به گزارش مشرق، چندی است که کمتر کسی مرزبندی درستی بین شوخی، جدی و توهین قائل میشود. با توجه به مراودات روزانه خواهید دید که افراد به چه سهولتی حرفهای روا و ناروا نثار یکدیگر کرده و بعد از آن با یک جمله کلیشه ای «شوخی کردم» به خود چهره حق به جانب گرفته و همچنان به کار خود ادامه میدهند.
در این میان برخی از افراد نیز بدون توجه به جایگاه و شان انسانی برای یک لحظه شادی و اوقات خوش از هیچ حرف، کنایه یا اقدامی فرو گذار نیستند. امروزه به واسطه پیشرفت تکنولوژی انگار دیگر برخی افراد زندگی در دنیای مجازی را به زندگی در دنیای واقعی ترجیح میدهند. چون هر حرکت، رفتار، کنش، واکنش و... در فضای مجازی به سرعت نور در حال انتشار است.
چندی پیش کلیپ پسر اصفهانی در مدرسه خبرساز شد. این کلیپ توسط اولیای مدرسه گرفته شده و به عنوان یکی از تفریحات در شبکههای مجازی دست به دست میچرخد، غافل از اینکه به سخره گرفتن شخصیت یک فرد در سنین کودکی یا بزرگسالی فرقی نمیکند و بر اساس قانون جرم محسوب میشود و فرد خاطی نیز باید درباره عملکرد خود به مراجع قانونی و ذی ربط توضیحات قابل قبولی ارائه دهد.
مهمترین اصل در تربیت کودکان و نوجوان، تاثیر طولانیمدت و دائمی یک یا چند فرد بر انسان است. در سنین کودکی و بهویژه نوجوانی افراد دنیا را به گونهای که یک بزرگسال یا حتی جوان میبیند، نمیبینند و گاهی اوقات از زمین تا آسمان بین نگاه و طرز تلقی افراد در سنین مختلف، تفاوت وجود دارد.
مهمترین اصل در تربیت کودکان و نوجوان، تاثیر طولانیمدت و دائمی یک یا چند فرد بر انسان است. در سنین کودکی و بهویژه نوجوانی افراد دنیا را به گونهای که یک بزرگسال یا حتی جوان میبیند، نمیبینند و گاهی اوقات از زمین تا آسمان بین نگاه و طرز تلقی افراد در سنین مختلف، تفاوت وجود دارد.
نگاه فرد به زندگی و محیط پیرامون خود در سنین تا قبل از ۱۸ سالگی بسیار آرمانی است، تا جایی که فرد همه غیر واقعی را واقعی دیده و مجاز جای واقعیت را میگیرد. همه کودکان و نوجوانان دنبال قهرمانها و شخصیتهایی در اطراف خود هستند تا با یادگیری یا حتی الگوگیری از آنها رفتارهایشان را شکل دهند.
اگر آنها این الگو را در دنیای واقعی و اطراف خود پیدا نکنند در میان افرادی که به آنها دسترسی ندارند همچون سلبریتیها و افراد معروف سعی میکنند آن فرد را بیابند. در درجه اول هیچ نوجوان یا کودک سالم و طبیعی نیست که خودآگاه یا ناخودآگاه دنبال این الگوپذیری و قهرمانسازی نباشد و در درجه دوم اینکه نوجوان چه فردی را به عنوان الگو برای خود انتخاب کند، مهمترین مساله در رشد و شخصیت او محسوب میشود.
کیفیت زندگی آینده فرد اعم از اینکه چه شغلی را انتخاب کند، بر اطرافیان خود چه اثری بگذارد، چگونه ازدواج کند و همه مسائل مربوط به آینده، در این الگوپذیری ریشه دارد و اینکه نوجوان چه کسی را به عنوان قهرمان زندگی خود برمیگزیند.
اینکه برخی افراد با سادهانگاری در پی به سخره گرفتن شخصیت دانشآموزان و پخش کلیپ آنها در فضای مجازی باشند نه تنها کاری از پیش نمیرود، بلکه باعث تخریب شخصیت او نیز میشوند. چون در همه آداب، سنین، تاریخ، باور و... هر سرزمین، کودکان، نوجوانان و جوانان به عنوان سرمایه ملی محسوب میشوند و به نسبت تعلیم و ترتیب و نگهداری از این قشر ارزشمند نیازمند توجه و برنامه ریزیهای کارشناسی شده است.
چند سال پیش کلیپ ویدئوی معروف به «شیب، بام» در فضای مجازی منتشر شد. این در حالی است که این نوعها کلیپها بر روح و روان افراد تاثیرات مخرب گستردهای دارد. چون پخش این کلیپ باعث ترک تحصیل و صدمات روحی و روانی فراوان به آن دانشآموز شد.
شاید این کلیپ برای برخی افراد لحظات شادی و لبخند را به دنبال داشت، اما با بررسی شخصیت دانشآموزان در سنین کودکی و نوجوانی و شخصیت حساس و شکننده آنها باید درباره نحوه رفتار با این قشر محتاطتر و کارشناسیشدهتر عمل کرد تا مبادا بر شخصیت این افراد گزندی وارد شود.
سوء مدیریت جامعه در کنترل هیجانها
سوء مدیریت جامعه در کنترل هیجانها
رئیس انجمن آسیب شناسی کشور درباره کلیپ دانشآموز اصفهانی که چندی پیش خبرساز شد میگوید: بروز این گونه شوخیها و تفریحات مقطعی به دلیل ضعفهای موجود در نظام تعلیم و تربیت کشور است.
