به گزارش مشرق، هادی محمدی فر- در 15 ژوئیه 2016 جتهای جنگی در آسمان استانبول و آنکارا پرواز کردند و ارتش پلهای بسفر و سلطان محمد فاتح را به وسیله تانک و سربازها مسدود کرد.
دولت ترکیه برای مبارزه با کودتاچیان از پلیس و مردم درخواست کمک کرد. فارغ از اینکه انگیزه، اهداف و دلائل این کودتا چه بوده است، حزب عدالت و توسعه انگشت اتهام را متوجه پنسیلوانیا و محمد فتح اله گولن، پایهگذار مکتب اسلام آناتولیایی کرد.
همکاری یا چالش در روابط ترکیه و آمریکا بازتابی از این واقعیت بود که در بحران سوریه به اوج رسید. با این مقدمه، نوشتار پیش رو در صدد پاسخگویی به سوالات مزبور است. کودتا چه تأثیری بر رابطه آمریکا و ترکیه در بحران سوریه دارد؟ واکنش آمریکا به سیاستهای منطقهای ترکیه چیست؟
حمایت آمریکا از یگانهای مدافع خلق چه تأثیری بر رابطه ترکیه و آمریکا دارد؟ و در این اثناء نقش پنهان رژیم صهیونیستی به عنوان یک عامل برهم زننده و روسیه به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در غرب آسیا چیست؟
تحلیل مساله
با وقوع کودتا در ترکیه و ناتوانی عناصر کودتاچی در دستیابی به اهداف مورد نظر، حزب عدالت و توسعه سیاستهای سرکوبگرانهای را علیه مخالفان به بهانه همکاری با جنبش گولن به کار برد. برخلاف کودتای نظامی عبدالفتاح السیسی در مصر، آمریکا این بار واکنش قاطعی علیه نقض حقوق علیه کودتاچیان نشان نداد.
30 استاندار (از 81 استان در کل)، 2745 قاضی و دادستان (توأم با ضبط دارایی نقدی، خانه و املاک ایشان به نفع دولت، 1755 رئیس و معاون رئیس دانشگاه، 492 نفر از کانون مذاهب، 300 کارمند وزارت امور اجتماعی، 275 کارمند دفتر ریاست جمهوری، 254 کارمند وزارت ورزش و جوانان، 184 کارمند وزارت اقتصاد، 180 کارمند اطلاعاتی، 21٫700 معلم غیردولتی، 15٫200 معلم و کارمند وزارت فرهنگ، 1300 کارمند وزارت کار و 9000 کارمند وزارت داخله اخراج شدند.
با این تسویه حساب اردوغان مخالفان را به راحتی منزوی نمود و همزمان خواهان استرداد فتح اله گولن شد. با این حال آمریکا مساله استرداد گولن را تابع قانون آمریکا دانسته و از استرداد وی طفره رفت. در عین حال عدم موضعگیری سریع و موضعگیری با تأخیر نسبت به کودتا و عدم محکوم کردن آن در ساعات اولیه، برخواستن جنگندههای مهاجم به مراکز دولتی از پایگاه اینجرلیک و سوختگیری از این پایگاه، اقامت هنری بارکی و گرافام فولر از مجریان طرحهای آمریکا در غرب آسیا و نزدیکان گولن به همراه 17 تن در شب کودتا در یکی از هتلهای استانبول و اقامت چندین ساله گولن در آمریکا از جمله مواردی بود که روابط آمریکا و ترکیه را تحت تأثیر قرار داد.
روند تحولات در سوریه و پیشروی ارتش سوریه و نیروهای مردمی و حزب الله لبنان موازنه را به سود ارتش تقویت نمود. بهبود موقعیت میدانی نیروهای مقاومت، آمریکا را به هراس واداشته و این دولت تصمیم گرفت با تقویت یگانهای مدافع خلق (YPG)منبج را از داعش پاکسازی کند. از این مقطع روند روابط ترکیه و آمریکا وارد فضای نوینی شد که تعارض اهداف بازیگران را در پی داشت.
