به گزارش مشرق، هادی محمدی: هنوز شوک انتخاباتی آمریکا بر روی کسانی که بر روی کلینتون شرطبندی کرده بودند، باقی است و بیشتر این طرفها، نه تحلیل روشنی از چرایی این پیروزی دارند و نه اینکه از رویکردهای احتمالی ترامپ در عرصههای داخلی و خارجی، سنجش و ارزیابی کاملی به دست آمده است.
جمهوریخواهان نمیدانند تا چه حد امکان مهار ترامپ و شعارهای وی را دارند، مردم آمریکا از میزان تحقق شعارهای وی مطمئن نیستند و عده دیگری حضور ترامپ در کاخ سفید را مایه شرمساری و نابودی آنچه هست میدانند. اروپاییها که دغدغه اقتصاد و امنیت دارند، نمیدانند فرمول تعامل اقتصادی ترامپ با آنها چیست و اگر حتی رویکردهای اوباما را دنبال کنند، بازهم احساس خسران میکنند، حال چه رسد به رویکردهای یکطرفه. در موضوع امنیت، مهمترین دلمشغولی اروپاییها این است که اگر ترامپ بر روی پرداخت سهم 2 درصدی از تولید ناخالص ملی در بودجه ناتو اصرار ورزد، چه بر سر اقتصاد اروپا خواهد آمد و اگر ناتو را رها کند، خواهند توانست رفتار یکپارچهای به لحاظ نظامی و امنیتی در قبال روسیه داشته باشند؟!
چینیها در کنار تنشهای محدود امنیتی و ناشی از سیاستهای نظامی امریکا در جنوب شرق آسیا، نگرانی جدی دارند که رویکردهای اقتصادی ترامپ، کدام وضعیت و تصمیم را بر چینیها تحمیل خواهد کرد و آیا تنشهای اقتصادی و مالی و بانکی بدان افزوده میشود؟
آل سعود و چند کشور عربی دنباله روی آنها، که برای کلینتون هزینههای مالی جدی کردهاند، نمیدانند سیاستهای نفتی ترامپ به کدام سو میرود و تضمینی برای حکومتهای خود ندارند و از رویکردهای امنیتی دو و چند جانبهای که با امریکا داشتند، اطمینانی ندارند.
در ایران هم عدهای عزادار هستند و تمامی محاسبات آنها در انتخابات سال آینده ایران، با شکست کلینتون بهم خورده است و نمیدانند برای حمایت از روحانی، چه رویکردی داشته باشند؟ حتی روحانی از اینکه بتواند در انتخابات پیروز شود، با هزار سوال روبروست و این دغدغه را دارد که اگر تمامی جناحها او را به پیروزی برسانند، با رویکردهایی که در 4 سال اخیر از خود نشان داده، در قبال رویکرد تهاجمی ترامپ و تیم حکومتی وی چه کند؟
روسها، دلشان میخواهد، تعامل سازنده ترامپ را ببینند و از سیاستهای تقابلی اوباما که در 8 سال گذشته، بشکل پنهان و آشکار اعمال شده استقبال نمیکنند. ولی این نگرانی را دارند که تیم حکومتی ترامپ، آرزوهای روسها را بر باد دهند.
تقریباً برای همه دسته بندیهای بیش گفته این سوال در شرایط فعلی مطرح است که ترامپ و مجموعه ساختارهای قدرت، کدام بر دیگری اثر خواهند گذاشت و رویکرد نهایی چه خواهد شد؟
ترامپ فردی است، خود اتکاء و خود رأی، به کسی وامدار نیست و حتی به حزب جمهوریخواه و بسیاری از اعضای آن که تا روزهای آخر بخوبی پشت سر وی نبودند، بدهکار نمیباشد. او تاجر است و اهل معامله و دیدگاههای غیر هنجاری را مطرح کرده است و در شعاری مبهم اعلام کرده، بدنبال اصلاح ساختارهای فاسد در واشنگتن میباشد.
