این بار نیز از هتل محل اقامت که تا نمایشگاه کتاب بلگراد تنها 5 دقیقه با پای پیاده فاصله دارد حرکت کردم و راهی محل نمایشگاه شدم. با توجه به اینکه این نمایشگاه یکی از قدیمیترین نمایشگاههای کتاب در قاره اروپا است اما نه تنها در خیابانی که محل برگزاری نمایشگاه کتاب در آن است که خب بنا به منطق ایرانی ما باید شاهد تبلیغات گسترده در باب اهمیت کتاب و کتابخوانی و معرفی محل نمایشگاه باشیم هیچ اثری از این تبلیغات شهری نیست بلکه در بخشهای دورتر شهر نیز اثر یا نشانهای از این که یک رویداد فرهنگی در شهر در حال برگزاری است دیده نمیشود که خب نمیدانم باید این را پای فرهنگدوست بودن مدیران شهری و غیره خودمان بگذاریم که از در منزل ما تا نمایشگاه را مزین به تابلوهای ترافیکی و غیر ترافیکی مرتبط با محل نمایشگاه میکنند یا بنویسیم به پای بیفرهنگ بودن مدیران شهری و غیر شهری شهر بلگراد که از این رویداد بزرگ فرهنگی در شهرشان یادی نکردهاند.
خب از این بگذریم زیرا که در افتادن با مدیران، جان سختی خاص خود را میطلبد که در روحیه نگارنده این سطور نیست و ترجیح میدهم کمتر به این موضوع اشاره کنم.
برای رسیدن به نمایشگاه راهی که باید طی میکردم از یک زیرگذر شهری به ورودی اصلی نمایشگاه منتهی میشود که اتفاقا در این بخش تابلوهای تبلیغاتی بسیاری توسط ناشران اجاره شده بود (شاید هم مدیران شهری رایگان در اختیار ناشر قرار دادهاند، خدا داند) تا به تبلیغ و معرفی کتابهایشان بپردازند. این در حالی است که در کشور ما عقیدهای به تبلیغ کتاب به این سبک و مدل وجود ندارد و ناشران تمایلی نشان نمیدهند البته شاید هزینههای بالای تبلیغات شهری نیز مزید باشد که خب این هم باز به مدیران مربوط میشود و خبرنگار بهتر است وارد این حیطه نشود!
با توجه به کمبود به تبلیغات شهری در سطح شهر با محوریت این نمایشگاه انتظار میرود که استقبال زیادی از این نمایشگاه صورت نگیرد ولی در همان راهروی زیر گذر منتهی به نمایشگاه شاهد جمعیتی که کتاب تهیه کرده و مشغول بازگشت هستند بودم و جماعتی که در حال حرکت به سوی نمایشگاه بودند.
هر چند از قبل خبر داشتم که برای ورود به نمایشگاه باید از کارت تردد استفاده کنم و یک کارت هم تحویل گرفته بودم اما میخواستم میزان مراجعه کننده به نمایشگاه را در حالی که باید ورودی پرداخت میشد را ببینم.
در میانه راه گذرگاههایی مانند متروی تهران قرار داده شده بود که شرکت کنندگان پس از پرداخت مبلغ ورودی و دریافت رسید و نشان دادن آن به دستگاههای موجود میتوانستند وارد محیط نمایشگاه شوند.
مبلغی که برای ورودی از هر نفر دریافت میشود 250 دینار صربستان است که تقریبا معادل دو دلار(کمی بیشتر) است. یعنی هر شهروند صربستانی برای ورود به نمایشگاه کتاب این کشور که اتفاقا از قدیمیترین رویدادهای فرهنگی قاره اروپا نیز هست، باید معادل 7 هزار تومان پرداخت کند. اما این مبلغ موجب نشده که میزان مراجعه به این نمایشگاه کم باشد و دیده شد که خانوادهای چهار نفره همگی بلیط تهیه کرده تا از نمایشگاه بازدید کنند، نکته جالب توجه این است که اغلب نیز با دست پر از نمایشگاه خارج میشوند.
پس از عبور از این بخش در مسیر رسیدن به سالنهای نمایشگاه شاهد دستههای مختلف افراد هستیم که برای استراحت روی پله و مانند آن نشستهاند و این تصاویر مرا یاد نمایشگاه کتاب تهران انداخت که مردم پس از گشت و گذار در میان غرفهها برای استراحت به فضای باز میآیند.
