در حالی روحانی دانش آشتیانی، صالحیامیری و سلطانیفر را به مجلس معرفی کرده است که هر سه نفر آنان در مجلس نهم نتوانستند اعتماد نمایندگان مجلس را بدست آورند که اصلی ترین دلیل این عدم اعتماد خاطر همراهی با فتنه سبز و فقدان برخی صلاحیت های دیگر در این گزینه ها بود.
فخرالدین دانش آشتیانی: وی بعد از آنکه فرجی دانا در مجلس استضاح شد در ۲۰ آبان ۱۳۹۳ احمدی دانش آشتیانی را برای تصدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به مجلس معرفی شد. جلسه بررسی صلاحیت وی در مجلس، سه شنبه ۲۷ آبان برگزار شد اما وی با کسب ۷۰ رأی موافق، ۱۷۱ رأی مخالف و و ۱۶ رأی ممتنع نتوانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد. فتنه ۸۸ یکی از دلایل اصلی نمایندگان مجلس برای عدم رای اعتماد به دانش آشتیانی بود.
علیرضا زاکانی مهمترین مخالف دانشآشتیانی در جلسه بررسی صلاحیتش بود. وی در علت مخالفت خود با آشتیانی گفته بود: دانش آشتیانی از گردانندگان فتنه ۸۸ بوده و تا امروز هم نیش قلم و بیان وی ادامه دارد.
نماینده سابق مردم تهران ادامه داد: آقای دانشآشتیانی به مدت ۲۰ سال مدیرعامل مدارس مفید بوده است. تهران ۳هزار مدرسه دارد تنها مدرسهای که مدیر آن در زمان فتنه دستگیر شد مدیر مدرسه مفید بود و تنها مدرسهای هم که روز قدس از مدرسه راهپیمایی به راه انداخت تا شعار نه غزه نه لبنان را سر دهند مدرسه مفید به مسئولیت و مدیریت آقای دانشآشتیانی بود.
قاسم جعفری نماینده مردم بجنورد و سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس نیز در همان جلسه و در مخالفت با وزیر پیشنهادی علوم گفته بود: ای کاش اصولگرا و اصلاحطلب نبود و همه حقطلب میشدیم اما چه شده است که تصادفا همه گزینه های رئیس جمهور برای وزارت علوم از یک گروه آن هم از طیف آقای مصطفی معین و مجموعه وی معرفی میشوند. آیا این تصادفی است؟
مسعود سلطانی فر: این کارشناس ارشد علوم سیاسی و عضو حزب اعتمادملی اولین گزینه دولت یازدهم برای وزارت ورزش و جوانان بود که با ۱۱۷ رای موافق، ۱۴۸ رأی مخالف و ۱۸ رأی ممتنع موفق به کسب رای اعتماد از مجلس نهم نشد و پس از استعفای محمدعلی نجفی از ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، روحانی سلطانی فر را به این سمت منصوب کرد.
سید رضا صالحیامیری: پس از این که مسعود سلطانی فر، وزیر پیشنهادی روحانی برای تصدی وزارت ورزش نتوانست رأی اعتماد نمایندگان مجلس را کسب نماید؛ در تاریخ ۲۶ مرداد سال ۱۳۹۲، روحانی طی حکمی سید رضا صالحی امیری را به عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان منصوب کرد. تا اینکه در ۲۷ مهرماه در نامه به علی لاریجانی وی را به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و امور جوانان معرفی کرد. اما در جلسه بررسی صلاحیت وی در ۵ آبان ۹۲ بعد از استماع نظرات موافقان و مخالفان و نیز دفاعیات وزیر پیشنهادی، نمایندگان مجلس نهم به رضا صالحی امیری وزیر پیشنهادی دولت برای تصدی وزارت ورزش و امور جوانان رأی اعتماد ندادند و صالحی امیری از مجموع ۲۶۱ رأی مأخوذه نمایندگان، با ۱۰۷ رأی موافق و ۱۴۱ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع موفق نشد رأی اعتماد مجلس را به دست آورد و از راهیابی به کابینه یازدهم بازماند.
در جلسه جنجالی بررسی صلاحیت صالحی امیری در مجلس، الیاس نادران به عنوان یکی از نمایندگان مخالف وی گفته بود: لازم است بدانید آقای صالحی در هر دورهای به فراخور مدیری که داشتند چرخش کردند. از جناب آقای ریشهری تا مدیریت راست بر وزارت و از سال ۷۶ که اصلاحطلب میشوند و تا سال ۸۸ که در ستاد آقای موسوی حضور پیدا میکنند و بعد از آن خود را نماینده نظام عنوان میکنند و میگویند من از طرف نظام ماموریت داشتم و گزارشها را میفرستادم!
بارزترین وجه مشترک هر سه گزینه معرفی شده روحانی عدم جلب اعتماد نمایندگان ملت در مجلس است، آنهم نه در سالهای دور که در همین ۲-۳ سال اخیر. جالبتر آنکه عمده این گزینه ها هربار که با عدم رای اعتماد بهارستان نشین ها مواجه شده اند، بلافاصله در سمت مهم دیگری در دولت بکار گرفته شده اند؛ سلطانی فر جایگزین نجفی شده است در میراث فرهنگی و صالحی امیری سرپرست ورزش و جوانان در پی ناکامی سلطانی فر.
بنظر می رسد معرفی سه گزینه ای که در گذشته نتوانستند رای نمایندگان ملت
را بدست آورند بیانگر آن است که دولت اولویت های مردم و نمایندگانشان
چندان برایش مهم نیست. اصرار دولت بر معرفی گزینههایی که اخیرا از
نمایندگان رأی اعتماد نگرفتهاند از سویی نشان از لجبازی و اتلاف وقت دارد
انتقادی که بسیاری از سیاسیون به محمود احمدینژاد داشتند و امروز همان
ویژگی ها در دولت فعلی هم قابل مشاهده است. از طرفی نیز این سوال در افکار
عمومی جامعه شکل می گیرد که آیا روحانی دولتمرد دیگری ندارد که دائما با
نام ها و چهره های تکراری برای تصدی وزارت خانه ها مواجه می شویم. براستی
روحانی که از ابتدای انقلاب تجربه مدیریتی در سطوح مختلف را داشته نتوانسته
فهرستی از مدیران همسو و کارآمد تهیه کند که در مواقع لزوم از آنها بهره
بگیرد و ناچار است عده ای معدود را مدام در مناصب مختلف بچرخاند. آنهم چهره
هایی که پیش از این کارنامه ای نه چندان مناسب از خود برجای گذاشته اند و
در آزمون های مختلف کارنامه قابل قبولی نداشته اند.