشست سران کشورهای عربی و کشورهای آمریکای لاتین که چندی قبل برگزار شد، عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در گفتگو با شبکه العربیه با صراحت تمام گفت: «معمولا دوستان ایران کشورهایی هستند که کسی به آنان رغبتی ندارد. روابط ایران با کشورهای عربی خطری برای کشورهای عربی است اما بالعکس، افزایش روابط کشورهای عربی با آمریکای لاتین، سبب انزوای بیشتر ایران میشود.»[1] از نگاه الجبیر یکی از دلایل مهم ضرورت نزدیکی به کشورهای آمریکای لاتین، منزویسازی ایران است.
در نبرد فرقهای نیز عربستان میکوشد با تصویرسازی طائفی و تروریستی، ایجاد گروههای تروریستی و تکفیری و ائتلافسازی نظامی از میان کشورهای سنی، هراس از یک ایرانِ شیعه را دامن بزند. از سوی دیگر اما ریاض سعی دارد تا با تحریک افراد و گروههای واگرای قومی و مذهبی در داخل ایران، بیثباتسازی و ناامنسازی این کشور را در دستور کار قرار دهد.
تا کنون نیز در این چارچوب مواردی رخ داده که به گفته مقامات جمهوری اسلامی ایران از سوی عربستان تدارک دیده شده است. عملیات مسلحانه در ایام محرم 94 در دزفول، رویکرد رسانهای عربستان در قبال مسائل قومی ایران، نفوذ در اقلیم کردستان عراق و طراحی عملیات علیه ایران و ... از این جملهاند.
2. جایگاه منافقین در طراحی فرقهای و دیپلماتیک عربستان علیه ایران
سازمان تروریستی مجاهدین خلق که در ایران با نام گروهک منافقین شناخته میشود، همیشه زمینه مزدوری برای بازیگران خارجی و علیه منافع و امنیت ملت ایران را داشته است. این گروه طی هشت سال جنگ تحمیلی دست در دست صدام حسین رئیسجمهور معدوم عراق داشت. در داغ کردن برنامه هستهای ایران نیز نقش جاسوسی را برای غرب بازی کرد. اما در معادلات جدید منطقهای به نظر میرسد ماموریت ویژهای برای این گروهک بدنام در نظر گرفته شده است.
نشست اخیر منافقین در پاریس و حضور ترکی الفیصل که عموما مسئول غیررسمیِ اتخاذ رویکردهای هجومی در سیاست خارجی عربستان است، به خوبی بیانگر این موضوع است که فارغ از امکان عملیات، نقش منافقین در طراحیهای ضد ایرانی برجستهتر خواهد شد. ترکی الفیصل که رئیس اسبق سازمان اطلاعات عربستان است، در این نشست آشکارا بر ضرورت تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد و مورد تشویق منافقین قرار گرفت.
به نظر میرسد عربستان سعی خواهد کرد تا از این گروهک بدنام در دو نبرد فرقهای و دیپلماتیک علیه ایران بهره ببرد.
در حوزه فرقهای، عربستان ثبات و امنیت داخلی ایران را هدف قرار میدهد. او با بهرهبردن از افراد و گروههای واگرای قومی، مذهبی و سیاسی از تهران و تقویت آنها، زمینه عملیات را در حوزههای مالی، تجهیزاتی، اطلاعاتی و امنیتی فراهم میسازد. پیوند منافقین و عربستان در نشست پاریس این گمانه را تقویت میکند که ریاض درصدد بهکارگیری این گروهک برای ناامنسازی ایران است. طبیعی است که برخی برهههای زمانی مانند ایام انتخابات سال 96 میتواند از این منظر برای هر دو بازیگر مهم تلقی شود.[2]
اما در حوزه نبرد دیپلماتیک که مهمترین هدف آن کاهش سطح روابط دیپلماتیک کشورها با ایران و امنیتی کردن این روابط است، عربستان در تلاش است تا با بازیگرفتن از منافقین، تنش میان برخی بازیگران با ایران را افزایش دهد. نمونه بارز این امر را میتوان در دیدار رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با مریم رجوی مشاهده کرد.
با این دیدار، ایران به محمود عباس تذکر داد، شیخالاسلام مشاور وزیر خارجه ایران سخنانی تند خطاب به عباس مطرح کرد و از آن سو نیز تشکیلات خودگردان خواستار عذرخواهی ایران شد و ... این موارد طبیعتا بر ذهنیت دو طرف از یکدیگر اثرگذار خواهد بود. حال میتوان این سوال را مطرح کرد آیا عربستان توان تحت فشار قرار دادن یا اقناع کردن سایر همراهان منطقهای خود را ندارد تا آنها را هم به دیدار رجوی بفرستد؟!
