در این خبر آمده است که هایوب و شرکت نظامی-مخابراتی ودافون انگلیس قراردادی را با یکدیگر نهایی کردهاند که به موجب آن، ودافون برای «عرضه و مدرنیزه کردن زیرساختهای شبکه و فنآوری اطلاعات، و گسترش خدمات اینترنت ثابت و همراه (تحت برند هایوب)» به این شرکت ایرانی کمک خواهد کرد. سپردن زیرساخت اطلاعاتی و مخابراتی کشور به دست شرکتی از انگلیس که کشور متخاصم با ایران محسوب میشود، موجب نگرانی است زیرا خطر و احتمال جاسوسی از اطلاعات کاربران توسط سرویس جاسوسی ملکه انگلیس را افزایش میدهد.
هایوب چیست و درباره آن چه باید بدانید
برای معرفی شرکت هایوب[4] اطلاعاتی در فضای مجازی وجود دارد؛ این شرکت در صفحهای تحت عنوان «هایوب در یک نگاه[5]» توضیح میدهد که چگونه از سال 1382 شروع به کار کرده و در سال 1388 به بخش خصوصی واگذار شده است. همچنین «این شرکت توانست به سرعت در بازار رقابتی خدمات دسترسی به دیتا و اینترنت رشد نماید، به نحوی که با ارائه سرویس در بیش از 450 شهر در پایان سال 1393، توسط سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی به عنوان یکی از شرکتهای برتر انتخاب گردید.»
البته در توضیحات این شرکت درباره سابقه فعالیتهایش، نکته عجیبی هم به چشم میخورد: «هایوب با پشتوانه توان فنی و بیش از 550 نیروی انسانی حرفهای خویش توانست بزرگترین قرارداد شبکه ارتباطی کشور برای ارائه اینترنت پرسرعت به بیش از بیست و پنج هزار روستا در سرتاسر کشور را از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به مدت 10 سال به صورت انحصاری اخذ کند.» [6].
در صفحه «مأموریت، چشمانداز و ارزشهای سازمانی[7]» در سایت این شرکت، بخشی از مأموریت هایوب ارائه «خدماتی ارزنده، نوآورانه و با بهترین کیفیت در حوزه فنآوری اطلاعات و ارتباطات و خدمات مبتنی بر وب» به مشتریان در سراسر ایران، البته «با اتکا به توانمندی، دانش و پشتکار کارکنان شایسته خود» آمده است.
طبق اطلاعات این صفحه، یکی از چشماندازهای این شرکت نیز «کسب جایگاه نخست بازار» است. البته این چشمانداز اگر با اتکا به ظرفیت و توان داخلی، از جمله کارکنان این شرکت باشد، قطعاً آرمان مطلوبی است، اما اینکه هایوب برای رسیدن به این هدف یا صرفاً برای بهبود کیفیت خدمات خود به شرکتی متوسل شود که توضیحات درباره آن در ادامه این گزارش میآید، محل اشکال است.
آنچه بیشتر موضوع عقد قرارداد میان هایوب و ودافون را زیر سؤال میبرد، یکی از ارزشهایی است که هایوب برای خود تعریف میکند: «مسئولیتپذیری در قبال جامعه». باید اعتراف کرد که شفافیت هایوب در ارائه این اطلاعات (و اطلاعات دیگری که با مراجعه به وبسایت این شرکت به دست میآورید) به طور علنی، کاملاً قابلتحسین است، اما آنچه از ارائه و تبلیغ این اصول، مهمتر است، عمل هوشیارانه به آن تبلیغ و شعارها است.
معرفی شرکت ودافون
شرکت انگلیسی ودافون یکی از غولهای فنآوری اطلاعات و ارتباطات جهان و دومین شرکت بزرگ دنیا از نظر تعداد مشترکین محسوب میشود؛ البته شرکت اول از این منظر یک شرکت چینی است که با توجه به جمعیت میلیاردی چین، نکته تعجبآوری نیست. به هر حال، توانایی ودافون در ارائه خدمات به هایوب به هیچ عنوان زیر سؤال نیست، اما اتفاقاً اشتباه از همین جا پیش میآید. امضای قرارداد با شرکتی به بزرگی ودافون قطعاً نیازمند تحقیقات بسیار گستردهای در همه زمینهها (از جمله امنیتی) است که متأسفانه به نظر نمیرسد هایوب این تحقیقات را به طور کامل انجام داده باشد.
