اتهاماتی که دادگاه جنایی عربستان با تمسک به آنها آیت الله باقر النمر را مستوجب اعدام دانست، عبارت بودند از؛ اقدام علیه امنیت ملی، محاربه، تحریک به اختلافات طایفهای و عدم تمکین نسبت به اوامر پادشاه. این حکم که بیشتر جنبه سیاسی پیدا کرده بود، با وجود انتقادات مختلف کشورهای اسلامی و نهادهای بینالمللی سرانجام در تاریخ 2 دی 94 اجرا شد. همزمان با اعدام آیت الله النمر، 46 زندانی از جمله تعدادی که گفته شد از نیروهای القاعده و داعش هستند نیز به اتهام محاربه و اقدام علیه امنیت ملی اعدام شدند. اعدام شیخ النمر، محکومیت شدید نهادها و شخصیتهای اسلامی و بینالمللی را به همراه داشت.
به گونهای که چهرههای برجسته شیعه و اهل سنت در سطح کشورهای اسلامی و سازمانها و نهادهای حقوقبشری در سطح بینالمللی، اعدامهای مذکور و در رأس آنها، اعدام شیخ النمر را محکوم کردند. به طور مثال سازمان عفو بینالملل با وجود سکوت همیشگی، این بار دادگاه محاکمه 47 زندانی را نمایشی خوانده و اعدام مخالفان توسط آلسعود را غیرقانونی دانست. «زید رعد حسین» کمیسر حقوق بشر سازمان ملل نیز ضمن انتقاد از روند دادگاه و اعمال خشونت در روند دادرسی گفت: « شیخ نمر و دیگران در حالی اعدام شدند که جرمی مرتکب نشده بودند.»(1)
پیامد داخلی اعدام شیخ النمر در ملتهب شدن منطقة الشرقیة خود را نشان داد. به طوری که هزاران نفر متعاقب اجرای حکم در مناطق مختلف شیعهنشین حاضر شده و اعتراض خود نسبت به اعدام شیخ النمر را اعلام کردند. در جریان این اعتراضات، آلسعود به بهانه مبارزه با تروریسم از تجهیزات و ماشینآلات زرهی و جنگی استفاده کرده و تعداد زیادی بازداشت و زخمی شدند.
پس از اعدام شیخ النمر، سختگیری و اتهامزنی نسبت به شیعیان و بازداشت و محاکمه آنها به بهانههای مختلف، روندی تصاعدی پیدا کرده است. تحولات غربآسیا و دخالت و نقشآفرینی آلسعود در پروندههای مختلف منطقه، نگاه امنیتی به شیعیان عربستان را شدت بخشیده است. از سویی نزدیکی منطقه نفتخیز و راهبردی الشرقیه به بحرین و تجانس فرهنگی و تاریخی شیعیان این منطقه با شیعیان بحرین، تأثیرپذیری متقابل تحولات از یکدیگر را دو چندان کرده است.
این مساله موجب شده آلسعود ضمن حمایت از آلخلیفه برای سرکوب انقلاب بحرین، نسبت به شیعیان داخلی نیز رویکرد خشونتآمیز و امنیتی اتخاذ کند. با این مقدمه متن پیش رو در نظر دارد ضمن بررسی سیر حرکت شیعیان عربستان در بستر تاریخ، سیاستهای توأم با تبعیضِ تاریخی آلسعود نسبت به شیعیان داخلی را بازگو کرده، و در پایان وضعیت شیعیان پس از اعدام شیخ النمر و رویههای اعمال محدودیت نسبت به آنها را بررسی نماید.
1- شیعیان عربستان و همسویی با مطالبات عمومی
شیعیان عربستان با جمعیتی بیش از 8 میلیون در بخشهای مختلفی از این کشور پراکنده شدهاند. بخشی از شیعیان که به مذهب اسماعیلی و زیدی اعتقاد دارند، در جنوب عربستان و عمدتاً در استانهای «نجران» «جیزان» و «عسیر» ساکن هستند.
