به گزارش مشرق، یکی از ابزارهای راهبردی برای دفاع از منافع ملی، حیثیت ملی، پیشبرد اهداف ملی، قدرتافکنی و غرور ملی، دستگاه دیپلماسی در کشورهاست. گاه کارکرد سیاست خارجی، بهنوعی بازدارندگی راهبردی هم دست مییابد که اولین نشانههای آن، افراد مصمم و بااراده و پرتلاش میباشد که باید برنامه هوشمندی را به اجرا بگذارند.
چندی قبل یک خبر در مورد نقش خانواده اردوغان در همکاری و حمایت از داعش و فروش نفت آنها به رژیم صهیونیستی از سوی یک رسانه داخلی و به زبان انگلیسی منتشر شد که بلافاصله با مواضع تند اردوغان، وزیر خارجه، نخستوزیر آنها روبرو شدیم و به جز اینکه سفیر ایران را فرا خواندند، اردوغان نیز حداقل یک بار با دکتر روحانی سخن گفت و اعتراض کرد. این در حالی است که نهتنها ما، بلکه همه جهان میدانند که نقش ترکیه در حمایت از داعش و بقیه تروریستها در عراق و سوریه و یا سرکوب مردم یمن و تأیید سرکوب بحرین و بحران امنیتی در مصر و لیبی تا چه اندازه است!! البته از نگاه منافع ترکیه، رفتار مقامات آنها که در باطل خود، مصمم هستند، باارزش است.
ولی باید دید که مقامات ایرانی چه در دیپلماسی رسمی و چه دیپلماسی عمومی در قبال هزاران اهانت و دروغ و توهین که حتی مقام معظم رهبری را نیز شامل میشود، حتی یک اقدام و اعتراض داشتهاند؟! مبارزه ایران با تروریستها و همراهی با دولتهای مشروع و قانونی در عراق و سوریه، از زبان مقامات ترک و شخص اردوغان، جنگ طائفهای و مذهبی و امپراتوریُازی و مداخله در امور کشورهای منطقه و دهها عنوان دیگر معرفی میشود و کاریکاتور موهن از رهبری ایران در رسانههای وابسته به دولت ترکیه و شخص اردوغان به چاپ میرسد ولی دریغ از یک واکنش!!
در کشورهای ذرهبینی و فاسد حاشیه خلیج فارس به جز اهانتهای روزمره، نشستهای راهبردی میگذارند و دهها اهانت و دروغ و الفاظ تهدیدآمیز به کار میبرند ولی هیچ مقام مسئولی در دیپلماسی کشور زحمت پاسخ و اعتراض به خود نمیدهد. در مجامع بینالمللی، اسلامی و عربی، موج افترا، تهمت و دروغ نسبت به ایران با پرچمداری آل سعود در جریان است و آنرا به یک رویه جاری تبدیل کردهاند و در نشست حقوق بشری سازمان ملل علیه ایران مصوبه میگیرند که ترکیه نیز یکی از همین کشورهاست که با رشوه سعودی، به طرحهای آنها رأی میدهد، ولی هیچ گوش شنوایی در دیپلماسی کشور به آن اهمیت نمیدهد.
آمریکا، چه در دوره رقابتهای انتخاباتی و چه از زبان نخبگان و یا مسئولین سابق و فعلی، دهها اتهام حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر و امثال آن را به ایران میزنند و در کنگره لیست طولانی از مصوبههای ضد ایرانی که بر اساس اتهام نارواست را آماده کردهاند، ولی در ایران هیچ صدای اعتراضی شنیده نمیشود.
بر اساس گزارش آژانس هستهای، میزان ذخیره آب سنگین ایران کمی بیش از سقف پیشبینیشده در «برجام بیفرجام» است و تا به حال حداقل سه مقام مسئول آمریکایی با اهانت به ایران و لحن تحکمآمیز، موضعگیری کردهاند ولی در طی دو سال گذشته و دوره برجام، نقش روح و جسم برجام از سوی آمریکا صورت گرفته و دیپلماسی ایرانی، به ایمیلپراکنی اکتفا کرده است. قانون منع فروش هواپیما و داماتو در کنگره آمریکا تصویب شده و اگر در پایان شمخانی واکنشی نداشت، دیپلماسی کشور هم به استراحت انتخاباتی ادامه میداد.
در چند کشور خارجی سفیر نداریم که سوریه و حساسیت آن، یکی از آنهاست ولی در ادارات وزارت خارجه دعوا بر سر این است که اصلاً لازم است بفرستیم و یا اینکه چه کسی باید این افراد را تعیین کند!!
دقیقاً یک جنگ رسانهای و جنگ رسمی دیپلماتیک علیه ایران جاری است و با قوت به پیش میرود ولی دیپلماسی ایرانی راهبرد سکوت، انفعال و گاه همراهی مشکوک را دنبال میکند.
آیا این موج گسترده رسانهای و رسمی نیازمند بازنگری در رویهها، تاکتیکها، سیاستها و راهبردهای دیپلماسی مقامات عزیز کشورمان نیست؟!!
دیپلماسی کشورمان هم مثل محیط زیست شده که در بدترین شرایط آلودگی کشور، مقام مسئول در مراکش است ولی برای نشست مجمع گازی دوحه، یک مقام ارشد اصلی کشور که باید رئیس جدید در اوپک گازی شرکت کند، حضور نمییابد. یعنی دقیقاً در دیپلماسی در جایی که باید باشیم، استراحت میکنیم و جایی که نباید باشیم، فعالانه حضور داریم!!