عمده اعضای این گروهک تروریستی که بیشترین حوزه جنایاتشان در سالهای اخیر دو کشور سوریه و عراق بوده، متعلق به این دو ملت نبوده بلکه از بیش از 80 کشور جهان به عراق و شامات سرازیر شدهاند.
به راستی این حجم نیرو از کشورهای مختلف از سوی کدام شبکه جمعآوری، تجهیز و روانه عراق و سوریه شدهاند؟ چه کسانی این گروهک تروریستی را طی سالیان اخیر، پشتیبانی مالی، تجهیزاتی، اطلاعاتی و لجستیکی کردهاند؟ هدف اصلی از راهاندازی این گروهک تروریستی چست؟
بدون تردید، گروهکهایی با این حجم و اندازه و برخوردار از پیشرفتهترین ابزارها و سلاحهای جنگی، فقط با کمک و پشتیبانی قدرتهای بزرگ و شیطانی امکان پدید آمدن دارند. قدرتهایی که برای رسیدن به اهداف شیطانی و ضدبشری خود، حاضرند هر نوع جنایتی را در حق بشر مرتکب شوند.
البته در عصر دموکراسی و ارتباطات، و در زمانی که شعار دفاع از حقوق بشر به یک ابزار برای پیشبرد مقاصد تبدیل شده، قدرتهای شیطانی هم سعی میکنند خود را نه تنها مدافع حقوق بشر بلکه پرچمدار این عرصه نشان دهند.
در دنیای امروز، امریکا خود را قدرت برتر جهان میپندارد و با تکیه بر قدرت رسانهای نظام سرمایهداری، سعی میکند خود را پرچمدار اصلی دفاع از حقوق بشر نشان دهد. براساس همین چهرهپردازی و نمایش طرفداری از حقوق انسانها و جوامع دیگر است که امریکاییها در سالهای طولانی گذشته برخی از دولتهای مستقل و غیرهمسو با خود را متهم به نقض حقوق بشر کرده و مجموعهای از تحریم حقوق بشری را علیه آنان وضع کردهاند.
به عنوان مثال جمهوری اسلامی از ابتدای شکلگیری تا به امروز، مجموعهای از تحریمها علیه آن از سوی امریکا و متحدانش به بهانه نقض حقوق بشر وضع شده است. اما در این میان، آنچه بسیار عجیب است، انجام بیشترین جنایات ضدبشریت از سوی همان کسانی است که خود را پرچمدار اصلی دفاع از حقوق بشر معرفی میکنند.
در سالهای اخیر و به دنبال شکلگیری گروهکهای تروریستی در منطقه راهبردی غرب آسیا، از همان ابتدا انگشتها به سوی امریکای مدعی مبارزه با تروریسم به عنوان عامل اصلی در پیدایش این گروهکها نشانه رفت.
در گذر زمان، نشانههای این ادعا بیش از پیش آشکار شد. امریکاییها برای تبرئه خود از این جنایت ضدبشری، ائتلاف نمایشی مبارزه با «داعش»، به عنوان خطرناکترین گروه تروریستی را تشکیل دادند، اما در رفتار امریکاییها در مبارزه با داعش، نشانههایی یافت شد که از نمایشی بودن این مبارزه حکایت میکند.
کم و کیف مبارزه با داعش از سوی امریکا، خود دلیلی مستقل شد برای اینکه نقش امریکاییها در شکلدهی داعش برای پیشبرد مقاصدشان در منطقه را اثبات کند. از میان دلایل گوناگون برای اثبات نقش امریکا در ایجاد گروهکهای تروریستی در جهان اسلام و از جمله گروهک پرجنایت و ضدبشری «داعش»، جملات افشاگرانه یکی از چهرههای سیاسی امریکا در سطح نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور از اهمیت بالایی برخوردار است.