به طور مثال در نجران که بیش از 800 هزار نفر جمعیت دارد، 80 درصد مردم به قبیله «یام» تعلق دارند. این قبیله شیعه اسماعیلی هستند. شیعیان دوازده امامی نیز در نجران حضور دارند که به قبیله کوچک «الوعله» وابسته هستند. بیشتر این شیعیان شناسنامه ندارند، و آلسعود حاضر نیست شیعیان این منطقه را به رسمیت بشناسد.
در حجاز(مکه و مدینه) نیز شیعیان زیدی، اسماعیلی و دوازده امامی زندگی میکنند. در مدینه شیعیانی زندگی میکنند که به «شیعیان نخاولة» مشهورند. نخاوله اصالت خود را به «انصار» که یاریگر پیامبر اکرم(صل الله..) بودند، میرسانند. آلسعود نسبت به این شیعیان سختگیریهای فراوانی اعمال میکند تا ناگزیر به وهابیت گرایش پیدا کنند. در مدینه سادات حسینی، جعفری و حسنی سکونت دارند.
اما عمده شیعیان این کشور در «استان الشرقیه» و در شهرهای «قطیف»، «احساء»، «سیهات»، «صفوی»، «العوامیه» «دمام» و مناطق و روستاهای اطراف آن سکنی گزیدهاند. حضور شیعیان در این منطقه به سالهای نخستین صدر اسلام بازمیگردد.
منطقهای که اکنون شیعیان در آن زندگی میکنند، بخشی از «بحرین بزرگ» به شمار میرفته که تحولات تاریخی بسیاری را پشت سر گذاشته است. همواره از این منطقه به دلیل حضور شیعیان، اعتراضات و جریانهای انقلابی بر ضد امویها و عباسیها تدارک دیده میشد.
در پایان قرن سوم هجری «قرامطه» که گروهی اسماعیلی بودند، توانستند بر منطقه حاکم شوند. سلطه قرامطه بر این منطقه 150 سال طول کشید. دوره زمامداری قرمطیان در این منطقه، به ایجاد زیرساختهای مختلف اقتصادی و سیاسی منجر شد، به طوری که بسیاری از حرفههای کنونی، مانند کشاورزی و ماهیگیری از دوران قرمطیان به یادگار ماندهاند.
منطقه شیعهنشین در طول تاریخ همواره تحت سلطه خارجیها بوده است. عثمانیها آخرین امپراتوری خارجی بودند که توانستند بر این مناطق استیلاء یابند.(2) در سال 1292 شمسی(1913میلادی) «عبدالعزیز بن سعود» با حمله به «الهفوف» مرکز شهرستان احساء توانست کلیه مناطق شیعهنشین را از سیطره عثمانیها خارج ساخته و به انقیاد خود در آورد.
از 1292 هجری شمسی تاکنون، شیعیان این منطقه همواره از سیاستهای تبعیضآمیز آلسعود رنج بردهاند. سیاستهایی که توأم با اختناق و سرکوب بوده است.
احداث تأسیسات نفتی توسط شرکت«آرامکو» در منطقه الشرقیه در سال1312 هجری شمسی (1933میلادی) باعث شد بیشتر ساکنان این منطقه در پایانههای نفتی مشغول به فعالیت شوند. این موضوع از یک طرف، و پویایی جریانهای کارگری در قرن بیستم از طرفی دیگر، سبب شد تا بیشتر مطالبات شیعیان همسو با سایر کارگران عربستانی، بر محور مسائل رفاهی و اقتصادی چرخیده و در قالب اتحادیهها و اصناف کارگری خلاصه شود.(3)
2- جنبش شیعی؛ از رادیکالیسم تا اتخاذ رویکردی دو وجهی
تحولات دهه 70 میلادی و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نقطه عطف در فعالیت گروههای شیعی عربستان به شمار میرود. در این دهه نسلی از مبارزان شیعی در عربستان پیشرو شیعیان قرار گرفتند که به تأسی از انقلاب اسلامی ایران صبغه سیاسی به اعتراضات بخشیده و تسامح و مدارا در قبال تبعیضها و ظلمهای رژیم سعودی نسبت به شیعیان را کنار گذاشتند.
