"شجریان خوب می‌دانست زمانی که با بی‌بی‌سی یا صدای آمریکا گفت‌وگو می‌کند با «بیگانه» ربط و نسبت پیدا می‌کند. برای او مشخص بود که وقتی با ایشان هم تریبون می‌شود، ماجرا در اندازه نقد او به احمدی‌نژاد –چیزی که این روزها بر آن تأکید می‌کند- نخواهد ماند."

به گزارش مشرق، "من در کشوری زندگی می‌کنم که چند سال است حق خواندن برای مردم خودم را ندارم." این جمله را محمدرضا شجریان در نیمه‌ی اردیبهشت 1394 در بزرگداشت حافظ بیان کرد. از همان روز به بعد برخی رسانه‌ها دست به کار شدند و آنچه ممنوع الکاری شجریان نام گرفته بود، بهانه شد و بار دیگر پای او را به رسانه‌ها باز کرد.

برخی با بازخوانی اظهارات و حواشی سیاسی او از فتنه 88 به بعد، صدور مجوز برگزاری کنسرت برای او را منوط به عذرخواهی علنی‌اش دانستند و برخی دیگر به انتقاد از آنچه سیاست‌های بسته‌ی ایران می‌خواندند، مشغول فضاسازی شدند.

شجریان بار دیگر سوژه‌ی رسانه‌ها و بهانه‌ای برای کشمکش‌های رسانه‌ای شد؛ ظاهر ماجرا «مطالبه‌ی هنری او» بود اما نتیجه‌ی ماجرا تنزل جایگاه شجریان و کانالیزه شدن او در جهت مطامع سیاسی. این جدال تا کنون نه‌تنها دستاوردی-چه برای خود وی و چه برای جامعه‌ی ایرانی-نداشته بلکه این گمانه را تشدید کرده: برگزاری کنسرت شجریان بیشتر یک امر سیاسی است تا اتفاق هنری.

شجریان، دیگر شجریان سابق نیست. محمدرضا شجریان حافظ میراث آواز ایرانی و برجسته‌ترین نماد آن بود. شجریان پس از انقلاب و در فضاسازی گسترده‌ی ضد انقلاب، در کنار اهالی موسیقی ایرانی، نشان آن بود که «می‌شود در ایران ماند و خواند». شجریان بارها گفته بود که خاک پای مردم ایران است و برای مردم می‌خواند؛ اما چندی است که مردمی بودنش، به «جناحی‌بودن» بدل شده است.

در حواشی سیاسی رسانه‌ها، شجریانِ هنرمند، شجریانِ استادِ آواز، اصالتی ندارد. او مدتی است که یک بازیگر سیاسی است و متعلق به اردوگاهی سیاسی. بخشی از این اتفاق به دلیل نوع مواجهه‌ها با اوست، مواجهه‌هایی که هیچ کدام با «شجریانِ اهل هنر» سر و کار ندارد و شجریان را بازیگری سیاسی می‌شمرد.

دو گروه با شجریان بمثابه یک عنصر صرفاً سیاسی مواجه شده‌اند. اول آن دسته از اهالی سیاست بودند که قانون و خواست «جمهور» ایرانی را تمکین نکردند و بنا را بر این گذاشتند که برای تغلب، دروغ «تقلب» را به جامعه تحمیل کنند. آنان بدون تردید پایه گذار آشوبی بودند که شجریان‌های اهل هنر و احساس، می‌توانستند پیاده نظام خوبی برای آن باشند. آن‌ها از حقیقت خبر داشتند اما با کتمان آن، زمینه‌ساز اتفاقاتی شدند که قرار بود در آن هویت شجریان مانند «هویت ایرانی» قربانی شود. شجریان برای این گروه چیزی فراتر از یک مستمسک نبود. حالا هم که چند سالی از آن اتفاقات گذشته، در صفحات ویژه نامه‌های رسانه‌ای این جریان، به بهانه گرامیداشت زادروز شجریان، کسانی درباره‌ی او می‌نویسند که روزگاری حلقه‌ی اول نیروهای امنیتی-سیاسی دولت دوم خرداد را تشکیل می‌دادند. چه شده است که این افراد تا بن دندان «سیاسی»، اینطور به شجریان علاقمند شده‌اند و برایش ویژه‌نامه و تمجیدنامه می‌سازند؟ 

چند سال قبل و در آستانه انتخابات 92 هم شجریان دست‌مایه‌ی بازی‌های انتخاباتی شد. صدای شجریان، آیتم فیلم‌های تبلیغاتی برخی کاندیداهای ریاست جمهوری شد تا سبد رأیشان را رونقی بدهند؛ حالا شجریان به یک سلبریتی رأی‌ساز تنزّل داده شده بود.

