آیتالله سیدمحمد قائم مقامی، کارشناس و سخنران دینی، در همین رابطه به بررسی قیام امام(ع) از منظر عرفانی پرداخته و آن را از منظر آیات و با توجه به شرایط جهان اسلام در آن هنگام مورد بررسی قرار داده است. به اعتقاد این کارشناس دینی، قیام امام حسین(ع) پاسخی به رفتار جریان طاغوت به منظور حذف ثقل اکبر(قرآن و دین) بود. وی بر این باور است که هرچند امام(ع) از شهادت خویش در این مسیر آگاه بود، اما این راه را بنا بر اختیار انتخاب کرد نه جبر و همین ارزش کار قیام را بالاتر میبرد. آیتالله قائم مقامی در توضیح و تشریح بیشتر این موضوع گفت: قیام امام حسین(ع) را میتوان از منظرهای مختلفی مورد بحث و بررسی قرار داد، حقیقت و مطلبی وجود ندارد که با این واقعه عظیم بیارتباط باشد. یکی از اهداف بزرگ قیام امام حسین(ع)، انکشاف وجه خداوند برای جهان است.
او ادامه داد: هدف همه انبیا و اولیا(ع) این بوده که وجه الله را برای بشر منکشف کنند؛ منظور از «وجه الله» ذات خداوند متناسب با ظرفیت موجودات و ممکنات بدون تحریف است؛ یعنی درک جلوه خداوند بدون تحریف، حاصل شود. مقصود از نهضت انبیا(ع) ایجاد چنین فرصتی بوده است. در مقابل این جریان، جریان ملحدانه و طاغوتی است که وجه الله را میپوشاند و سعی دارد که آن را تحریف کند؛ به اعتقاد این گروه، خدا و دین میتواند باشد، اما تحریف شده. این دو خط وقتی به اسلام و آخرین دین که کاملترین دین هم هست، میرسند، تقابل کامل خود را نشان میدهند.
آیتالله قائم مقامی یادآور شد: جریان طاغوتی و نفسانی بعد از پیغمبر اکرم(ص) غلبه میکند و موفق میشود که ادامه سیر اسلام را از طریق قصد امامت و ولایت منحرف کند تا به نیت نهایی خود که همان پوشاندن مجدد وجه الله برای بشر است، برسد. با رسالت پیامبر اکرم(ص) وجهالله برای بشر نمودار و مردم با حقیقت نورانی آشنا شدند، اما پس از آن به دلیل این خیانت و انحرافی که صورت پذیرفت، وجه الله دوباره مخفی شد. اگر حقیقتی ظاهر شود و بعد این حقیقت حفظ نشود، حالت عکس آن شدید خواهد شد و این یک قاعده است. یعنی اگر معرفتی برای بشر آمده باشد و در عین حال حفظ نشود، این معرفت تبدیل به ضد معرفت خواهد شد؛ نور جای خود را به ظلمت و تاریکی میدهد.
آیتالله قائم مقامی افزود: بعد از جریان عظیم و معرفتآفرین اسلام که تجلی وجه الله صورت گرفت، با ایجاد جریان انحرافی و اعراض به امامت، شاهد حالت عکس در جهان اسلام هستیم؛ حالت ضد معرفت، کوری درونی و جهالت مضاعف. جهالتی که به لحاظ ظاهر پشتوانه دینی دارد، اما در عین بیدینی قرار دارد. در این زمان جهان اسلام گرفتار ظلمت سرشاری است که مصداق بارز تعبیر قرآن کریم بود: «ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا». در این هنگام این ظلمات باید شکسته میشد تا نور اسلام باقی بماند.
این کارشناس دینی گفت: ما معتقدیم که شهادت امام حسین(ع) در این جهت قرار گرفت و اثر فوقالعاده و شگفتآوری داشت. با این قیام جریان ظلمتشکنی شروع میشود. قیام امام حسین(ع) نورآفرینی و بصیرتآفرینی مجدد بود. نقش امام(ع) این بود که با این قیام بازگشت مجدد بصیرت و نور به دنیا را فراهم کرد؛ اما این قیام تفاوت دیگری نیز با دیگر اقدامات انجام شده در جهان اسلام دارد و آن این است که خاصیت قیام کربلا این است که اگر کسی از این طریق هدایت شود، دیگر منحرف نخواهد شد. این نکته مهم و یکی از اسرار بزرگ شهادت امام حسین(ع) است. اگر کسی کوچکترین تماسی با این واقعه داشته باشد که به واسطه آن بصیرت بیابد، دیگر بازگشت ندارد.
