به گزارش مشرق، متن یادداشت محمد کاظم انبارلویی با عنوان "دفاع از داعشی های دهه شصت؟!" به شرح ذیل می باشد:
با اعلام مرگ رسمی مسعود رجوی در نشست پاریس، عدهای در داخل و خارج به فکر بازسازی و احیای منافقین افتادند. اوضاع منافقین این روزها در لیبرتی خوب نیست، عدهای از آنها به جمهوری اسلامی پیوستند و میخواهند بقیه عمرشان را در لاک نفاق نباشند.
عدهای از آنها از طریق دفتر سازمان ملل به برخی کشورهای اروپایی پناهنده شدند و جمع زیادی هم در صف اعزام به آلبانی هستند. دولت عراق اعلام کرده است دیگر وجود آنها را در بغداد تحمل نمی کند.
سعودیها در اندیشه بازسازی آنها هستند، سابقه منافقین را در ایام حاکمیت صدام در عراق در وطن فروشی و خیانت به ملت ایران میدانند، همین کفایت میکند که آنها در کمک به منافقین تردید نکنند. انگلیسیها این روزها برای سوزنبانی برخی اخبار در ایران و تولید حاشیه، نوار منتظری را منتشر کردند.
برخی جوانان و نوجوانان که نمیدانند منافقین به چه کسانی میگفتند، سابقه آنها چیست، رابطه منتظری با آنها چگونه بود؟ شاید ابهاماتی در باره حوادث سال 67 و پایان کار منافقین در داخل و خارج داشته باشند که باید این ابهامات را روشن کرد.
کارنامه منافقین در چند جمله زیر خلاصه میشود:
1- اولین جرم منافقین، تفسیر انحرافی از اسلام و دروغ بستن به خدا در تعریف دین است. آنها قبل از انقلاب با کمک کفار و مشرکین در تصفیه درون گروهی صدها جوان مبارز را به دلیل پایبندی به دین و مراجع دینی سر به نیست یا به رژیم معرفی کردند.
2- اخلال در نهضت اسلامی و کمک به لیبرالها در ضربه به خط امام در غائله بنی صدر، دومین جرم آنهاست.
3- اعلام رسمی مبارزه مسلحانه، ترور علمای بزرگ دین و مسئولین بلندپایه کشور، نام آنها را در شمار مفسدین فی الارض و محاربین، ثبت کرد.
4- به شهادت رساندن 17 هزار نفر از مردم ایران که به شهدای ترور معروفند، به جرم حمایت از اسلام و امام خمینی و دفاع از جمهوری اسلامی، چهارمین جرم نابخشودنی آنهاست.
5- پیوستن به دشمن بعثی و ایفای نقش ستون پنجم دشمن در 8 سال دفاع مقدس، رسواترین جرم منافقین است.
6- حمله نظامی به ایران بعد از پذیرش قطعنامه 598 به قصد تصرف تهران و سرنگونی نظام با حمایت و پشتیبانی صدام، که آنها را به عنوان مصداق اتمّ محارب قرار داد.
7- همکاری با ارتش بعث در کشتن هزاران نفر از مردم عراق اعم از کردها و نیز سرکوب قیامهای مردمی در عراق در اوج دیکتاتوری صدام در بغداد.
8- لو دادن اسرار نظام با نفوذ در سازمانهای دولتی، لشکری و کشوری.
9- و...
این جماعت روسیاه در روزهای پایان جنگ به اعضای خود در زندانها پیام دادند ما به زودی به ایران حمله میکنیم، همزمان با حمله ما، شما هم در زندانها دست به شورش بزنید. ما شما را آزاد خواهیم کرد، در همان زندان چوبههای دار برای اعدام مسئولین نظام و طرفداران آن برپا میکنیم و... منتظر توزیع سلاح پس از فتح زندان باشید.
