این در حالی است که مناسبات بین آل سعود و وهابیت نظیر دوقلوهای به هم چسبیده است و جداسازی آنها مشکل است و هر تلاشی برای کنترل مؤسسات وهابی در عربستان خسارتهای زیادی به خاندان حاکم وارد خواهد کرد و خشم و شورش این مؤسسات پرنفوذ را به دنبال خواهد داشت. وهابیت در عین حال نسبت به هر نوع نوآوری از خود سرسختی نشان میدهد و با این وجود به علت ماهیت جامد و واپسگرای خود امکان استمرار نیز ندارد. فتواها و رفتارها و افکار وهابیت دیگر از سوی مردم قابل پذیرش نیستند، چرا که با علم و زندگی متمدنانه و حتی با انسانیت مغایرت دارد.
وهابیت ریشه اصلی تفکرات بسیاری از گروههای تروریستی است که ترس و وحشت و مرگ را در جامعه به راه انداخته و خونریزیهای زیادی در گوشه و کنار جهان مرتکب شدند، گروههایی که ریشهکنی آنها به مطالبه افکار عمومی جهان تبدیل شده است. حتی متحدان آل سعود نیز دیگر قدرت دفاع از عربستان را ندارند، این در حالی است که عربستان خدمات بزرگی برای آنها انجام داده است. از جمله این خدمات در اعلام جنگ بر ضد اتحاد جماهیر شوروی، کنترل قیمتهای نفت و حتی ایجاد داعش و گروههای شبیه به آن و مشارکت در توطئه بر ضد هر دولت ضد اسرائیلی حتی در آمریکای لاتین است.
طرح نوآوری منسوب به محمد بن سلمان فرزند پادشاه و جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان را نمیتوان یک اقدام جدی به شمار آورد ، بلکه طرحی برای مهار خشم اروپاییها در نتیجه انجام اقدامات تروریستی در اراضی این کشور است. این در حالی است که طبقه میانی جامعه و فارغالتحصیلان دانشگاههای خارجی امکان زندگی زیر پرچم حاکمیت وهابی در سایه فقدان قانون اساسی و احزاب و انتخابات و مجالس قانونگذاری در این کشور و دیگر مؤسسات مدرن دولتی را ندارند. این طبقه فرهنگی در حال حاضر وزنه اقتصادی و فکری خود را توسعه داده و بخشی از عوامل شورش و تمرد در این کشور محاسبه میشود.
شیعیان البته با برخوردهای ویژه در داخل عربستان مواجه هستند، به گونهای که تنها انزوای آنها و جلوگیری از تصدی بسیاری از پستها و خدمات در این کشور برای آنها کافی نیست، بلکه آنها علنا با فتواهای روحانیون ارشد عربستان تکفیر می شوند و از سوی سرویسهای امنیتی و گروه های تکفیری تحت تعقیب و پیگرد قرار می گیرند. نگرانی و خشم آنها به حدی است که از دامنه ترس و وحشت آنها فراتر رفته و آنها تظاهرات های بی سابقهای را در عربستان برگزار کرده اند.
اینها بخشی از تنش های خارجی است که حاکمیت وهابی با آن مواجه است، خطرات این تحرکات در نتیجه سیاستگذاریهای عربستان در کاهش قیمت نفت برای آسیب زدن به رقبای خود از میان دولتهای تولیدکننده نفت نظیر روسیه و ایران و عراق و ونزوئلا افزایش پیدا میکند، این در حالی است که بیشترین هزینه کاهش قیمت نفت را عربستان میپردازد که از بحرانهای اقتصادی رنج می برد و این روند باعث شده قیمت بسیاری از خدمات در این کشور افزایش پیدا کند.
با وجود تمام این مسائل بیشترین خطری که عربستان با آن مواجه است، کینه و نفرتی است که از هر طرف این رژیم را احاطه کرده است. این روند تا جایی است که دولت امارات نیز به ویژه بعد از افزایش خسارتها و تلفات در یمن از حمایت عربستان و کمک به این کشور کنارهگیری کرده است. قطر نیز سیاستهای ویژهای در قبال عربستان داشته و در چندین منطقه با حاکمیت ریاض مشکل دارد. تازهترین تحولات تماس امیر قطر با ایران و تلاش در مسیر عادی سازی روابط با این کشور است. کویت نیز بیش از پیش از کشتی سوراخ عربستان در میان امواج و جنگ ها فاصله گرفته است. چرا که نگران است ترکش های سیاست های ریاض مبنی بر فتنهانگیزی و آتشافروزی در منطقه دامان این کشور را نیز بگیرد.
