به گزارش
گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید غلامرضا رهبر متولد سال 1336 بود که از دوران کودکی به گویندگی و خبرنگاری علاقمند بود و به همین خاطر در دوران کودکی برنامه کودک رادیو نفت آبادان را اجرا میکرد و نهایتا در سال 1358 فعالیت رسمی خود را در صدا و سیما از رادیو نفت آبادان آغاز کرد. شهید رهبر بعد از دوران تحصیل به خدمت سربازی اعزام شد و به نشر افکار اسلامی در پادگان پرداخت و با بیان قاطع و ایمان راسخ خود، علیرغم مخالفت رژیم طاغوت، توانست عده زیادی را در امر اسلامشناسی آشنا کند و به همین خاطر چندین بار در دوره سربازی به دلیل نشر افکار اسامی، توبیخ شد. او در اولین روزهای انقلاب بنا به دستور امام به همراه عدهای از دوستان خود، پادگان را ترک کرد و به مردم پیوست.
شهید غلامرضا رهبر همزمان با شروع جنگ تحمیلی در اوج تجاوز ارتش بعث عراق به شهرهای آبادان و خرمشهر، تلاش بیوقفه خویش را به تهیه خبر و گزارش برنامههای تولیدی دنبال کرد. شهید رهبر طی هفت سال دفاع مقدس بارها مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و زخمی شد ولی این اجازه را به خود نمیداد که همرزمانش در جبهه باشند و او در پشت جبهه. او حتی در حین مجروحیتش، طاقت ماندن نداشت و خود را سریع به همسنگرانش در خطوط مقدم جبهه میرساند و هیچ جراحت و ترکشی نتوانست او را از جبهه دور کند.
شهید رهبر مرغ عاشقی بود که با دو بال آگاهی و اخلاص، به هر جبههای پر میکشید و حضور فعال و مستمر وی در جبهه و در بطن مسائل خبری جنگ، عامل موثری در انتقال فرهنگ و اخبار جبههها بود.ابداع شهید رهبر در ارائه سبک تازه برای روایت دفـاع مقدس منجر به رشد و بلوغ تفکری به نام «خوننگار جنگ» شد. او صنعت دست ساز بشر را تا مرز بهشت پایداری ملتی بزرگ و فداکار پیش برد و هنگامی که جان پر مقدار بر سر آرمان و افکار خود نهاد صدها قطعه عکس و دهها حلقه فیلم به عنوان ثمرۀ دفاع مقدس بر جای گذاشت.
شهید غلامرضا رهبر پس از هفت سال مقاومت و ایثار که سلاح خود را بلندگویش قرار داده بود، در عملیات کربلای پنج در تاریخ 95/10/21 در منطقه «دریاچه ماهی» بر اثر ترکش خمپاره به جمع شهیدان جنگ تحمیلی پیوست و هنوز پیکر این شهید گرانقدر پس از سالها مفقود مانده است.بصیرت و آگاهی، او را نسبت به رسالت سنگین رسانههای گروهی در قبال انقلاب اسلامی و شهیدان بر خون نشسته این میهن و لزوم حراست از ارزشها و آرمانهای الهی انقلاب واقف میساخت و اخلاص و ایمان زلال و ناب وی را در قیام و کوشش دائمی در جهت ایفای این رسالت نگه میداشت.
شهید غلامرضا رهبر در قسمتی از وصیتنامه خود مینویسد:
«دنیای آبادان با دنیای خارج از آن تفاوت دارد. آبادان برای ما دنیا معنویات و الهیات و این جنگ برای ما کلاس واقعی درس است. این راه الهی است که خود انتخاب کردهام و از خدا میخواهم که اگر کشته شدم و یا زخمی گشتم فقط به خاطر او در راه او بوده باشد.مطمئن باشید که اگر به این صورت باشد، من در آن دنیا نه تنها هیچ ناراحتی نخواهم داشت، بلکه بهترین زندگی را در آن دنیا خواهم گذراند و سیاهی از آن کسانی است که این حرفها را باور ندارند و پوزخند به این حرفها میزنند. مرگ، مرگ است بالاخره باید با این دنیا وداع کرد. بنابراین خوشا به حال آنان که توشهای برای خود اندوختهاند و رفتند و در برابر خدایشان در آن دنیا شرمنده نیستند.
اگر در زندگیتان سختی وجود داشته باشد، قلبتان را با خدا یکی کنید
خوشحال باشید از اینکه من شهید شدهام. اگر در زندگیتان سختی وجود داشته باشد، قلبتان را با خدا یکی کنید و توجهتان را به طرف خدا بیش از پیش سوق دهید. خدا را شکر میگویم که در عصری زندگی میکنم که عصر احیای اسلام است. عصر آزادی انسانهای به بند کشیده و مستضعف چه از جهت فکری، معنوی و چه از جهات دیگر، زیرا با این انقلاب فهمیدیم که قبلا چقدر حقیر بودیم و اکنون میفهمیم که چقدر مسخ شده بودیم و خدا را شکر که تا زنده بودیم متوجه شدیم و لطف و منت خدای بر ما بوده که باعث شد از درون دگرگون شویم. خوشحالم اگر در راه خدا به شهادت برسم و یا مجروح شوم. متاسفم برای خود و دیگران که اگر لحظهای از خدا غافل شویم و راهی را رویم که خواست او نیست.
امیدوارم کاملا درک کنید که چه میگویم. صحبت خیلی دارم ولی فرصت کم. خدا را فراموش نکنید. نماز، عبادت، تقوا را پیشه راه خود کنید. کمی به درون خود بنگریم و از زندگی پست مادی و لجنزار و غرب گرایی بیرون آییم و ببینیم آنچه را که اسلام حکم کرده چقدر به نفع ماست و بنگریم که ما چقدر در اشتباهیم و متوجه نیستیم.