همزمان با عملیات مرصاد و موضوع حمله منافقین پس از پذیرش قطعنامه، این بحث مطرح بود که آیا منافقین در زندانها که بر سر موضع هستند و دست به شورش زدهاند مصداق محارب میباشند یا نه؟ فتوای آقای منتظری این بود که آنها مصداق اتم محارب میباشند لذا شماری از آنها با حکم و فتوای آقای منتظری به درک واصل شدند.
بعدها معلوم شد آقای منتظری با این مجازات الهی مخالف است. او بیآنکه فتوایش را مورد مصداق محارب عوض کند به این اعدامها اعتراض کرد. مفهوم این اعتراض این بود که او حکم خدا را زیر پا گذاشته است بیآنکه از فتوایش عدول کند.
برای سقوط منتظری همین کفایت میکرد. عکس العمل منتظری در باره جنایات باند مهدی هاشمی هم همین بود و تا روز آخر با آنکه قتل های او اثبات شده بود، از او دفاع می کرد. بعدها امام (ره) از این خبط عظیم در نامه 6/1/68 پردهبرداری کرد و دفاع منتظری از منافقینی را که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شدهاند، مورد مذمت قرار داد.
موضوع این مقال، رونمایی از جنایات منافقین نیست، رونمایی از چهره کسانی است که در فتنه 88 دست در دست نماینده سوروس، کیان تاج بخش و همراهی با ائتلاف گوگوش تا سروش، فتنهانگیزی کردند و حال با انتشار نوار منتظری به نوعی با منتظری در دفاع از منافقین همدردی میکنند.
بی بی سی به دنبال افشای نوار منتظری، با انتشار خبری نوشت: مصطفی تاجزاده از حاکمیت به خاطر اعدامهای سال 67 درخواست عذرخواهی کرده است. او اعدام انقلابی منافقین و اجرای حکم الهی، آن هم با فتوای آقای منتظری را فاجعه خوانده است. او گفته است منافقین در زندان بدون ارتکاب جرم جدید مجازات شدهاند. در حالی که این دروغ محض است.
همزمان با حمله منافقین، آنها در زندانها دست به شورش زدند و منتظر ورود منافقین بودند. آنها در حقیقت سر موضع بودند و موضع خود را در شورش در زندانها عملیاتی کردند. منافقینی که سر موضع نبودند بلافاصله همان ایام از زندان رها شدند.
تاجزاده میگوید زندانی حقوقی دارد و نباید آن را نادیده گرفت. اما او این حقیقت را پنهان میکند که شورش جزو حقوق زندانی نیست. شورش در زندان وقتی رخ داد که منافقین از اسلامآباد به کرمانشاه سرازیر شده و در آرزوی پیوستن به دوستان منافق خود لحظه شماری می کردند.
آن هم نه با صبر و حوصله بلکه با قیام و شورش در زندان! و وقتی که به همین جرم محاکمه شدند همچنان سر موضع بودند و از خواجه حرمسرای اشرف، مسعود رجوی بی پروا دفاع میکردند.
حاکمیت از چه کسی و برای چه باید عذرخواهی کند؟ از اجرای حکم خدا درباره محاربین عذرخواهی کند؟ آقای منتظری خودش آن دنیا و این دنیا در این حادثه گرفتار است.
در قیامت از او سوال میکنند مگر این فتوای شما در باره محاربین نیست؟ او قطعاً میگوید هست، از او سوال میکنند اگر هست به چه دلیل از منافقین دفاع کردی و در اجرای حکم
خداوند، نه تردید بلکه مخالفت کردی؟ آقای منتظری آن زمان قائم مقام رهبری بود و امام (ره) احتیاطات خود را به ایشان ارجاع می دادند.
اغلب مراجع فتوایشان درباره محارب، همین است. امام قدری در این باره احتیاط دارند و سال 67 به همین دلیل با فتوای منتظری اعدام شدند.
آقای تاجزاده از چه فاجعهای سخن میگویند؟ منافقین در جنایات پیشتازتر از داعشیها بودند. آنها همان کسانی بودند که پوست سر بچههای پاسدار عضو کمیته انقلاب را زنده زنده کندند و آنها را سوزاندند.
