به گزارش مشرق خبرآنلاین نوشت: وقتی نیکی کریمی در ابتدای برنامه هفت در بررسی و تحلیل اولین فیلم در حال اکرانش نام خبرورزشی را به زبان آورد و گفت اخبار جامجهانی را در این روزنامه میخواندم، جرقه مصاحبه ورزشی با او در ذهن ما نقش بست و به همین بهانه و البته به دلیل اقبال مردم نسبت به این فیلم و شروع هفته دوم نمایش سوت پایان در سینماها با هم گفتوگویی ورزشی داشتیم. گفتوگویی که با سوت پایان شروع شد و به فوتبال کشید...
* بگذارید ابتدا از نام فیلم شما شروع کنیم. چرا سوت پایان؟
در زمان یکماهه پیشتولید فیلم، بازیهای جامجهانی در جریان بود. وقتی با عوامل کار صحبت میکردم، این ویژگی را در نقش اصلی گنجاندیم که او هم مثل همه مردم تحت تأثیر فوتبال و جامجهانی است. بعداً در برنامهریزی کار طوری جلو رفتیم که سکانس پایانی فیلم در فیلمنامه شب فینال جامجهانی 2010 همزمان شود. یعنی «سوت پایان» جامجهانی با سوت پایان زندگی این فرد با هم زده میشد و اینطوری اسم فیلم را هم گذاشتیم سوت پایان.
* حالا که اسم فیلمتان را ورزشی انتخاب کردهاید، این امکان هست که شما برای فیلمهای بعدی سراغ سوژههای ورزشی بروید؟
فکر نمیکنم! دو، سه سال پیش آقای کیارستمی طرحی را با من در میان گذاشت که بسیار زیبا بود. بچهای که دچار بیماری است، با یک فوتبالیست سرشناس توسط خانوادهاش مواجه میشود و در جریان این برخوردها اتفاقات جالبی میافتد. من آن زمان احساس کردم اگر بخواهم وارد این فضا شوم باید اطلاعات زیادی از فوتبال داشته باشم که ندارم! تا الان تعداد زیادی فیلم ورزشی یا مستند دیدهام که به اطلاعاتم افزوده؛ اما برای ساخت یک فیلم باید باز هم بیشتر اطلاعات داشته باشم.
*مستند مارادونا را دیدهاید؟
بله، من در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی بارها داور بودهام و مستندهای زیادی دیدهام. مثلاً یک مستند هم از کانتونا دیدهام. به نظرم اگر مستندی خوب ساخته شود، حتماً ماندگار خواهد شد و بارها خودم نیز سر ذوق آمدهام تا مستندی بسازم. کسی چه میداند، شاید یک روز هم مستندی ورزشی ساختم!
*شما برای شرکت در فستیوالهای مختلف هنری به شهرهای مختلف دنیا میروید که فوتبالی هم هست. آیا در جریان این سفرها به ورزشگاه هم رفتهاید؟
حقیقتاً هنوز پیش نیامده ولی خیلی دوست دارم. من بین تهران و لندن زندگی میکنم. به کرات پیش آمده که زمان بازی چلسی - آرسنال در لندن بودهام. بارها به خودم گفتهام این بازی را بروم از نزدیک ببینم؛ اما نشده که به ورزشگاه بروم. دوست هم داشتم به ورزشگاه بروم ولی نشده... فکر میکنم واقعاً دیدنی است. حتماً در سفر بعدی میروم.
*چند درصد سینماگران، فوتبال را دنبال میکنند؟
خیلی زیاد. رشته اصلی من تنیس است و بازیهای آن را دنبال میکنم از جمله گرانداسلمها را؛ اما پیگیر اخبار فوتبال هم هستم. هرکس در رشتهای تخصصی دارد؛ اما همه فوتبال را دوست دارند. مثلاً سال قبل سر کار آقای کمال تبریزی به نام «خیابانهای آرام» در ارمنستان بودیم و میدیدم که همه آقایان به شدت پیگیر نتایج فوتبال بودند و مدام بعد از هر صحنه فیلمبرداری از بازیها میپرسیدند!