چالش نوین آمریکا و ترکیه در اهداف
تعارض در اهداف ترکیه و آمریکا و انطباق آن با اهداف رژیم صهیونیستی بسیاری از معماها را حل خواهد نمود. آمریکا برحسب راهبرد کلی خود و نوع رابطه با رژیم صهیونیستی که در چارچوب آیپک ( کمیته روابط عمومی آمریکا و رژیم صهوینیستی) تعریف شده است، یک سوریه بی ثبات را میخواهد. برعکس ترکیه خواهان حفظ تمامیت ارضی سوریه و به عبارت بهتر جلوگیری از شکلگیری کرویدور کردی در مرزهای شمالی سوریه است.
خود آمریکاییها هم بهتر میدانند که با توجه به هوادارانی که گولن دارد، دولت ترکیه برای محاکمه وی با دشواریهای فراوانی رو به رو است. اردوغان هم به خوبی میداند که موضوع دست داشتن گولن در کودتای نافرجام بهترین ابزار برای کاهش نفوذ ارتش و نیروهای مخالف در دولت است.
بنابراین پرواضح است که نگاه امنیتی و استراتژیک در نوع برخورد آمریکا با ترکیه در سوریه مقدم بر تحلیلهای سادهانگارانه است. کردها در کانتونهای جزیره، کوبانی و عفرین با بیش از چهل هزار نیروی مدافع خلق عملاً کنترل جمعیت سه میلونی کردها و بخشی از اعراب را در دست دارند. پیوند کردهای سوریه و ترکیه انکارناپذیر است. بسیاری از فرماندهانpkk همچون نورالدین صوفی و باهوز اردال از کردهای سوریه هستند و به لحاظ فرهنگ، آداب رسوم و هویت کردی کاملاً به هم پیوسته هستند.
لاجرم تئورسینهای دفاعی امنیتی در ترکیه به خوبی میدانند که ظهور یک فدرالیسم کردی از عفرین تا کوبانی و جزیره به معنای شکلگیری یک خطر امنیتی جدید در مرزهای جنوبی و جنوب شرقی ترکیه است. مصداق مدعای فوق اظهارات ایلکر باشبوغ رئیس اسبق ستاد کل نیروهای مسلح ترکیه است که نه تنها شکلگیری کریدور کردی در شمال سوریه را تهدید بلکه شکلگیری دولت کردی در اقلیم کردستان عراق را تهدیدی علیه ترکیه میداند.
بهانه ایالات متحده برای حمایت از یگانهای مدافع خلق جنگ علیه داعش به عنوان یک دشمن مشترک است. با این بهانه ایالات متحده آمریکا در قالب ائتلاف بین المللی علیه داعش، در بهمن ماه سال گذشته 20 مشاور نظامی را به کمک نیروهای مدافع خلق فرستاده و همزمان مقادیر زیادی اسلحه را در اختیار آنان گذاشت. در عین حال با تشکیل نیروهای سوریه دمکراتیک متشکل از اعراب، کردها و سریانیها و استقرار آنان در شرق حلب سعی نمود نگرانیهای ترکیه را برطرف نماید.
البته قبل از آن هم مقامات آمریکایی اعلام کردند که در روز 10 اکتبر 2015 حدود 50 تن مهمات را از طریق هوایی برای نیروهای عرب سوریه در استان حسکه پایین انداختهاند. اما با تشدید روند درگیریها و پیشروی کردها تا نزدیک شهر الرقه این کمکها بیشتر شد.
ترکیه عضو ناتو و متحد غرب در دوران جنگ سرد بود و با توجه به سابقه دیرنه ای در پیوند روابط استراتژیک با غرب و آمریکا دارد انتظار بیشتری از متحد دیرینه خود دارد. در چنین شرایطی افزایش کمکهای آمریکا به یگانهای مدافع خلق همزمان با تصرف منبج و تمایل نیروهای سوریه دمکراتیک برای حمله به جرابلس نه تنها زنگ خطر را برای ترکیه به صدا درآورد بلکه از نگاه دولتمردان ترکیه عدول غرب از همکاری راهبردی تلقی میشد واکنش ترکیه به عدول آمریکا از این همکاری های راهبردی کردی – آمریکایی، در حمله به جرابلس نمایان شد.