اما دسته‌ی دیگری هم بودند که شجریان را صرفاً یک فعّال سیاسی محسوب می‌کردند و به دلیل ساز ناکوکش در عرصه سیاست، شأن هنری او را هم تقلیل و تخفیف داده و خواننده دوره‌گردش می‌خواندند.
این دسته هم نگاهشان به شجریان جامع نبود اما مسئله اینجاست که «استاد محمدرضا شجریان» خود به میانه‌ی میدان سیاست پریده بود و «خود» خواسته بود تا یک بازیگر سیاسی باشد. این نحو مواجهه با شجریان، حاصل‌جمع حضور و انتشار عکس حضورش در تجمعات پسا-انتخاباتی، مصاحبه‌ها با شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی، تفنگت را زمین بگذار و... بود.

شجریان با سیاست‌ورزی احساسی و به‌قولی با «لجبازی» موجب شده بود شأن هنری‌اش قربانی شود؛ آنها که در آشفته‌بازار لس‌آنجلسی‌ها یا...، آواز شگفت شجریان با شعرهای وزین شعرای نامدار ایرانی را ترجیح می‌دادند، شجریان این روزها را به حق، بیگانه با هنرش می‌دیدند؛ اما در عوض کسانی درباره پخش «ربنا»ی شجریان از تلویزیون موج به راه می‌انداختند که اساساً دلی در گرو روزه‌داری و دیانت نداشتند. در توئیترشان ابتدا روزه‌داران را به مثابه عده‌ای امّل خرافاتی متحجر مسخره می‌کردند و به دنبال آن، کمپین درخواست از صداوسیما برای پخش "ربنا"ی شجریان تشکیل می‌دادند!

طرفداران جدید، کسانی بودند که در فضای رسانه‌ای و مجازی، «مجیزگوی» افعال و اقوال «سیاسیِ» استاد شدند، حالیکه نه حوصله‌ای برای آواز استاد داشتند نه اعتنائی به رأی مردم. و اتفاقاً آواز ایرانی را هم دست‌مایه‌ی خنده و شوخی می‌کردند.

مشخص بود که آن‌ها دقیقاً هوادار کدام شجریان بودند. آنها در شجریان این روزها چیزهائی را می‌دیدند که خودشان می‌پسندیدند و این لزوماً به شأن هنری شجریان، شکسته‌نویسی یا سازسازی او ربطی نداشت. این هواداری تا جائی برجاست که شجریان تسهیل‌گر سیاست‌ها و علائق آن‌ها باشد، نه از آن جهت که اهل هنر است.

اگر در تلخی آنچه درباره شجریان اتفاق افتاد، هر جریانی سهمی داشت، اما سهامدار اصلی ماجرا کسی جز محمدرضا شجریان نیست. اولین کسی که جایگاه «محمدرضا شجریان» را تبدیل به پایگاهی سیاسی کرد، خود شجریان بود. مردی که نام او، عظمت آواز و موسیقی ایرانی را با خود داشت، ژست‌های سیاسیِ «سیاسی نبودن»اش بوی «فرصت‌طلبی» گرفت و این آغاز افول شجریان بود که به دست خودِ شجریان رقم خورد.

شجریان خوب می‌دانست زمانی که با بی‌بی‌سی یا صدای آمریکا گفت‌وگو می‌کند با «بیگانه» ربط و نسبت پیدا می‌کند. برای او مشخص بود که وقتی با ایشان هم تریبون می‌شود، ماجرا در اندازه نقد او به احمدی‌نژاد –چیزی که این روزها بر آن تأکید می‌کند- نخواهد ماند، بلکه نهایتاً به مخالفت با همه‌ی چیزهائی خواهد انجامید که از 57 تا امروز، جان‌ها و خون‌ها برای آن فدا شده. اگر هم نمی‌دانست، لابد تا کنون دانسته... .

هر چقدر هم که عوامل بیرونی برجسته باشند، اما شجریان بسیار زیرک‌تر از این حرف‌ها بود و هست که نداند چه می‌کند. گرچه اکنون گفته می‌شود که آن کارها از سر لجبازی بوده ولی آیا لجبازی توجیه موجهی‌ست؟ او با میل خود و به دست خود، «شجریان» را وارد بازی‌های سیاسی کرد و خواست تا هنر را سرمایه‌ی میدان سیاست کند و چنین شد؛ ولی باز نباید شجریان را منحصر به شجریان این دوره کرد.

اکنون که شجریان تلویحاً بر عملکردش در آن مدت قلم ابطال کشیده-و شاید سلوک او اجازه ندهد بیش از این درباره این چند سال تلخ و هیجانی که به سرعت پیش رفت و فرونشست، عقب‌گرد کند-بهتر است شأن او، هنرش، استخوان خرد کردنش، و نسبتش با ایران به آن دوره‌ی به اصطلاح «لجبازی» منحصر نشود؛ خصوصاً که اکنون خود او هم بهتر اقتضائات «شجریان بودن» را می‌داند.

