بانکهای بزرگ اروپایی علت این امر را پابرجا بودن نظام تحریمها و همچنین جریمههای سنگینی که پیش از این به آمریکا پرداختهاند، اعلام میکنند. با این شرایط آمریکاییها خود به عنوان اصلیترین کاسب تحریم شناخته میشوند؛ لقبی که در منازعات داخلی اصلاحطلبان و دولتیها به منتقدان برجام میدانند.
حال اتفاق تازهای افتاده و آن تفکیک برجام از آمریکاست که دولت یازدهم در آستانه ورود به چهارمین سال خدمت خود آن را کلید زده است. سئوال اساسی اینجاست که آیا ماهیت برجامی که دولت یازدهم آن را امضا کرد با نقش و اثر آمریکاییها بر برجام تفکیکپذیر است؟ اگر نگاهی به روند مذاکرات هستهای در دولت یازدهم بیندازیم تفاوت فاحشی را در نگرش دولت در این زمینه احساس میکنیم. دولت پیش از این کلید اصلی کار برجام را با آمریکاییها زد و در این دولت بود که بیشترین مذاکرات هستهای با ایالات متحده انجام شد.
در این روند کار به تماس تلفنی دو رئیسجمهور، قدم زدن دو وزیر خارجه ایران و آمریکا در خیابانهای ژنو، دست دادن اوباما و ظریف در صحن سازمان ملل، ایستادن دو وزیر خارجه کنار پرچم کشور یکدیگر به نشانه دوستی و ... کشید. این روند ادامه داشت تا وقتی که رئیس بانک مرکزی ایران در گفتگو با تلویزیون بلومبرگ و در اثنای دیدار با وزیر خزانهداری آمریکا در این کشور بیان داشت که دستاوردهای برجام «تقریبا هیچ» است. [2]
این در شرایطی بود که حسن روحانی که خود سابقه ریاست تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان را در شورای عالی امنیت ملی داشته است در زمان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در توضیح چرایی اولویت مذاکره با آمریکاییها در مقابل تروئیکای اروپایی بیان داشت که: « [درباره مشکل هستهای ایران با ابرقدرتها و مذاکرات سال 1382] در آغار موضوع هستهای هم عدهای تلاشهای ایران را مذبوحانه میخوانند، برخی گفتند مذاکرات با آژانس و اروپا فایدهای ندارد و برخی دیگر نیز گفتند که باید فعالیت هستهای خود را تعطیل کنیم و خلاص شویم و عدهای خواستار تقابل و جنگ با دنیا بودند اما راه تعادل از طریق مذاکره و همکاری برای ثابت کردن صلحآمیز بودن فعالیت هستهای صورت میگرفت. از این رو ما برای دور کردن کشور از جنگ و شورای امنیت و برای به دست آوردن فرصت برای تکمیل فناوری هستهای راه مذاکره با آژانس و اروپا را برگزیدیم. ... هرچند بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال "آقا اجازه" از آمریکا هستند. ... آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است و حالا که رهبر انقلاب در سخنان اول فروردین امسال راه مذاکره را باز گذاشتند دولت بعد با رعایت خطوط قرمز میتواند این رابطه را برقرار کند».( دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲، در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف)[3]
این درحالی بود که رهبر معظم انقلاب در فروردین همان سال با بیان اینکه با مذاکره مستقیم با آمریکاییها مخالف نیستم، بیان داشت: «آمریکاییها مدتی است که از طرق گوناگون پیغام میدهند که خواهان مذاکره جداگانه با ایران در خصوص موضوع هستهای هستند اما من بر اساس تجربههای گذشته به چنین گفتگوهایی خوشبین نیستم.»[4]
ایشان در 11 مردادماه سال جاری نیز مطرح کردند: «برجام، به عنوان یک تجربه، بی نتیجه بودن مذاکره با آمریکاییها، بدعهدی آنها و ضرورت بی اعتمادی به وعدههای آمریکا را بار دیگر ثابت کرد و نشان داد راه پیشرفت کشور و بهبود وضع زندگی مردم، توجه به داخل است نه دشمنانی که مدام در منطقه و جهان در حال مانع تراشی برای ایران هستند.»[5]
کارشکنی آمریکاییها در برجام به عنوان یکی از طرفهای مهم مذاکرات هستهای که در دولت یازدهم نیز مذاکره با آن اولویت بیشتری پیدا کرد سبب شده تا بسیاری از موارد اجرا نشود. در این باب محمد جواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان که در این روزهای اجرای برجام کمتر از گذشته نام او در رسانهها ذکر میشود، بیان داشته بود که « اگر آمریکایی ها با رفتار خود جز این را به دنیا نشان دهند، کسی که در این قاعده ضرر می کند حتما طرف آمریکایی است. جمهوری اسلامی امکانات مختلفی را پیش بینی کرده تا از هیچ جهتی ضرر نکند.» [6]
اما به نظر میرسد که دولت یازدهم که تمام تخممرغهای خود را در سبد برجام چیده است در سال آخر خدمت خود با بدعهدی طرف مقابل به مشکلات عدیدهای برخورد کرده است. دولت تا جایی به برجام خود را وابسته ساخت که گشایش اقتصادی، ازدواج، اشتغال جوانان و حتی آب خوردن و محیط زیست را منوط به اجرای آن میدانست و حال باید پرسید که پس از سه سال که دولت به این نتیجه رسیده است که به آمریکاییها باید بدبین باشد چه راهکاری را برای رفع مشکلات اقتصادی در پیش گرفته و چگونه با وجود کارشکنی آمریکاییها به برجام باید خوشبین بود؟