پرچمدار اصلی جریان شکلگرفته را میتوان «شیخ حسن الصفار» چهره برجسته شیعی عربستان دانست که «سازمان انقلاب اسلامی در شبهجزیره عربستان» را ایجاد کرد. تلاش رهبران جدید به سازماندهی شیعیان عربستان و تأسیس شبکهها و تشکیلات سیاسی و مذهبی ختم شد. نمود بیرونی و عینی این تلاشها و شبکهسازیها در عاشورای 1358 خود را نشان داد، به طوری که در این سال هزاران نفر از مناطق شیعهنشین طی خیزشی عمومی و به منظور گرامیداشت سالگرد عاشورا به خیابانها ریختند.
مشتآهنین حکومت در برخورد با اعتراضات صدها کشته و زخمی بر جای گذاشت و بسیاری بازداشت شدند. شیخ حسن الصفار و رهبران مطرح دیگر نیز از کشور خارج شدند. محورهای اصلی مطالبات شیعیان در جریان اعتراضات یاد شده را میتوان در اعتراض به تبعیضها، ظلمها و مخالفت با حضور آمریکا در عربستان خلاصه کرد.
فشارهای رژیم آلسعود از طریق شکنجه و اعدام مخالفان شیعه از یک طرف، و واقعیات جمعیتی و ساختار سیاسی عربستان سعودی از طرفی دیگر، رهبران سازمان انقلاب اسلامی شبهجزیره را به تعدیل رویکرد و راهبرد خود در مبارزه با دولت عربستان رهنمون کرد. این نیرو ضمن کنار گذاشتن رادیکالیسم نخستین، مذاکره برای گرفتن امتیاز از حکومت را آغاز کرد.
در همین رابطه نمایندگانی از شیعیان که رویکرد تعامل را در پیش گرفته بودند در سال1373هجری شمسی (1994میلادی ) با «ملک فهد» پادشاه وقت عربستان دیدار کردند. دیدارهای مختلف نمایندگان تعاملگرا(جعفر الشایب، صادق الجبران و...) با مقامات سعودی با تقدیم عریصههای متعدد همراه میشد.
نمایندگان در این عریضهها ضمن بیان انتقادات خود نسبت به سران سعودی، بهبود وضعیت از مسیر مسالمتآمیز را درخواست میکردند. این عریضهها در سالهای 1382و 1383 به امید بهبود وضعیت شیعیان نوشته و پس از امضای شخصیتهای مطرح شیعی، تحویل مقامات سعودی میشد. در همین رفت و آمد عریضهها «حزبالله» عربستان قوام یافت. حزبالله عربستان را شیعیانی تشکیل دادند که مسیر تعامل را بینتیجه میانگاشتند.
حزبالله عربستان که آلسعود این نیرو را مسبب خیزش شرق عربستان در سال 2011 میداند، نسبت به مذاکرات با دولت سعودی مخالفت شدیدی نشان داده و تأکید کرده که باورهای اصلی حزب در وهله اول آن است که حکومت سعودی نماینده همه جمعیت عربستان نیست. دوم، این حکومت واجد شرایط حکومت بر این کشور نیست. سوم دولت سعودی فاسد و دروغگو است. لذا باید برای ساقط کردن آن تلاش کرد.
فارغ از نگاه حزبالله، رویکرد مسالمتآمیز نمایندگان تعاملگرا، در این سالها با بیتوجهی و عدم تمایل رهبران سعودی برای انجام اصلاحات مواجه شد. تداوم این وضعیت شیعیان را به سمت اتخاذ رویکردی دو وجهی هدایت کرد. رویکردی که وجه نخست آن دادخواهی از مسیر قانونی و مکاتبات مختلف بود، و وجه دوم آن افزایش اعتراضات و نافرمانی مدنی را شامل میشد. مصداق وجه دوم را میتوان در تظاهرات سال 1388(2009) مشاهده کرد.
در این سال، شیعیان عربستان با حضور در «بقیع» خواستار زیارت قبور و مدافن خاندان پیامبر اکرم(صل الله....) و برخی صحابه ایشان شدند که این اقدام با مخالفت و ممانعت نیروهای امنیتی مواجه شد. سرکوب و دستگیری شیعیان در این ماجرا فعالیت سیاسی شیعیان را افزایش داد. پیامد دیگر اعتراضات سال 1388 قرار گرفتن شیخ النمر در رأس رهبری و جهتدهی اعتراضات بود.