داعشیها در خشونت به پای منافقین نمیرسند. چرا بیپروا از داعشی های دهه شصت، آن هم در حدی که حاکمیت از آنها عذرخواهی کنند، دفاع میکند. آیا مسئولین جمهوری اسلامی باید از اجرای حکم خدا عذرخواهی کنند؟!
وقتی وصیتنامه لاجوردی منتشر شد، برخی او را در متهم کردن سازمان مجاهدین انقلاب به ارتباط و وابستگی به منافقین مذمت کردند. اما حالا آقای تاجزاده بدون بازجویی و... از این حقیقت رونمایی میکند. باید از این باب از او تشکر کرد، چرا که ثابت کرد شهید لاجوردی قهرمان مبارزه با کفر و نفاق و الحاد است و کسی که عمرش را برای مبارزه با نفاق قبل و بعد از انقلاب گذاشت، هرگز اشتباه نمیکند.
من خودم ادراکات سیاسی شهید لاجوردی را در مورد برخی اعضای مجاهدین انقلاب در وصیتنامه تاریخی وی باور نمیکردم. اما امروز میفهمم که من «مو» میدیدم، او «پیچش مو».
در اینجا بد نیست از مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی، یادگار امام (ره) یادی کنیم. کسی که مثل کوه ایستاد و نگذاشت منافقین در بیت امام (ره) نفوذ کنند و بیت امام به باند نفاق، آلوده شود.
امروز دشمنان اسلام، امام و یادگار او را هدف قرار داده اند و می خواهند به جرم اجرای حکم خدا در باره اهل نفاق و محاربین، آنان را مورد مذمت قرار دهند، در حالی که این افتخار نظام است که امام (ره) در تضمین امنیت ملی، با احدی شوخی نداشت و اگر آن اقدام انقلابی توسط مسئولین وقت قضائی کشور صورت نمی پذیرفت، معلوم نبود نوامیس ملت ما امروز در اختیار چه اشراری قرار می گرفت.
با اعلام مرگ رسمی مسعود رجوی در نشست پاریس، عدهای در داخل و خارج به فکر بازسازی و احیای منافقین افتادند. اوضاع منافقین این روزها در لیبرتی خوب نیست، عدهای از آنها به جمهوری اسلامی پیوستند و میخواهند بقیه عمرشان را در لاک نفاق نباشند.
عدهای از آنها از طریق دفتر سازمان ملل به برخی کشورهای اروپایی پناهنده شدند و جمع زیادی هم در صف اعزام به آلبانی هستند. دولت عراق اعلام کرده است دیگر وجود آنها را در بغداد تحمل نمی کند.
سعودیها در اندیشه بازسازی آنها هستند، سابقه منافقین را در ایام حاکمیت صدام در عراق در وطن فروشی و خیانت به ملت ایران میدانند، همین کفایت میکند که آنها در کمک به منافقین تردید نکنند. انگلیسیها این روزها برای سوزنبانی برخی اخبار در ایران و تولید حاشیه، نوار منتظری را منتشر کردند.
برخی جوانان و نوجوانان که نمیدانند منافقین به چه کسانی میگفتند، سابقه آنها چیست، رابطه منتظری با آنها چگونه بود؟ شاید ابهاماتی در باره حوادث سال 67 و پایان کار منافقین در داخل و خارج داشته باشند که باید این ابهامات را روشن کرد.
کارنامه منافقین در چند جمله زیر خلاصه میشود:
1- اولین جرم منافقین، تفسیر انحرافی از اسلام و دروغ بستن به خدا در تعریف دین است. آنها قبل از انقلاب با کمک کفار و مشرکین در تصفیه درون گروهی صدها جوان مبارز را به دلیل پایبندی به دین و مراجع دینی سر به نیست یا به رژیم معرفی کردند.
