سرویس جنگ نرم مشرق- اعزام ناوها و ناوگروههای جنگی ایران به آبهای بینالمللی از سالها پیش انجام میشده و طی این سالها به طور خاص آمریکاییها را نگران کرده است. در آخرین مورد از حضور بینالمللی ناوهای جنگی کشورمان، 14 مهرماه سال جاری ناوگروه 44 نیروی دریایی ارتش متشکل از ناوشکن رزمی الوند و ناو پشتیبانی بوشهر[1] راهی آبهای آزاد خلیج عدن و تنگه فوقالعاده مهم بابالمندب در جنوب یمن شد تا امنیت عبور و مرور کشتیهای مختلف تجاری از این منطقه را تأمین و منافع ملی کشورمان دفاع کند.
خبر اعزام این ناوگروه، کموبیش همزمان با خبر حمله آمریکا به مواضع دفاعی انصارالله در یمن (به بهانه حملات ناموفق به کشتیهای جنگی این کشور از سواحل تحت کنترل یمنیها)، رسماً منتشر شد و برخی کارشناسان، استقرار ناوهای ایرانی را تلاشی در جهت مقابله با هرگونه ماجراجویی نظامی واشینگتن در ابعاد گستردهتر تفسیر کردهاند[2]. البته ایران از سالها پیش مسئولیت تأمین امنیت این منطقه حساس را، به خصوص در مقابل حملات دزدان دریایی خلیج عدن، به عهده دارد[3] و اعزام ناوگروه به این خلیج برای اولین یا آخرین بار نبوده است.
صرفنظر از اینکه آیا اعزام ناوگروه ایرانی پاسخ به اولین حملات رسمی آمریکا علیه انصارالله بوده یا نه، این یک واقعیت است که حضور نیروی دریایی ایران در منطقه طی سالهای اخیر بسیار پررنگ شده و حتی چنانکه در مواردی مانند دستگیری ملوانان آمریکایی در اواخر دیماه سال 94 دیدیم، نظامیان آمریکایی را نیز به چالش کشیده است.
کارشناسان آمریکایی گزارشها و تحلیلهای متعددی را با موضوع توازن قوا در خاورمیانه و خلیج فارس ارائه دادهاند که بخش مهمی از این تحلیلها به موضوع حضور نظامی ایران در منطقه میپردازد. یکی از این تحلیلهای مفصل را اخیراً اندیشکده مطرح «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل» آمریکا ارائه داده است.
«آنتونی کوردزمن» کارشناس شناختهشده آمریکایی در زمینه خاورمیانه و «عبدالله توکان» کارشناس مسائل جهان عرب در گزارشی تحت عنوان «ایران و توازن نظامی خلیج [فارس]» طی چند ده هزار کلمه، به طور مشروح نقش و توان نظامی ایران را در منطقه خاورمیانه و به خصوص خلیج فارس بررسی میکنند. آنچه پیش از خواندن این گزارش باید بدانید اینکه طبق قاعده ادبیات اندیشکدههای آمریکایی، هر جا کلماتی مانند «تهدید» درباره ایران استفاده شده، میتوان آن را «توان نظامی بالا» خواند. مشرق در اینجا خلاصهای از گزارش اندیشکده «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل» را در اختیار مخاطبان محترم قرار میدهد.
برتری نظامی ایران بهرغم حمایتهای گسترده غرب از اعراب
نویسندگان گزارش به نقاط قوت متعدد ایران اعتراف میکنند؛ هرچند آنها را با عبارتهایی مانند «تهدید» توصیف مینمایند. در همین راستا، گزارش مذکور، نیروی انسانی نظامی را یکی از نقطههای قوت کلیدی ایران و عامل برتری کشورمان نسبت به کشورهای عربی خلیج فارس میداند. همچنین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نیز ترکیبی از قدرت متقارن و نامتقارن میداند که «قدرتی دائماً در حال ظهور» و نقش آن در منطقه خلیج فارس و توسعه موشکهای بالستیک و کروز بسیار مهم است.
کوردزمن و توکان مینویسند که سپاه پاسداران ایران از طیفی از نیروهای زمینی-هوایی-دریایی برخوردار است و در کنار آنها نیروی قدس را برای حمایت از نیروهای خارجی و بسیج را برای دفاع عمیق و امنیت داخلی تحت کنترل دارد. گزارش سپس ادامه میدهد که سپاه پاسداران کنترل موشکهای بالستیک کوتاهبرد و میانبرد، و پهپادها، پهپادهای مسلح و موشکهای کروز دوربرد ایران را به دست دارد. نویسندگان گزارش سپس آمارهای مفصلی درباره آنچه تصور میکنند ظرفیتهای سپاه پاسداران است ارائه میدهند.