ترکیه همزمان با نزدیکی به روسیه و ترمیم روابط با این کشور، با سالروز عملیات سلطان یاووز در سوم شهریور 1395 عملیات مشترکی به همراه آمریکا تحت عنوان «سپر فرات»، آغاز نمود. این حمله با چراغ سبز آمریکا و از دو جهت قابل ملاحظه است. یکی اینکه این حمله به صورت مشترک تدارک دیده شد، دوم اینکه با این حمله آمریکا از بهانههای اردوغان برای تحویل گولن کاست و تا حدودی فضای ناشی از کودتا را تغییر داد. تکنیک این کار هم با بهانه قرار دادن تهدیدات داعش صورت گرفت.
اما نکته اساسی اینجاست که با این اقدام ترکیه عملاً نظم وستفالیایی به چالش کشیده شد. به طوری که حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه در معرض تهدید قرار گرفت. حمله به جرابلس شاید در کوتاه مدت به نفع ترکیه باشد. اما در بلندمدت به ضرر این کشور خواهد بود، چرا که ترکیه خود با تهدیدات فزاینده قومی روبه روست. بخصوص اینکه pkk در داخل ترکیه با توجه به شکست مذاکرات صلح و بیتوجهی اردوغان به حزب دمکراتیک خلقها که نماینده قانونی کردها در پارلمان ترکیه است، بسیار فعال شده است.
حال با این تجاوز اول این که ثابت شد هدف اصلی کردها هستند و نه داعش، دوم اینکه ترکیه که خود اعتنایی به نظم وستفالیایی ندارد نباید انتظار داشته باشد که از حمایت قاطع بینالمللی علیه کردها برخوردار باشد.
تحت تاثیر همین مولفه ها pkk نیز پیشتر با حمایت از روسیه و بهرهمندی از حادثه سقوط سوخوی 24 روابط خود با پوتین را تقویت نموده بود. ضمن اینکه نباید نقش رژیم صهیونیستی در این مساله را نیز نادیده گرفت. بنابراین باید به اهدف روسیه و رژیم صهیونیستی هم توجه نمود.
جایگاه روسیه و رژیم صهیونیستی در روابط ترکیه و آمریکا:
روسیه دو دهه پس از فروپاشی شوروی اکنون سعی دارد که حوزههای نفوذ خود را از محدوده خارج نزدیک ( کشورهای استقلال یافته از شوروی) فراتر نهد . سوریه به عنوان مهمترین پایگاه این کشور در غرب آسیا نقش کلیدی در اهداف منطقهای این کشور دارد به همین خاطر نوعی تعارض در اهداف این کشور با ترکیه وجود دارد. که وتوی قطعنامههای ضد سوری عصبانیت ترکیه را در پی داشته است.
علاوه بر آن روسیه با استفاده ابزاری از کردهای سوریه و تجهیز و تسلیح آنها سعی نمود که معارضان دولت ترکیه را حمایت کرده و از این طریق آنکارا را در تنگنای امنیتی قرار دهد. به طور مثال هواپیمای نظامی روسیه در آذر 1394 با پرواز بر فراز آسمان منطقه«شیخ مقصود» در شمال حلب 5 تن کمک تسلیحاتی و مهمات برای یگانهای مدافع خلق (YPG) ارسال کرد. مهمتر از همه اینکه روسیه پس از سقوط سوخوی 24 روسیه با قدرت بیشتری به تقویت کردهای سوریه و یگانهای مدافع خلق پرداخت.
اما با سفر اردوغان به روسیه و دیدار با پوتین در اواخر مرداد ماه 1395و عقبنشینی وی از سیاستهای ضد روسی، روابط دو کشور تا حدودی ترمیم و نوعی موازنه در روابط ترکیه با روسیه و غرب شکل گرفت.
با این وجود تداوم سیاستهای خصمانه ترکیه علیه سوریه نزدیکی به رژیم صهیونیستی واقعیتی است که روسیه را وادار نمود تا با حمایت بیشتر از کردها در سوریه نگرانیهای ترکیه را گوشزد نماید. با این حال نقش رژیم صهیونیستی را هم نباید نادیده گرفت.