2- اخلال در نهضت اسلامی و کمک به لیبرالها در ضربه به خط امام در غائله بنی صدر، دومین جرم آنهاست.
3- اعلام رسمی مبارزه مسلحانه، ترور علمای بزرگ دین و مسئولین بلندپایه کشور، نام آنها را در شمار مفسدین فی الارض و محاربین، ثبت کرد.
4- به شهادت رساندن 17 هزار نفر از مردم ایران که به شهدای ترور معروفند، به جرم حمایت از اسلام و امام خمینی و دفاع از جمهوری اسلامی، چهارمین جرم نابخشودنی آنهاست.
5- پیوستن به دشمن بعثی و ایفای نقش ستون پنجم دشمن در 8 سال دفاع مقدس، رسواترین جرم منافقین است.
6- حمله نظامی به ایران بعد از پذیرش قطعنامه 598 به قصد تصرف تهران و سرنگونی نظام با حمایت و پشتیبانی صدام، که آنها را به عنوان مصداق اتمّ محارب قرار داد.
7- همکاری با ارتش بعث در کشتن هزاران نفر از مردم عراق اعم از کردها و نیز سرکوب قیامهای مردمی در عراق در اوج دیکتاتوری صدام در بغداد.
8- لو دادن اسرار نظام با نفوذ در سازمانهای دولتی، لشکری و کشوری.
9- و...
این جماعت روسیاه در روزهای پایان جنگ به اعضای خود در زندانها پیام دادند ما به زودی به ایران حمله میکنیم، همزمان با حمله ما، شما هم در زندانها دست به شورش بزنید. ما شما را آزاد خواهیم کرد، در همان زندان چوبههای دار برای اعدام مسئولین نظام و طرفداران آن برپا میکنیم و... منتظر توزیع سلاح پس از فتح زندان باشید.
همزمان با عملیات مرصاد و موضوع حمله منافقین پس از پذیرش قطعنامه، این بحث مطرح بود که آیا منافقین در زندانها که بر سر موضع هستند و دست به شورش زدهاند مصداق محارب میباشند یا نه؟ فتوای آقای منتظری این بود که آنها مصداق اتم محارب میباشند لذا شماری از آنها با حکم و فتوای آقای منتظری به درک واصل شدند.
بعدها معلوم شد آقای منتظری با این مجازات الهی مخالف است. او بیآنکه فتوایش را مورد مصداق محارب عوض کند به این اعدامها اعتراض کرد. مفهوم این اعتراض این بود که او حکم خدا را زیر پا گذاشته است بیآنکه از فتوایش عدول کند.
برای سقوط منتظری همین کفایت میکرد. عکس العمل منتظری در باره جنایات باند مهدی هاشمی هم همین بود و تا روز آخر با آنکه قتل های او اثبات شده بود، از او دفاع می کرد. بعدها امام (ره) از این خبط عظیم در نامه 6/1/68 پردهبرداری کرد و دفاع منتظری از منافقینی را که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شدهاند، مورد مذمت قرار داد.
موضوع این مقال، رونمایی از جنایات منافقین نیست، رونمایی از چهره کسانی است که در فتنه 88 دست در دست نماینده سوروس، کیان تاج بخش و همراهی با ائتلاف گوگوش تا سروش، فتنهانگیزی کردند و حال با انتشار نوار منتظری به نوعی با منتظری در دفاع از منافقین همدردی میکنند.
بی بی سی به دنبال افشای نوار منتظری، با انتشار خبری نوشت: مصطفی تاجزاده از حاکمیت به خاطر اعدامهای سال 67 درخواست عذرخواهی کرده است. او اعدام انقلابی منافقین و اجرای حکم الهی، آن هم با فتوای آقای منتظری را فاجعه خوانده است. او گفته است منافقین در زندان بدون ارتکاب جرم جدید مجازات شدهاند. در حالی که این دروغ محض است.