نویسندگان گزارش در تشریح برتری ایران نسبت به کشورهای عربی خلیج فارس مینویسند: «سپاه پاسداران ایران، نیروی انسانی و [ظرفیت] کمیتیای فوق [کشورهای عربی] دارد و از نیروهای پرشمار توپخانهای بهرهمند است.» با این وجود، اینها تمام نقاط قوت ایران در مقابل کشورهای عربی نیستند. جدولها و نمودارهایی که در ادامه گزارش آمده، نقاط قوت بیشماری را برای ایران برمیشمارد که در بسیاری از آنها ظرفیتهای نظامی ایران حتی از مجموع ظرفیتهای نظامی اعضای شورای همکاری خلیج فارس نیز با فاصله زیادی، بیشتر است.
اذعان به نقاط قوت و پیشرفت ایران و اعتراف به نقش مخرب آمریکا در منطقه
اندیشکده «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل» در گزارش خود ابتدا به تغییر و تحول در توازن نظامی در منطقه خلیج فارس میپردازد و اعتراف میکند یکی از عوامل تأثیرگذار بر تغییر این توازن، «ظرفیتهای دائماً در حال بهبود ایران در نبرد نامتقارن، ... گسترش ظرفیت این کشور برای تهدید عبور و مرور دریایی درون و نزدیک خلیج [فارس]، و ایجاد تهدید با موشکهای بالستیک و کروز علیه همسایههای عربش» است.
گزارش مذکور بنا به عادت اندیشکدههای آمریکایی تلاش کرده تا ضمن ارائه کدهای خاص، قدرت نظامی ایران را کوچکنمایی کند. با این حال، سراسر گزارش مملو است از اعتراف نویسندگان آن به پیشرفتهای ایران در حوزههای نظامی و موشکی و بسیاری از حوزههای دیگر. «مطالعه و ارزیابی قوی از مواضع غربی و خارجی»، «توانایی بستن خلیج [فارس]» و «ارتقای دائم ظرفیتهای نامتقارن» از جمله نقاط قوتی هستند که نویسندگان گزارش در بخشی تحت عنوان «حرف مقابل عمل» برای ایران برمیشمارند. اما این پایان کار نیست.
«مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل» در بخش دیگری به نام «نقاط مثبت اصلی برای ایران» در توصیف فوایدی که تغییر توازن در خلیج فارس برای ایران داشته است، به شکلی عجیب ادعا میکند «آمریکا، «متحد مخفی» ایران است» و سپس «حمله به عراق و پیامدهای آن، به هم ریختن سوریه از ابتدا، «خط قرمز» نامشخص و منعطف هستهای، تلاشهای لنگان در افغانستان، و از دست دادن اعتماد متحدان در مصر» را از جمله اقدامات آمریکا میداند که به سود ایران تمام شده است.
گزارش سپس با نقض ادعاهای قبلی خود درباره اینکه پیشرفتهای نظامی در ایران بزرگنمایی میشود و مدرنیزهسازی نظامی هم صرفاً ادعایی از سوی تهران است، «پیشرفتهای موشکی و هستهای»، «پیشرفتهای واقعی در زمینه مدرنیزهسازی، انطباق [نظامی با دنیای مدرن] و واردات انتخابی [نه محدود و اجباری]»، «یکپارچهسازی نیروهای عادی و انقلابی»، و همینطور «بازسازی بسیج و نیروهای امنیتی داخلی» را پیشرفتهای ایران در عرصه توازن نظامی منطقهای میداند.
جالب اینجاست که نویسندگان گزارش اعتراف میکنند بیثباتی در لبنان، عراق، و افغانستان، و افزایش تنشها میان شیعه و سنی، به ضرر ایران است. همچنین قائل به این هستند که ایران سلاحهای هستهای یا کشتار جمعی ندارد، و البته این را نقطه ضعفی برای تهران میدانند. کوردزمن و توکان، به علاوه، «بیثباتی در یمن و جمعیتهای شیعه در بحرین، عربستان و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس]» را نیز نقاط منفی برای ایران میداند. همه اینها نشان میدهد بر خلاف ادعای سیاستمداران آمریکایی، منشأ این ناآرامیها در منطقه نمیتواند ایران باشد.
