به گزارش مشرق، حجتاسلام والمسلمین علی شیرازی نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یادداشتی با عنوان « جهاد کبیر؛ دوریگزینی از آمریکا» نوشت:
واژه جهاد و مشتقات آن 35 بار در قرآن به کار رفته است. جهاد در لغت به معنای تلاش کردن و به کار گرفتن نیرو و توان خویش برای تحقق بخشیدن به یک هدف می باشد لکن چون از باب مفاعله است، معمولاً در مواردی به کار می رود که نوعی همکاری، تقابل و رقابت در آن وجود دارد. بنابراین در جهاد معمولاً طرف دیگری هم در کار است و دو طرف در برابر هم صف آرایی کرده، هر یک برای دستیابی به هدف خویش و پیروزی بر دیگری به فعالیت می پردازد و هر چه در توان دارد به کار می گیرد.
جهاد در دین مبین اسلام به دو قسمت تقسیم می شود: جهاد اصغر و جهاد اکبر.
جهاد اکبر همان جهاد با نفس است؛ چنانچه پیامبر اعظم اسلام (ص) در استقبال از مجاهدین فرمودند: «مَرْحَبا بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ و بَقِیَ علَیهِمُ الجِهادُ الأکْبَرُ. فقیلَ: یا رسولَ اللّه، و ما الجِهادُ الأکْبَرُ ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْس؛ مرحبا به گروهی که جهاد اصغر را انجام دادند و تکلیف جهاد اکبر هم¬چنان بر دوش آن¬هاست... آنان گفتند: یا رسول¬الله جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس».(1)
نفس در روایات به عنوان دشمن ترین دشمنان معرفی شده است؛ چه اینکه نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ؛ دشمن ترین دشمن نفس توست که بین دو پهلوی تو قرار دارد».(2)
امام خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد می فرمایند: «جهاد با نفس جهاد اکبر است. همه جهادهای دنیا، تابع این جهادند. اگر این جهاد را موفق شدیم، هر جهادی بکنیم جهاد الهی است. اگر اینجا موفق نشدیم، همه اش شیطانی است».(3)
معظم له در همان تفسیر و در تبیین آیه «مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه» (4) می فرمایند:
«یک احتمال این است که این هجرت، هجرت از خدا به خود باشد. بیت نفس خود انسان باشد، طایفه ای هستند که خارج شدند، هجرت کردند از بیت شان، از این بیت ظلمانی، از این نفسانیات، مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛ تا رسیدند به آنجایی که اَدْرِکْهُ الْمَوْتُ؛ به مرتبه ای رسیدند که دیگر از خود چیزی نیستند، موت مطلق و اجرشان هم عَلَی الله است، اجر دیگری در کار نیست، دیگر بهشت مطرح نیست، دیگر تنعمات مطرح نیست، فقط الله است».(6)
این جهاد اگر نباشد، جهادهای دیگر هم نیست، جهاد اصغر هم نیست. برای همین ما جهاد اکبر را اول مطرح کردیم.
دومین مرتبه جهاد در دین مبین اسلام، جهاد اصغر است. یک نوع از این جهاد، جهاد نظامی است. جهاد اقتصادی، جهاد فرهنگی و جهاد سیاسی هم زیر مجموعه جهاد اصغرند. جهاد کبیر را نیز نوعی از جهاد اصغر به حساب می آورند.
امام خامنه ای در تبیین جهاد اکبر می فرمایند: «جهاد اصغر، مجاهدت با دشمن است، منتها در بین جهاد اصغر یک جهاد هست که خدای متعال آن را "جهاد کبیر" نام نهاده که آن همین است. "جهاد کبیر" یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن، از کافر؛ از خصمی که در میدان مبارزه با تو قرار گرفته اطاعت نکن. اطاعت یعنی چه؟ یعنی تبعیت؛ تبعیت نکن. تبعیّت نکردن در کجا؟ در میدان های مختلف؛ تبعیت در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در میدان فرهنگ، در میدان هنر. در میدان های مختلف از دشمن تبعیت نکن».(7)
خداوند در آیه 52 سوره فرقان می فرمایند: «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا؛ از کافران تبعیت نکن و به وسیله عدم تبعیت با آنان جهاد بزرگی بنما».
حضرت امام خامنه ای در جای دیگری می فرمایند: «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه؛ یعنی "بعدم الاطاعة"، عدمالاطاعه یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا می کند و مستتر در آن فعل است؛ فَلا تُطِعِ الکافرینَ وَ جاهِدهُم بِه، یعنی به این عدمالاطاعه، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدمالاطاعه شد جهاد کبیر». (8)
مرحوم فیض کاشانی در تفسیر الاصفی فی تفسیر القرآن، کاشانی در تفسیر المعین، سید محمد ابراهیم بروجردی در تفسیر جامع، صاحب تفسیر شریف لاهیجی و مرحوم سبزواری در الجدید فی تفسیر القرآن المجید نیز مراد از "به" را، به معنای عدم الاطاعه تفسیر کرده و جهاد کبیر را به معنای عدم تبعیت معنا می کنند.
