او گفته بود :
«کار من اجتماعی است و از درد اجتماع میگویم. گاهی به خود اجتماع باید تذکر بدهیم و بگوییم اشتباه میکنید. و گاهی دولت دارد در مورد مردم اشتباه میکند ما میگوییم که اشتباه نکن و مردم چیز دیگری میخواهند. این کار یک تذکر است. مثل یک روحانی که روی منبر دارد تذکری میدهد به مردم میگوید این کار را نکنید، این کار سیاسی نیست. اما اگر مردمی را دور هم جمع کنیم و حزبی تشکیل دهیم؛ وقتی یارگیری میکنید و میخواهید به قدرتی برسید و یک ایدئولوژی را پیاده کنید این میشود کار سیاسی. من نه یارگیری کردم، نه کنفرانس برای عدهای گذاشتم که کاری انجام دهیم. اگر این کارها را میکردم میشد سیاسی. من کاری هم که میکنم برای مردمانی است که با هر اعتقادی که دارند زندگی میکنند.
شما فرض کنید هر نظامی؛ مثلاً در نظام جمهوری اسلامی که همه آن را پذیرفتند، یک آدمی میآید یک کار اشتباهی میکند. ما به او تذکر میدهیم. این تذکر دلیل آن نیست که با نظام جمهوریت مخالفیم. این آدم اشتباهی کرده و دروغی گفته است به او تذکری میدهیم. یا وقتی به یک نفر میگوییم تو حق توهین کردن به مردم را نداری این درافتادن با کل نظام نیست. عدهای میخواهند سوءاستفاده کنند که چون این شخص به وزیر یا رئیس جمهور گفته این کار را اشتباه انجام دادی، پس این آدم با اصل جمهوری مخالف است؛ که این ستم است.»
ممکن است آنها که کمی جوانترندبپرسند؟ یعنی که چه؟ فوق فوقش یک استاد آوازه خوان است. چرا باید اشتباه او را نادیده گرفت؟ اصلا اینهمه خواننده و خواننده های خوش صدا و مردم پسند. صدای همایون هم که کپی برابر اصل صدای استاد است و همایون هم باهوش است و کم خطا.پس چرا باید ببخشیم؟ اصلا ما دیگر چرا اینقدر استاد استاد میکنیم؟ بگذار همان شبکه های معاند و شبکه روشنفکرها تکریمش کنند. یقینا علاقمندان و طرفداران استاد هم از این شکل سوالات آزرده خواهند شد و باز جدال...باز درگیری. اما بگذارید یکبار هم که شده بجای ناراحتی از چشم آنها ماجرا را ببینیم. به آنها هم حق بدهیم.
یک بار حزب توده این کار را کرد، یک بار منافقین این کار را کردند. هر بار یکی از اینها سراغ ما میآمدند و تقاضاهایی داشتند و من مجبور شدم کنسرت را تعطیل کنم و اعلامیه دادم به دلیل اخلال در کنسرت، این کنسرت تعطیل است. ... چندین سال پیش از این نیز کنسرتی در شهر استکهلم با گروه عارف به سرپرستی زنده یاد پرویز مشکاتیان داشتیم به محض حضور ما در صحنه گروهی شروع کردند به شعار دادن، تا نشستیم دیدیم از این طرف و آن طرف شعارهایی بر ضد جمهوری اسلامی سردادند. بچههای گروه همه ناراحت شدند. بعد از اندکی متوجه شدم یک عدهای خاص، با برنامه ریزی که از قبل تدارک دیده شد رفتهاند بلیتها را خریدهاند و اکثریت جمعیت سالن را آنها تشکیل دادهاند. وقتی اینها شعار دادند ما فقط نشستیم و گوش کردیم و اینها شعارهایشان را دادند. دیدند ما هیچ کاری نمیکنیم. یک عده از مردم عادی هم که آمده بودند هم دست زدند که ما کارمان را شروع کنیم. من هم به پرویز گفتم که تصنیف آخر را اجرا کنیم و بعد برویم. ...اجرا کردیم و بلند شدیم و رفتیم بیرون و بچهها سازهایشان را هم آوردند. به کسی که برنامه را اعلام میکرد گفتم پشت میکروفون بگوید به احترام کسانی که از راههای دور و نزدیک بلیت خریده و آمده بودند ما این تصنیف را اجرا کردیم به اعتراض از این بیحرمتی که اینها به ساحت هنر و شما مردمان داشتند، کنسرت را تعطیل میکنیم و پولهایتان را پس بگیرید و بروید. بعداً معلوم شد برگزارکننده خودش با اینها دستش یکی بوده که من پشت صحنه آمدم هرچه توانستم به او گفتم.
شجریان اما با وجود این رابطه دوسویه همیشه سعی میکرد هنرمندانه و با تخصص خود ، زبان حال مردمش باشد. او حتی تندترین انتقادها را هم در زبان هنر مطرح میکرد و همه هم اعتراضش را میفهمیدند. اصلا مگر انتقاد تندتر از بیداد میشد؟
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد....
شجریان میان اغلب مردم از همه طیفها و نگاهها جایگاه با شانی پیدا کرده بود. او همانقدر که میان اصولگراها محبوب بود، مورد علاقه اصلاح طلبان هم بود. هم مذهبی ها دوستش داشتند هم عشق غرب ها. هم بازمانده های داس و چکشی کارهاش را گوش میدادند و هم ملی گراها و...
او اگرچه بعدها وقتی فهمید که شبکه های معاند دوستدارش نبوده اند در مصاحبه هایش حرف های گذشته را اصلاح کرد اما شاید بدی خبر همین باشد. وقتی خبری میرود، دیگر اصلاح و حتی تکذیب آن کاری از پیش نمیبرد.
شجریان اما باوجود همه این اتفاقات ازجمله هنرمندانی است که میتواند جایگاهش بالاتر از هنرش و اندازه او از اندازه خوانندگی و موزیسینیاش بیشتر است. اگر شجریان، اطرافیانش و طرفدارانش بخواهند، او میتواند برای خیلی از مردم جایگاه یک شخصیت مانا را پیدا کند. شخصیت مانایی که بزرگ میشود و آنقدر رشد میکند که پوسته هنرش را شکاف میدهد و از آن بیرون می آید. مثل پهلوان مرحوم تختی که از پوسته ورزشش درآمد و شخصیت مانایی شد در ذهن مردم.