پادشاهی عمان در سیاستهای خود فاصله زیادی از عربستان دارد و سعی دارد سیاست متوازنی را در پیش بگیرد. این کشور روابط مستحکمی با ایران دارد، به این ترتیب عربستان دوست صمیمی غیر از بحرین برای خود باقی نگذاشته است، آن هم به علت وابستگی بحرین به عربستان در تامین بقای حاکمیت آل خلیفه در برابر انقلاب مردمی است که با ابزارهای مسالمتآمیز خواستار اصلاحات در این کشور هستند، اما با خشونت آمیز ترین روشها از طریق حضور نیروهای سپر جزیره سرکوب میشوند.
تمام دشمنان آل سعود در منطقه
بزرگترین منبع نفرت از عربستان در یمن است که ملت این کشور به صورت روزانه با انواع سلاحها هدف موشک باران قرار میگیرند و جوی خون در این کشور به راه افتاده است. عربستان هیچ منطقه را در یمن بدون موشک باران رها نکرده و مدارس و بیمارستانها و بازارها و مسیرهای تردد مردم و خانهها و حتی مهدکودکها را نیز موشک باران کرده است.
محمد بن سلمان تصور میکرد که جنگ در یمن یک تفریح بیش نیست ، چرا که ارتش یمن تسلیحات اندکی دارد، اما عربستان سعودی در زمینه واردات سلاح در جهان اول است. اما ناگهان با اراده ملت یمن و پایداری و مهارت مبارزان یمنی مواجه شد. به همین علت عربستان با وجود اجیر کردن ارتشها و مزدوران از قارههای مختلف جهان، خسارتهای زیادی را همه روزه متحمل میشود، به ویژه اینکه جنگ در شرایط کنونی به داخل اراضی عربستان منتقل شده است.
عراق بیشترین احتمال برخورد با عربستان را دارد، عربستان تنها به حمایت از تروریستهای داعشی در این کشور بسنده نکرده است، تروریستهایی که باعث تخریب و ویرانی و کشتار و نابودی و انفجار در عراق شده اند و بزرگترین جنایتها را در تاریخ معاصر بر ضد ساکنان عراق انجام دادهاند، بلکه ریاض در امور داخلی این کشور نیز دخالت کرده و به دنبال ایجاد فتنه مذهبی در آن است. اقدامی که باعث بحران دیپلماتیک روزافزون بین دو طرف شده است. عراقی ها مصیبتهای جنایتهای داعش را متحمل میشوند. عربستان کشوری ضعیف و وابسته و تجزیه شده از عراق می خواهد و در سایه ادامه سیاستهای سعودی در جنایت بر ضد ملت عراق به نظر میرسد که درگیری بین دو طرف قطعی باشد.
اردن نیز همچنان نسبت به قرار گرفتن در رکاب عربستان مطمئن نیست، عمان از ماجراجوییهایی که باید در آینده هزینه آنها را بپردازد، احساس خطر میکند. این ماجراجوییها ممکن است همراه با توسعه گروههای تروریستی در داخل این کشور و مداخله در جنگ سوریه و عراق به وجود آید.
مشکلات مصر و عربستان نیز کم کم خود را نشان میدهد، این در حالی است که مقامات مصری همچنان تلاش میکنند برای استمرار کمکهای اقتصادی، عربستان را راضی نگه دارند. اما به نظر میرسد مطالبات سعودیها از مصر مافوق قدرت تحمل آنها است و به امنیت داخلی آنها آسیب میزند. مصر میخواهد در باتلاقی که عربستان گرفتار شده ، به ویژه در جنگ سوریه گیر نکند، چرا که این موضوع با امنیت و منافع مصر در تعارض است. به همین علت است که عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور مصر طرح خود برای حل بحران سوریه را ارائه کرده که تقریباً با دیدگاههای روسیه و ایران در قبال این بحران تطابق دارد. وی در طرح خود خواستار حل و فصل بحران از طریق حفظ وحدت اراضی و موسساتی سوریه و مبارزه با تروریسم و انجام گفتوگو بین طرفهای سوری شده است. البته اجرای این طرح تنها عامل خشم عربستان سعودی از قاهره نیست، بلکه شیخ الازهر نقش برجستهای در برپایی کنفرانس گروزنی داشت که وهابیت را جزو مذاهب فقهی اهل تسنن به شمار نیاورد. این موضوع خشم عربستان را به دنبال داشته و تهدیدات زیادی مطرح شد که منحصر به الازهر و شیخ آن نبود.