هنرمند بازیگر سیاسی نیست. هنرمند به سوقِ ذوقش می‌تواند در هر ماجرایی وارد شود ولی از او توقع یک سیاستمدار یا کارآزموده‌ی حوزه‌های مختلف را نمی‌توان داشت. کاش او را بیشتر «شجریان» ببینیم تا «شخصیت سیاسی» یا «تئوریسین». این البته زمانی محقق می‌شود که خود او بیش از آنکه در پوستین سیاستمداری یا نظریه‌پردازی بیفتند، خودش باشد.

در این میان شاید ذکر شعر «عیادت مکتوب» از جناب استاد علی معلّم دامغانی، بی‌وجه نباشد. ایشان که شعرشان در آلبوم شب سکوت کویر، با صدای شجریان طنینی ماندگار یافته، در عیادت مکتوب خطاب به شجریان چنان سروده‌اند:
دوستدار تو و صدای تو-اند
پارت تا پارس، سیستان تا ماد
دوستدارِ صلاحِ ایشان باش
سرو باغی، و هست سرو˚ آزاد
تا گلستان شود به تو˚ آتش
در، نباید به روی غیر˚ گشاد...

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 25
  • در انتظار بررسی: 3
  • غیر قابل انتشار: 11
  • ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    0 2
    گم شدی آوازه خوان پیر ما / گم شدی آخر به زیر دست و پا کرد بیگانه تو را ابزار خویش / خود شدی تا نور حق دیوار خویش ربنایت چون خودت از یاد رفت / خیل شاگردان، هلا! استاد رفت رفته‌ای از پیش ماها دور حیف / در سر پیری شدی مغرور حیف مطرب عهد شبابم بوده‌ای / مزه نان و کبابم بوده‌ای خوب می‌خواندی صدایت خوب بود / بعد تاج اصفهان مطلوب بود می‏زدی چه چه برای شیخ و شاب / با نوای تار و تنبور و رباب هست ساز اینک ولی آواز نیست / یک در گوشی به سویت باز نیست تا نپیوندی عزیزم بر زوال / کاشکی بودی مرید اعتدال مکر آمریکا تو را منفور کرد / زرق و برق غرب چشمت کور کرد چونکه پیراهن دو تا شد بد شدی / مثل آن مطرب که بد می‌زد شدی «سایه»ات فرموده بود آوازه‌خوان / که مرید پیردل باش و بمان لیک ‌ای مطرب دریغا که غرور / کرد از مردم تو را صد سال دور وقت پیری ناز کردی با همه / ناز را آغاز کردی با همه ناز کم کن سوی ملت باز گرد / کم بگو از یأس ای استاد زرد»
  • ۰۸:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    1 0
    (اما در عوض کسانی درباره پخش «ربنا»ی شجریان از تلویزیون موج به راه می‌انداختند که اساساً دلی در گرو روزه‌داری و دیانت نداشتند.) این جمله توهینی آشکار هست به همه طرفدارهای متدین شجریان که به قول بعضی هاشون با صدای ملکوتی شجریان بلافاصله فرسنگها خود را به خدا نزدیکتر احساس می کنند . و از طرف دیگر توهینی است به نیاکان ما که سالها در کتابخانه ها و ومراکز فرهنگی صدای این اسطوره موسیقی را به گوش مردم می رساندندو خود نیز شیفته صدای ملکوتی ایشان بودند.
  • ۱۰:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    1 1
    وقتی حقیقت توهین تلقی شود مشکل از تلقی کننده است نه خود حقیقت ضمنا اگر قرار است با صدا فرسنگها به خدا نزدیک شوی همان صدا قابلیت این را خواهد داشت که فرسنگها از خدا دورت کند
  • مهماندار هواپیما ۱۰:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    2 2
    استاد اوازی که هم اواز شد با دشمنان ایران
  • 110 ۱۱:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    2 2
    شما در حد واندازه ای نیستید که در مورد استاد بنویسید و نظر بدهید. توهم برتون داشته داداش استاد استاده با میلیونها طرفدار لطفا ....... شید. همین منتشر کن مشرق نامرد
  • علی ۱۱:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    0 0
    واقعا عاقبت به خیری خیلی مهمه، اینکه تا آخر عمر جوری زندگی کنی که بازی بقیه رو نخوری، خیلی از آدمای دانشمند و هنرمند و ... که به درد کشورشون میخوردند و طرفدار ای زیادی داشتن اشتباه کردن باید اشتباه رو پذیرفت نه به خاطر اینکه فلانی چقدر هنرمند نادیده گرفتش
  • سیلاک ۱۱:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    0 0
    خودش خواست تا طعمه سیاسی فتنه گران و ضد انقلاب شود. برای جبرانش خیلی وقت ندارد.
  • محمد ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    1 0