3. دلایلی برای تحت فشار بودن عباس توسط عربستان
زمانی که خبر دیدار محمود عباس و مریم رجوی منتشر شد، افراد و رسانههای تشکیلات خودگردان در ابتدا چیزی درباره محتوای آن منتشر نکردند. اما رسانه منافقین با پخش کلیپی از این دیدار به اظهارات دو طرف اشاره کرد.
نکته قابل تامل اینکه در اظهارات عباس حتی با قرائت منافقین، چیزی علیه ایران گفته نشده و صرفا مسائل منطقه و تروریسم آمده است. طبیعی است که اگر او کوچکترین چیزی در این خصوص گفته بود، منافقین آن را با شدتی بسیار برجسته میکردند. اما در سخنان رجوی طبق معمول، به ایران حمله شده و تمام مشکلات منطقه ناشی از سیاستهای تهران تصویرسازی شده است.
البته حداقل در فیلم منتشر شده، نشانهای مبنی بر یک مذاکره و گفتگوی متعارف نیست و همه حاضران ایستادهاند و ظاهرا رجوی آلبومی از تصاویر و متون را به عباس نشان داده و سپس به او هدیه میدهد. آن ها در فضایی صمیمانه میگویند و میخندند. شاید دیدن این فیلم، اظهارات تشکیلات خودگردان را مبنی بر اینکه در این دیدار عباس چیزی درباره مسائل داخلی ایران نگفت، ثابت کند چرا که اگر گفته بود، منافقین آن را با دروغ، شاخ و برگ میدادند.
منافقین این را ثابت کردهاند که میتوانند از کاه، کوه بسازند. برهمین اساس یک مقام ارشد تشکیلات خودگردان در گفتگو با مصری الیوم، طلبکارانه از ایران خواسته که بابت اظهارات علیه عباس به دلیل دیدار با رجوی، از او عذرخواهی کند چرا که دیدار عباس با رجوی ربطی به مسائل داخلی ایران ندارد!
نحوه پوشش رسانهای و محتوای فیلم منتشر شده از دیدار مذکور توسط منافقین و اظهارات طلبکارانه برخی از اعضای تشکیلات خودگردان نشان میدهد که این جلسه با تمایل قلبی عباس آنگونه که علیه ایران باشد، شکل نگرفته است. عباس با رجوی که سرکرده یک گروهک تروریستی علیه ایران است دیدار کرده اما چیزی از ایران نگفته است! گویا منافقین بیشتر نیازمند این جلسه بودهاند و عباس هم اگرچه میدانسته دیدار با این گروه بدنام، تبعاتی در روابطش با ایران خواهد داشت اما باز هم پذیرفته که دیدار صورت بگیرد و او چیزی درباره ایران نگوید و حتی خبر این دیدار را هم رسانهای نکند. البته این عدم مایل قلبی چیزی از زشتی این دیدار نمیکاهد.
از سوی دیگر عربستان حداقل در نشست منافقین در پاریس نشان داد که تا چه میزان در اعمال فشار بر شخصیتهای عرب جهت حضور در این نشست جدی است. گزارش بیبیسی فارسی در این زمینه خواندنی است. این رسانه که ضدیتش با ایران محرض است و البته خطکشیهایی نیز با منافقین دارد، نتوانسته از کنار این موضوع بگذرد. در بخشی از گزارش این رسانه آمده: «در حالی که همه دیگر دیدارهای آقای عباس طبق روال و تشریفات مرسوم اداری به رسانهها اطلاع داده شد، نه سخنگوی رسمی محمود عباس، نه مسئول تشریفات دفتر او و نه نماینده تشکیلات خودگردان در پاریس با وجود تماسهای پی در پی برای توضیح در خصوص این دیدار در دسترس قرار نگرفتند.»
علاوه بر دیدار عباس و رجوی، بیبیسی به مساله حضور چند نماینده پارلمان مصر در نشست منافقین هم پرداخته که قابل تامل است: «پس از بازگشت این نمایندگان به مصر، یکی از آنان به نام یحیی عیسوی به روزنامه الیوم السابع (روز هفتم) گفت که سلیمان وهدان، نایب رئیس دوم مجلس مصر در گردهمایی مجاهدین سخنرانی هم کرده، اما پس از آن دیگر با وجود پافشاری پی در پی من حاضر نشد به هیچ وجه سخنی در باب حضور خود و همکارانش در این گردهمایی بگوید.