در مکه پس از به قدرت رسیدن مسلمانان، کافران با خدعه و نیرنگ قصد داشتند پیامبر اسلام (ص) را به تبعیت از خود وادار کنند. در چنین شرایطی خداوند بزرگ به پیامبرش امر کرد: «و لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ؛ از کافران و منافقان تبعیت نکن». (9)
در مکه جنگ نظامی مطرح نبود. تمامی آیات جهاد نظامی، پس از هجرت فرود آمد. این فرمان، فرمان جهاد کبیر است. چه اینکه در سوره فرقان می آورد: «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا؛ از کافران تبعیت نکن و به وسیله عدم تبعیت با آنان جهاد بزرگی بنما».
این کفار یک سرپرست و ولی ای دارند که او طاغوت است. وَالَّذینَ کَفَروا أَولِیاؤُهُمُ الطّاغوتُ، کسانی که کافر شدند اولیای آن ها طاغوت است.(10)
وقتی امر به عدم تبعیت از کفار شدیم، قطعاً از پیروی طاغوت نیز منع شده ایم. چه اینکه خداوند در آیه 60 سوره نساء می فرمایند: «یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ؛ می خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکام باطل بروند، با اینکه به آن ها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند».
مستکبرین همان حکام باطل و طاغوت هایند. در ردس دنیای استکبار آمریکا قرار دارد. در این خصوص امام خامنه ای می فرمایند: «اگر بخواهیم استکبار را درست ترجمه کنیم، امروز با دولت متجاوز و مستکبر و یاغی و گردنکش آمریکا تطبیق می کند».(11)
استکبار یعنی قدرتی که به منافع ملت ها و خواست انسان ها توجه نمی کند. به مفاهیم ارزشی اعتنا نمی کند و برای او فقط خودش اهمیت دارد و با دیگران با زبان زور و خشونت و بی رحمی و سفاکی برخورد می کند. امروز آمریکا چنین وضعی دارد. رهبر معظم انقلاب می فرمایند: «امروز دشمن ملت ایران و دشمن استقلال و آزادی او، دولت استکبار و مستکبر آمریکاست».(12)
ما مأمور به عدم تبعیت از کفار و مستکبرین و مأمور به عدم الاطاعه از دستورات آمریکاییم. بدون کفر به طاغوت و عدم پیروی از کفار، پیروی از خدا حاصل نمی شود. «وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوهَا؛ کسانی که از عبادت طاغوت پرهیزکردند و به سوی خدا بازگشتند».(13)
تبعیت از خدا و کفار با هم جمع نمی شود: «اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛ خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب ورزید».(14)
«فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ؛ کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد». (15)
از این رو به مؤمنان می فرماید: وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا؛ به وسیله عدم تبعیت از کفار با آنان جهاد بزرگی بنما.
حال که نباید از کفار و مستکبرین و آمریکا تبعیت نکنیم، از چه کسی اطاعت کنیم؟ «اَللهُ وَلىُّ الَّذینَ ءامَنُوا؛ خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند».(16)
مؤمین تابع خداوند می شوند. این تبعیت از خدا تبیین می خواهد. خداوند در آیه 80 سوره نساء می فرماید: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ؛ کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعات کرده است».
برای همین در آیه 59 سوره نساء می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اوصیای پیامبر را».