    اقای شجریان تصورنمودند که ذنیای سیاست هم مثل ساختن الات موسیقی واجرای کنسرت است وایشان همان مهارتهاوقابلیتهایی که در دنیای موسیقی دارند درجهان سیاست همدارند غافل ازاینکه اندک سهل انگاری به سیاسیون این ادرس را می دهد که خودرا چون نجاست به هنروهنرمند بمالتد مسئله غیر قا بل هضم دیگر موضع گیری براساس لج ولجبازی مگر منافع ملی وخون مردم وسرنوشت مردم و مملکت ارث پدری ماست که ان را بر اساس لجبازی قمارکنیم
  • ناشناس ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    1 3
    کسی که با گوگوش عکس یادگاری می اندازد یعنی از دین و دیانت فاصله گرفته است .
  • ۱۳:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    1 0
    حداقل بنده تو محل کارم با این مصادیق مواجه شدم دوستانی بودن که هیچ قرابتی با صلاه و صیام نداشتن ولی به اقتضای پوز روشنفکری و من بیشتر می فهمم موبایلشون با ندای ربنا ی استاد زنگ می خورد
  • ۱۳:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    0 0
    بنا داشتم پاسخ بدم ولی دیدم اهل فحشی .. بی خیال شدم
  • ابراهیم ۱۳:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    2 1
    متاسفانه این استاد عزیز ، ایران عزیز ما را کشور نفرت انگیز خواند ! ! باید از مردم قهرمان ، نجیب و شریف عذرخواهی کند و از دشمنان آن بیزاری بجوید تا مردم بتوانند او را ببخشند .
  • ۱۳:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    1 1
    شجریان مطرب فتنه است و ان شا الله به گوگوش محشور شود
  • امیر ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    0 1
    جالبه خود شجریان اعتقاد داره داره واسه مردم می خونه طرافدار مردمه و سیاسی نیست و اخه کسی نیست ازش سوال کنه بی بی سی رسانه سلطنتی روباه پیر که بیشترین جنایت رو علیه مردم و کشورت کرده حالا شده تریبونی که تو بری توش و از حق و هنر و عدالت و .. صحبت کنی کشوری که دستش به خون میلیونها نفر از همین مردمی که سنگشونو به سینه میزنی الودست ، اگه جای دیگه ای مثلا تو ویدیوی شخصی چیزی . این حرف ها رو میزدی میگفتم راست میگی اما ....حیف
  • ۱۳:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    1 0
    مردم خیلی زود فراموش می کنند، اگر پایه ات محکم نباشد. این پایه همان اعتماد و لطف مردم است و استاد این را از دست داد. حتی افرادی بیایند و برای استاد سینه چاک دهند اما به نام استاد و به کام سیاسی بازی ....دیگر مردم شجریان را همان گونه با حس خوش تلفظ نمی کنند......
  • حاج آقا ۱۴:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    2 0
    درود بر خسرو آواز ایران
  • فرزندان مادرم ۱۵:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    1 0
    من فکر می کنم رسانه ملی هم بی تقصیر نیست اما به صلاح است از تقصیر هر دو (هم بایکوت های رسانه ی ملی ، هم خطاهای ایشان) بگذریم . بالاخره انسان است . قرار نیست دوست را دشمن کنیم
  • ایمان ۱۹:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۸
    1 1
    خداییش آهنگ "تفنگت را زمین بگذار" خیلی جالب بود.
  • ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
    1 0
    درود بر خسرو آواز ایران درود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایراندرود بر خسرو آواز ایران
  • رضا ۱۳:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
    0 0
    میشه بگی گوگوش دیگه کیه؟
  • ۱۴:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
    0 1
    بسمه تعالی دُر گفتی ای ناشناسِ سرزمین سربلندمان. امثال این آقا تاریخ مصرفشان تمام شده
  • ۱۴:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
    0 1
    بسمه تعالی با سلام " ملاک هر شخص وضعیت فعلی اوست " و ملاک این آقا هم وضعیت فعلی وی می باشد. و چه زیبا می بینیم وعده الهی چه زیبا محقق می شود.
  • مهران ۱۴:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
    0 1
    ننگ بر فتنه گر .
  • ناشناس ۱۴:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
    0 1
    خروس هم خوب آواز می خواند ! خخخخخخخخخخخخ
  • ناشناس ۱۹:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
    2 0
    درود بر استاد شجریان

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس