به گزارش مشرق، لابیگری(Lobbying) در زبان انگلیسی یک عمل و حرفه ویژه است؛ که بهمنظور تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی انجام میگیرد. در برخی از کشورها، دفترهای ویژهای بهنام «دفاتر لابیگری» وجود دارد که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص بهوسیله نفوذ در دولت و یا افکار عمومی میپردازند.[1]
نفوذ این نوع از مشارکت در سیاست کشورهای مختلف، بسیار متفاوت است. در یکسو بسیاری از کشورها این کار را غیرقانونی اعلام کردهاند؛ اما از سوی دیگر، کشورهایی هستند که لابیها و لابیگری بر تمام سیاست آنها تأثیرگذار است. برای مثال، اولینبار کلمه لابی و لابیگری در فرهنگ سیاسی ایالاتمتحدهآمریکا بهکار گرفته شد. میزان نفوذ لابیها در سیاست این کشور بهقدری زیاد است که همیشه بهعنوان فاکتوری مهم در سیاستهای داخلی و خارجی ایالاتمتحده در نظر گرفته میشوند.
لابیگری در ایالاتمتحده، توضیحدهنده مجموعه اقداماتی است که معمولاً با پول انجام شده و در نهایت، با اهرمهای مختلفی مانند وکلا و سیاستمداران به ثمر مینشیند. دامنه لابیگری در ایالاتمتحده تنها به اجرا مربوط نمیشود؛ بلکه تمامی سیاستهای ایالاتمتحده، از تصمیمسازی تا قانونگذاری را شامل میشود. برای مثال، یکی از مهمترین نهادهایی که حول آن لابیگری انجام میشود، کنگره این کشور است. درگذشته، لابیگری در ایالاتمتحده با موانعی روبهرو بود که آن را بسیار محدود میکرد و مجازاتهایی نیز برای متخلفان در نظر گرفته میشد. اما پس از سالهای دهه هفتاد میلادی، لابی و لابیگری بهطرز چشمگیری از لحاظ بودجه، تعداد لابیگران و حجم لابی کردن آنها افزایشیافته است و بههمین دلیل، در کانون توجه منتقدانِ این قضیه وجود دارد. [2]
بر اساس قانون، لابیگری در هر سطحی از مناصب حکومتی قابل انجام است و بیشتر مشتریان لابیگری شرکتها و کمپانیهای بزرگ هستند. این شرکتها، در سطوح متفاوت اداره کشور به لابیگری میپردازند؛ شهرداریها، شهرستانها، دولت فدرال، ایالتها و... . اما اکثر لابیگری که در واشنگتن انجام میشود، با هدف تغییر رأی نمایندگان کنگره صورت میپذیرد و البته تاکنون تلاشهایی نیز برای تأثیرگذاری بر آرای دادگاهعالی انجام شده است. گرچه تعداد گروههای لابیگر در واشنگتن را بیش از دوازدههزار گروه تخمین زدهاند، اما تعداد محدودی از اینها نفوذ اصلی را بر اعمال قدرت در سیاست ایالاتمتحده دارند. بر اساس تحقیقات، تعداد لابیکنندگان از سال 2002 میلادی تاکنون مقداری کمتر شده؛ اما این، تنها سبب پیچیدهتر شدن اوضاع لابیگری در واشنگتن شده و عمق آن را افزایش داده است.[3] تحلیلگر مسائل سیاسی، «جیمز تربر»(James thurber) میزان گردش مالی لابیگری در ایالاتمتحده را بیش از 9 میلیارد دلار دانسته و بیان میکند که بیش از صدهزار نفر در نظام لابیگری در ایالاتمتحده مشغول به کار هستند.[4]
لابیگری خارجی
در ایالاتمتحده، حتی به کشورها و شرکتهای خارجی نیز اجازه داده شده تا به لابیگری بپردازند. در سال 1938 میلادی قانونی بهنام «قانون ثبت عوامل خارجی»(Foreign Agents Registration Act) در این کشور تصویب کردند. مطابق این قانون، عوامل خارجی که مشغول به لابیگری در ایالاتمتحده هستند، میبایست فعالیتهای خود را به وزارت دادگستری اعلام کنند. با وجود این قانون، تاکنون کمتر از نصف عاملین خارجی فعالیتهای خود را اعلام کردهاند؛ که بهمعنای عدم رعایت قانون توسط بیش از نیمی از این شرکتهاست. حوزه اقداماتی که کشورهای مختلف با لابیگری انجام میدهند، بسیار گسترده است. درحالیکه قانون داخلی ایالاتمتحده، لابیگران و شرکتهای آنها را از مداخله در انتخابات و مسائل کلان تصمیمگیری در ایالاتمتحده منع میکند؛ اما شرکتهای مختلفی از دولتهایی چون عربستانسعودی، رژیمصهیونیستی، لیبی (در زمان قذافی) و... نقشی مهم در تصمیمسازی در ایالاتمتحده دارند.[5]
