سرویس فرهنگ و هنر مشرق- بالاخره طلسم گرمی هم شکسته شد و این جایزه مهم هم به ویترین هنرمندان پرافتخار ایرانی اضافه شد.بعد از جایزه اسکار اصغر فرهادی و شهاب حسینی، این سومین جایزه مهم دنیای هنر و مهمترین جایزه عالم موسیقی محسوب میشود که به یک موزیسین ایرانی رسید.
پیش از این، در میان هنرمندان موسیقی ایران تنها استاد محمدرضا شجریان و حسین علیزاده برای آلبومهای «فریاد» و «بی تو بهسر نمیشود»، تنها کاندیدای دریافت جایزه گرمی شده بودند و نام هیچ موزیسین ایرانیای در میان برندگان جوایز گرمی (حتی گروهی) نبود؛ اما کیهان کلهر این طلسم را شکست و گروه کیهان کلهر برنده جایزه گرمی شد.آلبوم «Sing Me Home» بهسرپرستی یویوما و آهنگسازی و نوازندگی کیهان کلهر، برنده جایزه گرمیِ بهترین موسیقی جهانی (world music) در پنجاهونهمین دوره این رویداد شد.یویوما یکی از بزرگترین و معروفترین ویولنسلنوازان معاصر بههمراه گروه موسیقی جاده ابریشم که شماری از برجستهترین نوازندگان جهان ازجمله کیهان کلهر عضو آن هستند، بهعنوان بهترین موسیقی جهانی در سال ۲۰۱۷ انتخاب شد و یکی از «جوایز گرمی/ Grammy Awards» را از آن خود کرد.
جایزه گرمی که توسط «آکادمی ملی علوم و هنرهای ضبط «National Academy of Recording Arts and Sciences» اهدا میشود، دقیقا معادل اسکار در حوزه موسیقی است و به برندگانش یک تندیس طلا بهشکل گرامافون اهدا میشود.گروه «جاده ابریشم»، نخستینبار در سال ۱۹۹۸ توسط یویوما بهمنظور تعامل و تبادل فرهنگی کشورهای در مسیر جاده ابریشم و کشورهای اروپایی پیشنهاد شد. اصلیترین و مهمترین هدف این طرح تبادل فرهنگی میان کشورهای صاحب تمدن حاشیه جاده ابریشم و کشورهای اروپایی، از طریق برگزاری کنسرت، فستیوال، نمایشگاه، مسترکلاس، ضبط، انتشار و بهوجود آوردن آثار جدید موسیقایی بود.«یویوما» در رابطه با چگونگی شکلگیری ایده اولیه «جاده ابریشم» گفته است: «در طول سفرهای متعددی که به نقاط مختلف دنیا داشتم، همواره عقاید، مذاهب و فرهنگهای قدرتمندی که توانسته بودند کشورهای صاحب تمدن چندین هزارساله را تحتتاثیر قرار دهند، من را شگفتزده میکرد و همواره میاندیشیدم که چگونه میتوان از تلفیق و ترکیب موسیقی فرهنگها و تمدنهای مختلف به صداهای جدیدی دست یافت.» از کشور ایران علاوه بر کیهان کلهر (کمانچه)، سیامک آقایی (سنتور) و سیامک جهانگیری (نی) نیز بهعنوان نوازنده با این گروه همکاری کردهاند.
این گروه همچنین تمایل بسیاری به اجرای برنامه در ایران دارد، خود کیهان کلهر درباره کنسرت «جاده ابریشم» در ایران و احتمال و شرایط برگزاری آن میگوید: «اتفاقا آنها خیلی دوست دارند به ایران بیایند، ولی اینجا یک سالن مناسب هم برای اجرا وجود ندارد. از سویی دیگر برنامههای «جاده ابریشم» خیلی گران است. اگر ۲۰ تن از اعضای گروه با منشیها و صدابردارهایشان و عوامل دیگر بخواهند به اینجا سفر کنند بودجه سرسامآوری را میطلبد. این درحالی است که بودجه کنسرتهای موسیقی اینچنینی در نقاط مختلف دنیا عموما از طریق منابع دولتی تامین میشود و بلیتفروشی نمیتواند هزینهها را تامین کند. مثلا در چین، اینقدر قیمت بلیتها بالاست که مشخص است مردم نمیتوانند بهای این بلیتها را پرداخت کنند. گروهها و سازمانهایی این بلیتها را خریده بودند و به مردم داده بودند.»