اخیرا ترکیه روابط با رژیم صهیونیستی را آغاز نموده و بر سر مساله کشتی مرمره به تفاهماتی دست یافتهاند و پس از کودتا این روابط با چالشهایی روبه روست. چرا که رزیم صهیونیستی از دیر باز با ارتشیان و کادرهای نظامی ترکیه در ارتباط بوده و حتی بسیاری از کادرهای ارتش به عنوان وابسته نظامی در سفارت ترکیه در سرزمینهای اشغالی فعالیت داشتهاند که نمونه عینی آکین اوزتورک، مغز متفکر کودتای و محرم کوسا میباشند.
این بدان معناست که رژیم صهیونیستی همچنانکه در سوریه یک رژیم با ثبات را نمیخواهد در ترکیه نیز کشور قدرتمند اسلامی را مغایر با اهداف خود میداند. به عبارت بهتر حمایت مردمی و همسویی احزاب با دولت تیر خلاصی بود علیه کودتاچیانی که زمانی همسو با سیاستهای رژیم صهیونیستی بودند.
با تجاوز ترکیه به جرابلس و نقض حاکمیت سوریه، بهترین شرایط برای رژیم صهیونیستی فراهم شد چرا که با نقض حاکمیت در سوریه رژیم صهیونیستی هم با آسودگی خاطر بیشتری به نقض نرمهای بینالمللی ادامه خواهد داد.
و مهمتر از همه اینکه خود با دست بازتری در مواقع لزوم به سوریه تجاوز خواهد نمود. حتی در صورت رویارویی سوریه و ترکیه و واکنش ضد هوایی سوریه به جنگندههای ترکیه باز هم این رژیم صهیونیستی است که برنده صحنه نبرد میان ترکیه و سوریه خواهد بود.
نتیجه رویداد :
با توجه به عضویت ترکیه در ناتو، وجود تنگههای بسفر و داردانل و ترمیم روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی، روابط دولت آمریکا و ترکیه همچنان پایدار است. اما قطع به یقین سیاستهای خصمانه آمریکا علیه سوریه ادامه خواهد یافت و راهبرد کلی آنان تضعیف دولت و حاکمیت سوریه و نهایتاً تجزیه این کشور است.
در این میان گروههای تروریستی نیز بهانهای بیش نیستند. بر همین اساس اردوغان با نزدیکی به پوتین به ویژه پس از حملات مرگبار pkk و شروع جنگ درون شهری، درصدد است تا اوضاع داخلی را بهبود و از توان pkk بکاهد. همزمان به رژیم صهیونیستی هم نزدیک شده است. چرا که حمایتهای ائتلاف غرب و آمریکا در راستای سقوط و نهایتاً تجزیه سوریه است این بدان معناست که با نزدیکی به غرب درصدد است تا از فدارالیسم کردی در سوریه هم ممانعت نماید.
روسیه هم به مانند هر بازیگری به این مساله واقف بوده و حمایت تاکتیکی و کوتاه مدت از کردها و یگانهای مدافع خلق را ادامه خواهد داد. کردها هم باید بدانند که در کفه ترازو، آمریکا بین ترکیه و یگانهای مدافع خلق جانب ترکیه را خواهد گرفت. همچنانکه روسیه نیز در کفه ترازو بین حمایت از یگانهای مدافع خلق و دولت سوریه، جانب سوریه را خواهد گرفت. ضمن اینکه تهدیدات تروریستی به حدی فراگیر شده است که همکاری تمامی طرفها در جنگ علیه تروریسم امری حیاتی و اجتنابناپذیر است.
در عین حال آمریکا با اهرم فشار قومیت ها سعی خواهد نمود ترکیه را در تنگناهای سیاسی و امنیتی قرار دهد. این به معنای تکرار بی توجهی آمریکا در عدم استفاده از پایگاه اینجرلیک ترکیه در آغاز تهاجم نظامی به عراق است.