به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی نوشت: شاید برخی بخواهند اینگونه استدلال کنند که تصویب و امضای ISA حاصل فضای ترامپ و مسلط شدن جمهوریخواهان است ولی آراء بالای مجلس نمایندگان و سنا و اعلان تمایل کاخ سفید برای امضای آن پیام دیگری منتقل میکند.
این پیام این است که مصوبه ISA و تحریمهای جدیدی که در راه است، حاصل یک مهندسی، برنامهریزی و اقدام واحد از سوی دو حزب دمکرات و جمهوریخواه در آمریکاست. از قبل بارها گفته شده که آمریکا اینگونه میفهمد که تحریمها عامل امتیازگیری و تسلیم شدن ایران است و لذا حفظ مکانیزمهای تحریم و تجدید و تکرار آن با عناوین مختلف، از یکسو ابزارهای قدرت و مزیت ایران را حذف میکند و از سوی دیگر و با تکیه بر حفظ مکانیزمهای تحریم، آمریکا چیزی از دست نمیدهد و ابزارهای فشار را حفظ خواهد کرد.
البته فرماندهان مذاکره و دیپلماسی که باید پاسخگوی شرایط فعلی باشند، یا در میدان بسر نمیبرند یا از ابتدا هم چندان ناراضی نبودند که یک دومینوی برجامی، ابزارهای قدرت ایران را حذف کند. این یک برداشت و تحلیل نیست و بارها از زبان این جریان و تفکر بیان شده است که "نیاز به برنامه هستهای نداریم، نباید بر توان نظامی افزود و برای آن هزینه کرد و دیپلماسی نهضتی در منطقه، هیچ فایدهای برای ایران ندارد" !.
شاهبیت برجام و مذاکرات هستهای که از ابتدا بدان توجه نشد، این بود که از زبان مقام معظم رهبری شنیدیم و به دلیل فقدان سناریوی دقیق مذاکراتی و هدفگذاریهای دقیق و قربانی کردن دقت با سرعت دادن به توافق با آمریکا، به جای بستن راه و مسیرهای بازتولید تحریم و پافشاری بر جزئیات تعهدات آمریکایی در برجام، تمامی تعهدات دقیق برای طرف ایرانی را با تعهدات کلی و قابل دید کردن پذیرفتیم.
حال اگر به این سوال پاسخ دهیم که چرا و چگونه در این "دام برجام" گرفتار شدهایم، راهبردهای بعدی در قبال آمریکا، دچار غافلگیری و خسران نمیشود. برجام و جزئیات آن که ابتکار عمل کامل را در اختیار آمریکا قرار داده، بدون نیاز به نقض صریح و اساسی مفاد برجام، تمامی ابزارهای تحریمی را علیه ایران بازتولید میکند.
اگر از ابتدای مذاکره، فرماندهان دیپلماسی، آمریکا را دشمن فرض میکردند و همانگونه که دهها بار به آنها هشدار داده شده بود، رعایت استانداردهای مذاکراتی و سناریوهای قابل پیشبینی را رعایت میکردند و از مشاوران با صلاحیت بهرهمند میشدند و مسئله مذاکره هستهای را ملی میدیدند و آن را از یک ابزار جناحی فراتر تلقی میکردند و به تمامی جزئیات توافق با دقت برخورد میکردند، در شرایط دیگری بسر میبردیم.
ادامه بازی آمریکاییها در برجام و دامهای بعدی برجامی، آنقدر برای آنها پرمنفعت است که به گزینه دیگری فکر نمیکنند. تا وقتی که برجام تخم طلا میگذارد بدان ادامه میدهند. این قطار باید به نحوی از ریل خارج شود که متهم اصلی آمریکا باشد و آنها نیز آن را بپذیرند و این کاری دشوارتر از مذاکرات هستهای است.
سناریوی دام برجامی، صرفا برای حذف توان هستهای ایران طراحی نشده و همانطور که برخی مراکز آمریکایی اعلام کردند، مدل مذاکراتی آنها متکی به تجارب مذاکراتی با روسیه در زمینه خلع سلاح طراحی و اجرا شده است. لذا هر چه توان منطقهای و نظامی ایران افزایش یابد آنها به منطق اولیه کارکردهای تحریم امیدوارتر میشوند و دومینوی لوایح و مصوبات تحریمی گستردهتر و عمیقتر دنبال می شود. یعنی باید به دنبال مکانیزم و ابزاری باشیم تا کارکرد مؤثر و بازدارنده داشته باشد و در مقابل دام برجامی، موازنهسازی کند و این ابزار انحصاراً در مؤلفههای هستهای خلاصه نمیشود و باید به عرصهها و ابزارهای دیگری هم فکر کرد.
باید دید نقاط ضعفی که راهبردهای آمریکا را دچار توقف کرده چیست؟ برخی معتقدند که آمریکا اگر احساس هزینههای غیر قابل تحمل و دردناک نکند، توقف و بازگشت در راهبردهای خود را نشان نمیدهد. باید زمین بازی صرفا متکی به برجام یا مؤلفههای هستهای نباشد و زمین بازی و ابتکار عمل قابل اعتماد در اختیار ما باشد.
سراب خسارتبار منافع برجام که در دو سال گذشته بر روی آن مانور شده، به جز بنیههای اقتصادی و تکنولوژیهای هستهای، معیشت مردم را به بازی گرفته و این ادبیات تخریب که تدبیر نشان داده شده، باید متوقف و برای این مرحله از بنیه دیپلماتیک، فکری و برنامهریزی شایستهتری بهرهمند شویم و مقولههای سطح ملی را از بازیهای سیاسی و جناحی خارج نماییم.