در روایتی از جابر ابن عبدالله انصاری آمده است: «وقتی خداوند آیه شریفه "أطیعوا اللَّه و أطیعُوا الرَّسول و اُولی الأمر مِنکم" را بر پیامبر خدا (ص) نازل کرد، عرضه داشتم: یا رسول الله، خدا و رسولش را شناختیم، اولی الأمر چه کسانی اند؟ که خدای تعالی اطاعت آنان را با اطاعت خودش و شما مقرون ساخته است؟ پیامبر فرمودند: ای جابر، آنان جانشینان من اند که پس از من پیشوای مسلمانانند، اول ایشان علی بن ابی طالب است و پس از او فرزندش حسن و بعد از او فرزند دیگرش حسین، سپس علی بن الحسین، و بعد از او فرزندش محمد بن علی است که در تورات، باقر خوانده شده است (یعنی شکافنده علم) تو او را درک میکنی و موقعی که او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان و پس از او فرزندش صادق جعفر بن محمد است، و بعد از او فرزندش موسی بن جعفر است، سپس علی بن موسی فرزندش میباشد و پس از او فرزندش محمد بن علی و بعد از او فرزندش علی بن محمد، باز فرزندش حسن بن علی است و پس از او همنام من محمد است که نام او نام من است و کنیه او کنیه من است او حجت خدا در روی زمین و بقیه الله و خلیفه خدا در میان بندگان او فرزند حسن عسکری میباشد. او آن کسی است که خدای تعالی مشرق و مغرب عالم را به دست او فتح میکند، او غیبتی طولانی از شیعیان و دوستانش دارد که جز کسانی که خدا قلب آنان را با ایمان آزموده به امامت او باقی نمیمانند».(17)
به یقین در عصر غیبت نیز همه مکلف به تبعیت از نائب حصرت ولی عصر (عج) هستیم. مقبوله عمر بن حنظله گویای این واقعیت است. در این حدیث امام صادق (ع) می فرمایند: «مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً؛ هر آن کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احکام ما را بشناسد، او را به عنوان داور بپذیرید، چرا که من او را حاکم شما قرار دادم، پس آنگاه که به حکم ما حکم نمود و از وی نپذیرفتند بی گمان حکم خدا را سبک شمرده و به ما پشت کرده اند و کسی به ما پشت کند به خداوند پشت کرده و این در حد شرک به خداوند است».(18)
لقمان به فرزندش می گوید: «یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ پسرم برای خدا شریک و همتا قرار مده ، زیرا شرک ظلمی بس بزرگ است». خداوند نیز در آیه 48 سوره نساء می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ؛ خداوند هرگز شرک را نمی بخشد». همین جهاد کبیر خودش فرمان خدا و پیامبر و ائمه و ولی فقیه زمانمان حضرت امام خامنه ای است. یک بعد دیگر همین جهاد کبیر تبعیت از همه دستورات ولایت است.
کافران قصد داشتند پیامبر اسلام (ص) به تبعیت از خود وادار کنند که خدا فرمان جهاد کبیر داد و امر کرد که پیامبرش از کفار تبعیت نکند. امام خامنه ای می فرمایند: «این تبعیت نکردن آن قدر مهم است که خدای متعال پیغمبر خود را مکرر به آن توصیه می کند... از آن ها تبعیت نکن، تو برنامه داری، تو برنامهکار داری، برنامه زندگی داری؛ وحی الهی تو را تنها نگذاشته است؛ قرآن در اختیار تو است، اسلام در اختیار تو است، برنامه اسلام در اختیار تو است؛ این راه را برو».(19)
امروز نیز دنیای استکبار و در رأس آن آمریکا قصد دارد ما را به تبعیت از خود وادار کند. فرمان به ما نیز همان فرمان جهاد کبیر است. اماممان ما را به میدان جهاد کبیر می خواند و می فرماید: «این جهاد کبیر به میزان زیادی متوقف به تبیین است؛ تبیین، بیان کردن، روشنگری؛ امروز روشنگری لازم است. سعی کنید ذهن ها را با عمقیابی، به اعماق حقایق و مسائل برسانید... شعارهای انقلاب را باید حفظ کرد؛ این یکی از هدف ها است. یکی از کارهای بزرگ و یکی از بخش ای بزرگ این جهاد عظیم -جهاد بزرگ- عبارت است از حفظ شعارهای انقلاب. شعارها هدف ها را نشان می هند، شعارها راه را به ما نشان می دهند، شعارها مثل علامت هایی هستند که در راه می گذارند برای اینکه انسان راه را اشتباه نکند... در مورد این شعارها و حقایق هم فقط به احساسات اکتفا نشود، من البته برای احساسات نقش زیادی قائلم... اما کافی نیست؛ لازم است اما کافی نیست. عمق، تعمق و ژرفنگری در همهی این شعارها باید وجود داشته باشد. سعی کنید در مسائل تعمق کنید؛ وقتی عمقیابی کردید، این ایمانِ مستقر با هیچ نیرویی از شما جدا نخواهد شد».(20)
وقتی عمق یابی کردیم و ایمان در وجود ما پایدار شد، تبعیت از خدا بر جسم و جان ما حاکم می گردد و هرگز تسلیم آمریکا نمی شویم و آمریکا را دوست نمی گیریم. اما اگر به این حقیقت نرسیدیم و ماهیت جهاد کبیر را نشناختیم، راهمان و فکرمان عوض می شود، تا جایی که امام خامنه ای می فرمایند: «بعضی اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیات که از ابلیس بدتر است، بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین بهکنار، انقلابی گری بهکنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه می شود؟ عقل چه می شود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه می دهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را بهعنوان دوست، بهعنوان مورد اعتماد، بهعنوان فرشته نجات انتخاب بکند؟... بله، خودشان را میآرایند؛ با ظاهر اتوکشیده، با کراوات، با ادکلن، با ظواهر بظاهر چشمگیر، خودشان را در چشم افراد سادهلوح جور دیگری جلوه می دهند... ملت بزرگ ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید بگذاریم دوباره برگردد... نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینها تمام نمی شود». (21)