*بازیهای ملی چطور؟ خودتان دنبال نمیکنید؟
پدرم مدال قهرمانی بوکس در سطح آسیا دارد. یعنی در کنار علاقه و تحصیل در ادبیات، همیشه حال و هوای ورزشی در منزل ما بود و نتایج فوتبال را هم دنبال میکردیم اما من شخصاً خیلی اهل فوتبال نیستم.
*اما میگویند خیلی فوتبالی هستید...
نه اینطور نیست.
*حتی ملی؟
چرا، بازیهایی که همه ملت روی آن تمرکز میکنند من هم دنبال میکنم، مثل استرالیا ولی نه همه بازیها.
* رنگ مورد علاقه؟
(با خنده) آمدهاید اینجا که این یکی را بپرسید! خب بنویسید آبی را دوست دارم.
* خارجیها چطور؟
رئال، چلسی و آرسنال. بازیهای منچستر را هم دوست دارم
*خیلی عجیب است شما در لندن زندگی میکنید و منچستریونایتد را دوست دارید. لندنیها از این تیم متنفرند!
این قانون در مورد من صدق نمیکند. واقعاً تیم خاصی را دوست ندارم. من فقط بعضی بازیها را دنبال میکنم؛ مثلاً بازیهای منچستر- آرسنال، چلسی- آرسنال یا رئال - بارسلونا.
*بین چهرههای ورزشی به چه کسی علاقه بیشتری دارید؟
واقعاً نمیتوانم شخص خاصی را اسم ببرم. آدمهای زیادی داریم که در رشتههای مختلف کارشان را به خوبی انجام میدهند و برایم قابل احترام هستند ولی اجازه بدهید اسم از کسی نبرم.
*حتی فوتبال؟
بهخصوص در فوتبال!
* شهاب حسینی نقش اول مرد فیلم شما بود. او چقدر به فوتبال علاقه دارد؟
از خودشان بپرسید بهتر است ولی زمان کار میدیدم که با علاقه نتایج جامجهانی و بازیها را دنبال میکند.
* بعضی کارشناسان معتقدند بین فوتبال و سینما وجوه مشترک زیاد است. دوربینها، تهیهکننده و کارگردان و بازیگران شما مثل مدیرعامل، سرمربی و فوتبالیستهای ما هستند. نظر شما چیست؟
از بعضی جهات خیلی شبیه هم هستند. هر دو عین زندگی جریان دارند. اتفاقاتی که در زندگی میافتد، مثل یک لیگ و بازی فوتبال است. خطاهایمان چیست، اینکه کی گل بزنیم، باختها و بردها و نقاط ضعف و قوتمان، موفقیتهایمان و حریفمان و... اینها خیلی شبیه زندگی روزمره و سالانه ماست. طبعاً سینما هم چون شبیه زندگی است و همین ویژگیها را دارد.
* استاد علی نصیریان میگفت «بعضی وقتها نمایش تیمهای اروپایی شبیه باله روسی میشود»...
البته اگر خوب بازی کنند نه مثل بعضی تیمهای ما!
* بله، ایشان هم مثال از تیمهای اروپایی و بارسلونا میآورد. البته مقابل شما نمیشود حرف از بارسلونا بزنیم!
(باخنده) کسی نمیتواند بگوید بارسلونا بد است. نمیشود که!
* بعد از اکران «سوت پایان» نقاط ضعف و قوت فیلمتان را چطور دیدید؟ پس از دیدن واکنشهای مردم و صحبت با آنها به چه نقطهای رسیدید؟ فکر میکنید اینها چقدر به شما برای کار بعدیتان کمک میکند؟
تجربه لذتبخشی بود و البته بسیار سخت. برای ساخت فیلم، انرژی مضاعفی لازم داشتم ولی خوشبختانه یک گروه خوب و حرفهای کارها را خیلی راحتکرد. الان هم پخش حرفهای هدایتفیلم خیلی کمک کرده. در کل خدا خیلی دستم را گرفته و کمکم کرد و از این «اولین» فیلم من که روی پرده رفت، خیلی راضی هستم. خدا را شکر.
* نیکی کریمی از این به بعد فقط به فکر کارگردانی خواهد بود؟
نه، به بازیگری هم ادامه خواهم داد. من بازیگری را دوست دارم.