مقطع رقابتهای انتخاباتی در امریکا یکی از مقاطع مهم در رونمایی از جنایات و فسادهای دولتمردان این کشور است. در روزهای اخیر، نامزد جمهوریخواهان برای انتخاب ریاست جمهوری امریکا، دست به افشاگریهای قابل توجهی علیه دموکراتها و رئیسجمهور کنونی این کشور زده است.
یکی از
موضوعات مورد افشاگری از سوی «دونالد ترامپ»، به نقش امریکا در ایجاد و
تجهیز گروهک تروریستی داعش اختصاص یافته است. این افشاگری یک رسوایی بزرگ
برای ایالات متحده امریکا به عنوان مدعی پرچمداری دفاع از حقوق بشر است.
تجربه نشان داده این نوع افشاگریها به دلیل اشراف و دسترسی افشاکنندگان به
اسناد و اطلاعات دارای طبقهبندی بالا در امریکا، از اعتبار بسیار زیادی
برخوردار است.
به گزارش رسانههای خبری، دونالد ترامپ در سخنرانی چند
روز قبل خود در شهر «فورت لادردال» گفته است: «داعش دارد به رئیسجمهور
اوباما احترام و ارج مینهد. او مؤسس داعش است و به داعش کمک مالی کرد.»
این گفته نامزد جمهوریخواهان که یک رسوایی بزرگ برای ایالات متحده به حساب میآید، با انتقاداتی در این کشور مواجه شد، اما نکته قابل توجه اینکه در قبال این انتقادات آقای ترامپ مجدداً بر موضع خود پافشاری و تأکید کرده که داعش توسط باراک اوباما و هیلاری کلینتون تأسیس شده و او واقعیت را گفته است.
نامزد جمهوریخواهان در پاسخ به سؤال مجری شبکه سیانبیسی که پرسید شما رئیسجمهور امریکا را به تأسیس گروهی تروریستی متهم میکنید که قصد کشتن امریکاییها را دارد، میگوید: قطعاً او داعش را تأسیس کرده و در این کار هیلاری کلینتون هم در کار تأسیس داعش همراه رئیسجمهور امریکا بوده است.
نامزد جمهوریخواهان که به دلیل این افشاگری بزرگ تاریخی علیه دولت امریکا با انتقادهای جدی روبهرو شده در برابر منتقدان خود میگوید: من جزو افرادی هستم که واقعیت را میگویم. من به کاری که دارم انجام میدهم ادامه خواهم داد. در پایان یا این کارهایم مؤثر خواهد بود یا اینکه به یک تعطیلات بسیار طولانی خواهم رفت!
این واقعیتگویی از رویکردهای شیطانی دولت اوباما، بیش از پیش حقانیت و درستی نگاه واقعگرایانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در قبال دولتمردان امریکا را اثبات میکند. در سالهای اخیر در کشورمان برخی از جریانها و افراد سیاسی، اینگونه میپنداشتند که میتوان با امریکا برای حل و فصل مسائل فیمابین در حوزههای مختلف به مذاکره نشست و به توافق دست یافت.
افرادی از اوباما به عنوان یک فرصت فردی قابل احترام یاد کردند! اما رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره بر شیطانصفت بودن دولتمردان امریکا و غیرقابل اعتماد بودن آنان تأکید کرده، هر نوع مذاکره و توافق با این کشور را به دلیل پایبند نبودن به تعهداتشان به زیان جمهوری اسلامی ارزیابی کردند.
برجام و پیمانشکنی امریکا در اجرای تعهداتش
براساس این توافق نشان داد که امریکاییها، حرف و عملشان متفاوت است. بر
همین اساس و خلق و خوی استکباری نظام حاکم بر این کشور است که اکنون یکی از
خود امریکاییها در گرماگرم رقابتهای داخلی و برخلاف ادعاهای حقوق بشری و
مبارزه با تروریسم ایالات متحده با صراحت اعلام میدارد که: امریکاییها
مؤسسان واقعی داعش هستند.