3- رویکردی سازشناپذیر و تثبیت رهبری شیخ النمر
شیخ النمر از جمله رهبران معترض شیعی بود که بر خلاف شیخ حسن الصفار و به بهانه عملگرایی، هیچگاه از مواضع انقلابی و مشروع خود کوتاه نیامد. شیخ النمر همواره از مذاکره با حکومت به دلیل بیثمر بودن آن امتناع میکرد. از سویی شیخ النمر در راستای همان رویکرد انقلابی، مشارکت در اولین انتخابات شوراهای شهر عربستان را به دلیل نمایشی بودن آن تحریم کرد.
این انتخابات در سال 1384 برگزار شد که در این انتخابات از 12 نمایندهای که برای منطقه الشرقیه در نظر گرفته شده بود 11 کرسی را شیعیان تصاحب کردند که این خود اکثریت بودن شیعیان در منطقه الشرقیه را تثبیت کرد. پس از سال 1388 شیخ النمر بر دامنه فعالیت خود افزوده و تلاش کرد فعالیت سیاسی شیعیان را تحرک بیشتری ببخشد. در این سال به نماینده حکومت(محمد بن فهد بن عبدالعزیز) در منطقه الشرقیه نامه نوشته و توقف فشار بر شیعیان را خواستار شد.
محمد بن فهد حاکم ظالم الشرقیه که از سال 1985 با قساوت نمایندگی حکومت در این منطقه را بر عهده داشت، به تحریک و جهتدهی مفتیهای وهابی اقدام کرد. این مفتیها به نامه شیخ النمر واکنش نشان داده و او را دشمن عربستان و اهل سنت معرفی کردند.(4)
با وجود برخورد به شدت امنیتی سران سعودی با جنبشهای اعتراضی، شیعیان برای دستیابی به حقوق پایمال شده خود، با شدت و ضعف به اعتراضات ادامه دادند. تداوم این وضعیت در تثبیت جایگاه رهبری شیخ النمر موٌثر واقع شد.
با آغاز موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی، شیعیان عربستان نیز همراه با این موج انقلابی، اعتراضات خود را به صورت میدانی شروع و قوت بیشتری بخشیدند. در جریان اعتراضات بیداری اسلامی در عربستان، صدها تن از شیعیان از طریق اعدام، شکنجه، برخورد مستقیم گلوله جنگی، شهید و هزاران تن بازداشت شدند.
فضای امنیتی شدید بر مناطق شیعهنشین حاکم شده و مقامات امنیتی بیانیهای صادر و اعلام کردند هرگونه آشوب را با قاطعیت پاسخ خواهند داد. در جریان این اعتراضات عربستان به جایگاه بیبدیل شیخ النمر در رهبری و سازماندهی اعتراضات پی برده و در صدد حذف این رهبر انقلابی برآمد.
لذا در سال 1391 ایشان را با گلوله زخمی و پس از بازداشت، به مکانی نامعلوم منتقل کرد. بازداشت شیخ النمر در سالهای گذشته نیز مسبوق به سابقه بود. به طوری که شیخ النمر هم در سال 1385 و هم در سال 1387 به اتهام برگزاری مجالس و کلاسهای درس بازداشت شده بود.
4- ریشه اصلی تبعیضها و ایستادگی شیعیان بر مطالبات
اعتراضات شیعیان عربستان حوزههای بسیاری را در بر میگیرد. حوزههایی که به دلیل پیوند قدرت با مراکز و رهبران وهابی، از سابقه دیرینهای برخوردار است. پیشروان نهضت وهابی همچون «احمد بن حنبل» و «ابن تیمیه» نگاه تندی نسبت به شیعیان داشتهاند.
