اکبر هاشمی رفسنجانی دو گزاره «مهم» پیرامون قدرت نظامی کشورمان در طی شش ماه اخیر اظهار داشته است؛ که بسیاری از تحلیلگران آن را همسو با «پروژه» تضعیف قدرت نظامی از سوی بازیگران سیاسی اثرگذار داخلی توصیف کردهاند.
· فردا دنیای موشکها نیست
«دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست نه موشکها...» توئیت صفحه هاشمی رفسنجانی پس از رزمایش نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شبکههای اجتماعی وی منتشر شد. این
سایت نزدیک به دفتر هاشمی رفسنجانی به نقل از فردی «بینام» ولی «مطلع»! نوشت: «آنچه در اخبار بهعنوان توییتر آیت الله هاشمی منتشر میشود، حساب کاربری یکی از دوستداران ایشان است و محتوای آن، هیچ ارتباطی به آیت الله هاشمی ندارد. حدود دو ماه قبل اطلاعیه رسمی از سوی دفتر آیت الله هاشمی صادر شد که در آن انتساب حساب کاربری در شبکههای اجتماعی غیر از سایت رسمی ایشان تکذیب شد؛ بنابراین مجدداً تأکید میشود صفحه فعال در توییتر، کانال تلگرامی و اینستاگرام ایشان ربطی به آیت الله هاشمی ندارد.»[1]
هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز 30 مرداد در اجلاس مدیران و روسای آموزشوپرورش درباره لزوم تعدیل نیروی نظامی سخنانی را مطرح و گفته بود: «اگر میبینید آلمان و ژاپن این روزها محکمترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند، محروم شدند. نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را میبردند و ازاینرو با این اقدام پولهایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانشبنیان برای خود درست کردند لذا دیگر آسیبپذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معلمان باید وارد این فضا شوند؛ مطمئنم دوره دوم دولت روحانی میتواند ما را به آنجا برساند.»[2]
بار دیگر پس از چند روز افزایش انتقاد افکار عمومی هاشمی رفسنجانی در عقبنشینی عبارت «"اقتدار دفاعی" مایه وحشت بدخواهان است» بکار برد.
1. تضعیف اعتبار الگوی امنیتساز بازدارندگی
در 14 آوریل 2010 ژنرال رونالد بورگس ریاست سازمان اطلاعات دفاعی ارتش ایالات متحده سخنرانی در کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا چنین میگوید: «حکومت ایران راهبردی امنیتی را دنبال میکند که هدف آن «بازدارندگی» در برابر هرگونه تهاجم نظامی به قلمرو سرزمینی و ارتقای توان نظامی ایران در سطح منطقه است. ایران سالهاست که به نشر و ترویج و نهادینهسازی دکترین «ارتش 20 میلیونی» و نبرد نامتقارن به مثابه بازدارندههای هر دشمن متجاوز احتمالی پرداخته است. راهبرد نظامی ایران برای «دفاع» در برابر تهدیدهای خارجی به ویژه از ناحیه ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی طراحی و تدوین شده است. مبانی راهبرد نظامی ایران شامل بازدارندگی، اقدامات تلافی جویانه نامتقارن و جنگ فرسایشی است. ایران قادر به اجرای عملیات تهاجمی محدود با توسل به برنامه راهبردی موشکهای بالستیک و نیروهای دریایی است.» این ادبیات در اوج ایران هراسی در منطقه غرب آسیا بیان شده است و همچنان در قبال الگوی امنیتساز جمهوری اسلامی از سوی افراد بلندپایه نظامی دشمن از سال 2010 تا اکنون ادامه دارد.
در الگوی امنیت سازی بازدارندگی برای مقابله با تهدیدات خارجی مؤلفههای «توانایی یا قابلیت و ظرفیتهای مقابلهبهمثل»، «اعتبار تهدید یا ضد تهدید» و «ابزار انتقال تهدید یا ضد تهدید» از اهمیت فراوان برخوردار است. بازیگران داخلی در پروژه تضعیف اقتدار نظامی قصد دارند با بیان جملاتی تضعیفکننده دو قطبیسازی با تصمیمات نظام و مردم برای دستیابی و پیشرفت در صنایع دفاعی را ایجاد کنند تا «اعتبار» سطح تهدید در بازدارندگی را در منطق تهاجمی دشمن خنثی سازد و از سوی دیگر روحیه نیروهای نظامی که پیشران پیشرفت قدرت درونزا صنایع نظامی هستند؛ کاهش پیدا کند.
2. تغییر ماهیت مذاکرات با کشورهای غربی
پیش از گفتوگوها با کشورهای 1+5 هدف اصلی مذاکرات هستهای، رفع تحریمهای اقتصادی بیان میشد؛ پسازآنکه کشورهای غربی طبق پیشبینیهای قبلی خلاف تعهدات خود اقدام کردند؛ بازیگران اصلی این پروژه به تغییر فاز اعمالی برجام از دستاورد «اقتصادی» به «امنیتی» پرداختند؛ در گام جدید آنان برجام را عوامل عبور «سایه جنگ» از کشور دانستند و از منظر آنان «میز مذاکره» برای کشور امنیتساز است؛ بنابراین برای استمرار آن باید امنیت را در دنیای «گفتمان» و نه «موشک» جستوجو کرد و بودجه نظامی کشور را به «کارهای علمی و تولیدی» اختصاص داد. این هدف در حالی از سوی افراد هدایتکننده و حمایتکننده گفتوگوهای هستهای بیان میشود که آنان در برابر دستاورد «تقریباً هیچ» برجام باید به افکار عمومی پاسخگو باشند.
3. چشمانداز اعلامی
بازیگر اصلی پروژه تضعیف قدرت امنیتساز نظامی کشور در سطح داخلی؛ استمرار فضای مانور سیاسی خود را چهار سال آینده میبیند؛ او که خود را پدر معنوی دولتی میداند که با حمایت وی از «سه درصد» به کلیدداری پاستور رسیده است. در چشمانداز این سلسله اقدامات میتوان حمایت از روند گامبهگام محدودیتسازی با برجام، FATF و الگوی جدید قراردادهای نفتی با گره زدن آن به «معیشت» یاد کرد؛ آنان قصد دارند که نوک پیکان مطالبات اقتصادی مردم در آینده به سمت کوتاه آمدن نهادهای نظامی در برابر فشارهای بیرونی برای «گشایش اقتصادی» پیش برود و خود را از مقام «پاسخگویی» به سمت «بیطرفی» تنزل بدهند و ماحصل آن کاهش دامنه قدرت امنیت ساز نیروهای مدافع حریم انقلاب اسلامی است.