به گزارش مشرق، ژنرال السیسی سه اشتباه اصلی داشت که موجب شده تا امروز سر در گریبان باقی بماند و امکان ساماندهی امنیتی در مصر را پیدا نکند.
این سه خطای راهبردی به شرح زیر است:
ژنرال باید درک میکرد که تفکر سلفی اخوانیها، فصل مشترک آنها با دیگر سلفیهای وهابی و تکفیری بود و بخش قابل توجهی از رهبران و بدنه سازمان اخوان و راهبردهای پنهان این تشکیلات، همسو با جریانهای تکفیری هستند و بنابه شرایط، تغییر رویه میدهند و به انبار ذخیره شده نیروی انسانی تکفیریها تبدیل میشوند.
اگرچه باید بین گروههای تکفیری تمایز قائل شد، ولی چه تکفیری وهابی و چه القاعده مرتبط با سازمانهای جاسوسی صهیونیستی و هابی و چه تکفیری سلفی، در تکفیر مشترک هستند، اما دامنه مصداقی تکفیر در بین آنها متفاوت است. یعنی اینکه تکفیریهای اخوانی و تکفیریهای وهابی در یک زمان مقابل نظام مصر قرار نمیگیرند و این مسئله به نوع ارتباط و تعامل نظام سیاسی مصر با آلسعود مرتبط است. تا زمانیکه ژنرال سیسی، در مقابل آلسعود تحقیر میشود و امالدنیا در خدمت اهداف آلسعود است. تکفیریهای وهابی و سلفیهای وهابی در پروسه سیاسی و ساختارها، از امتیازات مختلف بهره میگیرند و یا سهم دریافت میکنند و یا در جایگاه اپوزیسیون عمل میکنند ولی وقتی، مصریها از خود غیرت نشان میدهند و نمیتوانند خود را با نظام قبیلهای آلسعود تحقیر کنند و دنباله روی آنها باشند، ظرفیتهای تکفیری وهابی به تکفیریهای اخوانی اضافه میشوند.
با این توضیح به خطای دوم سیسی میرسیم که در مناسبات با آلسعود، باید انتخاب کند که با در یک پروسه براندازی وهابی و سعودی، تحقیر شود و یا با ویروس تکفیری وهابی هم دست و پنجه نرم کند. مشکل ژنرال سیسی این است که با وجود دستگاههای امنیتی و نظامی قدرتمند تجربه برخورد با این جنایتکاران را ندارد و از سوی دیگر باید برای مشکل اقتصادیاش به بخششهای سعودی و عربی تکیه کند. حال آنکه یک مصر قوی و با عزت، نمیتواند از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نادیده گرفته شود و آنها مجبورند به مصر تکیه کنند. یعنی مشکل اصلی و با اولویت مصر، این است که آیا میتواند با مشکل تکفیریها با موفقیت روبهرو شود؟ اینجا است که خطای راهبردی سوم، شرایط را برای ژنرال سیسی پیچیدهتر میکند. نقش صهیونیستها و دستگاه استخبارات غربی در مدیریت و هدایت بخش دیگری از جریانهای تکفیری بر مشکل قبلی سیسی اضافه میشود که به دلیل فقدان رفتار و بازدارنده از سوی سیسی و نظام سیاسی و امنیتی آن، آمریکا و رژیم صهیونیستی را با اشتهای بیشتری برای بلعیدن و تحقیر مصر وضعیت نگهداشتن آن وارد صحنه کرده است.
اینگونه نیست که فقط یک شاخه از داعش در سینا، امنیت مصر را به بازی گرفته است بلکه این مثلث شوم، مصر را به کام ویرانی و نابسامانی و ناکارآمدی کشیده است. ژنرال سیسی و بقیه مقامات مصری در نگاه به منطقه به خوبی با الگو و مدلهای موفق در مبارزه با انواع جریانهای تکفیری و مدیریت شده روبهرو هستند اگر این بازیگران و توان و اندیشه آنها نبود، امروز به جز سوریه و عراق، لبنان نیز در کابوس تروریسم تکفیری نابود شده بودند. در حالی که تمامی برآوردهای استراتژیک در مصر و منطقه و جهان تأکید میکنند که مقاومت منطقهای و اندیشه و مدل حشدالشعبی، که مدیریت و ابزار آن در دست ایران است، این پروژه خطرناک سعودی، اسرائیلی و غربی را به شکست کشانده و هزینههای غیرقابل تحملی در کارنامه آنها ثبت کرده است.
ژنرال سیسی و مصر باید انتخاب کنند که میخواهند در باتلاق تروریسم و مناسبات تحقیرکننده و کشنده باقی بمانند و یا اینکه در یک رویکرد تاریخی، از مدل و الگوی مقاومت منطقهای بهره بگیرند که نسخه درمان آنها در تهران است. ژنرال سیسی به خوبی میفهمد که مدل رزم مقاومت در لبنان اکنون در آکادمیهای بزرگ نظامی جهان در صدر مطالعات و آموزش است و این تجربه بهجز لبنان و فلسطین که به سطح بازدارندگی مؤثر در قبال ارتش صهیونیستی رسیده، در سوریه و عراق نیز با شگفتی به گامهای پیروزمندانه ادامه میدهد. اگر مصر و ژنرال سیسی به دنبال نجات مصر هستند، راه حل آنها در تهران و تعامل منطقهای با مقاومت منطقهای است، که در انتظار تصمیم مصر هستند.
