به گزارش مشرق، یک نماینده شهرتطلب و تازه به مجلس رسیده، بعد از مدتها انتشار مطالب خلاف واقع و تهمتزنی به دستگاههای مختلف در شبکههای اجتماعی، مورد پیگرد قانونی قرار نگرفت اما پس از اتهامزنی به اشخاص با شکایت خصوصی 8 نفر، برای ادای توضیحات به دادستانی فراخوانده شد. «ژوزه مورینیو»ی توئیتباز نهتنها از حکم قاضی استنکاف کرد بلکه برای دستگاه قضا نیز شاخ و شانه کشید و مطابق برخی اقوال، قاضی پرونده را «تهدید» به برکناری کرد و دست آخر زمانی که ماموران برای ارجاع وی به دادستانی در محل سکونتش حاضر شدند یک «نمایش بالیوودی» تمامعیار در دوئل با حاکمیت اجرا کرد و بیبیسی و صدای آمریکا و منافقین و ارتش سایبری سعودی و رسانههای اصلاحطلب نیز نمایش او را با زیاد کردن پیازداغ ماجرا و ارائه روایتهای تخیلی هیجانطلبانه «لبیک» گفتند؛ از ایرنا و ایسنا و تیم رسانهای غلامحسین کرباسچی گرفته تا چند نماینده گمنام مجلس که شبانه در شبکه توئیتر به عنوان اکوسیستم رسمی فعالیت ضدانقلاب، عضو شدند و اظهارات بامزهای در حمایت از این نماینده «در تهدید» قوهقضائیه کشور بیان کردند!
عروسک کانون توطئه
بخشی از این حوادث با توجه به پیشآگهیهایی که نماینده مذکور و اصلاحطلبان و طیف امنیتی حامی دولت در چند هفته اخیر از خود بروز داده بودند، قابل پیشبینی بود، کما اینکه یک هفته پیش از این «نشانههای توطئه» را با بازخوانی حوادث فتنه 18 تیر گزارش شد و نسبت به ظرفیت شبکه تشکیل شده حول شخصیت عوامل سادهلوح نشاندار شده برای تشویش اذهان عمومی هشدار داده شد اما سوال مهم بیپاسخ مانده این است که کدام ضرورت موجب شده رسانههای حامی دولت حسن روحانی، همراه با عوامل سابقهدار در ایام فتنه با عنوان مجرمانه «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، از روی پرده بردن چنین پروژه خطرناکی 5 ماه مانده به موعد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، ناگزیر باشند؟ طبیعتا چنین هماوردی تمامعیاری- هرچند با نقطه شروع کاریکاتوری- توجه دستگاههای امنیتی را متوجه تحرکات مشترک شبکه داخلی در اتحاد ساختاری اثبات شده با عوامل دشمن میکند و تلاشها برای تسلط بر کانون امنیتی تولیدکننده بحران که پشتپرده پنهانمانده را چند برابر خواهد کرد.
عروسک کانون توطئه
بخشی از این حوادث با توجه به پیشآگهیهایی که نماینده مذکور و اصلاحطلبان و طیف امنیتی حامی دولت در چند هفته اخیر از خود بروز داده بودند، قابل پیشبینی بود، کما اینکه یک هفته پیش از این «نشانههای توطئه» را با بازخوانی حوادث فتنه 18 تیر گزارش شد و نسبت به ظرفیت شبکه تشکیل شده حول شخصیت عوامل سادهلوح نشاندار شده برای تشویش اذهان عمومی هشدار داده شد اما سوال مهم بیپاسخ مانده این است که کدام ضرورت موجب شده رسانههای حامی دولت حسن روحانی، همراه با عوامل سابقهدار در ایام فتنه با عنوان مجرمانه «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، از روی پرده بردن چنین پروژه خطرناکی 5 ماه مانده به موعد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، ناگزیر باشند؟ طبیعتا چنین هماوردی تمامعیاری- هرچند با نقطه شروع کاریکاتوری- توجه دستگاههای امنیتی را متوجه تحرکات مشترک شبکه داخلی در اتحاد ساختاری اثبات شده با عوامل دشمن میکند و تلاشها برای تسلط بر کانون امنیتی تولیدکننده بحران که پشتپرده پنهانمانده را چند برابر خواهد کرد.
به عبارت سادهتر دشمن تقریبا همه چهرههای مهم میانی خود را در این بازی مضحک سوزاند و دادههای ارزشمندی از نحوه عملکرد شبکه و سطح ارتباطات برای دستگاههای امنیتی رصدگر به جا گذاشت! علت این بیاحتیاطی بزرگ چه بود؟
انتخابات! انتخابات! انتخابات!
کلید حل این معما هم در انتخابات سال 96 است! بیایید قدری در موضوع دقیق شویم. از یکسو اصلاحطلبان و کارگزارانیها از یک سال پیش تاکنون سعی در قبولاندن این موضوع به جامعه داشتهاند که «حسن روحانی» در انتخابات پیش رو «بیرقیب» است و در این فضای ایدهآل کار سادهای در پیش دارند.