معظم له همچنین میفرمایند: «در ایران هرکسی که به انقلاب اسلامی و به اسلام و پایه های اسلامی این انقلاب اعتقاد دارد، لاجرم به مبارزه همیشگی با پرچمداران قدرت استکباری دنیا که امروز در رأس آن ها آمریکاست، نیز اعتقاد دارد».(22)
چنین شخصی هرگز تابع آمریکا نمی شود. چنین شخصی پرچمدار جهاد کبیر است. چنین شخصی تابع اسلام و قرآن و امام و ولایت است و عزت کشور را در پرتو تبعیت از مبانی اسلام و امام می داند؛ چنانچه حکیم متأله انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای می فرمایند: «راه موفقیت این کشور و این ملت عبارت است از راه اسلام، پایبندی به مبانی اسلام، پای بندی به ارزش های اسلامی و پایبندی به آنچه که امام بزرگوار ما برای ما به یادگار گذاشته است؛ از نصایح و از رهنمودها و از خطوط روشنی که در اختیار ما قرار دارد».(23)
معظم له همچنین در جای دیگری می فرمایند: «امروز سعادت کشور ما در ادامه راه امام است. امروز همه آرمانهای به حقی که این ملت دارد، بهوسیله خط امام و راه امام تأمین می شود؛ این را من با محاسبه و دقت و با قرائن و شواهد عینی و ملموس عرض می کنم. این ملت اگر امروز بخواهد در مقابل قدرت های استکبارىِ شکل گرفته - که به هیچ چیزی کمتر از بلعیدن ملت ها قانع نیستند - بایستد و هویت و استقلال خود را حفظ کند و بتواند با رأی و نظر خود، راه زندگی اش را انتخاب کند، هیچ راهی ندارد جز اینکه به خط امام و راه امام متمسک شود». (24)
رهبر فرزانه انقلاب همچنین می فرمایند: «امام را صریح باید آورد وسط میدان. مواضعش بر علیه استکبار، مواضعش بر علیه ارتجاع، مواضعش بر علیه لیبرال دموکراسی غرب، مواضعش بر علیه منافقان و دورویان را باید صریح گذاشت... مبانی امام، مبانی روشنی بود. این مبانی... در کلمات امام، در بیانات امام، در نامه های امام به خصوص در وصیت نامه امام که کوتاه شده همه آن مواضع است، منعکس است». (25)
حضرت امام خامنه ای در جای دیگری هم می فرمایند: «به نظر من کاری که علی العجاله باید کرد این است که در اتخاذ مواضع انقلابی باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم». (26)
پایبندی به مبانی و ارزش های اساسی و اصیل انقلاب اسلامی، هدف گیری مستمر ارمان ها و همت بلند برای رسیدن به آن، پای بندی به استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور، حساسیت در برابر استکبار جهانی و عدم تبعیت از آمریکا و دیگر دشمنان سرسخت نظام جمهوری اسلامی ایران و تقوای دینی و سیاسی از شاخصه های اصلی انقلابی گری برای بیان صریح مواضع امام خمینی (ره) و امام خامنه ای است. اگر خجالت بکشیم، رودربایستی کنیم و ترس بر وجودمان حاکم شود، هرگز پا به عرصه جهاد کبیر نمی گذاریم و با حضور در میدان تبعیت از کفار و طاغوت و آمریکا، تهی کردن انقلاب از محتوا قطعی است؛ البته این آرزویی است که هرگز دشمنان داخلی و خارجی به آن نمی رسند و ملت فهیم ایران با پیروی از ولایت فقیه، دشمنان را در این عرصه ناکام می گذارد.
1- فروع کافی، جلد 5، صفحه 12
2-المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 6
3- تفسیر سوره حمد، صفحه 122
4- سوره نساء، آیه 100
5- تهذیب نفس و سیر و سلوک از دیگاه امام خمینی، صفحه 204
6- بیانات در دانشگاه امام حسین (ع)، 3 خرداد 1395
7- بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری، 6 خرداد 1395
8- سوره احزاب، آه 1 و 48
9- سوره بقره، آیه 257
10- بیانات در حرم مطهر رضوی، 4 فروردین 1375
11- خطبه های نماز جمعه تهران،1 آذر 1381
12- سوره زمر، آیه 17
13- سوره نحل، آیه 36
14- سوره بقره، آیه 256
15- سوره بقره، آیه 257
16- کمال الدین و تمام النعمه، جلد 1، صفحه 253
17- اصول کافی، جلد 1، صفحه 67
18- سوره لقمان، آیه 13
19- بیانات در دانشگاه امام حسین (ع)، 3 خرداد 1395
20- بیانات در دانشگاه امام حسین (ع)، 3 خرداد 1395
21- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، 18 شهریور 1394
22- بیانات در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان، 10 آبان 1368
23- بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، 12 مرداد 1392
24- بیانات حرم مطهر امام خمینی (ره)، 10 خرداد 1384
25- خطبه های نماز جمعه، 14 خرداد 1389
26- بیانات در در دیدار رئیس جمهور و اعضای دولت، 4 شهریور 1394
واژه جهاد و مشتقات آن 35 بار در قرآن به کار رفته است. جهاد در لغت به معنای تلاش کردن و به کار گرفتن نیرو و توان خویش برای تحقق بخشیدن به یک هدف می باشد لکن چون از باب مفاعله است، معمولاً در مواردی به کار می رود که نوعی همکاری، تقابل و رقابت در آن وجود دارد. بنابراین در جهاد معمولاً طرف دیگری هم در کار است و دو طرف در برابر هم صف آرایی کرده، هر یک برای دستیابی به هدف خویش و پیروزی بر دیگری به فعالیت می پردازد و هر چه در توان دارد به کار می گیرد.
