به گزارش مشرق، حال این سؤال پیش میآید که چرا بعضی عروس و دامادها به سادگی زیر بار چنین فشارهای مالی میروند و پول و سرمایه خود یا والدینشان را دور میریزند و تنها برای یک شب فقط 15 میلیون تومان اجاره باغ میدهند و میزهای شام با منوی 250 هزار تومانی سفارش میدهند که در نهایت راهی سطلهای زباله میشود؟!
آیا پیروی از مد و تشریفات (انتخاب آخرین مدل ماشینهای لوکس، آرایشگاه با هزینههای چند میلیونی، سفارش لباس عروس از کشورهای خارجی و پذیرایی در سفارتخانهها و باغهای آنچنانی با مخارج میلیاردی) میتواند ملاکی برای بهبود یک زندگی و ماندگاری یک پیوند باشد؟!
برخی کارشناسان علوم رفتاری انتخاب چنین الگوهایی از ازدواجهای سخت و ناسالم و چشم و همچشمی طبقه نوکیسه را زاییده عوامل محیطی و توقعات عجیب وغریب بعضی جوانان میدانند و بر این باورند که چنین الگو برداریهایی بدون شک بیارتباط با فرهنگ وآموزش واخلاق نیست.
«مینا عابدی» که دانشجو است بشدت ازاین دوگانگی گلهمند است ومی گوید: خیلیها به ناچار به این ریخت و پاشها تن میدهند وجای بسی تعجب دارد که خودشان هم نمیدانند برای چی؟! اودر مورد توقعات عجیب و غریب بعضی خانوادهها به تجربه تلخ دوستش اشاره میکند ومی گوید: چرا باید به خاطریک سری تشریفات بیش ازحد و چشم وهمچشمیهای فامیلی، زمان نامزدی دختر و پسر آنقدر طولانی شود که باعث حرف وحدیث فامیل و دلسرد شدن دختر و پسر و دست آخر جداییشان شود!
خانم مقدم هم که سالهاست شرکت خدمات مجالس عقد و عروسی دارد درمورد چنین ریخت وپاشهایی میگوید: من آبروی کارم را برای تخیلات عروس و دامادهایی که با پول والدینشان بازی میکنند نمیدهم، منظورم انتخاب منوی 50نوع غذاست.
وی در مورد مخالفتش با این نوع منوها میگوید: بیایید منطقی نگاه کنیم. به شما یک بشقاب غذا میدهند، اندازه بشقاب هم مشخص است شما چند مدل میتوانید غذا در آن بریزید؟ من به شما میگویم حداکثر4 مدل. یک بشقاب کوچک هم سالاد وشاید ماست و در انتها یک کاسه کوچک هم دسر؛ تکلیف 46 مدل غذای دیگر با 10 مدل سالاد با 10 مدل ماست با 20مدل دسر چه میشود، هیچ راهی سطل زباله میشود! به نظر شما کدام بهتر است شام داغ خوشمزه یا 30 مدل غذای سرد و بیمزه و ماسیده؟
من از این اظهارنظر عذرخواهی میکنم، ولی اگر شما آدم عاقل و منطقیای باشید و پول خود را از راه درست به دست آورده باشید، آیا به من و همکارانم اجازه میدهید که سرشما کلاه بگذاریم و جیب شما را خالی کنیم.حتماً برای شما مهم است که به میهمان شما در بهترین شب زندگیتان خوش بگذرد اما به چه قیمتی، به هر حال انتخاب با شماست.
«مریم نقاشیان»، روانشناس و مددکار اجتماعی در این رابطه میگوید: معمولاً چنین الگوبرداریهایی از ازدواجهای سخت و ناسالم و چشم و همچشمی طبقه نوکیسه، زاییده عوامل محیطی و توقعات عجیب وغریب بعضی جوانان وخانواده هاست و بیارتباط با فرهنگ وآموزش و اخلاق و درایت نیست.