یا آنهایی که کتابی خریداری کردهاند در فرصت استراحت دقیقتر آن را تورق میکنند تا کمی خستگی از آنها دور شود.
سالن یک، به تعبیری سالن ناشران عمومی نمایشگاه کتاب بلگراد است که بیشترین حجم جمعیت نیز در این سالن وجود دارد. البته جمعیت در قیاس با نمایشگاه تهران بسیار نیست اما اگر جمعیت را بر تعداد غرفههای موجود تقسیم کنیم باز هم باید گفت استقبال زیادی وجود دارد. این در حالی است که در شهر و مسیر نمایشگاه هیچ تبلیغی برای این نمایشگاه به چشم نخورد.
تعداد ناشرانی که در این بخش هستند باز هم در قیاس با ایران زیاد نیست اما از غرفهآراییها و تبلیغاتی که در همان سالن برای کتابها شده بود پیدا است که رقابت وجود دارد و این نشانهای بر پویایی نشر صربستان است.
تخفیف اصلیترین عامل محرک در همه جای جهان به شمار میرود و این مسئله در نمایشگاه کتاب بلگراد نیز به چشم میآید. هر چند ظاهرا هیچ تخفیفی از سوی دولت ارائه نمیشود زیرا یکی از مقامات وزارت فرهنگ این کشور گفت: «ما هیچ دخالتی در فعالیت ناشران نداریم» اما خود ناشران برای جذب مخاطب دست به ارائه تخفیف زدهاند.
تخفیفهایی از 10 درصد تا 70 درصد در این نمایشگاه مخاطب را تحریک میکنند تا دست به جیب شده و کتابی خریداری کنند. این در حالی است که به نسبت ایران قیمت کتاب در این کشور بالاتر است و برای مثال قیمت رمان «هری پاتر و فرزند نفرین شده» که به صورت سراسری در جهان در حال چاپ است حدود یک هزار دینار قیمت داشت که معادل 28 هزار تومان است در حالی که این رمان در ایران با قیمت 20 هزار تومان در دسترس است، علاوه بر این باید این نکته را نیز در نظر گرفت که این کشور کپی رایت را رعایت میکند و شاید این عاملی برای بالا رفتن قیمت کتاب باشد اما در ایران کپی رایت رعایت نمیشود و این میتواند قیمت کتاب را کاهش دهد.
البته با توجه به ارزش سایر خدمات در این کشور مانند حمل و نقل کتاب کالای گرانی در این کشور به نظر نمیرسد باشد، وقتی هزینه سوار شدن در تراموا 150 دینار است پس پرداخت یک هزار دینار برای رمان روز دنیا زیاد به نظر نمیرسد.
حضور گروههای دانشآموزان و دانشجویان از دیگر نکات حالب توجه در نمایشگاه کتاب بلگراد بود که به صورت دسته جمعی در محوطه نمایشگاه میچرخیدند و گاهی با هم سرودی را همخوانی میکردند.
همچنین ناشرانی با استفاده از افرادی در شمایل متفاوت تلاش میکردند تا توجه بازدیدکنندگان را کتابهای خود جلب کنند و برخی نیز با بستهبندیهای متفاوت دست به چنین اقدامی میزدند. حتی برخی از ناشران در آرایش غرفه سلیقه بیشتری به خرج داده بودند تا بتوانند سهم بیشتری از مراجعه کنندگان را به خودص اختصاص دهند.
در این بین نباید از نقش مادران و پدرانی که فرزندان خود را تشویق به مطالعه میکنند چشم پوشید. بارها دیده شد در محیط نمایشگاه که مادر یا پدری با لحنی مملو از شور و اشتیاق فرزند خود را به تهیه یک کتاب تشویق میکند.
در مجموع نمایشگاه کتاب بلگراد فضایی شاد و پویا را برای مراجعه کنندگان به آن رقم خواهد زد، به این دلیل که افرادی که به این نمایشگاه مراجعه میکنند فارق از پروپاگاندای تبلیغاتی رسانهها فقط برای کتاب به نمایشگاه آمدهاند و هر کس با توجه به توان مالی خود توشهای از این باغ کاغذ بر میدارد.