به گزارش مشرق؛ هادی محمدی نوشت: وقتی ناو پیشرفته نظامی اماراتی در تنگه «بابالمندب» هدف حمله موشکی ارتش یمن قرار گرفت، باند رسانهای آل سعود تلاش مذبوحانهای کردند تا آن را کشتی حامل زخمیها و کمکهای انسان دوستانه اعلام کنند؛ ولی رسوایی این خسارت و علنی شدن توان موشکی نیروهای مقاومت یمن که قواعد بازی جدیدی را تعریف کرد، اعتراف به نابودی این ناو جنگی را به متجاوزان یمن تحمیل کرد.
سعودیها در یمن به این نقطه رسیده که توان پیروزی سازی ندارند و با حمله به مراسم ختمی در سالن بزرگ شهر صنعا که بیشتر به انتقام از غیرنظامیان شباهت داشت، بر مشکلات خود افزودند. در حالی که درک آمریکاییها از این رخداد امنیتی که قاعده رفتاری برای ناوهای متجاوز به آبهای سرزمینی یمن را گوشزد میکرد، با آشفتگی کودکانه آل سعود شباهت نداشت.
با انتشار خبر شلیک موشک به سوی ناو آمریکایی که در طی چند روز به 3 مورد افزایش یافت، با دستور مستقیم «باراک اوباما»، رئیس جمهور آمریکا، حمله به رادارهای ساحلی یمن در استان «الحدیده» به عنوان تلافی و متهم کردن انصار الله یمن به این حمله، صورت پذیرفت.
موضع رسمی آمریکایی با تعدیل، به این موضوع تأکید کرد که شلیک به سوی ناو آمریکایی از مناطق انصارالله بوده و اطمینان ندارند که انصارالله دست به شلیک زده باشد و سخنگوی رسمی انصارالله نیز از ابتدا هر گونه حمله به ناو آمریکایی را تکذیب کرده بود.
با انتشار خبر سوم حمله موشکی به ناو آمریکایی، پنتاگون تأکید کرد که اختلال احتمالی در رادار ناو آمریکایی وجود دارد و صورت مسئله حمله به ناو را با تردید اساسی روبهرو کرد. این در حالی بود که به موازات خبرسازی سعودیها مبنی براینکه انصارالله دست به حمله زده و این موشکها، از نوع چینی هستند که ایران آن را در اختیار یمنیها قرار داده و یا اینکه این موشکها از طریق پادشاهی عمان به انصارالله تحویل شده، اهداف تحریم آمیزی برای به دام انداختن و وارد کردن آمریکاییها به جنگ یمن در جریان بود.
کنگره آمریکا از کاخ سفید در مورد حمله مستقیم به یمن استفسار کرد و کاخ سفید با تکیه به اختیارات ویژه رئیس جمهور، آن را اقدامی در جهت دفع تهدید به امنیت و منافع آمریکا معرفی کرد.
حال سؤال این است، در صورتی که انصارالله هیچ منافعی در این حمله نداشته و آن را به صراحت اعلام کرده است، چه کسی مسئول این شلیک احتمالی به ناو آمریکایی است؟
اولین متهم در این سؤال، سعودیها و یا مزدوران «منصور هادی» رئیس جمهور فراری یمن و یا القاعده وابسته به سعودی هستند که یک قرینه تویتری به نام «کامل»، آن را لو داده است. سعودیها از انگیزه و منافع روشنی در این اقدام سود میبرند و با تحریک آمریکاییها، قصد دارند که از فشار جنگ و پیامدهای آن فرار کرده و آمریکا را درگیر کنند.
دومین متهم در این سؤال خود آمریکاییها هستند که برای ترسیم یک خط قرمز در قواعد جنگ، همانگونه که در جنگ ایران و عراق وارد شده و «واکنشهای هشداری» را به عنوان ضرورت پایان دادن به جنگ اجرا کردند و سکوهای نفتی و هواپیمای غیر نظامی ایران را هدف قرار دارند، در پرونده یمن نیز برای یکسره سازی اوضاع در یمن و یک پایان هدفمند در جنگ تحمیلی به یمنیها، دست به اینکار زدهاند، تا پیامدهای ناکامی سعودی در جنگ یمن، بر بابالمندب سایه نیاندازد.
البته در درون ساختار قدرت آمریکا و در واکنش کنگره که عمدتاً جمهوریخواهان را در برمیگرفت، ورود به جنگ و هزینههای کمرشکن برای آمریکا یک خط قرمز است و اظهارات پایانی پنتاگون مبنی بر اختلال در سیستم رادار، میتواند یک دلیلی برای این سطح از تحلیل باشد.
مسئله مهم برای کاخ سفید این است که روند شکست، ناکامی و رسوایی ناشی از اقدامات جنایتکارانه در صنعا و دیگر مناطق یمن، باید متوقف شود و طرح آمریکایی براساس تجزیه یمن با عنوان «فدراتیو کردن» این کشور، در پوشش یک طرح آتشبس دنبال شود.
آمریکاییها در نوع واکنشی که به «مسقط» نشان دادهاند، اینگونه نشان میدهند که از پیامد توان موشکی انصارالله در زمین و دریا، نگرانی استراتژیک دارند، ولی از یکسو امکان ورود به جنگ باتلاقگونه و پر هزینه و غیر قابل توجیه در یمن را ندارند و از سوی دیگر، استمرار روند فعلی که با بیکفایتی و ناکامی سعودیها به وجود آمده، برای منافع راهبردی آمریکا، خطرناک است.
