به این ترتیب روند تحولات منطقه زیرو رو می شود و به نفع محور سوریه – ایران – حزب الله با حمایت روسیه پیش خواهد رفت و در مقابل باراک اوباما روزهای آخر ریاست جمهوری خود را در حالی به پایان می برد که آزادی موصل را به عنوان پیروزی بزرگ آمریکا در برابر داعش معرفی می کند.
اما اگر این اتفاق نیفتد چه خواهد شد؟ آیا اوضاع پیچیده تر شده و با پیروزی «هیلاری کلینتون» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که پرونده سوریه را در اولویت کاری خود قرار خواهد داد، همه چیز به نقطه صفر باز می گردد؟
واقعیت اظهارات نصرالله در مورد پیروزی چیست؟
از سوی دیگر باید در نظرداشت که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله روز یکشنبه گذشته از «پیروزی» صحبت کرد و گفت: «نشانه های شکست طرح گروه مقابل در حال آشکار شدن است و چیزی به شکست آن نمانده و در انتظار پیروزی واقعی هستیم.
سید حسن نصرالله این حرف را در صورتی می تواند مطرح کند که متحد سوری او در راس قدرت بماند و متحد لبنانی هم به قدرت برسد.
اظهارات سید حسن نصرالله با سخنان ریچارد مورفی سفیر سابق آمریکا در سوریه و عربستان کاملا تطابق دارد زیرا وی در گفت وگو با روزنامه الاخبار گفت « بشار اسد در آستانه ترک قدرت نیست، بعضی ها می گویند پیش از شروع هرگونه آشتی، اسد باید برود اما فکر می کنم واشنگتن موضع خود را تغییر داده است و می گوید این اتفاق نخواهد افتاد و باید مذاکرات شروع شود، مذاکره ای که ممکن است در آن، بشار اسد به عنوان رئیس جمهوری مرحله انتقالی پذیرفته شود.
مورفی همان حرفی را به زبان آورد که خیلی ها این روزها آن را در سر دارند و به آن فکر می کنند و در مقابل، بعضی ها به جایی رسیده اند که حرف از احتمال ترور بشار اسد می زنند. (مراجعه به نشریه فارین پالیسی).
اظهارات سید حسن نصرالله و مورفی با اظهارات ناگهانی « دییمتری پسکوف» سخنگوی کاخ کرملین نیز همسویی دارد به این معنی که وی گفت: ورود نظامی روسیه به سوریه با هدف آزاد سازی این کشور از اشغال تروریست ها و باقی ماندن بشار اسد صورت گرفته است.
اظهارات او به مثابه تحول مهمی در موضع روسیه است، چرا که روسیه پیش از این حرفی درباره شخص بشار اسد نمی زد.
در مورداروپا نیز سفر وزیر خارجه چک به دمشق نوعی پیشرفت در زمینه برقراری روابط غربی ها با سوریه به شمار می آید به ویژه اینکه بر اساس اطلاعات دقیق به دست آمده از اتحادیه اروپا، این سفر بعد از هماهنگی کامل با «فدریکا موگرینی» وزیر خارجه اتحادیه اروپا صورت گرفته است.
از نظر مواضع عربی نیز باید گفت که رای مثبت مصر به طرح روسیه در شورای امنیت و نیز اعلام رسمی سفر ژنرال «علی المملوک» رئیس دفتر امنیت ملی سوریه به قاهره و سپس انتشار مقاله »ریاض سنیح » سفیر سوریه در مصر در روزنامه الاهرام با عنوان «مصر و سوریه: پیام حقانیت برای بشریت» نشان از این دارد که موضع مصر در قبال دمشق در حال تغییر است ولو اینکه از برخی خط قرمزهای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس تجاوز کند.
دقت در اظهارات اخیر «سعد حریری» رئیس حزب جریان المستقبل در مراسم اعلام حمایت از ژنرال عون حاکی از تمایل او به کنار ماندن لبنان از بحران سوریه است به اضافه اینهک اظهارات او نشان میدهد او برای ارتباط مجدد با سوریه مقدمه چینی هایی می کند.