ودافون اوایل ماه ژوئن سال 2014 برای اولین بار، به قول گاردین، «سکوت خود را درباره نظارت [و جاسوسی گسترده] دولتی» از شبکههایش شکست[8]. ماجرا از این قرار بود که برخی از دولتهای 29 کشوری که ودافون در آنها خدمات ارائه میداد (از جمله خود انگلیس)، با نصب «کابلهای مخفی» تمام اطلاعات شبکه این شرکت را رصد و در صورت تمایل، ضبط میکردند[9]. تعداد کشورهای طرف قرارداد با ودافون در حال حاضر 50 کشور است.
جالب اینجاست که قانون در دستکم 6 کشور از کشورهای محل فعالیت ودافون، یا شرکتهای ارتباطاتی را وادار به نصب این تجهیزات جاسوسی میکند و یا به دولت اجازه میدهد این کار را انجام دهد. البته جمعآوری اطلاعات ودافون منحصر به محتوای مکالمات تلفنی نبوده، بلکه شامل «فراداده» نیز میشده است؛ اما فراداده چیست؟ مکان دستگاهی که با آن مکالمه صورت گرفته، تاریخ و ساعت ارتباطات موبایلی، افرادی که از یک دستگاه با آنها تماس گرفته شده است و غیره.
قهرمان حریم خصوصی یا جاسوس سلطنتی
بررسی اسناد افشاشده توسط ادوارد اسنودن مشخص میکند که این شرکت انگلیسی اتفاقاً نماینده جاسوسان دولتی انگلیس در میان کاربران است. سال 2013 گزارشهای بیشماری درباره ارتباط مستقیم شرکتهای مخابراتی در انگلیس، از جمله ودافون[10]، با (به اعتراف گاردین) «سازمان جاسوسی» این کشور موسوم به «ستاد ارتباطات دولت[11]» و تحویل اطلاعات کاربران به این نهاد دولتی منتشر شد[12].
این نشان میدهد ودافون نه تنها علاقهای به حفظ حریم خصوصی کاربران خود ندارد، بلکه صرفاً به این بهانه که تحت قوانین اتحادیه اروپا و دولت انگلیس فعالیت میکند[13] و موظف به رعایت این قوانین است، با نهادهای جاسوسی انگلیسی نیز همکاری دارد[14]. اکنون یک سؤال مهم را باید پرسید: چهقدر حیاتی است که هایوب اطلاعات کاربران ایرانی را وارد چنین شبکهای کند و چه تضمینی وجود دارد ودافون اطلاعات کاربران ایرانی را در اختیار سازمانهای اطلاعاتی انگلیس قرار ندهد؟
برای توضیحات بیشتر میتوان به گزارشهایی مراجعه کرد که نشان میدهند[15] ودافون سال 2015 اطلاعات گوشی همراه خبرنگاری را زیر و رو کرده تا از کار او سردربیاورد. اما جرم این خبرنگار چه بوده است؟ «ناتالی اوبراین» خبرنگار و مشتری ودافون گزارشهایی را درباره خلأهای امنیتی در یکی از سیستمهای این شرکت نوشته بود. بنابراین ودافون تصمیم گرفت، اطلاعات گوشی او را چک کند تا ببیند محتوای این گزارشها را چه کسی به این خبرنگار میداده است.
ارتباط با رژیم صهیونیستی، گل سرسبد ویژگیهای ودافون
گذشته از موضوع حریم خصوصی و جاسوسی از کاربران، موضوع روابط ودافون با رژیم صهیونیستی هم اهمیتی بالایی دارد؛ در حالی که بسیاری از نهادهای رسمی و شرکتهای اروپایی[16] و به طور خاص اتحادیههای انگلیسی (با اهداف مختلف) در حال تحریم رژیم صهیونیستی و پیوستن به جنبش «بایکوت، تحریم و عدم سرمایهگذاری[17]» در فلسطین اشغالی هستند[18]، اما ودافون خود را مستثنی کرده است.