جهاد در دین مبین اسلام به دو قسمت تقسیم می شود: جهاد اصغر و جهاد اکبر.
جهاد اکبر همان جهاد با نفس است؛ چنانچه پیامبر اعظم اسلام (ص) در استقبال از مجاهدین فرمودند: «مَرْحَبا بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ و بَقِیَ علَیهِمُ الجِهادُ الأکْبَرُ. فقیلَ: یا رسولَ اللّه، و ما الجِهادُ الأکْبَرُ ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْس؛ مرحبا به گروهی که جهاد اصغر را انجام دادند و تکلیف جهاد اکبر هم¬چنان بر دوش آن¬هاست... آنان گفتند: یا رسول¬الله جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس».(1)
نفس در روایات به عنوان دشمن ترین دشمنان معرفی شده است؛ چه اینکه نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ؛ دشمن ترین دشمن نفس توست که بین دو پهلوی تو قرار دارد».(2)
امام خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد می فرمایند: «جهاد با نفس جهاد اکبر است. همه جهادهای دنیا، تابع این جهادند. اگر این جهاد را موفق شدیم، هر جهادی بکنیم جهاد الهی است. اگر اینجا موفق نشدیم، همه اش شیطانی است».(3)
معظم له در همان تفسیر و در تبیین آیه «مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه» (4) می فرمایند:
«یک احتمال این است که این هجرت، هجرت از خدا به خود باشد. بیت نفس خود انسان باشد، طایفه ای هستند که خارج شدند، هجرت کردند از بیت شان، از این بیت ظلمانی، از این نفسانیات، مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛ تا رسیدند به آنجایی که اَدْرِکْهُ الْمَوْتُ؛ به مرتبه ای رسیدند که دیگر از خود چیزی نیستند، موت مطلق و اجرشان هم عَلَی الله است، اجر دیگری در کار نیست، دیگر بهشت مطرح نیست، دیگر تنعمات مطرح نیست، فقط الله است».(6)
این جهاد اگر نباشد، جهادهای دیگر هم نیست، جهاد اصغر هم نیست. برای همین ما جهاد اکبر را اول مطرح کردیم.
دومین مرتبه جهاد در دین مبین اسلام، جهاد اصغر است. یک نوع از این جهاد، جهاد نظامی است. جهاد اقتصادی، جهاد فرهنگی و جهاد سیاسی هم زیر مجموعه جهاد اصغرند. جهاد کبیر را نیز نوعی از جهاد اصغر به حساب می آورند.
امام خامنه ای در تبیین جهاد اکبر می فرمایند: «جهاد اصغر، مجاهدت با دشمن است، منتها در بین جهاد اصغر یک جهاد هست که خدای متعال آن را "جهاد کبیر" نام نهاده که آن همین است. "جهاد کبیر" یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن، از کافر؛ از خصمی که در میدان مبارزه با تو قرار گرفته اطاعت نکن. اطاعت یعنی چه؟ یعنی تبعیت؛ تبعیت نکن. تبعیّت نکردن در کجا؟ در میدان های مختلف؛ تبعیت در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در میدان فرهنگ، در میدان هنر. در میدان های مختلف از دشمن تبعیت نکن».(7)
خداوند در آیه 52 سوره فرقان می فرمایند: «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا؛ از کافران تبعیت نکن و به وسیله عدم تبعیت با آنان جهاد بزرگی بنما».
حضرت امام خامنه ای در جای دیگری می فرمایند: «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه؛ یعنی "بعدم الاطاعة"، عدمالاطاعه یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا می کند و مستتر در آن فعل است؛ فَلا تُطِعِ الکافرینَ وَ جاهِدهُم بِه، یعنی به این عدمالاطاعه، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدمالاطاعه شد جهاد کبیر». (8)
مرحوم فیض کاشانی در تفسیر الاصفی فی تفسیر القرآن، کاشانی در تفسیر المعین، سید محمد ابراهیم بروجردی در تفسیر جامع، صاحب تفسیر شریف لاهیجی و مرحوم سبزواری در الجدید فی تفسیر القرآن المجید نیز مراد از "به" را، به معنای عدم الاطاعه تفسیر کرده و جهاد کبیر را به معنای عدم تبعیت معنا می کنند.