به طور مثال ابنتیمیه در کتب و رسائل خود مکرر این موضوع را مورد تاکید قرار داده است که«شیعیان بیشتر از خوارج به کشته شدن سزاوارتر هستند.»(5) و «محمد بن عبدالوهاب» موسس وهابیت نیز با انتشار مجدد افکار ابنتیمیه شیعیان را به دلیل تقرب به ائمه اطهار علیهم السلام و شفیع قرار دادن آنها نزد خداوند«خونشان را حلال و قتلشان را جایز» دانسته است.( 6)
همین رویکرد در مفتیهای معاصر وهابیت نیز تداوم یافته است. به طور مثال«ناصر العمر» یکی از افراطیترین مفتیهای وهابی معاصر، ضمن جایز دانستن کشتن شیعیان گفته است«چه منظرهی بدیعی است زمانیکه تو میبینی اجساد شیعیان در دریایی از خون شناورند و صدای امواج خونِ رافضی گوشهایت را نوازش میدهد و جنازههایشان، چشمهایت را به وجد می آورد»(7)
نفوذ وهابیت افراطی در ساختار سیاسی و مراکز تأثیرگذار، موضوعی است که شرایط را بر شیعیان سخت کرده است. با این همه شیعیان از زمان تشکیل دولت وهابی در شبهجزیره از پای ننشسته و همواره حقوق خود را مطالبه کردهاند. در ادامه به برخی از مسائل و خواستههایی که شیعیان مطالبه کردهاند اشاره کرده و نحوه برخورد آلسعود با این خواستهها را بررسی میکنیم.
1-4. پایان دادن به رفتار تبعیضآمیز با شیعیان در حوزههای سیاسی و اقتصادی
شیعیان عربستان به شدت در حاشیه سیاسی و اقتصادی جامعه قرار دارند. شیعیان عربستان اجازه حضور در مراکز حساس را ندارند. به طور مثال شیعیان نمیتوانند در سرویسهای حساس دولتی و امنیتی، مانند وزارت کشور، گارد ملی و وزارت دفاع حضور داشته باشند. راهنمایی و رانندگی تنها نهادی است که شیعیان با مشکلات و مانعتراشیهای فراوان میتوانند به استخدام آن درآیند.(8) در راستای همین تبعیضها علمای شیعه نیز جایگاهی در«هیئت عالی علما» و «مجلس شورا»(9) عربستان ندارند.
همچنین شیعیان نمیتوانند در منصب قضاوت بنشینند. در نهادهای عمومی مانند شهرداریها و مدیریت مدارس و تدریس در دانشگاهها حضور شیعیان پذیرفته نمیشود. در حوزه اقتصادی نیز با اینکه این منطقه بیشترین نفت عربستان را به خود اختصاص داده اما با این وجود، شیعیان کمترین بهره را از درآمدهای نفتی میبرند.
زندگی در فقر و محرومیت بخشی از زندگی شیعیان عربستان را تشکیل میدهد. مراکز آموزشی و بهداشتی مانند دانشگاهها و بیمارستانها به ندرت در این منطقه وجود دارند. شیعیان در جریان اعتراضات، همواره پایان دادن به تبعیضهای سیاسی و اقتصادی و اقدامات ضد شیعی را به عنوان بخشی از مطالبات خود مطرح کردهاند.
2-4. پایان دادن به سرکوب و آزاد کردن زندانیان سیاسی شیعی
ادراک و تصور آلسعود از شیعیان با مسائل امنیتی آمیخته شده است. از نگاه رهبران سیاسی و مذهبی عربستان، شیعیان داخلی کسانی هستند که میتوانند امنیت و ثبات رژیم سعودی را به مخاطره بیاندازند. همین تلقی از شیعیان، تمهیدات سرکوب و برخورد با آنها را مهیا ساخته است. اتهامزنی به شیعیان به بهانههای مختلف از جمله تلاش برای براندازی رژیم آلسعود و همدستی با شیعیان منطقه مانند بحرین و ایران، موضوع دیگری است که برخورد سخت و خشونتآمیز با شیعیان را تسهیل کرده است. این مسائل سبب شده نگاه امنیتی و ضد شیعی بر مراکز انتظامی و قضایی عربستان حاکم شود. به طوری که کوچکترین فعالیت شیعیان با برخورد خشن و شکنجههای طاقتفرسا پاسخ داده میشود.
محاکمه شیعیان نیز با شرایط خاص و در حالی که به اجبار اقرار گرفته میشود، به اعدام یا حبسهای بلندمدت میانجامد. با این توضیحات، یکی از مطالبات همیشگی شیعیان، آزادسازی زندانیان و فراهم کردن فعالیت سیاسی در مسیری کم هزینه و قانونی است. در عربستان بیش از 25 هزار زندانی سیاسی وجود دارد که صدور قانون مبارزه با تروریسم بر شدت بازداشتها افزوده است.