در دو دیدار حضوری نسبتا طولانی حتی وقتی از او خواستم درباره حضورش در همایش مبارزه با تروریسم در پاریس که ارتباطی هم با گردهمایی مجاهدین خلق داشت مقابل دوربین سخن بگوید، به من گفت میدانم چه میخواهی از من بپرسی و جوابت را نخواهم داد. دیگر نمایندگان مصری شرکتکننده در گردهمایی مجاهدین خلق نیز یا در دسترس قرار نگرفتند یا حاضر نشدند سخنی درباره حضورشان در گردهمایی بگویند. یکی از آنان حتی نام مریم رجوی را هم بدرستی به خاطر نداشت که میتواند حاکی از این باشد که چه بسا او اطلاعات چندانی درباره سازمان مجاهدین خلق ندارد.
پرسش اینجاست که چرا یک قانونگذار بدون شناخت دقیق از سازمانی که گردهماییای را برپا کرده، در این گردهمایی که علنی برگزار و پوشش گسترده رسانهای به آن داده شده است شرکت میکند، اما سپس حاضر نیست درباره انگیزه خود از این حضور سخنی بگوید؟ اینجا نیز گمانه ترغیب، تشویق و نفوذ احتمالی دیگران خودنمایی میکند.»[3]
با وجود این شواهد، اگر کمکهای مالی ماهانه عربستان به تشکیلات خودگردان در کنار همسویی سیاسی و نفوذ ریاض بر او در نظر گرفته شود، شواهد بالا میتواند به اثبات این امر که کارگردان دیدار رجوی و عباس، عربستان بوده است کمک کند.
4. چرا باید این دیدار را جدی گرفت؟
واقعیت این است که دیدار عباس با رجوی را هم باید جدی گرفت و هم نه. از این منظر که این دیدار به احتمال زیاد با فشار، اقناع و یا تطمیع عربستان صورت گرفته خیلی نباید آن را جدی گرفت چون عباس در شرایط عادی به احتمال بسیار زیاد تن به چنین دیداری نمیداد. اما از این منظر که این دیدار ممکن است با فشار و اعمال نفوذ عربستان و در چارچوب جنگ دیپلماتیکاش با تهران، دوباره و از سوی دیگر بازیگران منطقهای تکرار شود، باید آن را کاملا جدی گرفت و برای عدم وقوع مجدد آن تمیهداتی را در نظر داشت. دو موردی که به نظر میتواند مدنظر تصمیمگیران باشد عبارتاند از:
- ایران باید صریحا اعتراض خود را به محمود عباس مطرح کند. تا کنون خبرهایی در خصوص انتقال اعتراض ایران به او منتشر شده است که البته رسمی نبوده است. اگر بناست جدیت ایران در این موضوع برجسته شود تا بازدارندگی ایجاد کند، ضروری است رسمیت این اعتراض بیشتر باشد.
- با توجه به خصومت آشکار منافقین با ایران، تهران میتواند به برخی بازیگران منطقه که ظرفیت این را دارند تا تحت نفوذ عربستان قرار گیرند، پیام دهد که هرگونه رابطه و تعامل با این گروهک منحوس برای جمهوری اسلامی ایران خط قرمز تلقی میشود. شدت پیام و تلاش برای تفکیک آن از موضوعات منطقهای و مرتبط ساختن آن با امنیت ملی و مسائل داخلی ایران، میتواند متناسب با مخاطب نوسان داشته باشد.
جمعبندی
دیدار محمود عباس با مریم رجوی را میتوان به صورت سطحی و به دور از سایر موضوعات منطقهای مورد تحلیل قرار داد. اما واقعیت این است که این دیدار نشانههای برجستهای دارد که به ناچار باید آن را در سطحی کلانتر و در چارچوب رقابتها و خصومتهای عربستان با ایران به تحلیل نشست.
عربستان بعد از اعزارم ترکی الفیصل به نشست منافقین در پاریس که با پوشش رسانهای گسترده شبکههای وابسته به خود از جمله العربیه همراه بود، سعی دارد تا این گروهک منحوس را در معادلات خود با ایران وارد سازد. او علاوه بر اینکه میکوشد از این گروهک برای ناامنسازی داخلی ایران بهره ببرد، در تلاش است تا با توسعه روابط آنها با بازیگران عرب، روابط دیپلماتیک ایران با این بازیگران را امنیتی کند. باید در مقابل این طراحی، رفتار بازدارنده و هوشمندانهای داشت تا دیدارهایی چون دیدار عباس و مریم رجوی تکرار نشود.
پی نوشت ها:
[1] . «الجبیر: تقاربنا مع أمیرکا اللاتینیة یزید من عزلة طهران». العربیة. نوفمبر 2015؛ alarabiya.net
[2] . در این خصوص مراجعه کنید به:
http://tabyincenter.ir/index.php/rasad/1395042601
[3] . http://www.bbc.com/persian/iran/2016/08/160801_mf_rajavi_saudi_abbas
سعید ساسانیان