در مکه پس از به قدرت رسیدن مسلمانان، کافران با خدعه و نیرنگ قصد داشتند پیامبر اسلام (ص) را به تبعیت از خود وادار کنند. در چنین شرایطی خداوند بزرگ به پیامبرش امر کرد: «و لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ؛ از کافران و منافقان تبعیت نکن». (9)
در مکه جنگ نظامی مطرح نبود. تمامی آیات جهاد نظامی، پس از هجرت فرود آمد. این فرمان، فرمان جهاد کبیر است. چه اینکه در سوره فرقان می آورد: «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا؛ از کافران تبعیت نکن و به وسیله عدم تبعیت با آنان جهاد بزرگی بنما».
این کفار یک سرپرست و ولی ای دارند که او طاغوت است. وَالَّذینَ کَفَروا أَولِیاؤُهُمُ الطّاغوتُ، کسانی که کافر شدند اولیای آن ها طاغوت است.(10)
وقتی امر به عدم تبعیت از کفار شدیم، قطعاً از پیروی طاغوت نیز منع شده ایم. چه اینکه خداوند در آیه 60 سوره نساء می فرمایند: «یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ؛ می خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکام باطل بروند، با اینکه به آن ها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند».
مستکبرین همان حکام باطل و طاغوت هایند. در ردس دنیای استکبار آمریکا قرار دارد. در این خصوص امام خامنه ای می فرمایند: «اگر بخواهیم استکبار را درست ترجمه کنیم، امروز با دولت متجاوز و مستکبر و یاغی و گردنکش آمریکا تطبیق می کند».(11)
استکبار یعنی قدرتی که به منافع ملت ها و خواست انسان ها توجه نمی کند. به مفاهیم ارزشی اعتنا نمی کند و برای او فقط خودش اهمیت دارد و با دیگران با زبان زور و خشونت و بی رحمی و سفاکی برخورد می کند. امروز آمریکا چنین وضعی دارد. رهبر معظم انقلاب می فرمایند: «امروز دشمن ملت ایران و دشمن استقلال و آزادی او، دولت استکبار و مستکبر آمریکاست».(12)
ما مأمور به عدم تبعیت از کفار و مستکبرین و مأمور به عدم الاطاعه از دستورات آمریکاییم. بدون کفر به طاغوت و عدم پیروی از کفار، پیروی از خدا حاصل نمی شود. «وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوهَا؛ کسانی که از عبادت طاغوت پرهیزکردند و به سوی خدا بازگشتند».(13)
تبعیت از خدا و کفار با هم جمع نمی شود: «اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛ خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب ورزید».(14)
«فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ؛ کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد». (15)
از این رو به مؤمنان می فرماید: وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا؛ به وسیله عدم تبعیت از کفار با آنان جهاد بزرگی بنما.
حال که نباید از کفار و مستکبرین و آمریکا تبعیت نکنیم، از چه کسی اطاعت کنیم؟ «اَللهُ وَلىُّ الَّذینَ ءامَنُوا؛ خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند».(16)
مؤمین تابع خداوند می شوند. این تبعیت از خدا تبیین می خواهد. خداوند در آیه 80 سوره نساء می فرماید: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ؛ کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعات کرده است».
برای همین در آیه 59 سوره نساء می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اوصیای پیامبر را».
در روایتی از جابر ابن عبدالله انصاری آمده است: «وقتی خداوند آیه شریفه "أطیعوا اللَّه و أطیعُوا الرَّسول و اُولی الأمر مِنکم" را بر پیامبر خدا (ص) نازل کرد، عرضه داشتم: یا رسول الله، خدا و رسولش را شناختیم، اولی الأمر چه کسانی اند؟ که خدای تعالی اطاعت آنان را با اطاعت خودش و شما مقرون ساخته است؟ پیامبر فرمودند: ای جابر، آنان جانشینان من اند که پس از من پیشوای مسلمانانند، اول ایشان علی بن ابی طالب است و پس از او فرزندش حسن و بعد از او فرزند دیگرش حسین، سپس علی بن الحسین، و بعد از او فرزندش محمد بن علی است که در تورات، باقر خوانده شده است (یعنی شکافنده علم) تو او را درک میکنی و موقعی که او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان و پس از او فرزندش صادق جعفر بن محمد است، و بعد از او فرزندش موسی بن جعفر است، سپس علی بن موسی فرزندش میباشد و پس از او فرزندش محمد بن علی و بعد از او فرزندش علی بن محمد، باز فرزندش حسن بن علی است و پس از او همنام من محمد است که نام او نام من است و کنیه او کنیه من است او حجت خدا در روی زمین و بقیه الله و خلیفه خدا در میان بندگان او فرزند حسن عسکری میباشد. او آن کسی است که خدای تعالی مشرق و مغرب عالم را به دست او فتح میکند، او غیبتی طولانی از شیعیان و دوستانش دارد که جز کسانی که خدا قلب آنان را با ایمان آزموده به امامت او باقی نمیمانند».(17)
به یقین در عصر غیبت نیز همه مکلف به تبعیت از نائب حصرت ولی عصر (عج) هستیم. مقبوله عمر بن حنظله گویای این واقعیت است. در این حدیث امام صادق (ع) می فرمایند: «مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً؛ هر آن کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احکام ما را بشناسد، او را به عنوان داور بپذیرید، چرا که من او را حاکم شما قرار دادم، پس آنگاه که به حکم ما حکم نمود و از وی نپذیرفتند بی گمان حکم خدا را سبک شمرده و به ما پشت کرده اند و کسی به ما پشت کند به خداوند پشت کرده و این در حد شرک به خداوند است».(18)
لقمان به فرزندش می گوید: «یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ پسرم برای خدا شریک و همتا قرار مده ، زیرا شرک ظلمی بس بزرگ است». خداوند نیز در آیه 48 سوره نساء می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ؛ خداوند هرگز شرک را نمی بخشد». همین جهاد کبیر خودش فرمان خدا و پیامبر و ائمه و ولی فقیه زمانمان حضرت امام خامنه ای است. یک بعد دیگر همین جهاد کبیر تبعیت از همه دستورات ولایت است.
