پروفسور شاپور رواسانی استاد بازنشسته کرسی اقتصاد اجتماعی دانشگاه اولدنبورگ آلمان است و از نظریه پردازان شیوه تولید در جوامع مستعمراتی محسوب میشود. تاکید اصلی پروفسور رواسانی در این مصاحبه نیز بر همین شیوه تولید در ایران و آسیبشناسی آن بود که گزیده صحبتهای ایشان در ذیل آمده است:
شیوه تولید در ایران مشخص نیست
مشکل ما در روابط با کشورهای دیگر (حالا سیاسی به جای خود) مسئله شیوه تولید ما هست. در مورد کشورهای سرمایهدار شیوه تولید مشخص هست، شیوه تولید سرمایهداری است؛ میدانند که چی لازم دارند و چی ندارند؛ الان کشورهای سرمایه داری محصولاتی را از کشورهای دیگر وارد میکنند، روی محصولات کشاورزی و معدنی وارداتی کار میکنند و بعد با منفعت فراوان به عنوان تولیدات صنعتی صادر میکنند.
اما شیوه تولید ما کدام هست؟ شیوه تولید ما سرمایهداری است؟نه. صنایع داریم؟ نه. فئودال هستیم؟ نه. کشاورزی ما چه نظامی دارد؟ به این سوال ها در جامعه ما متأسفانه جواب داده نمیشود.
وقتی کشور ایران وارد بازار جهانی می گردد برای موفقیت باید مشخص شود که شیوه تولید مسلط در ایران چیست تا بتوان بر حسب احتیاجات کل جامعه و نه یک اقلیت روابط اقتصادی با کشورهای دیگر را تنظیم نمود.
شیوه تولید در هر جامعه در برگیرنده نیروهای تولیدی و روابط تولیدی است. نیروهای تولیدی عبارتند از: ـ نیروی کار انسانی چه ساده و چه مرکب. ـ ابزار تولیدی(زمین، طبیعت، صنایع و بطور کلی ابزار کار). و روابط تولیدی عبارت است از: روابط انسانها در زمینه تولید، توزیع، مبادله و مصرف. روابط تولیدی اشکال مالکیت و حاکمیت بر ابزار تولید و سرمایه ها را نیز در برمیگیرد.
برنامه های اقتصادی واردات و صادرات هر کشور تابعی از شیوه تولید مسلط در آن کشور است. در توضیح و بررسی روابط حاکمیت و مالکیت بر مسائل تولید و روابط تولیدی در جامعه ما باید علاوه بر بررسی اقتصادی به عامل روابط خانوادگی و سلطه یک اقلیت (بخش خصوصی) بر اقتصاد نیز توجه نمود. متأسفانه مشکل ما در ایران این است که ما شیوه تولید مسلط در جامعه خودمان را نمی شناسیم و یا نمی خواهیم بشناسیم لذا تصمیاتی که مسئولین در امور اقتصادی می گیردند نمی تواند در جهت منافع بخش عمومی(اکثریت جامعه) باشد.
روشنفکران ما، ایران را نمیشناسند
به طور مشخصی یک روشنفکر سیاسی ایرانی به طور کلاسیک در مورد شیوههای تولید و روابط سیاسی و اقتصادی کشورهای اروپایی، آمریکا، چین و هند اطلاع دارد، اما وقتی از خانه خودش میپرسید، اطلاعات ضعیف است. اما برعکس آن روشنفکرهای کشورهای سرمایهداری، وطن خود را خیلی خوب میشناسند، روی آن مطالعه میکنند و برحسب احتیاج سعی میکنند که سرمایهگذاری ویا سیاست اقتصادی و تجاری خودشان را تغییر بدهند. اما ما در ایران، ساختار جامعه و در این رابطه ساختار طبقاتی و اقتصادی خودمان را نمیشناسیم و روی آن هم کار نمیشود و بعد به همین جهت تصمیماتی که گرفته میشود، محدود به زمان هست.
کسانی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را در مجلس اول تصویب کردند، امثال شهید بهشتی و شهید مطهری و دیگران شخصیتهای مطلعی بودند، به مباحث اقتصادی واجتماعی آشنایی داشتند. به همین جهت در قانون اساسی جمهوری اسلامی اولی که تصویب شد، در اصل 44 نوشتند که تجارت خارجی در انحصار دولت است؛ این جمله نشان دهنده یک تجربه چند ده ساله بود که از دوران قاجار شروع می شد و درست هم هست.
تفسیر اشتباه اصل 44
چند سال پیش مجمع تشخیص مصلحت، اصل 44 قانون اساس را تفسیر کرد . بر اثر این تفسیر تجارت خارجی از انحصار دولت خارج و به بخش خصوصی واگذار شد که این اتفاق در واقع انقلاب اسلامی ایران را از داخل بیمحتوا نمود؛ چون باز به این ترتیب اختیار اقتصاد ایران دست یک اقلیت افتاد که اکنون نیز به واردات مشغولند و نهایتاً نتیجه این است که الان مشکلات اقتصادی را که میبینید، داریم.
حال بعد از این مصوبات، تاجری با کارت بازرگانی افراد مختلف جنس وارد میکند و مشخص نیست که وارد کننده چه کسی بود. مثلا در اخبار آمده بود که با کارت بازرگانی خانمی، صد و چند اتومبیل لوکس وارد کردند؛ چنین امری در تاریخ اقتصاد دنیا بی سابقه است.
از دوران قاجار طبقه تجار وارد کننده به وجود آمد که چشمش به بازارخارجی هست؛ برای صادرات و واردات قدرت سیاسی پیدا کرد. آیا شما ساختار بخش خصوصی وارد کننده داخلی را میشناسید؟ نه!.