از روی دیگر نمیتواند خارج از رویههای جاری، بدنبال افرادی خارج از حزب برای تیم حکومتی باشد و تمامی رایزنیهای چند روز گذشته هم آن را تایید میکند. تمامی کسانیکه از آنها نام برده میشود، افرادی با دیدگاههای افراطی در سیاست خارجی هستند و گاه نیز با دیدگاه ترامپ همخوانی ندارند. وزرا و شاهدان رئیس جمهور، همگی کارگزار و پیشران سیاستهای رئیس جمهور هستند ولی یک مقاومت سازمانی که دکترین و سیاستهای دهههای گذشته امریکا را پایهریزی و دنبال کردهاند در مقابل ترامپ خواهند بود که نیازمند یک وحدت رویه است. نه !، باید دید، ترامپ لجباز و خود رأی تا چه اندازه بر تیم حکومتی و مقاومت سازمانی غلبه خواهد کرد و یا حتی یکدیگر را تشدید میکنند؟
آنچه مسلم و روشن است اینکه همه آنچه ترامپ در مبارزات انتخاباتی گفته، در سیاستهای عملی پدیدار نمی شود که موضوع بیمه و تأمین اجتماعی یکی از آنها و مسئله مهاجران و مسلمانها، موضوعات بعدی است. لذا بدیهی است که مقاومت سازمانی و تیم حکومتی، نقش اولیه و تحویل بخش را در رویکردهای ترامپ بازی خواهند کرد. خروجی رویکرد ریاستی ترامپ از موارد زیر خارج نیست:
1- یا اینکه دیدگاه ترامپ و تیم مشاوران و حکومت و ساختارها در مسائل داخلی و خارجی همسو هستند که حاصل آن، استحکام در آن سیاست خاص و موضوع خواهد شد. مانند سیاستهای اقتصاد، یک خود کامگی اقتصادی امریکایی در تعاملات داخلی و خارجی پدیدار میشود.
2- یا اینکه ترامپ و بقیه ساختار در برخی موضوعات همفکر نیستند که باید شاهد نوعی تعدیل و نرمش نسبت به شعارهای انتخاباتی باشیم، که موضوع برجام یکی از آنهاست و سمتگیری سخت گیرانهتر و بسیار گستردهتر از گذشته جریان خواهد داشت و مسئله پاره کردن و لغو برجام از سوی اریکا دنیال نمیشود و بسیاری در آمریکا و خارج آن، این توصیه را به ترامپ ارائه کردهاند.
3- در برخی موضوعات نیز یک رقابت درون سازمانی و یا تضاد در دیدگاهها در مسائل داخلی و خارجی مطرح هستند که هرج و مرج و بیسامانی در رفتار امریکا را بوجود خواهد آورد.
مسئله مالیات ثروتمندان و یا فساد سیستم، نوع تعامل با روسیه، مسئله ناتو و هزینههای آن، سیاستهای مهاجرت و اشتغال، از این دست خواهند بود.
سیاست ریاضت اقتصادی و یا رویکرد ترامپ برای اقتصاد ملی امریکا در قبال دیگران، یکی از رویکردهای مشکلساز در درون جامعه امریکا و در تعامل با دیگران در عرصه جهانی است و در صورت تشدید، هژمونی امریکا در مؤلفههای امنیتی، نظامی و حتی اتحاد و ائتلافهای جهانی با امریکا را دستخوش تغییر خواهد کرد.
ولی آنچه قطعی است اینکه نه تنها نوعی اجماع در درون تیم حکومتی و ترامپ و ساختارها نسبت به ایران و برجام وجود دارد، بلکه صهیونیستها، ادبی صهیونیستی و ارتجاع عرب برای حفظ کارکردهای ابزار خود، بر طبل مقابله ترامپ با ایران خواهد زد. این پیام خوبی برای دلبستگان به امریکا و غرب در ایران نیست. کسانیکه با خوشبینی با امریکا مذاکره کردند و با دستهای خالی و فاقد سناریوهای مختلف وارد مذاکره برجام شدند و فقط پیشنویسهای امریکایی را با کمی تغییرات پذیرفتند و راهبرد و تاکتیک مناسبی برای شرایط احتمالی و تخلف امریکا از تعهدات در متن و نص برجام لحاظ نکردند و اکنون فقط به امید نرم شدن امریکا و یا یاری اروپا نشستهاند، امروز حال خوشی ندارند و باید پاسخگو باشند.