لابی گری عربستان
تنها از سال 2014 میلادی، سفارت عربستان در واشنگتن 2.1 میلیون دلار به شرکت «کلمن»[6] کمک کرده است. این فقط یکی از کمکهای حکومت عربستان به بازنشستگان حوزه سیاستخارجی ایالاتمتحده است. عربستانسعودی برای سالهای متمادی از تأمینکنندگان بودجه نمایندگان کنگره آمریکا بوده است. گرچه این حمایت بعد از رأی کنگره در حق قربانیان یازدهسپتامبر برای گرفتن غرامت از عربستانسعودی کاهشیافته، اما همچنان سعودیها بودجه زیادی را صرف همراهی سیاستمداران بازنشسته آمریکایی با سیاستهای خود میکنند. این پادشاهی، همچنان متحدان زیادی میان اعضای بازنشسته کنگره و سیاستمداران کهنهکار آمریکایی دارد و دلارهای زیادی صرف تحکیم رابطه میان ایالاتمتحده و عربستانسعودی میکند. هماکنون لابیگریهای عربستان، بیشتر برای جلب حمایت در حمله به یمن و سکوت آمریکاییها در برابر فاجعه انسانی رخداده در این کشور و همچنین تلاش کلی برای حمایت از افراطیگریهای وهابیت در داخل عربستان است.
از سال 1990 تاکنون، 1009 نماینده از کنگره آمریکا بازنشسته شدهاند؛ که 114 تن از آنها بهعنوان مأمور خارجی در سیاست ایالاتمتحده ایفای نقش کردهاند. افرادی که در سیاستخارجی آمریکا بهعنوان عوامل خارجی عمل کردهاند، طیف مختلفی از نمایندگان کنگره، کاندیداهای ریاستجمهوری و... را شامل میشوند؛ که هر یک از اینها در سال 2015 بیش از یکمیلیون دلار برای شرکتهای خودشان - از طریق لابیگری - کسب درآمد کردهاند. تحقیقات مختلف نشان میدهد که پادشاهیهای خاورمیانه و همچنین کشورهایی که از تجزیه شوروی سابق به وجود آمدهاند، بیشترین هزینهها را صرف لابیگری در ایالاتمتحده میکنند و رقم هزینههای پرداختی آنها به نمایندگانی که لابی آنها را میپذیرند، در حال افزایش است. برای مثال، عربستانسعودی در سال 2000 یکمیلیون دلار صرف لابیگری در ایالاتمتحده کرده؛ که این رقم در سال گذشته به بیش از سیزده میلیون دلار رسیده است. این رقم هنگفت، سعودیها را به یکی از تأثیرگذارترین عوامل در سیاستهای واشنگتن تبدیل میکند.
ترکیه نیز، از دیگر کشورهایی است که سعی دارد در بازی لابیگری در ایالاتمتحده سهمی برای خود بهدست آورد و در سالهای گذشته، تلاش زیادی کرده تا نمایندگان سابق کنگره را با خود همراه سازد.[7] حجم دلارهایی که برای لابیگری مصرف میشود، در شرایط مختلف متفاوت است. برای مثال، در مسئله جنگ سوریه و مذاکرات هستهای ایران، همزمان با سفر «عادل الجبیر» وزیرخارجه عربستان، سناتورهای متحد این پادشاهی تلاش زیادی برای به ثمر نشستن اهداف این سفر در مسئله سوریه و ایران انجام دادند.
لابی عربستانسعودی تنها به نمایندگان کنگره محدود نمیشود. پس از برجام، سعودی نهتنها لابیگری خود را محدود نکرد، بلکه سعی داشت تا با خرج کردن دلارهای نفتی، رسانههای آمریکایی را با خود همراه سازد. نتیجه این لابیگری رسانهای، مقالهها و سخنرانیهای زیادی شد که به نفع باقیماندن فشارها بر جمهوری اسلامی و مخالفت با برداشتن تحریمهای این کشور انجام میپذیرفت. همچنین در مسئله یمن نیز، با وجود اینکه نهادهای حقوقبشری آن را فاجعه انسانی اعلام کردهاند و در تلاشاند تا جلوی عربستان را بگیرند، این کشور همچنان با خرج دلارهای نفتی موفق شده نمایندگان آمریکا را از اقدام علیه خودش بازدارد.[8]
درحالیکه لابیگران، قوانین ایالاتمتحده را فرصتی برای خود میپندارند، منتقدان زیادی این قوانین را مخالف با تمامی آرمانهای انسانی میدانند. نمایندگانی که به پیشبرد اهداف لابیگران کمک میکنند، برای مخالفت با این اهداف رأی آوردهاند. برای مثال، «سناتور کلمن» در سال 2005 نامهای را در مخالفت با سیاستهای قومیتی سعودیها امضا کرده؛ اما اکنون تبدیل به عامل پیشبرد اهداف عربستانسعودی شده است.