چون در کشور ما نظام تعلیم و تربیت به سهولت از خرده فرهنگهای جامعه متاثر است. امروزه جامعه ما از بی برنامگی مسئولان در امر پربارسازی اوقات فراغت رنج میبرد، در این شرایط افراد به هر قیمتی به سرگرم کردن خود میپردازند. از سوی دیگر به دلیل عدم به رسمیت شناختن شبکههای مجازی به نسبت هیچگونه برنامه و سبکی نیز از سوی تصمیم گیران جامعه تعریف نشده است و این تکلیف فراموش شده به حلقههای مفقوده در حوزه فرهنگی کشور تبدیل شده است.
کوروش محمدی میافزاید: شبکههای مجازی به یک فضای افسار گسیخته در جامعه تبدیل شده است.
برای مثال در برخی مواقع این فضا بازگو کننده واقعیتهای جامعه نیست. این در حالی است که شبکههای مجازی بنابر رسالتشان میتوانند زبان گویای مردم، تبادل کننده اطلاعات و از بین برنده خلأها در ارتباطات موثر باشند.
اما در جامعه ما این اتفاق تاکنون نیفتاده است. هم اکنون در فضای مجازی زمینه شایعات و دروغ از رونق قابل ملاحظهای برخوردار است و از سوی دیگر افراد به دلیل برخورداری از مشکلات روحی، روانی، شناختی و شخصیتی خواستار ایجاد لحظات شاد و مفرح هستند که اغلب این گونه شوخیها باعث تخریب شخصیت دیگر افراد میشود.
به گفته او با بررسی کلیپهای موجود در شبکههای مجازی میتوان به ضعف نظام تعلیم و ترتیب پی برد. چون در نظام آموزشی کشور هیچ بار ارزشی به دانشآموز منتقل نمیشود به نسبت تکالیفی نیز برای اولیای مدرسه تعریف نشده است. برای مثال در کلیپ دانشآموز اصفهانی به هیچ عنوان معلم یا اولیای مدرسه مقصر نیستند، بلکه مدیر، ناظم، معلم و... تابع نظام و تفکر قالب در تعلیم و ترتیب کشور هستند. متاسفانه نظام آموزش و پرورش کشور برای متولیان تکلیفی در نظر نگرفته تا به دانشآموزان منتقل کنند.
جامعه با اخلاق آسیبدیده کنار آمده است
جامعه با اخلاق آسیبدیده کنار آمده است
سیستم آموزش و پرورش کشور از بی برنامگی رنج میبرد. پخش کلیپهایی همچون کلیپ دانشآموز اصفهانی میتواند در تخریب شخصیت این دانشآموزان و دیگر دانشآموزان تاثیر گذار باشد. محمدی با بیان اینکه دفاع مسئولان آموزش و پرورش اصفهان از چنین قضیه ای جای تعجب دارد، تاکید میکند: این گونه رفتارها جای هیچ گونه دفاعی ندارد.
در اصل این نوع کلیپها چندان مهم نیست، بلکه دیدگاههای موجود در آموزش و پرورش کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چون در این شرایط دانشآموز ارزشهای انسانی را در نظام آموزش و پرورشی فرا نگرفته و به این ترتیب دانشآموز باید خود را با نظام آموزشی استرس زا، رقابتی و رفع تکلیفی موجود وفق دهد و به محض خروج از فضای مدرسه به دلیل فضای آموزشی تهی کشور بی شک جذب گروههای مختلفی همچون گروه همسالان، گروههای آسیب خیز، رفتارهای نابهنجار و دیگر نارساییهای جامعه میشود. به گفته او جامعه ما در حوزه تعلیم و تربیت چندان مطالبه گر نیست و به نسبت دیگر با حوزه اخلاق آسیب دیده کنار آمده است.
به این ترتیب حوزه اخلاق در جامعه ما به سطح قابل توجهی تنزل یافته که بخشی از آن را میتوان در شبکههای مجازی مورد بررسی قرار داد. در ضمن نمیتوان وجود شبکههای مجازی را دلیلی برای بروز چنین آسیبهایی برشمرد، بلکه ضعف دیدگاه اخلاقی افراد به یکدیگر در جامعه مشاهده میشود.
برای مثال در فضای کنونی جامعه آبروی افراد به عنوان ارزان قیمت ترین کالا مورد معامله قرار گرفته میشود. این امر به دلیل کمرنگ شدن فضای انسانی جامعه است. این در حالی است که در گذشته روابط انسانی افراد بر مبنای عواطف، علایق، حرمتها و تکریم متقابل بود، اما امروزه به بازیچه ای برای گذران وقت تبدیل شده است.
رئیس انجمن آسیب شناسی کشور میافزاید: بیشک از تمسخر دیگران سودی عاید افراد نمیشود، اما اینکه افراد به این ترتیب وقتشان را پر میکنند برایشان لذت بخش است! این قضیه به دلیل سوءمدیریت هیجانات جامعه و سوء مدیریت اخلاق بروز کرده است. امروزه در جامعه ما بسیاری از ارزشهای اخلاقی کم رنگ شده یا در مرحله فراموشی است.
برای مثال در جامعه ما دروغگویی، شایعه پراکنی، تهمت و... متداول شده است و تا زمانی که بازار اجتماعی جامعه مبتنی بر بی اخلاقی باشد به نسبت طعنه و تمسخر دیگر به امر ساده ای تبدیل شده و طبیعتا کرامت انسانها نیز به شدت افول خواهد کرد. باید بتوان مقوله تعلیم و ترتیب را مورد باز تعریف مجدد در نهاد آموزش و پرورش قرار داد.
به گفته او باید نظام آموزش و پرورش واکاوی شود تا به شیوه کارشناسی شده به پرورش نسل آینده پرداخت. بی شک معلم منتشر کننده کلیپ دانشآموز اصفهانی خود پرورش یافته همین نظام تعلیم و تربیت معیوب و آسیب دیده است.
منبع: روزنامه آرمان