از طرف دیگر تلاش برای «تخریب حداکثری» همه افرادی که شانسی برای حضور آنها در انتخابات 96 وجود داشته با همکاری اکوسیستم امنیتی- رسانهای شکل گرفته در خارج از کشور با تغذیه از کانون توطئه داخلی، حتی یک ساعت نیز تعطیل نشده است. مطابق روند انتخابات ریاستجمهوری در چند دوره اخیر، لابی سیاسی که در 4 سال تکیه زدن بر اریکه ریاست بر جمهور، خدمات معقول و نسبتا قابل قبولی در حوزههای مختلف به جامعه ارائه کرده، برای تصاحب کرسی قدرت در دوره بعد کار سختی پیش رو نداشته و تحرکات سیاسی جدیای از سوی سایر گروههای سیاسی معمولا در پایان دورههای 8 ساله بروز یافته است. پس مشکل کار گزینه بیرقیب اصلاحطلبان و کارگزاران در پایان دوره 4 ساله چیست؟
1- رای شخص حجتالاسلام حسن روحانی و دولت وی در طول یک سال اخیر به شهادت انواع بنگاههای نظرسنجی خارجی و داخلی سیر نزولی پرشیبی داشته است.
انتخابات! انتخابات! انتخابات!
کلید حل این معما هم در انتخابات سال 96 است! بیایید قدری در موضوع دقیق شویم. از یکسو اصلاحطلبان و کارگزارانیها از یک سال پیش تاکنون سعی در قبولاندن این موضوع به جامعه داشتهاند که «حسن روحانی» در انتخابات پیش رو «بیرقیب» است و در این فضای ایدهآل کار سادهای در پیش دارند.
از طرف دیگر تلاش برای «تخریب حداکثری» همه افرادی که شانسی برای حضور آنها در انتخابات 96 وجود داشته با همکاری اکوسیستم امنیتی- رسانهای شکل گرفته در خارج از کشور با تغذیه از کانون توطئه داخلی، حتی یک ساعت نیز تعطیل نشده است. مطابق روند انتخابات ریاستجمهوری در چند دوره اخیر، لابی سیاسی که در 4 سال تکیه زدن بر اریکه ریاست بر جمهور، خدمات معقول و نسبتا قابل قبولی در حوزههای مختلف به جامعه ارائه کرده، برای تصاحب کرسی قدرت در دوره بعد کار سختی پیش رو نداشته و تحرکات سیاسی جدیای از سوی سایر گروههای سیاسی معمولا در پایان دورههای 8 ساله بروز یافته است. پس مشکل کار گزینه بیرقیب اصلاحطلبان و کارگزاران در پایان دوره 4 ساله چیست؟
1- رای شخص حجتالاسلام حسن روحانی و دولت وی در طول یک سال اخیر به شهادت انواع بنگاههای نظرسنجی خارجی و داخلی سیر نزولی پرشیبی داشته است.
2-کارنامه دولت حسن روحانی نیز به واسطه تعارضات قابل توجه لابیهای سهامدار قدرت در کابینه، به واسطه ناهماهنگیها و ویژهخواریهای فاش شده اطرافیان در پروندههایی همچون «فیشهای حقوقی نجومی» یا بیتدبیریهای غیرقابل دفاع در مواردی همچون «مسکنمهر»، «آبرسانی به استانها و بخشها»، «وضعیت بنگاههای اقتصادی»، «ریزگردها» و «نظام سلامت» عمیقا زیرسوال است.
بیکاری از موضوعی مهم به مژده «معضلی پایدار» در کلام رئیسجمهور تبدیل شده و امیدها برای حل مشکلات اقتصادی مردم که دولت با وعده حلوفصل صد روزه دستکم بخشی از آنها، از ملت رای گرفت، کمرنگتر از همیشه است.
زبان گزنده
3- ادبیات گفتوگوی دولتمردان با مردم بعضا همراه با تبختر و سلطانمآبانه بوده و تا حدی به علت روایتهای ناپسند و عملکرد متغیر دولتیها در موضوعاتی همچون مبارزه با «فساد» و «اسراف دولتی» و شفافسازی «قراردادهای محرمانه» و نوع تعامل با «منابع و منافع ملی»، سطح همدلی عمومی با یاران روحانی را به حداقل رسانده است.