پایان دادن به سیاستهای تبعیضآمیز و عدم ترویج مسائل و کتب ضد شیعی، احترام به حقوق بشر و ایجاد و فربه کردن نهادهای شهروندمحور و به رسمیت شناختن مذهب شیعه بخش دیگری از مطالبات شیعیان را تشکیل میدهد.
آل سعود پاسخ همه این مطالبات را با مشتآهنین و روش پلیسی داده است. این رژیم رهبران و فعالان جنبش را دستگیر و مسیر شکلگیری جریانها و جنبشهای اعتراضی را مسدود کرده است. اعدام شیخ النمر رهبر سرشناس شیعه، مصداق بارز این نوع برخورد آلسعود با شیعیان محسوب میشود.
5- وضعیت شیعیان پس از اعدام شیخ النمر
پس از اعدام شیخ النمر وضعیت شیعیان عربستان بحرانیتر شده و به شهادت رساندن جوانان و بازداشت علمای شیعه با شدت بیشتری دنبال شده است. به طور مثال ماموران امنیتی در تاریخ 4 فروردین 94 «شیخ حسین الراضی» خطیب مسجد جامع پیامبر اکرم(ص) در شهر «عمران» از توابع منطقه احساء را دستگیر کردند. اتهامی که نیروهای امنیتی متوجه شیخ حسین الراضی کردند، «تمجید از حزب الله لبنان، عدم خویشتنداری در بدگویی از حکومت و دفاع از شیخ النمر» بود.( 10)
روحانی دیگری که توسط نیروهای امنیتی پس از اعدام شیخ نمر بازداشت شد، «شیخ محمد حسن الحبیب» است. حسن الحبیب از روحانیون برجسته منطقه الشرقیه است که ضمن حمایت از قیام شیخ النمر در جریان بیداری اسلامی، مواضع سخت و سازشناپذیری در مقابل سیاستهای ضد شیعی آلسعود اتخاذ کرده است.( 11) شخصیت دینی دیگری که پس از اعدام شیخ النمر به اتهامات واهی دستگیر شده «شیخ جعفر آل صویلح» از منطقه قطیف است که به اتهام دفاع از حقوق بشر در کتابهای تألیفی خود، توسط نیروهای امنیتی در تاریخ 22 خرداد 95 دستگیر شد.(12)
کشتار جوانان و فعالین شیعه نیز پس از اعدام شیخ النمر افزایش یافته است. به طور مثال «مکی العریض» جوان شیعهای بود که در تاریخ 12 فروردین 95 در منطقه القطیف ربوده و پس از دو روز در اثر جراحتهای ناشی از شکنجه شهید شد.(13) «محمد علی عبدالرحیم الفرج» جوان دیگری بود که در تاریخ 4 تیر 95 توسط نیروهای امنیتی و به ضرب گلوله شهید شد. در صف اعدام بودن «محمد علی النمر» برادرزاده شیخ النمر و دو فعال سیاسی دیگر به نامهای«عبدالله زاهری» و «داود مرهون» جلوه دیگری از خشونت و نسلکشی است که علیه شیعیان معترض شیعی اعمال میشود.
نوع دیگری از خشونت که علیه شیعیان در این مدت اعمال شده، حمله به مساجد شیعیان توسط سلفیهای افراطی است. این خشونت مولود نفرتی است که مفتیهای وهابی نسبت به شیعیان، در جامعه تزریق کردهاند. انفجار «مسجد الرضا» در منطقه احساء در اسفند 94 مصداق روشنی از نمود عینی خشونت مذکور است.
این انفجار که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت 4 کشته و بیش از 40 زخمی بر جای گذاشت. ممانعت از پخش اذان در مساجد شیعی، فشار بر ائمه مساجد و خطبای نماز جمعه و کنترل شدید حریم شخصی و اجتماعی مانند رسانهها و شبکههای اجتماعی، خشونتها و محدودیتهای است که پس از اعدام شیخ النمر تشدید شدهاند.