کافران قصد داشتند پیامبر اسلام (ص) به تبعیت از خود وادار کنند که خدا فرمان جهاد کبیر داد و امر کرد که پیامبرش از کفار تبعیت نکند. امام خامنه ای می فرمایند: «این تبعیت نکردن آن قدر مهم است که خدای متعال پیغمبر خود را مکرر به آن توصیه می کند... از آن ها تبعیت نکن، تو برنامه داری، تو برنامهکار داری، برنامه زندگی داری؛ وحی الهی تو را تنها نگذاشته است؛ قرآن در اختیار تو است، اسلام در اختیار تو است، برنامه اسلام در اختیار تو است؛ این راه را برو».(19)
امروز نیز دنیای استکبار و در رأس آن آمریکا قصد دارد ما را به تبعیت از خود وادار کند. فرمان به ما نیز همان فرمان جهاد کبیر است. اماممان ما را به میدان جهاد کبیر می خواند و می فرماید: «این جهاد کبیر به میزان زیادی متوقف به تبیین است؛ تبیین، بیان کردن، روشنگری؛ امروز روشنگری لازم است. سعی کنید ذهن ها را با عمقیابی، به اعماق حقایق و مسائل برسانید... شعارهای انقلاب را باید حفظ کرد؛ این یکی از هدف ها است. یکی از کارهای بزرگ و یکی از بخش ای بزرگ این جهاد عظیم -جهاد بزرگ- عبارت است از حفظ شعارهای انقلاب. شعارها هدف ها را نشان می هند، شعارها راه را به ما نشان می دهند، شعارها مثل علامت هایی هستند که در راه می گذارند برای اینکه انسان راه را اشتباه نکند... در مورد این شعارها و حقایق هم فقط به احساسات اکتفا نشود، من البته برای احساسات نقش زیادی قائلم... اما کافی نیست؛ لازم است اما کافی نیست. عمق، تعمق و ژرفنگری در همهی این شعارها باید وجود داشته باشد. سعی کنید در مسائل تعمق کنید؛ وقتی عمقیابی کردید، این ایمانِ مستقر با هیچ نیرویی از شما جدا نخواهد شد».(20)
وقتی عمق یابی کردیم و ایمان در وجود ما پایدار شد، تبعیت از خدا بر جسم و جان ما حاکم می گردد و هرگز تسلیم آمریکا نمی شویم و آمریکا را دوست نمی گیریم. اما اگر به این حقیقت نرسیدیم و ماهیت جهاد کبیر را نشناختیم، راهمان و فکرمان عوض می شود، تا جایی که امام خامنه ای می فرمایند: «بعضی اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیات که از ابلیس بدتر است، بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین بهکنار، انقلابی گری بهکنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه می شود؟ عقل چه می شود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه می دهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را بهعنوان دوست، بهعنوان مورد اعتماد، بهعنوان فرشته نجات انتخاب بکند؟... بله، خودشان را میآرایند؛ با ظاهر اتوکشیده، با کراوات، با ادکلن، با ظواهر بظاهر چشمگیر، خودشان را در چشم افراد سادهلوح جور دیگری جلوه می دهند... ملت بزرگ ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید بگذاریم دوباره برگردد... نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینها تمام نمی شود». (21)
معظم له همچنین میفرمایند: «در ایران هرکسی که به انقلاب اسلامی و به اسلام و پایه های اسلامی این انقلاب اعتقاد دارد، لاجرم به مبارزه همیشگی با پرچمداران قدرت استکباری دنیا که امروز در رأس آن ها آمریکاست، نیز اعتقاد دارد».(22)
چنین شخصی هرگز تابع آمریکا نمی شود. چنین شخصی پرچمدار جهاد کبیر است. چنین شخصی تابع اسلام و قرآن و امام و ولایت است و عزت کشور را در پرتو تبعیت از مبانی اسلام و امام می داند؛ چنانچه حکیم متأله انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای می فرمایند: «راه موفقیت این کشور و این ملت عبارت است از راه اسلام، پایبندی به مبانی اسلام، پای بندی به ارزش های اسلامی و پایبندی به آنچه که امام بزرگوار ما برای ما به یادگار گذاشته است؛ از نصایح و از رهنمودها و از خطوط روشنی که در اختیار ما قرار دارد».(23)
