به گزارش مشرق، نايجل چپمن مدير عامل سرويس جهانی بیبی سی در زمان راه اندازی بیبی سی
فارسی، «ارائه ندادن خدمات تلويزيونی برای مخاطبان فارسی و عرب زبان» را
معادل «بسته بودن دست انگلیس در جنگ برای افکار عمومی» دانست.
برای
همان هدف روشنی که چپمن اشاره میکند، خواهرخوانده بیبی سی فارسی هم به
زودی با حمایت سعودی از گرد راه میرسد؛ هدفی که بیبی سی فارسی را در دی
ماه 1387 و با پشتوانه تجربه چند دههای بیبی سی مادر، به جمع رسانههای
پرشمار هدفگذاری شده برای جنگ رسانهای علیه ایران وارد کرد.
شاید بتوان به حق، این شبکه جدید فارسی زبان را بیبی سی فارسی 2 نامید؛ بویژه وقتی نام صادق صبا هم به میان میآید.
صبا
که به مدت هفت سال در راس بیبیسی فارسی بود و چندی پیش به دلایلی چون
رسواییهای جنسی و نارضایتی کارکنان و... از ریاست شبکه بیبی سی فارسی
کنار گذاشته شد، حالا با هماهنگی سرویس اطلاعاتی انگلیس در خدمت جریان
وهابیت و سرویس اطلاعاتی سعودی قرار گرفته است تا شبکه جدید فارسی زبان
تلویزیونیای را که هزینه آن از طریق عربستان سعودی تامین میشود. در
آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 96 تاسیس کند.
همانطور که
سادهانگاری است اگر تصور شود اقدام بیبی سی در راه اندازی سرویس
تلویزیونی فارسی زبان در اواخر سال 87 اقدامی عادی و به دور از اهداف ویژه و
نقشهای هوشمندانه در پس آن بوده است، عبور از کنار اهداف ویژه این شبکه
جدید هم که با حمایت و پشتیبانی انگلیس و بیبی سی راهاندازی میشود،
سادهلوحانه و دور از هوشمندی است.
بیبی سی تنها يک رسانه خبررسانی
نیست. این بنگاه بزرگ نه فقط برای «سخن پراکنی» که به حق؛ بازوی قوی و
کارآمد مديريت افکار عمومی برای دولت انگلیس در عرصههای گوناگون است. حالا
دیگر قصه مداخلات نظامی و اشغال و ... قدیمی شده است. در دنیای کنونی
برنده اصلی منازعات بینالمللی نه از طریق رویارویی نظامی، بلکه از طریق
نقش و نفوذ کشورها در رسانهها تعیین میشود.
حال چرا بي بي سي که به زبانهای دیگری همچون اسپانیولی،
پرتغالی، فرانسوی، چینی و ژاپنی که قطعاً حوزه تحت پوشش مخاطبی بسیار
وسیعتر از ایران دارند، سرويس تلويزيونی ارائه نكرده است، شروع به کار این
شبکه تلویزیونی فارسی زبان را هم در آذرماه سال 95، با حمایت پنهان و
آشکار و اتاق فکر خود برنامه ریزی و پشتیبانی میکند؟، سؤال تامل برانگیزی
است. آیا این اقدام جدید تکه دیگری از همان پازل تاثیرگذاری در برهههای
حساس سیاسی از جمله انتخابات در ایران نیست؟
پاسخ این پرسش را بیگمان
باید در مقوله اهمیت روزافزون رسانه و جنگ رسانهای جست که ایران در میانه
میدان کانون تحولات خاورمیانه و کشورهای همجوارش، چند سر و گردن بلندتر و
اثرگذارتر از دیگر حریفان به شمار میآید.
ارتقای شکلی و بسامد مناسبات
جهانی در بستر شبکه جهانی ارتباطات و ورود به آنچه شبکه جهانی ارتباطات و
اطلاعات نامیده میشود، سبب شده تا جبهه معاند جمهوری اسلامی بیشاز هر
زمان دیگری برای به اضمحلال و زوال کشاندن انقلاب اسلامی کوشیده و به
ابزارهای رسانهای هر چه فراگیرتر روی آورد. در واقع عدم پذیرش مقوله جنگ
از سوی افکار عمومی و هزینههای سهمگین مادی و معنوی این رویداد در کنار
کاهش مداخله مستقیم قدرتها در تغییر حکومتها از طریق کودتا و... بر اهمیت
فضای مجازی و رسانهای افزوده است.
حال با نزدیک شدن به انتخابات
ریاست جمهوری 96، «صادق صبا» ضد انقلاب خارج نشین و عامل تحت فرمان
سرمایهداران آلسعود، چند ماهی است در دوبی مستقر شده و دست به کار
راهاندازی شبکه جدید فارسی زبان تلویزیونی است؛ شبکهای که هویت و نقش
عوامل پشت پرده آن منطبق با همان هویت و نقشی است که راه اندازی بیبی سی
فارسی را رقم زد.