چنین نمونههایی در جامعه ما کم نیستند، ریخت و پاشهای آنچنانی قبل از اینکه معطوف به هدف مطلوب باشد یا جایگاهی شرعی، عرفی و قانونی داشته باشد؛ نمایشی نمادین برای فخر فروشی و اثبات جایگاه اجتماعی زوجین است که ضمن تحمیل هزینههای گزاف بر طرفین، باعث به وجود آمدن نوعی رقابت و چشم و همچشمی در بین سایر افراد شده است به طوری که افراد ضعیف جامعه هم مجبورند برای جلوگیری ازشماتت و سرزنش دیگران، به هر قیمتی که شده ولو بدهکاری چند میلیونی، خود را با این آداب و رسوم وفق دهند و متأسفانه در برخی موارد انجام چنین مراسمی با هزینههای سرسام آور ناخواسته به عروس و داماد تحمیل میشود.
بسیاری از اصول اخلاقی و انسانی را نمیتوان صرفاً درمحیط بیرون قانونمند کرد و باید در آن نقش جامعه کوچک خانواده را هم درنظربگیریم. بدیهی است بخشی از جوانان امروز وقتی میبینند برای تدارک مراسم ازدواج باید با کلی مشکل مالی و هزینههای سنگین روبهرو شوند از همان اول پاپس میکشند و ترجیح میدهند خود را درگیر مسائل مالی چنین ازدواجی نکنند و عطای زندگی مشترک را به لقایش میبخشند.
در صورتی که با ساده گرفتن ازدواج و کمی دوراندیشی و قناعت و حس صمیمیت و سادهزیستی میتوان در چنین شرایطی علاوه بر مدیریت درست هزینهها از بسیاری اختلافها وآسیبهای روحی جبرانناپذیر که موجب استحکام سنگ بنای مشاجرات و بگومگوهای لفظی میشود جلوگیری کرد.
قدیمیها که همه چیز از جمله ازدواج را آسانتر میگرفتند خیلی بیشتر آرامش داشتند و شادترهم بودند و با مشکلاتی مثل طلاق هم کمتر مواجه میشدند.
«فرزانه اسلامی» به عنوان محقق بر این باوراست ومی گوید: در قدیم که وصلتها به شکل سنتی انجام میگرفت، درصد جدایی و اختلافها هم کمتر بود مگر در شرایط خاص مثل اعتیاد، مشکلات عقیدتی که البته طبیعی هم بود چون دختر و پسر تا قبل از ازدواج شناخت زیادی نسبت به هم نداشتند وبه قول معروف تا زیر یک سقف نمیرفتند به این اختلافها هم پی نمیبردند ولی امروزه که ازدواجها با کلی شناخت وگشت وگذار دخترو پسر همراه است برعکس شده و شک و تردید در انتخابها نه تنها بیشتر شده است، مهمتر اینکه ملاکهای ازدواج هم کلی تغییر کرده و بر اساس ظواهر و مادیات ومدگرایی پذیرفته وقابل قبول است! وجالب است با این شرایط میبینیم که جداییها هم فراگیرتر شده است! در صورتی که در قدیم چون زندگیها بر پایه ساده گرفتن وساده زیستن استوار بود دوام بیشتری هم داشت.
امیرعلیزاده، کارمند است و احتمالاً یک ماه دیگر مراسم عروسیاش برگزار میشود؛ در مورد تحمیل یک سری هزینههای مربوط به این مراسم میگوید: امروزه جوانان به تنهایی از عهده خرج عروسی بر نمیآیند و با پس انداز، وام و کمک گرفتن از اطرافیان هم در بین دوستان و آشنایان دیدم که باز از پس این مخارج برنمی آیند.
هزینههای یک ازدواج تنها پول تالار و شام عروسی نیست، فیلمبرداری و لباس سفید عروسی وخرید وخیلی چیزهای دیگر را هم شامل میشود؛ برای نمونه حداقل هزینهای که من برای این مراسم فعلاً پرداختم خدمت شما عرض میکنم: لباس عروس و آرایش عروس که زیر 1 میلیون تومان نیست، خرید عروس هم که حداقل 4 میلیون تومان خرج برمیدارد، خرج عکاسی و فیلمبرداری برای نامزدی هم حداقل 3 میلیون تومان و برای عروسی حداقل 5 میلیون تومان است درضمن هزینه عکس و فیلم اسپرت هم جدا محاسبه میشود، یک دست کت و شلوار داماد حداقل 500هزار تومان، کفش و پیراهن هم300 هزارتومان، کیف و کفش برای عروس 600 هزار تومان و در آخر میگوید: در واقع این آماریک سری ازمخارج و هزینههای یک ازدواج معمولی است که خود من تا این لحظه پرداخت کردم البته بر اساس شرایط کارمندی ولی همانطور که خودتان مستحضرهستید، کم نیستند کسانی که برای برگزاری این مراسم به دلیل ثرو تهای باد آورده وخودنمایی مخارجشان به اعداد نجومی هم میرسد.