این پیام این است که مصوبه ISA و تحریمهای جدیدی که در راه است، حاصل یک مهندسی، برنامهریزی و اقدام واحد از سوی دو حزب دمکرات و جمهوریخواه در آمریکاست. از قبل بارها گفته شده که آمریکا اینگونه میفهمد که تحریمها عامل امتیازگیری و تسلیم شدن ایران است و لذا حفظ مکانیزمهای تحریم و تجدید و تکرار آن با عناوین مختلف، از یکسو ابزارهای قدرت و مزیت ایران را حذف میکند و از سوی دیگر و با تکیه بر حفظ مکانیزمهای تحریم، آمریکا چیزی از دست نمیدهد و ابزارهای فشار را حفظ خواهد کرد.
البته فرماندهان مذاکره و دیپلماسی که باید پاسخگوی شرایط فعلی باشند، یا در میدان بسر نمیبرند یا از ابتدا هم چندان ناراضی نبودند که یک دومینوی برجامی، ابزارهای قدرت ایران را حذف کند. این یک برداشت و تحلیل نیست و بارها از زبان این جریان و تفکر بیان شده است که "نیاز به برنامه هستهای نداریم، نباید بر توان نظامی افزود و برای آن هزینه کرد و دیپلماسی نهضتی در منطقه، هیچ فایدهای برای ایران ندارد" !.
شاهبیت برجام و مذاکرات هستهای که از ابتدا بدان توجه نشد، این بود که از زبان مقام معظم رهبری شنیدیم و به دلیل فقدان سناریوی دقیق مذاکراتی و هدفگذاریهای دقیق و قربانی کردن دقت با سرعت دادن به توافق با آمریکا، به جای بستن راه و مسیرهای بازتولید تحریم و پافشاری بر جزئیات تعهدات آمریکایی در برجام، تمامی تعهدات دقیق برای طرف ایرانی را با تعهدات کلی و قابل دید کردن پذیرفتیم.
حال اگر به این سوال پاسخ دهیم که چرا و چگونه در این "دام برجام" گرفتار شدهایم، راهبردهای بعدی در قبال آمریکا، دچار غافلگیری و خسران نمیشود. برجام و جزئیات آن که ابتکار عمل کامل را در اختیار آمریکا قرار داده، بدون نیاز به نقض صریح و اساسی مفاد برجام، تمامی ابزارهای تحریمی را علیه ایران بازتولید میکند.
اگر از ابتدای مذاکره، فرماندهان دیپلماسی، آمریکا را دشمن فرض میکردند و همانگونه که دهها بار به آنها هشدار داده شده بود، رعایت استانداردهای مذاکراتی و سناریوهای قابل پیشبینی را رعایت میکردند و از مشاوران با صلاحیت بهرهمند میشدند و مسئله مذاکره هستهای را ملی میدیدند و آن را از یک ابزار جناحی فراتر تلقی میکردند و به تمامی جزئیات توافق با دقت برخورد میکردند، در شرایط دیگری بسر میبردیم.
ادامه بازی آمریکاییها در برجام و دامهای بعدی برجامی، آنقدر برای آنها پرمنفعت است که به گزینه دیگری فکر نمیکنند. تا وقتی که برجام تخم طلا میگذارد بدان ادامه میدهند. این قطار باید به نحوی از ریل خارج شود که متهم اصلی آمریکا باشد و آنها نیز آن را بپذیرند و این کاری دشوارتر از مذاکرات هستهای است.
سناریوی دام برجامی، صرفا برای حذف توان هستهای ایران طراحی نشده و همانطور که برخی مراکز آمریکایی اعلام کردند، مدل مذاکراتی آنها متکی به تجارب مذاکراتی با روسیه در زمینه خلع سلاح طراحی و اجرا شده است. لذا هر چه توان منطقهای و نظامی ایران افزایش یابد آنها به منطق اولیه کارکردهای تحریم امیدوارتر میشوند و دومینوی لوایح و مصوبات تحریمی گستردهتر و عمیقتر دنبال می شود. یعنی باید به دنبال مکانیزم و ابزاری باشیم تا کارکرد مؤثر و بازدارنده داشته باشد و در مقابل دام برجامی، موازنهسازی کند و این ابزار انحصاراً در مؤلفههای هستهای خلاصه نمیشود و باید به عرصهها و ابزارهای دیگری هم فکر کرد.
باید دید نقاط ضعفی که راهبردهای آمریکا را دچار توقف کرده چیست؟ برخی معتقدند که آمریکا اگر احساس هزینههای غیر قابل تحمل و دردناک نکند، توقف و بازگشت در راهبردهای خود را نشان نمیدهد. باید زمین بازی صرفا متکی به برجام یا مؤلفههای هستهای نباشد و زمین بازی و ابتکار عمل قابل اعتماد در اختیار ما باشد.
سراب خسارتبار منافع برجام که در دو سال گذشته بر روی آن مانور شده، به جز بنیههای اقتصادی و تکنولوژیهای هستهای، معیشت مردم را به بازی گرفته و این ادبیات تخریب که تدبیر نشان داده شده، باید متوقف و برای این مرحله از بنیه دیپلماتیک، فکری و برنامهریزی شایستهتری بهرهمند شویم و مقولههای سطح ملی را از بازیهای سیاسی و جناحی خارج نماییم.