آیتالله قائم مقامی با بیان اینکه واقعه عاشورا ادامه کار نبی مکرم اسلام(ص) است، افزود: جریان عصمت و طهارت(ع) در دو مرحله به صحنه آمد؛ یک قبل از قیام امام حسین(ع) که این مرحله تأسیس دین است و بعد که این دین تأسیس شده به سمت خاموشی رفت، مسئولیت ائمه معصومین(ع) در قیام امام حسین(ع) خلاصه شد تا نور خداوند دوباره به جهان بازگردد. یکی از حکمتهای بزرگ شهادت امام حسین(ع) ایجاد رقت قلب، انکشاف وجه الله برای بشر و بصیرتی که رو به تزاید میرود، بود. ماهیت بصیرت ایجاد شده از قیام کربلا این است که این بصیرت کم نمیشود بلکه بیشتر میشود؛ به همین دلیل بعد از قیام کربلا تا به امروز اقبال به امام حسین(ع)، دین و ائمه اطهار(ع) بیشتر شده و شدت یافته است. راهپیماییهای اربعین نمونهای از این تزاید است، در دورهای تنها دو هزار نفر به زیارت امام(ع) میرفتند، اما امروزه میبینیم که این جمعیت میلیونی است.
وی با بیان اینکه یکی از دلایل قیام امام حسین(ع) و حرکت به سمت مقتل، فرمان پیامبر اکرم(ص) بوده و این از قطعیات است، یادآور شد: امام حسین(ع) بعد از آنکه از ایشان به اجبار بیعت میخواهند، به مدینه النبی میروند و از پیامبر اکرم(ص) استعانت میطلبند، در این زمان برای امام(ع) اکتشافی صورت میگیرد و این مسلم است که نه تنها پیامبر اکرم(ص) برای این خروج اظهار رضایت میکنند، بلکه حتی گفته شده که ایشان به امام(ع) امر به خروج میکنند. این یکی از ادله بسیار بزرگ برای قیام امام حسین(ع) است و معنای جبر هم ندارد، بلکه این با اختیار امام(ع) صورت گرفته؛ هرچند تمام ذرات وجود مبارک امام حسین(ع) خواهان اطاعت از نبی مکرم اسلام(ص) و خداوند است.
این کارشناس دینی با بیان اینکه قیام امام حسین(ع) در مقابله با جریان انحرافی در جهان اسلام صورت گرفت، گفت: دلیل عقلی این قیام نیز در این بود که در زمان قیام، جریان طاغوتی و انحرافی بعد از اینکه عترت را کنار گذاشته و در مسند حاکمیت اسلامی نشسته، میخواهد از ظاهر اسلام هم خارج شود و بگوید که حتی به ظاهر اسلام هم نیاز ندارد. شرایط به گونهای بود که اگر این قیام صورت نمیپذیرفت، حاکمیت رسماً اعلام میکرد که به اسلام نیاز ندارد و به جاهلیت بازمیگشت. این مقطع، مرحله خاص و استثنایی بوده که نه قبل از امام حسین(ع) وجود داشت و نه پس از ایشان ایجاد شده است. این جریان در دوران حیات پیامبر(ص) به اجبار اعلام میکند که همراه پیامبر(ص) است، اما این جریان در دوران یزید احساس میکند که باید از ظاهر اسلام هم بیرون بیاید. به دیگر عبارت؛ جریان شیطانی در قدم اول بین ثقل اکبر و اصغر جدایی میاندازد و ثقل اکبر را میپذیرد و ثقل اصغر را کنار میزند و در قدم دوم؛ سعی دارد که ثقل اکبر(قرآن و کعبه) را هم کنار بزند. قیام امام حسین(ع) برای جلوگیری از این امر بود. اینجاست که امام(ع) احساس میکند که باید قیامی صورت گیرد. از این جهت قیام امام(ع) اختیاری عاشقانه بوده و نه قیامی از سر جبر.