نقاط ضعف کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس
نویسندگان گزارش از سوی دیگر، به طور مفصل درباره حمایتهای غربیها از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس توضیح میدهند و همچنین هزینههای نظامی کشورهای عربی به خصوص عربستان را با بودجه نظامی ایران مقایسه میکنند. کوردزمن و توکان سپس نتیجه میگیرند که از این منظر، کشورهای عربی و اعضای شورای همکاری خلیج فارس با ایران حتی قابلمقایسه هم نیستند. با این حال، عوامل دیگری هم از نظر نویسندگان گزارش روی قدرت نظامی کشورهای حوزه خلیج فارس تأثیر میگذارند.
«مرکز
مطالعات استراتژیک و بینالملل» ضمن اعتراف به دهها قرارداد نظامی آمریکا با
کشورهای عربی خلیج فارس و کمکهای نظامی به این کشورها، در بخشی با عنوان جالب «تهدید
شورای همکاری خلیج [فارس] برای شورای همکاری خلیج [فارس]» توضیح میدهد که
عواملی مانند «ناتوانی در تشکیل ساختار مؤثر برای فرماندهی، برنامهریزی نیروها،
حمایت پدافندی، و درگیری در ظاهرسازی و لفاظی بسیار بیش از اندازه»، «عدم وحدت
ملی، استفاده از تأسیسات مشترک، وابستگی واقعی به آمریکا»، «تمرکز ضعیف بر مأموریت،
همراه با محدودیت [و نقص] در هماهنگی»، «انطباق ضعیف با نبردهای نامتقارن/چریکی»،
«عدم یکپارچگی، استانداردسازی، و همکاریهای عملیاتی»، «مشکلات در آموزشها و
مانورهای مقیاس بزرگ»، «مشکلات در همکاری مشترک»، و «عدم گسترش متوازن نیروها: عدم
کیفیت و ثبات نیروی انسانی» را از جمله واقعیتهایی میداند که توان نظامی کشورهای
عربی منطقه خلیج فارس را تضعیف میکند.
عوامل محتمل تأثیرگذار بر آینده منطقه
گزارش اندیشکده «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل» از جمله عوامل احتمالی تأثیرگذار بر آینده خلیج فارس را دسترسی کشورها از جمله ایران به «موشکهای فوقالعاده دقیق»، «قیام جدی (به خصوص توسط شیعیان) در عربستان و بحرین»، «تنش میان آمریکا و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] (و مصر یا اردن)»، «کاهش بیش از حد تعداد یا بروز بحران در بودجه نظامی نیروهای آمریکایی» میداند.
این گزارش همچنین «دسترسی ایران به مدرنترین تسلیحات روسی و چینی: جنگندههای پیشرفته، اس300/اس400 و غیره»، «پیروزی یا شکست اسد در جنگ داخلی»، «قطبی شدن آشکار عراق»، «شورشهای سیاسی یا تقابل جدی بر سر قدرت در ایران»، «درگیری جدید میان اعراب و اسرائیل» و «تشکیل واقعی محور ایران-عراق-سوریه-حزبالله» را بخشی دیگر از عواملی معرفی میکند که میتوانند آینده و توازن قوا در خلیج فارس را تحتالشعاع قرار دهند.
گزارش 200 صفحهای اندیشکده آمریکایی
همین حضور قدرتمند ایران در منطقه و به خصوص آبهای استراتژیک خاورمیانه، چنانکه گفته شد موجب شده تا تحلیلگران آمریکایی نظریات و گزارشهای متعددی درباره توازن در خلیج فارس ارائه دهند. گزارش فوق در 14 فصل و حدود 200 صفحه نوشته شده و به موضوعات مختلفی میپردازد.
سرفصلهای این گزارش عبارتند از: «توازن در حال تغییر در خلیج [فارس]»، «تهدید ایران: ترکیبی نامشخص از [نقاط] مثبت و منفی»، «نقص مخارج نظامی»، «نقص نوسازی»، «آمریکا و نیروهای متحد خارجی: دیگر نیروهای مؤثر بر توازن منطقه»، «مقایسه نیروی انسانی نظامی»، «چالش جنگ نامتقارن: ارعاب، بازدارندگی و اقدام به جنگ از جانب ایران و بازیگران غیردولتی»، «توازن زمینی در خلیج [فارس]»، «توازن هوایی در خلیج [فارس]»، «توازن دریایی در خلیج [فارس]»، «بستن خلیج [فارس]: تهدید دریایی-موشکی-هوایی ایران برای عبور و مرور دریایی»، «نیروها و تهدیدهای موشکی»، «جنگهای موشکی و پدافند موشکی»، و «تهدیدهای نامشخص هستهای و سلاحهای کشتار جمعی».