مدیر این شبکه جدید، پیش از نصب رزیتا لطفی در سمت
قبلی صبا، در دوران حضورش در بیبیسی جهانی و بخش فارسی بیبیسی، خدمات
بسیاری به بنگاه سخن پراکنی بیبیسی و دولت انگلیس انجام داد و قطعا اینکه
شبکه تحت مدیریت او سال گذشته طی ماجرای فاجعه منا که در دوران مدیریت وی
بود، به حمایت از اقدامات رژیم ال سعود پرداخت و مانند سعودیها، زائران
ایرانی را مقصر فاجعه نامید و تمام تلاش خود را برای تطهیر آل سعود انجام
داد، در به کار گماری او برای تاسیس خواهرخوانده سعودی بیبی سی فارسی
تاثیر زیادی داشته است. علاوه بر آن صادق صبا سابقه کار در رسانهای را
دارا است که در مقطع حساس انتخابات سال 88 ایران امتحان خود را در اجرایی
کردن سیاستهای دستگاه دیپلماسی رسانهای انگلیس پس داده است.
رمز
عملیات بیبی سی فارسی در ماجرای انتخابات 88 «تقلب» بود، ولی شبکه جدید
این بار روی سوژه «نقض حقوق بشر» در ایران متمرکز خواهد بود و حدس زده
میشود با آغاز به کار آن، با تازهترین مدلهای رسانهای مدیریت افکار
عمومی، عملیات دیگری برای تخریب سیمای نظام حکومتی ایران از وجهه مسائل
حقوق بشری کلید بخورد.
طیف رسانههای غربگرای منطقهای، مخصوصا
رسانههای وابسته به عربستان، قطر و مصر، بویژه عربستان سعودی به عنوان
کشوری که دارای مجموعه رسانهای بزرگی در منطقه بوده و سهم مهمی از جهتدهی
افکار عمومی جهان عرب را به خود اختصاص داده است، تلاش میکنند سلسله
جریان سازیهایی را علیه سیاستهای داخلی و بینالمللی ایران، مسئله شیعیان
و همچنین بحرانهای عراق، یمن و سوریه ایجاد کنند.
این رسانهها بر
آناند تا با استفاده از تاکتیکهای خاصی چون: ایجاد اتاق فکر مشترک میان
بسیاری از رسانههای عربی منطقهای برای هماهنگسازی سیاستهای خاص و مشترک
علیرغم برخی اختلافات سیاسی، نفوذ گسترده بین رسانههای مختلف از طریق
خرید سهام و در اختیار گرفتن مدیریت آنها همچون شبکه اجتماعی توئیتر،
جهتدهی فکری با توجه به در اختیار داشتن منابع عظیم مالی و برخورداری از
رسانههای پویا و پرتحرک و گسترده، و... به اهدافی از پیش تعیین شده دست
پیدا کنند که برخی از آنها را میتوان در عناوینی چون: هدفگیری انسجام
جهان اسلام با تحریک احساسات مذهبی اهل سنت و جریان سازی علیه تشیع و نفاق
بین اهل سنت و شیعیان، القای دشمنی ایران با جهان عرب و مانور گسترده روی
این موضوع، تلاش در به حاشیه راندن مسئله فلسطین، تلاش گسترده جهت القای
دخالت ایران در سیاستهای کشورهایی نظیر سوریه، عراق، لبنان، بحرین، یمن،
نیجریه و ...،تبرئه و تطهیر داعش و جبهه النصره و جریانهای تکفیری به
عنوان جریانهای کاملا اسلامی و مبارز و در راستای آزادی ملتهای عرب،
جلوگیری از الگو شدن ایران اسلامی برای دیگر کشورها بخصوص کشورهای منطقه،
متهم کردن ایران به عدم پایبندی به دموکراسی و حقوق بشر و ... مورد بررسی
قرار داد.
نگاهی به رویکردهای اخیر رسانههای آلسعود و اقدامات
مسئولین عربستان سعودی حاکی از آن است که این کشور برای آینده و تحقق اهداف
خود، از تاکتیکها و استراتژیهای خود نهایت استفاده را در جهت ضربه زدن
به جمهوری اسلامی ایران خواهد کرد که پیشبینی میشودرویکرد رسانههای
معارض سعودی به رسانههای معتدلنما و یا خاص با توجه به روی کار آمدن صادق
صبا به عنوان تابعی از ابزار نفوذ بیبی سی فارسی که القای «بی طرفی»
بیبی سی فارسی را برای اجرایی سازی اهداف خود به کار بست ، عملیاتی شود.