این شرکت انگلیسی نه تنها روابط خود با رژیم صهیونیستی را خدشهدار نکرده بلکه طبق شواهد[19] موجود[20] (که البته وبسایت رسمی ودافون در اینباره[21] به صراحت چیزی نمیگوید)، ماه دسامبر سال 2011 از طریق سازمان سرمایهگذاری وابسته به خود که «سرمایهگذاریهای ودافون[22]» نام دارد، اولین سرمایهگذاری خود در زمینه انرژی پاک را با مبلغی چند میلیون دلاری در یک شرکت صهیونیستی به نام «سلارا[23]» انجام داده است (ودافون بخش عمدهای از سرمایه 9.2 میلیون دلاری سلارا را تأمین کرد).
آیا ایرانیهای ودافونی حلقه گمشده این قرارداد هستند؟
ارتباط میان هایوب و ودافون از جنبههای دیگری هم قابل بررسی است که البته در حال حاضر در حد حدس و گمان هستند و شاید هیچگاه هم تأیید نهایی نشوند. یکی از مواردی که ممکن است موجب برقراری رابطه میان دو شرکت شده باشد، حضور ایرانیهایی مانند «سیاوش الموتی[24]» مهندس، دانشمند و مخترع مطرح ایرانی-آمریکایی[25] در تیم تحقیق و توسعه ودافون باشد. الموتی مدیر گروه تحقیق و توسعه شرکت سرمایهگذاریهای ودافون است و پیشتر نیز در شرکتهای شناختهشدهای مانند «ایتیاندتی» (AT&T، بزرگترین شرکت مخابرات تلفن ثابت و اینترنت پهنباند آمریکا) و «اینتل» (شرکت آمریکایی سازنده سختافزار رایانه و گوشی همراه) مشغول به کار بوده است.
جالب است بدانید ایرانیها با شرکت ودافون خیلی هم بیگانه نیستند. علاوه بر الموتی، «شروین مجد[26]» هم بین سالهای 2011 تا 2014 در همان شرکت سرمایهگذاریهای ودافون و در بخش «سلامت موبایلی[27]» و همینطور «مدیریت محصولات» این کمپانی بزرگ انگلیسی مشغول کار بوده است.
البته چنانکه گفته شد، حضور ایرانیها در ودافون تنها میتواند یکی از عوامل احتمالی و نه قطعی در برقراری ارتباط میان هایوب و ودافون باشد. آنچه مسلم است، هایوب در بررسیهای خود به تجربه و ظرفیتهای گسترده ودافون در عرصه فنآوریهای نوین ارتباطاتی توجه ویژهای داشته است، اما آنچه در ادامه میآید، جنبههای مهمتری از غفلت درباره سپردن یک عرصه فوقالعاده خطرناک از فنآوری آینده کشور به دست یک شرکت انگلیسی را نشان خواهد داد.
«اینترنت اشیا»؛ سپردن یک فنآوری راهبردی به یک شرکت انگلیسی
کارشناسان بیشماری در سراسر جهان، موضوع «اینترنت اشیا[28]» را یکی از فنآوریهای تعیینکننده در آینده دنیا به شمار میآورند. اینترنت اشیا در خلاصهترین و سادهترین تعریف خود به معنای اتصال تقریباً همه دستگاهها و اجزای خانه به اینترنت است. فرض کنید آینه خانهتان به اینترنت متصل باشد و وقتی خود را در آن نگاه میکنید، به شما بگوید آیا رنگ پیراهنتان با شلوارتان متناسب است یا نه. یا فرض کنید کفپوش خانهتان هوشمند باشد و وزن شما را به شما نشان دهد، یا آخر شب به شما بگوید امروز چند قدم در خانه راه رفتهاید.
هر کدام از این مثالها و دهها مثال دیگری که اینترنت اشیا میتواند شامل آنها شود، نیازمند ارسال و دریافت اطلاعات از طریق اینترنت است. ناگفته پیداست که این اطلاعات، مانند تمام اطلاعات دیگری که در اینترنت وجود دارد و دولتهای غربی به جاسوسی از آن اعتراف دارند، نهایتاً در اختیار جاسوسانی قرار میگیرد که میتوانند هر استفادهای را که بخواهند از آن ببرند.