لابی اسرائیل در ایالاتمتحده
لابی صهیونیستها در ایالاتمتحده، ائتلافی از افراد مختلف مذهبی، غیرمذهبی و نژادپرست است؛ که سعی در حمایت از اسرائیل و صهیونیسم دارند. مهمترین و مشهورترین لابی صهیونیستی در ایالاتمتحده، کمیته اقدامات عمومی آمریکا و اسرائیل است؛ که اختصاراً «آیپک» نامیده میشود. لابیگران صهیونیست، تنها به دخالت در سیاست ایالاتمتحده بسنده نمیکنند و سعی در حمایت از اسرائیل از طرق آموزشی و پژوهشی نیز دارند. لابیهای صهیونیستی بیشتر بهدلیل تغییر نظر سیاستسازان ایالاتمتحده در حمایت از اسرائیل مشهور هستند. با آنکه بسیاری از آمریکاییان، اسرائیل را بزرگترین تهدید علیه صلح و ثبات در جهان میدانند، دولت آمریکا همچنان به حمایت بیقیدوشرط خود از آن ادامه میدهد. چنین حمایتی، موضوعاتی مانند حمایت از جنگهای خشونتبار اسرائیل ضد کشورهای عربی در سالهای 1967، 1973 و 1982؛ جنگ آمریکا با عراق در سالهای 1991 و 2003؛ حمایت از حمله اسرائیل به لبنان و غزه و تهدید مستمر نظامی ایران و سوریه از سال 2001 تاکنون را در بر میگیرد.
تجربه نشان داده که علل این حمایت، چیزی جز قدرت لابی صهیونیستی در شکلدهی به سیاست ایالاتمتحده نیست. نفوذ لابیهای صهیونیستی در سیاستخارجی آمریکا بهحدی است، که «جان میرشایمر» در کتاب «لابی اسرائیل و سیاستخارجی ایالاتمتحده» میگوید:«امکان مشخص کردن حد و حدود نفوذ لابی اسرائیل در سیاستخارجی آمریکا وجود ندارد؛ اما میتوان وجود سازمانهایی را مشخص کرد که هدف اصلی از تشکیل آنها، تحکیم رابطه میان اسرائیل و ایالاتمتحده است و این، تنها از طریق حمایت ایالاتمتحده از اسرائیل امکانپذیر است.»
راهکار لابیگری در نظام ایالاتمتحده، در ابتدا به این دلیل بهوجود آمده که صداهای مختلف در سیاستخارجی ایالاتمتحده شنیده شوند؛ اما ساختار کنونی تصمیمسازی در این کشور تبدیل به کانالی برای جذب سرمایه توسط سیاستمداران شده است؛ که با این پولها برای سرنوشت ملتهایی تصمیم میگیرند که هزاران کیلومتر از آنها فاصله دارند. تصمیمگیری مبتنی بر پول نمایندگان بازنشسته کنگره آمریکا برای ملتهای دیگر، نهتنها توسط حامیان حقوقبشر و دانشمندان بسیاری در سراسر دنیا نقد شده، بلکه این مشکل توسط دانشمندان داخلی آمریکا نیز نقد شده است؛ اما به این دلیل که از لحاظ مالی نفع زیادی برای سیاستمداران آمریکایی دارد، قابل اصلاح نیست. قانونهای محدودکننده در این زمینه هم نتوانسته کمکی به این تومور بدخیم در سیاست آمریکایی داشته باشد.
پی نوشت ها:
[1] https://goo.gl/i5CyaD
[2] https://goo.gl/dXVwR6
[3] Brad Plumer (Nov 8, 2011). "Corporate lobbying is a very exclusive club". The Washington Post. Retrieved 2012-01-13.
[4] https://goo.gl/TRzJGc
[5] The Harvard Law Reviews Association. "Foreign" Campaign Contributions and the First Amendment. Harvard Law
[6] این شرکت متعلق به یکی از سناتورهای بازنشسته آمریکایی است.
[7] http://www.politico.com/story/2016/10/congress-foreign-lobbying-228982
[8] http://www.csmonitor.com/World/Middle-East/2016/0208/To-counter-Iranian-rival-Saudi-Arabia-steps-up-Washington-lobbying
منبع: پایگاه هادی