این سه خطای راهبردی به شرح زیر است:
ژنرال باید درک میکرد که تفکر سلفی اخوانیها، فصل مشترک آنها با دیگر سلفیهای وهابی و تکفیری بود و بخش قابل توجهی از رهبران و بدنه سازمان اخوان و راهبردهای پنهان این تشکیلات، همسو با جریانهای تکفیری هستند و بنابه شرایط، تغییر رویه میدهند و به انبار ذخیره شده نیروی انسانی تکفیریها تبدیل میشوند.
اگرچه باید بین گروههای تکفیری تمایز قائل شد، ولی چه تکفیری وهابی و چه القاعده مرتبط با سازمانهای جاسوسی صهیونیستی و هابی و چه تکفیری سلفی، در تکفیر مشترک هستند، اما دامنه مصداقی تکفیر در بین آنها متفاوت است. یعنی اینکه تکفیریهای اخوانی و تکفیریهای وهابی در یک زمان مقابل نظام مصر قرار نمیگیرند و این مسئله به نوع ارتباط و تعامل نظام سیاسی مصر با آلسعود مرتبط است. تا زمانیکه ژنرال سیسی، در مقابل آلسعود تحقیر میشود و امالدنیا در خدمت اهداف آلسعود است. تکفیریهای وهابی و سلفیهای وهابی در پروسه سیاسی و ساختارها، از امتیازات مختلف بهره میگیرند و یا سهم دریافت میکنند و یا در جایگاه اپوزیسیون عمل میکنند ولی وقتی، مصریها از خود غیرت نشان میدهند و نمیتوانند خود را با نظام قبیلهای آلسعود تحقیر کنند و دنباله روی آنها باشند، ظرفیتهای تکفیری وهابی به تکفیریهای اخوانی اضافه میشوند.
با این توضیح به خطای دوم سیسی میرسیم که در مناسبات با آلسعود، باید انتخاب کند که با در یک پروسه براندازی وهابی و سعودی، تحقیر شود و یا با ویروس تکفیری وهابی هم دست و پنجه نرم کند. مشکل ژنرال سیسی این است که با وجود دستگاههای امنیتی و نظامی قدرتمند تجربه برخورد با این جنایتکاران را ندارد و از سوی دیگر باید برای مشکل اقتصادیاش به بخششهای سعودی و عربی تکیه کند. حال آنکه یک مصر قوی و با عزت، نمیتواند از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نادیده گرفته شود و آنها مجبورند به مصر تکیه کنند. یعنی مشکل اصلی و با اولویت مصر، این است که آیا میتواند با مشکل تکفیریها با موفقیت روبهرو شود؟ اینجا است که خطای راهبردی سوم، شرایط را برای ژنرال سیسی پیچیدهتر میکند. نقش صهیونیستها و دستگاه استخبارات غربی در مدیریت و هدایت بخش دیگری از جریانهای تکفیری بر مشکل قبلی سیسی اضافه میشود که به دلیل فقدان رفتار و بازدارنده از سوی سیسی و نظام سیاسی و امنیتی آن، آمریکا و رژیم صهیونیستی را با اشتهای بیشتری برای بلعیدن و تحقیر مصر وضعیت نگهداشتن آن وارد صحنه کرده است.
اینگونه نیست که فقط یک شاخه از داعش در سینا، امنیت مصر را به بازی گرفته است بلکه این مثلث شوم، مصر را به کام ویرانی و نابسامانی و ناکارآمدی کشیده است. ژنرال سیسی و بقیه مقامات مصری در نگاه به منطقه به خوبی با الگو و مدلهای موفق در مبارزه با انواع جریانهای تکفیری و مدیریت شده روبهرو هستند اگر این بازیگران و توان و اندیشه آنها نبود، امروز به جز سوریه و عراق، لبنان نیز در کابوس تروریسم تکفیری نابود شده بودند. در حالی که تمامی برآوردهای استراتژیک در مصر و منطقه و جهان تأکید میکنند که مقاومت منطقهای و اندیشه و مدل حشدالشعبی، که مدیریت و ابزار آن در دست ایران است، این پروژه خطرناک سعودی، اسرائیلی و غربی را به شکست کشانده و هزینههای غیرقابل تحملی در کارنامه آنها ثبت کرده است.
ژنرال سیسی و مصر باید انتخاب کنند که میخواهند در باتلاق تروریسم و مناسبات تحقیرکننده و کشنده باقی بمانند و یا اینکه در یک رویکرد تاریخی، از مدل و الگوی مقاومت منطقهای بهره بگیرند که نسخه درمان آنها در تهران است. ژنرال سیسی به خوبی میفهمد که مدل رزم مقاومت در لبنان اکنون در آکادمیهای بزرگ نظامی جهان در صدر مطالعات و آموزش است و این تجربه بهجز لبنان و فلسطین که به سطح بازدارندگی مؤثر در قبال ارتش صهیونیستی رسیده، در سوریه و عراق نیز با شگفتی به گامهای پیروزمندانه ادامه میدهد. اگر مصر و ژنرال سیسی به دنبال نجات مصر هستند، راه حل آنها در تهران و تعامل منطقهای با مقاومت منطقهای است، که در انتظار تصمیم مصر هستند.