نرگس محمدزاده که کارشناس مسائل حقوقی است در این مورد میگوید: نسل جوان ما با چنین شرایطی گریزان از ازدواج میشود، جامعه فردا در صورتی جامعه سالمی خواهد بود که از خانوادههای سالم تشکیل شده باشد و نسل جوان آن به فکر تشکیل خانواده باشد. هیچ کس از زندگی در جامعه ناسالم با الگوهای غلط و ضدارزش راضی و خشنود نخواهد بود.
باید با درایت ازریخت و پاشهای اضافی که مانع ازدواجهای سنتی و سادهگیری است جلوگیری کرد، خرجهای بیهودهای که هیچ قاعده و قانونی ندارد. این حقوقدان ضمن تأکید برتغییر ساختارهای ارزشی غلط و ترویج الگوهای نادرست در جامعه که روز به روز پررنگتر میشود، میگوید: درست نیست که این الگوهای خودنمایی وغلط برای تشکیل زندگی و خانواده تا این حد ملاک شود، اگراین موضوع را قبول ندارید، به دادگاههای خانواده سر بزنید.
بمب مادیات برسرازدواج
بمب مادیات برسرازدواج
امروزه مادیات یا به لفظی دیگر تجملات، اغلب به غلط، پایه و اساس آبرومندی شمرده میشود. اجاره کردن ماشینهای آنچنانی برای مراسم جشن عروسی ونحوه گل زدن روی آنها، رزرو تالارهای مجلل، گرفتن هتلهای معروف واجاره باغهای آنچنانی خارج از شهر، خرید جواهرات و لباس، گرفتن وقت ازآتلیههای بالای شهر، هر کدام به شکلی ملاک آبرو وشخصیت شمرده میشود و هرچه باشکوهتر، آبرومند تر!
کمرنگ شدن بسیاری از سنتهای قدیمی که تنها پاکی و پیشینه خوب از طرفین ملاک ازدواج بود، پایبند نبودن به آداب و رسوم و اصول اخلاقی که قدیمیها تأکید فراوانی برآن داشتند، نبود ایمان وعشق در زندگی برای تعهد و وفاداری، همه وهمه همچون بمبی است ویرانگر برپیکره ازدواج.
نقاشیان درمورد اینکه چگونه فرهنگ مدگرایی و تشریفات در مراسم ازدواج را کمرنگ و درعوض فرهنگ ازدواجهای ساده را تقویت و جایگزین آن کنیم، میگوید: طرح این موضوع بسیار بحث برانگیز است، عروس و دامادهای زیادی هستند که بعد از پایان مراسم عروسی به این نتیجه میرسند که در برخی موارد زیاده روی کردهاند واگر یک برنامهریزی دقیق براساس بودجه و هزینههای خود میکردند به این سادگی کل سرمایهشان را از دست نمیدادند، زوجها بهتر است برای برپایی این مراسم قبل از جشن عروسی و پس از آن، بیشتر به کیفیت این مراسم توجه کنند نه کمیت آن.
این مشاور و مددکار اجتماعی میگوید: باید چنین موضوعهایی را جدی گرفت، تهیه مخارج و هزینههای طاقت فرسای ازدواج و کاهش بخت و اقبال برای پسر و دختر و به تبع آن، افزایش و آسانی ارتباطات نامشروع خواه ناخواه در ناکامی بخشی از ازدواج بیتأثیر نیست و نباید بیتفاوت از کناراین موانع گذشت. باید برای آن برنامهریزی کرد وبرای ساده گرفتن ازدواجها و حفظ ارزشهای سنتی و اخلاقی در جامعه تلاش کرد و با اطلاعرسانی ازطریق مطبوعات و رسانهها و تبلیغات گسترده با تصاویر و نوشتهها به صورت فراگیر روی چنین زمینههایی کار کرد تا نتیجه دهد و جزئی از بینش جامعه وخانواده شود.