همچنین ایجاد فضایی مناسب جهت القای موضوع کذب و نخنماشده نقض حقوق بشر
در ایران، دامن زدن به اختلافات قومی و قبیلهای در مناطق مرزی کشور، بحران
سازی و درگیر کردن ایران با مسائل داخلی و غفلت از سیاست خارجی، شدت
بخشیدن به نارضایتیهای مردمی از حکومت اسلامی و ایجاد فضای چندقطبی بین
مردم و دولت و حاکمیت نظام با تلاش جهت القای احساس ناامنی اجتماعی و یأس و
ناامیدی به مردم و نیز ایجاد نگرش منفی در مردم نسبت به مسئولان و حتی
نظام،ترغیب اعراب داخلی ایران برای تجزیه کشور، پشتیبانی رسانهای
تروریستها در استانهای مرزی و حتی داخلی کشور،ترویج شیعه هراسی، تلاش جهت
القای انزوای سیاسی امنیتی و اقتصادی جمهوری اسلامی در منطقه و جهان،گسترش
و ترویج تفکرات الحادی در عرصه دین و باور جوانان، قبح شکنی و ایجاد روابط
نامشروع در بین جوانان از طریق ساخت برنامههای تولیدی، حمایت از جریان
اصلاحطلب داخلی از طریق گفتوگو با عناصر این جریان و تشریح و تبیین
افکار سیاسی آنان، اختلاف افکنی بین جریانات سیاسی داخلی، تخریب هنجارهای
جامعه و اشاعه طرح مباحثی نظیر پذیرش مسئله همجنسگرایی و بیحجابی و
فمینیزم و طبیعی جلوه دادن روابط جنسی پیش از ازدواج و ... روحانیت زدایی و
تلاش برای نسبت دادن مضامین و رفتارهای دروغین به آنان با هدف کاهش
محبوبیت روحانیت نزد برخی اقشار جامعه، زیر سؤال بردن بنیان اساسی و کلان
نظام جمهوری اسلامی و پوچ قلمداد نمودن آنان و همچنین القای تعارض این
ارکان با منافع ملی، بزرگنمایی تجمعها و راهپیماییهای مخالف احتمالی و...
از زمره دیگر اهداف و پیامدهای احتمالی فعالیت خواهرخوانده سعودی بیبی سی
فارسی خواهد بود.وجه اشتراک فعالیت این رسانهها و غایت نهایی آنان را
میتوان تلاششان در زمینه اضمحلال جمهوری اسلامی ارزیابی کرد.
سرمایهگذاری گسترده مالی اعراب و دشمنان جمهوری اسلامی جهت راهاندازی
شبکه ماهوارهای و حضور همهگیر در مقاطع حساس نظیر فتنه 88 جهت تاثیرگذاری
در معادلات داخلی ایران و انتخابات پیش رو از اهداف اساسی این رسانهها
است.
با شروع فعالیت تلویزیون بیبی سی فارسی قطب بندیهای جدید در
جغرافیای رسانههای فارسی زبان رخ داد که در نگاهی اجمالی هم موجد فرصتها و
هم چالشهایی عدیده برای رسانههای ایرانی است. از این منظر شمایل جدید
رسانههای فارسی زبان میطلبد تا برای ساماندهی هوشمندانه آرایش رسانهای
کشور در حوزه درون مرزی مدیریت افکار عمومی از یک سو و توسعه تاثیرگذاری در
حوزه برون مرزی از سوی دیگر برنامهریزی شود.
تجربه نشان داده است
سیاستگذاران رسانهای در بریتانیا، تبحر خاصی در انتخاب هدفمند استراتژی و
به خصوص «زمان راهاندازی رسانه» دارند. شاید در مقاطع متعددی آنها عجلهای
برای «اولین» بودن نداشته و به جای زود بازده بودن «تاثیرگذاری در بلند
مدت» را نشانه گرفته اند، اما اغتنام از فرصتها در راس سیاستهای انگلیس
قرار دارد. در این میان با توجه به اینکه پیوند عمیق رسانه و حاکمیت در
سیستم مدیریتی انگلیس - که طراحی شبکه فارسی زبان سعودیها آنچه ما اصطلاحا
بیبیسی فارسی 2 میخوانیم با مدیریت صادق صبا نیز در دایره استراتژی
سازی و اقدامات دستگاه دیپلماسی همین کشور گنجانده میشود- قابل انکارنیست،
مدیران بنگاه سخن پراکنی انگلستان به مدد دیدبانی دقیق سیاسی و اطلاعاتی و
دیپلماتیک در کشورهای مورد نظر و با شناسایی بزنگاههای تاریخی و سیاسی،
اولویتها و نیازهای خبری مخاطبان هدف خود را شناسایی میکنند و سپس رسانه
مورد نظر را راهاندازی میکنند.
مخالفان ایران بر نقش حیاتی رسانهها
واقف بوده و با پشتیبانی ظریف و هنرمندانه و تعامل دوجانبه با این
رسانهها تلاش کردهاند در مقاطع بحرانی، زمام هدایت جریانهای خبری، تولید
محتوا و کنترل افکار عمومی و نگرش سیاسی و اجتماعی مخاطبان خود را در دست
گرفته و مسیر تغییرات را در جهت منافع خویش شکل دهند. بنابراین، راه اندازی
این شبکه ماهوارهای از آن جهت مهم است که بیبی سی سابقهای طولانی در
نمایندگی منافع غرب در کارنامه خود داشته و این موضوع در حافظه تاریخی مردم
ایران نقش بسته است و در نهایت حتما هدف بزرگی در پس طراحی این شبکه وجود
دارد والا روباه پیر انگلیس در این عرصه حاضر نمیشد.