معظم له همچنین در جای دیگری می فرمایند: «امروز سعادت کشور ما در ادامه راه امام است. امروز همه آرمانهای به حقی که این ملت دارد، بهوسیله خط امام و راه امام تأمین می شود؛ این را من با محاسبه و دقت و با قرائن و شواهد عینی و ملموس عرض می کنم. این ملت اگر امروز بخواهد در مقابل قدرت های استکبارىِ شکل گرفته - که به هیچ چیزی کمتر از بلعیدن ملت ها قانع نیستند - بایستد و هویت و استقلال خود را حفظ کند و بتواند با رأی و نظر خود، راه زندگی اش را انتخاب کند، هیچ راهی ندارد جز اینکه به خط امام و راه امام متمسک شود». (24)
رهبر فرزانه انقلاب همچنین می فرمایند: «امام را صریح باید آورد وسط میدان. مواضعش بر علیه استکبار، مواضعش بر علیه ارتجاع، مواضعش بر علیه لیبرال دموکراسی غرب، مواضعش بر علیه منافقان و دورویان را باید صریح گذاشت... مبانی امام، مبانی روشنی بود. این مبانی... در کلمات امام، در بیانات امام، در نامه های امام به خصوص در وصیت نامه امام که کوتاه شده همه آن مواضع است، منعکس است». (25)
حضرت امام خامنه ای در جای دیگری هم می فرمایند: «به نظر من کاری که علی العجاله باید کرد این است که در اتخاذ مواضع انقلابی باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم». (26)
پایبندی به مبانی و ارزش های اساسی و اصیل انقلاب اسلامی، هدف گیری مستمر ارمان ها و همت بلند برای رسیدن به آن، پای بندی به استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور، حساسیت در برابر استکبار جهانی و عدم تبعیت از آمریکا و دیگر دشمنان سرسخت نظام جمهوری اسلامی ایران و تقوای دینی و سیاسی از شاخصه های اصلی انقلابی گری برای بیان صریح مواضع امام خمینی (ره) و امام خامنه ای است. اگر خجالت بکشیم، رودربایستی کنیم و ترس بر وجودمان حاکم شود، هرگز پا به عرصه جهاد کبیر نمی گذاریم و با حضور در میدان تبعیت از کفار و طاغوت و آمریکا، تهی کردن انقلاب از محتوا قطعی است؛ البته این آرزویی است که هرگز دشمنان داخلی و خارجی به آن نمی رسند و ملت فهیم ایران با پیروی از ولایت فقیه، دشمنان را در این عرصه ناکام می گذارد.
1- فروع کافی، جلد 5، صفحه 12
2-المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 6
3- تفسیر سوره حمد، صفحه 122
4- سوره نساء، آیه 100
5- تهذیب نفس و سیر و سلوک از دیگاه امام خمینی، صفحه 204
6- بیانات در دانشگاه امام حسین (ع)، 3 خرداد 1395
7- بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری، 6 خرداد 1395
8- سوره احزاب، آه 1 و 48
9- سوره بقره، آیه 257
10- بیانات در حرم مطهر رضوی، 4 فروردین 1375
11- خطبه های نماز جمعه تهران،1 آذر 1381
12- سوره زمر، آیه 17
13- سوره نحل، آیه 36
14- سوره بقره، آیه 256
15- سوره بقره، آیه 257
16- کمال الدین و تمام النعمه، جلد 1، صفحه 253
17- اصول کافی، جلد 1، صفحه 67
18- سوره لقمان، آیه 13
19- بیانات در دانشگاه امام حسین (ع)، 3 خرداد 1395
20- بیانات در دانشگاه امام حسین (ع)، 3 خرداد 1395
21- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، 18 شهریور 1394
22- بیانات در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان، 10 آبان 1368
23- بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، 12 مرداد 1392
24- بیانات حرم مطهر امام خمینی (ره)، 10 خرداد 1384
25- خطبه های نماز جمعه، 14 خرداد 1389
26- بیانات در در دیدار رئیس جمهور و اعضای دولت، 4 شهریور 1394