سن بالای کابینه و بیتوجهی به بدیهیات برقراری یک تعامل اجتماعی صحیح با جامعه جوان ایرانی به عنوان خدمتگزار ملت یا دستکم از موضع برابر با مردم، مکرر در حوادث و اتفاقات مختلف به روابط دولت روحانی و ایرانیان صدمه زده است. از قصور در پرونده «آلودگی هوای کلانشهرها» تا ضعف مشهود دولت در خدماترسانی به زوار اربعین حسینی و آخرین مورد نیز «فاجعه برخورد 2 قطار در مسیر تبریز- مشهد»! در همه موارد باور عمومی این است که دولت اگر در برابر خشم و ناراحتی مردم سکوت پیشه میکرد تاثیر به مراتب بهتری نسبت به شرایط پس از بیان اظهارات تحریککننده معصومه ابتکار، عباس آخوندی، محمدرضا نعمتزاده و محمدباقر نوبخت از خود به جای میگذاشت!
دستهای خالی
4-«برجام» بزرگترین پرونده حیات سیاسی- اقتصادی دولت یازدهم تا به حال، مطابق اظهارنظر دوست و دشمن بهرهای به حد «هیچ» داشته و گذشت زمان، صحت تحلیل جبهه حامیان استقلال ملی از «تعجیل» و «سهلانگاری» در توافق دولت با غرب بدون توجه کافی و وافی به شروط حمایتگرانه و خطوط قرمز ترسیم شده از سوی رهبر حکیم انقلاب به نمایندگی از ملت به عنوان پاسدار منافع ملی ایرانیان را آشکار کرده است.
دستهای خالی
4-«برجام» بزرگترین پرونده حیات سیاسی- اقتصادی دولت یازدهم تا به حال، مطابق اظهارنظر دوست و دشمن بهرهای به حد «هیچ» داشته و گذشت زمان، صحت تحلیل جبهه حامیان استقلال ملی از «تعجیل» و «سهلانگاری» در توافق دولت با غرب بدون توجه کافی و وافی به شروط حمایتگرانه و خطوط قرمز ترسیم شده از سوی رهبر حکیم انقلاب به نمایندگی از ملت به عنوان پاسدار منافع ملی ایرانیان را آشکار کرده است.
5- با روی کار آمدن دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواهان در انتخابات اخیر آمریکا برخلاف پیشبینیهای حامیان دولت روحانی، امیدها به حمایت غرب از غربزدگان نیز مخدوش است و گذشت زمان تا پایان دوره کارآموزی ترامپ و پایان بازشماری آرا در ایالات نه چندان متحده، به نفع غربگرایان داخل ایران نیست.
ممانعت از انصراف
در چنین شرایطی احتمالا تحلیل کانونهای توطئهساز بر این پایه استوار بوده که انصراف یا شکست روحانی خطر حذف طولانیمدت غربگرایان از افق سیاست ایران را عملیاتی خواهد کرد. با توجه به نارضایتی جامعه از عملکرد برجامیان، پیشبینی این موضوع که در دوره پساترامپ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز دستخوش تغییرات جدی خواهد شد، کار چندان دشواری نیست. پس «شوکدرمانی» با ایجاد فتنههای داخلی «متوسط» و بحرانسازیهای امنیتی را به دلایل ذیل مفید ارزیابی کردهاند:
الف- استفاده از ظرفیت ایجاد سروصدای بوقچیهای داخلی و خارجی توأم با لشکرکشی محدود عوامل اجارهای
ب-تهدید نظام با «توطئهسازیهای کوچک و متوسط» و تهدید امنیت و انسجام ملی به منظور باور قدرت غربگرایان و حفظ بزک برخورداری از «حمایت غرب» به امید ایجاد تغییر در تفکرات ترامپ پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 96
پ-تلاش برای کنترل دستگاههای امنیتی و قوهقضائیه و مجلس شورای اسلامی به منظور
جا اندازی تفکر «قلدری» و «امتیازگیری» در رقابتهای آتی با اتکا به ظرفیت بحرانسازی و گروگانگیری معیشت و امنیت جامعه
ت-تحریک لابی نئولیبرالها در آمریکا برای موضعگیری علنی در حمایت از غربگرایان در ایران و نجات برجام در بحبوحه درگیری داخلی در ارکان قدرت در آمریکا با «نمایش پتانسیل ضدامنیتی» و مطلع «ما را حفظ کنید که سرانجام به کار شما خواهیم آمد»!
مماشات ممنوع!
در پس همه تحلیلها یک نکته هویداست... مماشات با کانون توطئهسازی که قلدری میکند تا امتیاز بگیرد و از گروگانگیری معیشت و امنیت و انسجام درونی با تشویش اذهان عمومی و ایجاد باور «ناکارآمدی نظام» برای حفظ منافع حداقلی و بیمقدار حزبی ترسی ندارد، «عاقلانه» و «مدبرانه» نیست. کما اینکه پهلوان پنبههایی که به قدرت پوشالی «ارتش سایبری منافقین» و «رسانههای زنجیرهای اجارهای» دل خوش کردهاند نیز بعید نیست در توهمات بزرگی سیر کنند و در هوای قدرت در محاسبه توانمندیها در رویارویی «گاو» و «قطار» به خطا بروند!
منبع: وطن امروز