نکته حیرتانگیز درباره قرارداد میان هایوب و ودافون، توافق طرف ایرانی بر سر راهاندازی اینترنت اشیا توسط ودافون در کشورمان است. حال با توجه به اینکه اینترنت اشیا ابعاد امنیتی و حتی نظامی نیز دارد، و همچنین سابقه فعالیتهایی با پیشزمینه نظامی توسط شرکت ودافون[29] وجود دارد، و در نهایت همکاری این شرکت با سازمان جاسوسی انگلیس تایید شده است، آیا «مسئولیتپذیری در قبال جامعه» که یکی از ارزشهای مورد احترام هایوب است، این شرکت ایرانی را از عقد قرارداد با ودافون منع نمیکند؟
از طرفی دیگر در جریان اغتشاشات سال 88، در کنار همه شیطنتهای اینترنتی[30] و فعالیتهای هدفدار در شبکههای اجتماعی[31]، دستکم دو بخش مرتبط با اینترنت و فضای مجازی در کشورمان مورد حمله قرار گرفت که برخی از این حملات موفقیتآمیز و بخش عمدهای هم ناموفق بود. به عنوان مثال، برخی از خبرگزاریهای ایرانی مورد حمله قرار گرفتند و مجبور شدند فعالیتهای خود را محدود کنند. از سوی دیگر، سیستم توزیع و عملکرد کارت سوخت هم مورد حمله قرار گرفت که خوشبختانه مشکلی در این زمینه به وجود نیامد. با این حال، مسلم است که هدف از این حملات، ایجاد تشنج هرچه بیشتر در فضای جامعه بوده است.
با توجه به تجربه اتفاقات سال 88، آیا میتوان مقوله بسیار گستردهتری به نام اینترنت اشیا را به دست انگلیسیها سپرد؟ آیا این احتمال وجود ندارد که غربیها (علاوه بر جاسوسی دائمی از همه اطلاعات کاربران در خصوصیترین فضای آنها یعنی خانهشان)، هر لحظهای که اراده کردند، با فشردن یک کلید، تمام این سیستمها را مختل کنند؟ آیا میتوان حجم تأثیر اینگونه خرابکاریها بر ثبات و امنیت کشور را پیشبینی کرد؟
جاسوسی و تخریبگری: تئوری توطئه یا نگرانی مشروع
شاید با خواندن گزارش فوق، اولین موضوعی که به ذهن برخی خطور میکند، این است که شما دچار تئوری توطئه شدهاید. گذشته از اینکه مشرق پیشتر مفصلاً توضیح داده که عبارت «تئوری توطئه»، خود یکی از اختراعات سازمان سیا برای سرکوب مخالفان و منتقدان بود[32]، مسئله جاسوسی و تخریبگری دولتهای بیگانه در یک کشور، به هیچ عنوان مسئله ناشناختهای نیست.
اسنادی که طی سالهای اخیر خوشبختانه افشای آنها باب شده است، به خوبی نشان میدهد جاسوسی یکی از مهمترین وظایف نهادهای دولتی در غرب است و تقریباً هیچکس، دوست یا دشمن، هم از این جاسوسیها در امان نیست. در چنین دنیایی قطعاً کشوری مانند ایران که دشمنان زیادی دارد، باید نهایت دقت و حساسیت را در برقراری رابطه با کشورهای دیگر داشته باشد؛ به خصوص اگر این کشورها در تخاصم با ایران هم باشند.
اگر عقد قرارداد با ودافون، مصداق تئوری توطئه به نظر میرسد، جالب آنکه اتفاقاً انگلیسیها هم همین تئوری توطئه را دارند. گزارش روزنامه انگلیسی گاردین [33]، دقیقاً مانند موضوع گزارش مشرق است، با این تفاوت که جای ودافون با «هوآوی» عوض شده است. اتفاقاً گزارش گاردین «مدیریت ریسک احتمالی دخالت چین در زیرساختهای حیاتی ملی» انگلیس در «فضای بهبود روابط اقتصادی» است!