لذا به نظر میرسد ادعای شلیک به ناو آمریکایی، یک سناریوی آمریکایی باشد تا به عنوان یک نقطه عطف امنیتی - سیاسی در یمن آن را به اجرا گذاشته و برنامه اختصاصی خود برای تجزیه یمن را به جای پیروزی در یک جنگ نظامی که سعودیها با رویکردی انتقامگونه دنبال میکنند، جایگزین کنند.
سعودیها در یمن به این نقطه رسیده که توان پیروزی سازی ندارند و با حمله به مراسم ختمی در سالن بزرگ شهر صنعا که بیشتر به انتقام از غیرنظامیان شباهت داشت، بر مشکلات خود افزودند. در حالی که درک آمریکاییها از این رخداد امنیتی که قاعده رفتاری برای ناوهای متجاوز به آبهای سرزمینی یمن را گوشزد میکرد، با آشفتگی کودکانه آل سعود شباهت نداشت.
با انتشار خبر شلیک موشک به سوی ناو آمریکایی که در طی چند روز به 3 مورد افزایش یافت، با دستور مستقیم «باراک اوباما»، رئیس جمهور آمریکا، حمله به رادارهای ساحلی یمن در استان «الحدیده» به عنوان تلافی و متهم کردن انصار الله یمن به این حمله، صورت پذیرفت.
موضع رسمی آمریکایی با تعدیل، به این موضوع تأکید کرد که شلیک به سوی ناو آمریکایی از مناطق انصارالله بوده و اطمینان ندارند که انصارالله دست به شلیک زده باشد و سخنگوی رسمی انصارالله نیز از ابتدا هر گونه حمله به ناو آمریکایی را تکذیب کرده بود.
با انتشار خبر سوم حمله موشکی به ناو آمریکایی، پنتاگون تأکید کرد که اختلال احتمالی در رادار ناو آمریکایی وجود دارد و صورت مسئله حمله به ناو را با تردید اساسی روبهرو کرد. این در حالی بود که به موازات خبرسازی سعودیها مبنی براینکه انصارالله دست به حمله زده و این موشکها، از نوع چینی هستند که ایران آن را در اختیار یمنیها قرار داده و یا اینکه این موشکها از طریق پادشاهی عمان به انصارالله تحویل شده، اهداف تحریم آمیزی برای به دام انداختن و وارد کردن آمریکاییها به جنگ یمن در جریان بود.
کنگره آمریکا از کاخ سفید در مورد حمله مستقیم به یمن استفسار کرد و کاخ سفید با تکیه به اختیارات ویژه رئیس جمهور، آن را اقدامی در جهت دفع تهدید به امنیت و منافع آمریکا معرفی کرد.
حال سؤال این است، در صورتی که انصارالله هیچ منافعی در این حمله نداشته و آن را به صراحت اعلام کرده است، چه کسی مسئول این شلیک احتمالی به ناو آمریکایی است؟
اولین متهم در این سؤال، سعودیها و یا مزدوران «منصور هادی» رئیس جمهور فراری یمن و یا القاعده وابسته به سعودی هستند که یک قرینه تویتری به نام «کامل»، آن را لو داده است. سعودیها از انگیزه و منافع روشنی در این اقدام سود میبرند و با تحریک آمریکاییها، قصد دارند که از فشار جنگ و پیامدهای آن فرار کرده و آمریکا را درگیر کنند.
دومین متهم در این سؤال خود آمریکاییها هستند که برای ترسیم یک خط قرمز در قواعد جنگ، همانگونه که در جنگ ایران و عراق وارد شده و «واکنشهای هشداری» را به عنوان ضرورت پایان دادن به جنگ اجرا کردند و سکوهای نفتی و هواپیمای غیر نظامی ایران را هدف قرار دارند، در پرونده یمن نیز برای یکسره سازی اوضاع در یمن و یک پایان هدفمند در جنگ تحمیلی به یمنیها، دست به اینکار زدهاند، تا پیامدهای ناکامی سعودی در جنگ یمن، بر بابالمندب سایه نیاندازد.
البته در درون ساختار قدرت آمریکا و در واکنش کنگره که عمدتاً جمهوریخواهان را در برمیگرفت، ورود به جنگ و هزینههای کمرشکن برای آمریکا یک خط قرمز است و اظهارات پایانی پنتاگون مبنی بر اختلال در سیستم رادار، میتواند یک دلیلی برای این سطح از تحلیل باشد.
مسئله مهم برای کاخ سفید این است که روند شکست، ناکامی و رسوایی ناشی از اقدامات جنایتکارانه در صنعا و دیگر مناطق یمن، باید متوقف شود و طرح آمریکایی براساس تجزیه یمن با عنوان «فدراتیو کردن» این کشور، در پوشش یک طرح آتشبس دنبال شود.
آمریکاییها در نوع واکنشی که به «مسقط» نشان دادهاند، اینگونه نشان میدهند که از پیامد توان موشکی انصارالله در زمین و دریا، نگرانی استراتژیک دارند، ولی از یکسو امکان ورود به جنگ باتلاقگونه و پر هزینه و غیر قابل توجیه در یمن را ندارند و از سوی دیگر، استمرار روند فعلی که با بیکفایتی و ناکامی سعودیها به وجود آمده، برای منافع راهبردی آمریکا، خطرناک است.
لذا به نظر میرسد ادعای شلیک به ناو آمریکایی، یک سناریوی آمریکایی باشد تا به عنوان یک نقطه عطف امنیتی - سیاسی در یمن آن را به اجرا گذاشته و برنامه اختصاصی خود برای تجزیه یمن را به جای پیروزی در یک جنگ نظامی که سعودیها با رویکردی انتقامگونه دنبال میکنند، جایگزین کنند.