وصیت نامههای شهیدان را بخوانیم و به خود بیاییم و درس زندگی را از علی (ع) و درس شهادت را از حسین (ع) بیاموزیم. به امید موفقیت در جهت اسلام واقعی برای همگی، امام را فراموش نکنید که بنیانگذار این انقلاب، امام عزیزمان است و او را تنها نگذارید. برای امام دعا کنید دعا، دعا، دعا... درود خدا بر تمامی مسلمین مخلص باد.
شهید غلامرضا رهبر همزمان با شروع جنگ تحمیلی در اوج تجاوز ارتش بعث عراق به شهرهای آبادان و خرمشهر، تلاش بیوقفه خویش را به تهیه خبر و گزارش برنامههای تولیدی دنبال کرد. شهید رهبر طی هفت سال دفاع مقدس بارها مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و زخمی شد ولی این اجازه را به خود نمیداد که همرزمانش در جبهه باشند و او در پشت جبهه. او حتی در حین مجروحیتش، طاقت ماندن نداشت و خود را سریع به همسنگرانش در خطوط مقدم جبهه میرساند و هیچ جراحت و ترکشی نتوانست او را از جبهه دور کند.
شهید رهبر مرغ عاشقی بود که با دو بال آگاهی و اخلاص، به هر جبههای پر میکشید و حضور فعال و مستمر وی در جبهه و در بطن مسائل خبری جنگ، عامل موثری در انتقال فرهنگ و اخبار جبههها بود.ابداع شهید رهبر در ارائه سبک تازه برای روایت دفـاع مقدس منجر به رشد و بلوغ تفکری به نام «خوننگار جنگ» شد. او صنعت دست ساز بشر را تا مرز بهشت پایداری ملتی بزرگ و فداکار پیش برد و هنگامی که جان پر مقدار بر سر آرمان و افکار خود نهاد صدها قطعه عکس و دهها حلقه فیلم به عنوان ثمرۀ دفاع مقدس بر جای گذاشت.
شهید غلامرضا رهبر پس از هفت سال مقاومت و ایثار که سلاح خود را بلندگویش قرار داده بود، در عملیات کربلای پنج در تاریخ 95/10/21 در منطقه «دریاچه ماهی» بر اثر ترکش خمپاره به جمع شهیدان جنگ تحمیلی پیوست و هنوز پیکر این شهید گرانقدر پس از سالها مفقود مانده است.بصیرت و آگاهی، او را نسبت به رسالت سنگین رسانههای گروهی در قبال انقلاب اسلامی و شهیدان بر خون نشسته این میهن و لزوم حراست از ارزشها و آرمانهای الهی انقلاب واقف میساخت و اخلاص و ایمان زلال و ناب وی را در قیام و کوشش دائمی در جهت ایفای این رسالت نگه میداشت.
«دنیای آبادان با دنیای خارج از آن تفاوت دارد. آبادان برای ما دنیا معنویات و الهیات و این جنگ برای ما کلاس واقعی درس است. این راه الهی است که خود انتخاب کردهام و از خدا میخواهم که اگر کشته شدم و یا زخمی گشتم فقط به خاطر او در راه او بوده باشد.مطمئن باشید که اگر به این صورت باشد، من در آن دنیا نه تنها هیچ ناراحتی نخواهم داشت، بلکه بهترین زندگی را در آن دنیا خواهم گذراند و سیاهی از آن کسانی است که این حرفها را باور ندارند و پوزخند به این حرفها میزنند. مرگ، مرگ است بالاخره باید با این دنیا وداع کرد. بنابراین خوشا به حال آنان که توشهای برای خود اندوختهاند و رفتند و در برابر خدایشان در آن دنیا شرمنده نیستند.
اگر در زندگیتان سختی وجود داشته باشد، قلبتان را با خدا یکی کنید
خوشحال باشید از اینکه من شهید شدهام. اگر در زندگیتان سختی وجود داشته باشد، قلبتان را با خدا یکی کنید و توجهتان را به طرف خدا بیش از پیش سوق دهید. خدا را شکر میگویم که در عصری زندگی میکنم که عصر احیای اسلام است. عصر آزادی انسانهای به بند کشیده و مستضعف چه از جهت فکری، معنوی و چه از جهات دیگر، زیرا با این انقلاب فهمیدیم که قبلا چقدر حقیر بودیم و اکنون میفهمیم که چقدر مسخ شده بودیم و خدا را شکر که تا زنده بودیم متوجه شدیم و لطف و منت خدای بر ما بوده که باعث شد از درون دگرگون شویم. خوشحالم اگر در راه خدا به شهادت برسم و یا مجروح شوم. متاسفم برای خود و دیگران که اگر لحظهای از خدا غافل شویم و راهی را رویم که خواست او نیست.
امیدوارم کاملا درک کنید که چه میگویم. صحبت خیلی دارم ولی فرصت کم. خدا را فراموش نکنید. نماز، عبادت، تقوا را پیشه راه خود کنید. کمی به درون خود بنگریم و از زندگی پست مادی و لجنزار و غرب گرایی بیرون آییم و ببینیم آنچه را که اسلام حکم کرده چقدر به نفع ماست و بنگریم که ما چقدر در اشتباهیم و متوجه نیستیم.
وصیت نامههای شهیدان را بخوانیم و به خود بیاییم و درس زندگی را از علی (ع) و درس شهادت را از حسین (ع) بیاموزیم. به امید موفقیت در جهت اسلام واقعی برای همگی، امام را فراموش نکنید که بنیانگذار این انقلاب، امام عزیزمان است و او را تنها نگذارید. برای امام دعا کنید دعا، دعا، دعا... درود خدا بر تمامی مسلمین مخلص باد.