آیا نگرانی منحصر به ایرانیهاست؟
البته گزارش گاردین بعد از اجرای قرارداد طرفین منتشر شده است: نظارت هیأتی امنیتی به ریاست «سیاران مارتین» مدیرکل امنیت سایبری سازمان جاسوسی انگلیس، همان «ستاد ارتباطات دولت»، بر خدمات اینترنتی، مخابراتی و ارتباطاتی که شرکت چینی هوآوی به مشتریان انگلیسی میدهد، با هدف پیدا کردن هرگونه نقض یا راه نفوذ احتمالی که دولت چین از طریق آن در حال جاسوسی از شهروندان و نهادهای انگلیسی باشد.
این در حالی است که گزارش مشرق حکم هشدار پیش از وقوع حادثه را دارد و به دنبال پیشگیری از گرفتار شدن کشورمان به معضلی است که انگلیسیها الآن با آن مواجه هستند، یا دستکم تصور میکنند با آن مواجهند و میخواهند جلوی آن را بگیرند. به هر حال، این یک گزاره کاملاً مشهود و منطقی است که هیچ بخشی از زیرساخت کشور را نباید به دست بیگانه سپرد.
موضوع تنها به انگلیس هم ختم نمیشود. نگرانی انگلیسیها درباره هوآوی بیارتباط به اقداماتی نبود که در کشورهای دیگر درباره این شرکت چینی انجام شده بود. خوب است بدانید، پیشتر دولت آمریکا مانع از تسلط هوآوی بر شرکتهای حوزه فنآوری بر این کشور شده است. استرالیا هم جلوی پروژه چند میلیارد پوندی هوآوی برای اتصال همه خانههای این کشور به خدمات اینترنت پرسرعت را گرفته است. بنابراین تئوری توطئه منحصر به کشور ما نیست، بلکه توطئهگران هم خودشان دچار این توهم هستند!
تماسهایی که با هایوب و ودافون گرفتیم و جوابهایی که نگرفتیم
آنچه در انتهای این گزارش باید ذکر شود، اینکه تماسهای خبرنگار مشرق برای کسب اطلاعات درباره توافق میان هایوب و ودافون و شنیدن تضمینها یا توجیههای احتمالی برای رفع نگرانیهای مطرحشده در گزارش فوق، به نتیجهای نرسید. یکی از مسئولین هایوب (نام ایشان محفوظ است) در پاسخ به تماس، ترجیح داد هرگونه مصاحبهای را به بعد از کنفرانس خبری در اینباره و مراسم اعلام رسمی خبر این توافق موکول کند.
این مسئول هایوب البته با صراحتی قابلتقدیر، نهایی شدن قرارداد با ودافون را تأیید، اما نگرانیها از ایجاد حاشیه و حساسیت در اینباره را دلیل تصمیم خود برای به تعویق انداختن مصاحبه اعلام کرد و قول داد ضمن دعوت از رسانهها برای حضور در این کنفرانس خبری، بعد از کنفرانس نیز به سؤالات در اینباره جواب بدهد.
با این وجود، شرکت ودافون به اندازه هایوب هم راضی نشد جواب مشرق را بدهد. دو بار اولی که با این شرکت تماس گرفته شد، اپراتورهای محترمی که باید جواب ما را میدادند، به محض شنیدن توضیحات درباره موضوع مصاحبه درخواستی، گوشی را گذاشتند و ارتباط را قطع کردند! مانند این تماس که در زیر میتوانید بشنوید.
در تماسهای بعدی، سراغ چند ایمیلی را گرفتیم که درخواست مصاحبه در آن مطرح شده بود و یک هفته قبل آنها را برای ودافون فرستاده بودیم (ودافون میگوید ایمیلها به این آدرس را معمولاً طی چند دقیقه پاسخ میدهد). اینبار هم که توانستیم با اپراتورها صحبت کنیم، پاسخی که میدادند، از جمله تکراری تجاوز نمیکرد: «من متأسفانه نمیتوانم در اینباره به شما کمکی بکنم.» «اگر به ایمیل شما پاسخ ندادهاند، حتماً نمیخواهند که من هم این اطلاعات را در اختیار شما بگذارم.»