جمعبندی
شیعیان عربستان از زمان تشکیل پادشاهی آلسعود در سال 1311 هجری شمسی، همواره با رفتارهای تبعیضآمیز سعودیها مواجه بودهاند. پیوند قدرت و تفکر وهابیت موضوعی است که میزان این تبعیضها و اجحافها را تشدید کرده است.
با این همه شیعیان در طول این سالها، مهمترین و اثرگذارترین جریان معترض داخلی بودهاند که از فرصتهای مختلف استفاده کرده تا صدای اعتراض خود را به گوش جهانیان و مقامات سعودی برسانند. راهبرد آلسعود در مواجه با جریان اعتراضی شیعی سرکوب و به کارکیری رویکرد امنیتی بوده است. رویکردی که پس از اعدام شیخ النمر تشدید شده و ما میتوانیم مصداق این موضوع را در بازداشتها و کشتارهایی که در این نوشتار به آنها اشاره شد، مشاهده کنیم.
پی نوشت:
1-«المفوض السامی لحقوق الإنسان یأسف لإعدام الشیخ النمر، ویدعو السعودیة إلى وقف أحکام الإعدام» وبسایت«المنظمة الاروبیة السعودیة لحقوق الانسان» منتشر شده در تاریخ 19 دی 94، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.esohr.org/?p=1451
2-«شیعة السعودیة أقلیة محرومة على بحیرة نفط»، وبسایت«دراسات» بازیابی در پیوند زیر:
http://www.siironline.org/alabwab/derasat(01)/599.htm
3-محسن یوسفی، اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی(تاثیر بحران عراق بر تحولات سیاسی عربستان سعودی)، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، تهران، 1386،ص 171
4-«المسألة الشیعیة فی المملکة العربیة السعودیة»، وبسایت«اٌسواق العرب»، منتشر شده در تاریخ 20 شهریور 94، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.asswak-alarab.com/archives/9736
5-کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی؛ ج28، ص 482
6-«وهابیت و تفکر شیعه»، وبسایت «پایگاه پژوهشی تخصصی وهابیت شناسی»، منتشر شده در تاریخ 26 شهریور 92، بازیابی در پیوند زیر:
http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/1234
7-«ناصر العمر؛ از صدور فتوای ذبح شیعیان تا جهاد نکاح با محارم»، وبسایت«مشرق»، منتشر شده در تاریخ 20 مهر 92، بازیابی در:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/253058
8-«الانتفاضة المنَسیّة فی الشرق المملکة العربیة السعودیة»، وبسایت«مرکز کارنیغی للشرق الأوسط»،منتشر شده در تاریخ 24 خرداد 92، بازیابی در:
http://carnegie-mec.org/2013/06/14/ar-pub-52218
9-هیأت کبار العماء، متشکل از 21 مفتی اعظم که پادشاه آنها را عزل و نصب میکند، مجلس شورای عربستان نیز 150 عضو دارد که تماماً به وسیله پادشاه انتخاب میشوند. وظیفه این مجالس ارائه مشاوره به پادشاه است.
10-« بعد اعتقاله من قِبَل السعودیة…هل یلقى حسین الراضی مصیر النمر؟»، وبسایت«البدیل»، منتشر شده در تاریخ 3 فروردین 94، بازیابی در:
http://elbadil.com/2016/03/23/
11-« السعودیة:اعتقال الشیخ محمد حسن الحبیب و احالته الى سجن المباحث»، وبسایت«عروبة نیوز»، منتشر شده در تاریخ 25 خرداد 95، بازیابی در:
https://3robanews.com/world/83818
12-«القطیف: اعتقال عالم دین بشکل تعسفی»، وبسایت«تعز نیوز»، منتشر شده در تاریخ 28 خرداد 95، بازیابی در:
http://www.zibasho.com/convert-date
13-«خرائط التعذیب فی جسد مکی العریض.. جریمة سعودیة مفصلة»، وبسایت«المنظمة السعودیة للحقوق و الحریات»، منتشر شده در تاریخ 12 فروردین 95، بازیابی در:
http://www.saorf.org/?p=838
محمد گُلی
اندیشکده تبیین