همزمان با حمله منافقین، آنها در زندانها دست به شورش زدند و منتظر ورود منافقین بودند. آنها در حقیقت سر موضع بودند و موضع خود را در شورش در زندانها عملیاتی کردند. منافقینی که سر موضع نبودند بلافاصله همان ایام از زندان رها شدند.
تاجزاده میگوید زندانی حقوقی دارد و نباید آن را نادیده گرفت. اما او این حقیقت را پنهان میکند که شورش جزو حقوق زندانی نیست. شورش در زندان وقتی رخ داد که منافقین از اسلامآباد به کرمانشاه سرازیر شده و در آرزوی پیوستن به دوستان منافق خود لحظه شماری می کردند.
آن هم نه با صبر و حوصله بلکه با قیام و شورش در زندان! و وقتی که به همین جرم محاکمه شدند همچنان سر موضع بودند و از خواجه حرمسرای اشرف، مسعود رجوی بی پروا دفاع میکردند.
حاکمیت از چه کسی و برای چه باید عذرخواهی کند؟ از اجرای حکم خدا درباره محاربین عذرخواهی کند؟ آقای منتظری خودش آن دنیا و این دنیا در این حادثه گرفتار است.
در قیامت از او سوال میکنند مگر این فتوای شما در باره محاربین نیست؟ او قطعاً میگوید هست، از او سوال میکنند اگر هست به چه دلیل از منافقین دفاع کردی و در اجرای حکم
خداوند، نه تردید بلکه مخالفت کردی؟ آقای منتظری آن زمان قائم مقام رهبری بود و امام (ره) احتیاطات خود را به ایشان ارجاع می دادند.
اغلب مراجع فتوایشان درباره محارب، همین است. امام قدری در این باره احتیاط دارند و سال 67 به همین دلیل با فتوای منتظری اعدام شدند.
آقای تاجزاده از چه فاجعهای سخن میگویند؟ منافقین در جنایات پیشتازتر از داعشیها بودند. آنها همان کسانی بودند که پوست سر بچههای پاسدار عضو کمیته انقلاب را زنده زنده کندند و آنها را سوزاندند.
داعشیها در خشونت به پای منافقین نمیرسند. چرا بیپروا از داعشی های دهه شصت، آن هم در حدی که حاکمیت از آنها عذرخواهی کنند، دفاع میکند. آیا مسئولین جمهوری اسلامی باید از اجرای حکم خدا عذرخواهی کنند؟!
وقتی وصیتنامه لاجوردی منتشر شد، برخی او را در متهم کردن سازمان مجاهدین انقلاب به ارتباط و وابستگی به منافقین مذمت کردند. اما حالا آقای تاجزاده بدون بازجویی و... از این حقیقت رونمایی میکند. باید از این باب از او تشکر کرد، چرا که ثابت کرد شهید لاجوردی قهرمان مبارزه با کفر و نفاق و الحاد است و کسی که عمرش را برای مبارزه با نفاق قبل و بعد از انقلاب گذاشت، هرگز اشتباه نمیکند.
من خودم ادراکات سیاسی شهید لاجوردی را در مورد برخی اعضای مجاهدین انقلاب در وصیتنامه تاریخی وی باور نمیکردم. اما امروز میفهمم که من «مو» میدیدم، او «پیچش مو».
در اینجا بد نیست از مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی، یادگار امام (ره) یادی کنیم. کسی که مثل کوه ایستاد و نگذاشت منافقین در بیت امام (ره) نفوذ کنند و بیت امام به باند نفاق، آلوده شود.
امروز دشمنان اسلام، امام و یادگار او را هدف قرار داده اند و می خواهند به جرم اجرای حکم خدا در باره اهل نفاق و محاربین، آنان را مورد مذمت قرار دهند، در حالی که این افتخار نظام است که امام (ره) در تضمین امنیت ملی، با احدی شوخی نداشت و اگر آن اقدام انقلابی توسط مسئولین وقت قضائی کشور صورت نمی پذیرفت، معلوم نبود نوامیس ملت ما امروز در اختیار چه اشراری قرار می گرفت.