برای ثروتمند، وطن مطرح نیست
الان چین در آمریکا بزرگترین قدرت اقتصادی هست و اگر چین سرمایه خود را از آمریکا بیرون بکشد، ایالات متحده ورشکسته میشود؛ اما آنها بهتر بلد هستند که چگونه منافع خودشان را تنظیم بکنند و کنار بیایند. در اوج جنگ جهانی دوم که آلمان و انگلیس با هم میجنگیدند، عدهای از سیاستمداران آلمان و انگلیس در سویس جلسه داشتند، در حالی که همدیگر را بمباران میکردند؛ چرا؟ برای اینکه برای ثروتمند وطن و حیات انسانی مطرح نیست. برای اقلیت ثروتمند هر کس که کشته میَشود بشود، چه نفعی نصیب من میشود؟
کشورهای دیگر هم همینطور بر روی ما معامله میکنند، به همین دلیل نمیتوانیم به آنها اعتماد کنیم و چون نمیتوانیم اعتماد کنیم باید خودمان را بشناسیم.
اگر ساختار اقتصادی خودمان را نشناسیم، انقلاب اسلامی را هم نشناختهایم
چرا روشنفکر ایرانی این سوال را مطرح نمیکند که شیوه تولید مسلط در ایران چیست؟ چرا همیشه رونویسی میکنیم؟ برای مثال در ایران وقتی سلسلهها و سلاطین تغییر میکردند، مالکین زمین هم تغییر میکرد؛ حتی در زمان یک شاه هم تغییر میکرد و ملک را از یکی میگرفت و به دیگری میداد. بنابراین ما در ایران فئودال نداشتیم، چون فئودال مستقل هست.
الان مرتب روزنامهها مینویسند که به علت واردات، کارخانهها تعطیل میشوند؛ اما همه با خونسردی رفتار میکنند که خب اشکالی ندارد! روشنفکر باید رهبری جامعه را به عهده بگیرد و به تکالیف خودش جهت آگاهسازی مردم عمل کند، اما وی به تکلیف خودآشنا نیست و نمیداند باید چه کند.
روشنفکران ایرانی باید به این سوال جواب بدهند که شیوه تولید مسلط و در این رابطه ساختار طبقاتی، صنعتی و کشاورزی ما چیست؟ بازار ساختارش چیست؟ اگر بازار خودمان را نشناسیم، مشروطه را هم نشناختهایم، انقلاب اسلامی را هم نشناختهایم و زمان حال را هم نمیشناسیم.
شورای تشخیص مصلحت در تفسیر اصل 44 قانون اساسی تجدید نظر کند
اکنون که دیگر واردات میلیاردی شده، چرا کسی به این فکر نمیافتد که ما به اصل 44 قانون اساسی، آن طوری که بزرگان جمهوری اسلامی میخواستند، یعنی تجارت خارجی در انحصار دولت باشد، عمل کنیم؟
اکنون همه تأیید میکنند که واردات مملکت را به ناکجاآباد میبرد؛ شورای تشخیص مصلحت بهطور قطع نیت خوبی داشته اما اگر اصل 44 قانون اساسی همانطور که بزرگان انقلاب اسلامی میخواستند، اجرا شود، ساختار اقتصادی انقلاب اسلامی ایران اصلاح میشود. به شورای تشخیص مصلحت پیشنهاد میشود که مصوبات خود را در این رابطه لغو کند.ضرورتاً یادآوری می کنم تا زمانیکه تجارت خارجی کاملاً در اختیار دولت قرار نگیرد تا بتواند آن را در جهت ایجاد اشتغال، رشد تولید داخلی و بطور کلی احتیاجات اقتصادی جامعه ما هدایت و اجرا کند شعار اقتصادی مقاومتی از حد شعار خارج نشده و قاچاق کالا نیز پایان نخواهد یافت.
از شیوه تولید مستعمراتی باید خارج شویم
کشورهای سرمایهداری چه چیزی وارد میکنند؟ مواد خام را از آفریقا و آسیا وارد میکنند. چه چیزی صادر میکنند؟ محصول فرآوری شده از مواد وارداتی. بعد هم کوشش میکنند که با کودتاها، کشتارها و با فساد از رشد صنایع در مستعمرات جلوگیری کنند، چون بازار آنها از دست میرود و اگر بازارهای خارجی نباشد، اقتصاد این کشورها سقوط میکند.
ما در ایران،بطور عمده آن چیزی را که کشورهای خارجی لازم دارند را تولید میکنیم و نه آنچیزی را که خودمان لازم داریم؛ یعنی ما در خدمت این کشورهای استعماری هستیم. واردات ما را آنها تعیین میکنند، صادرات ما را هم آنها تعیین میکنند؛ در نتیجه آن استقلال سیاسی و اقتصادی بوجود نمیآید و شکاف طبقاتی در کشور توسعه مییابد.
ما در ایران با شیوه تولید سرمایه داری یا فئودالی کلاسیک سروکار نداریم، شیوه تولید ما مستعمراتی هست؛ یعنی آن چیزهایی را که کشورهای سرمایه داری احتیاج دارند ما تولید میکنیم و خریدار چیزهایی که آنها به ما میفروشند، هستیم. اگر بخواهیم از این شیوه تولید مستعمراتی خارج شویم، باید ساختار اقتصاد مملکت و در این رابطه مسئله واردات و صادرات بطور کلی سیستم و نظام شیوه تولید تغییر کند.
در مورد شیوه تولید مستعمراتی مراجعه شود به: ـ رواسانی، شاپور؛ جامعه را چنان که هست بشناسیم. انتشارات مؤسسه اطلاعات ، تهران 1392.