حریری در این سخنرانی گفت: «اگر بحران سوریه تمام شود و مردم سوریه بر سر
نظام ، کشور و حکومتشان به توافق برسند ما روابط عادی خود را با این کشور
از سرخواهیم گرفت.
حال باید پرسید، اگر سوری ها بر سر باقی ماندن بشار اسد در قدرت به توافق برسند، چه خواهد شد؟ در مورد موانع چه؟
طرفداری آمریکا از نقش ترکیه در عراق و سوریه
در شرایطی که فضای مثبت منطقه، نوعی امید را در دل ها زنده می کند و در زمانی که ارتش سوریه تجهیزات فراوانی به جبهه حلب فرستاده و حزب الله با حمایت هوایی گسترده روسیه در کنار ارتش حضور دارد، «اشتون کارتر» وزیر دفاع آمریکا به صحنه آمده و از قطعی بودن نقش ترکیه در عراق و سوریه می گوید.
آیا حضور اشتون برای آرام کردن هیجان ترک ها در خصوص حضور در نبرد موصل است که دولت عراق با آن مخالفت می کند؟ یا اینکه می خواهد مانع از نزدیکی بیشتر ترکیه به روسیه شده و توازن نظامی جدیدی با روس ها در سوریه شکل دهد؟
به احتمال قوی هدف اصلی آمریکا حمایت مجدد از ترکیه به عنوان کشور عضو ناتو به ضرر کشورهای عربی ومانع تراشی در مسیر روسیه است.
چیزی از خروج کارتر از ترکیه نگذشته بود که شیخ تمیم امیر قطر وارد این کشور شد. دیدارهای مقامات قطر و ترکیه پس از آن صورت می گیرد که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و ترکیه بعد از درگیری لفظی «رجب طیب اردوغان » رئیس جمهوری ترکیه با «حیدر العبادی» نخست وزیر عراق نشست هایی با هم داشته اند.
همزمان با این تحرکات دیپلماتیک و امنیتی، تلاش هایی در کار است تا گروه های مسلح فعال در سوریه را با یکدیگر متحد سازند.
همزمان با حمله داعش به کرکوک عراق، به برخی مناطق سوریه مانند دیر الزور هم حمله می شود.
کاملا پیداست که تلاش سوریه در تکمیل سیطره بر حلب با همکاری ایران و حزب الله و روسیه، با مقابله هایی مواجه خواهد شد که چه بسا در آن از موشک های ضد هواپیما استفاده شود.
اما در بعد روابط روسیه و آمریکا، از اتهام زنی های متقابل دو طرف و اشاره آمریکا و بریتانیا به وضع تحریم های جدید علیه روسیه این طور برمی آید که روزهای پایانی ریاست جمهوری اوباما ظرفیت اقدام بزرگ و جدی را ندارد و صرفا به آتش بس های مقطعی و محدود در حلب و برخی کمک های انسان دوستانه منحصر می شود که احتمالا با شروع نبرد بزرگ و قریب الوقوع بازپس گیری شرق حلب همه آنها به پایان می رسد.
از این اطلاعات می توان اینگونه برداشت کرد:
بی تردید دیدار سعد حریری با «الیزابت ریچارد» و « الکساندر زاسپکین» سفیران آمریکا و روسیه در لبنان در آستانه اعلام حمایت از نامزدی ژنرال عون، یک اقدام در جهت اطلاع یافتن از نظر دو کشور به شمار می آید.
با این وجود آمریکایی ها نسبت به قدرت گرفتن متحد حزب الله دچار دو دستگی آشکار هستند، یک دسته معتقدند در شرایطی که لبنان به یک اردوگاه بزرگ آوارگان تبدیل شده ، نیازمند کمک است دیگر اهمیتی ندارد چه کسی به قدرت برسد؛ عده ای نیز در مقابل معتقدند ریاست جمهوری ژنرال عون فرصت های حزب الله ، ایران و روسیه را در منطقه افزایش خواهد داد.