ایران اصلیترین کشوری است که از سوی عربستان هدف قرار گرفته است. این موضوع را انور عشقی رئیس سابق سرویسهای اطلاعاتی عربستان به صراحت مطرح کرده و خواستار براندازی دولت ایران از طریق میزبانی از برپایی کنفرانس گروه تروریستی مجاهدین خلق[منافقین] شده است. مفتی عربستان نیز تمامی ایرانیها را تکفیر کرده و آنها را مجوس می خواند. این دشمنی طبعا به سوریه نیز تعلق می گیرد که صدها هزار قربانی در نتیجه تروریسم مورد حمایت عربستان در این کشور ایجاد شده است. تروریسمی که شهرها و زیرساختهای سوریه را تخریب کرده و اقتصاد آن با خسارتهای غیر قابل شمارشی مواجه شده است. عربستان همچنین حزبالله لبنان را در صدر دشمنان خود قرار داده و اموال زیادی را برای آسیب رساندن به ویژه حزبالله به عناصر و متحدان آن هزینه کرده است. این کشور فشارهای زیادی را به اعضای اتحادیه عرب وارد کرد تا این حزب را در لیست گروههای تروریستی خود قرار دهند.
به این ترتیب تنفر از عربستان در اطراف این کشور موج میزند و این رویکرد در هر لحظه قابل انفجار بوده یا لااقل میتواند فضای تلاش برای آسیب زدن به عربستان را تغذیه کند. در نتیجه این شرایط است که عربستان همواره ممکن است به عرصهای برای درگیریهای خشن و چند وجهی تبدیل شود که در نتیجه صرف دلارهای نفتی در تخریب و ویرانی و فتنه انگیزی در کشورهای دیگر پدید آمده است. موج نفرت از عربستان که در اطراف این کشور شدت زیادی دارد ، در هر لحظه قابلیت انفجار را دارد و منتظر یک برخورد یا بحران است تا این کشور را به تلی از خاکستر تبدیل کند.
پرونده 11 سپتامبر و اتمام تاریخ مصرف آل سعود
ترس و وحشت زیادی در نتیجه صدور مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا در هفته گذشته دامنگیر حاکمیت آل سعود شد، مصوبهای که طرح صادر شده از سوی مجلس سنا را تایید کرد و حق فرجام خواهی دولتها و شخصیتهای مرتبط با حوادث 11 سپتامبر بر ضد عربستان را به رسمیت شمرد. این در حالی است که اخیراً ابعاد مخفیانه گزارش آمریکا در رابطه با این عملیات منتشر شده است، ابعادی که نشان دهنده دست داشتن مقامات سعودی با عاملان این جنایت تروریستی است. گرچه باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا این طرح را وتو کرده، اما در نتیجه این وتو طرح مذکور بار دیگر در مجلس نمایندگان مطرح شد و نمایندگان به آن رأی دادند. به این ترتیب آمریکا میتواند بر روی 750 میلیارد دلار از اموال عربستان در این کشور دست بگذارد، اموالی که تنها شامل غرامت 3000 قربانی حادثه 11 سپتامبر نیست ، بلکه چندین برابر این تعداد زخمی و کسانی که خسارت های اقتصادی و روانی دیده اند را نیز شامل می شود.
زمان این مصوبه آمریکایی ترس و وحشت را در میان خاندان حاکم عربستان ایجاد کرده است، چرا بعد از این سالها، پس از سالروز حوادث 11 سپتامبر این پرونده علنی شد و در پی آن چنین قانونی صادر شد؟ قانونی که هجمه بین المللی گستردهای در محکومیت عربستان ایجاد کرده و این کشور را به دست داشتن در انفجارها و جنگ های تکفیری ها در نقاط مختلف متهم کرد. آیا این به معنای آن است که پایان کار عربستان نزدیک شده است؟ آیا آمریکا و متحدانش برای رسیدن به میراث این کشور در کمین عربستان بر آمده اند؟ این در حالی است که آمریکا آمادگی خود را برای بردن بیشترین سهم از ثروتهای آل سعود اعلام کرده است.