موضع اعتراض آمیز جان کری، تصادفی نبود
به همین دلیل واکنش اعتراضی «جان کری » وزیر خارجه آمریکا تصادفی نبوده است اگرچه وزارت خارجه آمریکا بعد توضیح داد که آمریکا از انتخاب مردم لبنان حمایت می کند. (نمی دانیم در این آشفته بازار، نظر مردم کجا جا دارد؟)
برخی اطلاعات نیز نشان مید هد که جفری فلتمن معاون دبیرکل سازمان ملل در امور سیاسی و معاون سابق وزیر خارجه آمریکا چندی پیش و از طریق کانال هایی به مسئولان لبنانی پیام داده و ملاحظات و احتیاط آمریکا از اقدام سعد حریری در حمایت از ژنرال عون را اعلام کرده است.
شاید این اقدام وی بیانگر مخالفت آمریکا در این خصوص باشد کند و چه بسا به همین دلیل «ولید جنبلاط» رئیس حزب دروزی سوسیالیست ترقی خواه با وجود تماس مثبتی که نماینده او روز سه شنبه گذشته با ژنرال عون داشت، هنوز در خصوص انتخاب او موضعی هماره با نارضایتی داشته است.
برخی منابع در داخل اتحادیه اروپا می گویند که همه طرف ها روند نامزدی ژنرال عون در انتخابات ریاست جمهوری لبنان را به دقت دنبال می کنند و اصرار دارند که هیچ گونه موضع مثبت و یا منفی درباره آن از خود نشان ندهند.
البته احساس همه این است که خلاء دو سال و نیمه ریاست جمهوری لبنان به هر قیمتی که هست باید رفع شود و ورود به عرصه ارزش گذاری بین نامزدها به منزله وقت تلف کردن است و اینکه مساله امنیت و ثبات و حل مشکلات آوارگان در لبنان در اولویت قرار دارد.
اتحادیه اروپا در انتظار نتیجه انتخابات آمریکا
تغییر و تحول مهم در موضع اروپا در قبال سوریه نیز حاکی از این است که که اتحادیه اروپا پیش از شروع فعالیت در زمینه بحران سوریه و طرح راهبردی گسترده برای مرحله نهایی و مرحله انتقالی، لازم می داند منتظر نتیجه انتخابات آمریکا بماند.
در این میان دو رای و دیدگاه دیده می شود؛ یک طرف فرانسه و انگلیس که تلاش دارند تمایل اتحادیه اروپا برای برقراری ارتباط با همه طرف ها (از جمله بشار اسد) را که به سفر وزیر خارجه چک به دمشق منجرشد ، مهار کنند و به همین دلیل پاریس و لندن خواستار سختگیری های بیشتر در قبال سوریه و روسیه هستند.
به نظر می رسد منطقه وارد مرحله رقابت با زمان شده است و در این شرایط اوضاع لبنان و حلب یا در فاصله دو هفته آینده نهایی می شود و یا اینکه وارد مرحله مدیریت جنگ و بحران خواهیم شد.
شاید برای همین است که عده ای سعی دارند پرونده انتخابات ریاست جمهوری لبنان را در 31 اکتبر ( دهم آبان ماه) نهایی کنند و در فاصله چند هفته آینده کار کنترل بر شرق حلب را نیز به پایان برسانند.
این تکاپو دقیقا ترجمه اظهارات سید حسن نصرالله است که طرف مقابل خود را خطاب قرار داد و گفت: تنها در صورتی از سوریه به لبنان برمی گردیم که پیروز شویم.
با در نظر گرفتن این مسائل این سوال مطرح است که آیا می توان گفت بین این دو پرونده ارتباطی وجود دارد؟
سوال دیگر اینکه آیا این اظهارات به مثابه پیش شرط برای سعد حریری نیست که سخن از بی طرفی زده بود؟ آیا سخن «نبیه بری» رئیس مجلس درباره قانون آمریکایی جاستا و اشاره های مثبت او به سعودی ها در ژنو با هدف تلطیف شرایط آن هم پیش از ورود به تونل انتخابات آمریکا بود؟