علیزاده: کلهر موسیقی ایران را از پیله ناخواستهاش خارج کرد
اما حسین علیزاده؛ آهنگساز و نوازنده برجسته ایرانی پیشترها یعنی در سال ۸۹ در یادداشتی به تحسین و ستایش دستاوردهای کیهان کلهر پرداخته بود که همه موارد این یادداشت با شرایط امروز موسیقی ایران و گرفتن جایزه گرمی کلهر مطابقت دارد، از این رو ما نیز آن را بازنشر میکنیم. علیزاده در این یادداشت آورده است:«آشنایی من و آقای شجریان و آقای کلهر به پیش از همکاری چهارنفره ما درگروه پیشینمان بازمیگردد. آقای شجریان را قریب به ۳۰ سال پیش و بهواسطه همکاری جسته و گریختهمان میشناختم و آقای کلهر را مدتی بعد. بیشتر فعالیت من بر موسیقیسازی متمرکز بود تا اینکه ۱۵ سال پیش برای تدریس موسیقی ایران در یکی از دانشگاههای هنری آمریکا بهمدت یکسال به کالیفرنیا رفتم و در آنجا با کیهان کلهر ملاقات داشتم. آنجا کنسرتهایی برگزار کردیم که آقای حدادی هم در کنارمان بود. طی آن سالها، بسیاری از هنرمندان و علاقهمندان موسیقی اصرار کردند که با آقای شجریان کارهای مشترکی انجام دهیم. آقای کلهر این ماجرا را دنبال کرد. انستیتوی ورلدموزیک که یکی از بزرگترین کمپانیهای موسیقی ملل و از برنامهگزاران کنسرتهای این سبک در آمریکاست، از ما برای برگزاری کنسرتی در این کشور دعوت کرد که مذاکرات و گفتوگوها با آقای کلهر انجام میشد. بالاخره این موضوع به نتیجه رسید؛ من در کنار دو دوستم بودم، شجریان دوست قدیمیترم و کلهر دوست جوانترم. واقعا این دوره همکاری، حسوحال خوبی برای همه ما داشت و ما واقعا به هم احساس نزدیکی و دوستی میکردیم. اگر آن کار را شروع کردیم بهدلیل همان احساس نزدیکی بود و اگر هم تمام شد باز بهدلیل حفظ آن دوستی بود. دلمان نمیخواست که کارمان به کاری روزمره و تکراری تبدیل شود و مردم صرفا بهخاطر اینکه چند اسم را کنار هم میبینند، به کنسرت ما بیایند.
در آن گروه تا جایی که موسیقی ما را ارضاء میکرد، به کارمان ادامه دادیم و بعد هرکدام از ما بیشتر سعی کردیم به فعالیتهای شخصی خودمان برسیم. بهویژه اینکه همه ما افراد گرفتاری بودیم و باید به مسئولیتمان در پروژههای دیگر میرسیدیم. در طول سالهایی که کلهر را شناختم او را واقعا از نظر خلاقیت در موسیقی بسیار خوب دیدم و عموما حس بسیار خوب و نزدیکی به آثار او دارم. یادم میآید اولینبار نوازندگی وی را، وقتی بسیار کم وسن سال بود، در گروهی دیدم، در میان اعضای آن گروه آقای کلهر و نوازندگیشان واقعا برجستهتر بود. دیدم نوازندهای آنجا نشسته که مجنونوار ساز میزند و انگار با سازش یکی شده است. کیهان کلهر اصلا خود را به فرمولها و شیوههای دیکته شده نوازندگی پایبند نمیکند و اساسا نوازندهای است که به خود و سازش، فرصت آزاد شدن از این قید وبندها را میدهد. بهمعنای کامل کلمه، با سازش پرواز میکند. جدا از تکنیک بالای او در نوازندگی، یکی از ویژگیهای برجسته کلهر، حرکات دلنشین با سازش است که ضمن طبیعی بودن، برای اجرای زنده بسیار مناسب و دیدنی است. هم محتوا دارد و هم تکنیک و هم تماشایی است.تکنیک کمانچه کلهر، واقعا متفاوت است و او خود را به شیوههای سنتی نوازندگی و جملات کلاسهبندی شده و نگاههای تکبُعدی به کمانچه محدود نکرده است. یعنی به خود نمیگوید که چون سازم ساز سنتی ایرانی است پس باید تنها به یک شکل و شیوه به آن بنگرم. او در این ساز ایرانی، ایران را با تمام فرهنگهایش درنظر گرفته است و سازی چون کمانچه را که اتفاقا در بافتهای مختلف فرهنگی بستر دارد، با همین دیدگاه نواخته است. مثل نگاهی که من به تار و سهتار دارم. برای من مهم نیست که در دوره قاجار چگونه تار میزدهاند. برای من، تاریخ فرهنگ ایران مهم است و دوره قاجار را بهعنوان تاریخ موسیقی ایرانی قلمداد نمیکنم.
در همان روزهای ابتدای همکاری، از این ویژگی کلهر بسیار لذت بردم و بعد از آن بود که کلهر ثابت کرد نگاهش بسیار فراتر از این ماجراست. او به موسیقی نواحی ایران نگاه ویژهای داشت و بعدها هم دیدِ ویژه خود را به موسیقی جهانی آشکار کرد. کلهر درعین اینکه اصالت موسیقی ایرانی را حفظ میکند، به تکرار مکررات تن نمیدهد و موسیقی او بسیار زنده و پویا خلق میشود. کنسرتهایی که آقای کلهر و شجریان در ایران و سایر نقاط برگزار کردند، بسیار به نفع موسیقی ایرانی بوده و هست و ما هنوز از خاطره آن روزها لذت میبریم و هرازگاهی که با آقای شجریان درباره کنسرتهای آن روزهای خارج از ایران و اتفاقاتی که در کنسرتها میافتاد، صحبت میشود حس خوبی پیدا میکنیم. کنسرت دادن در ایران کار واقعا دشواری است و هرازگاهی دلمان میخواهد که به خارج از ایران برویم و با خیال راحت ساز بزنیم و برنامه اجرا کنیم. بههرترتیب، این اجراها موسیقی ایران را به دنیا معرفی کرد و موسیقی ما را از پیله ناخواستهاش خارج کرد. ولی نکته تاسفآور این است که ما هنوز برای اجرای کنسرت در ایران با مشکل مواجهیم. تنها آرزوی من همیشه این بوده و هست که در ایران کنسرت بدهیم اما واقعا لازم است که هرازگاهی به خارج از کشور برویم و اجرا داشته باشیم و بدون دغدغه و با احترام با ما رفتار شود. متاسفانه گاه چنان موضعگیریهای زنندهای از سوی مسئولان موسیقی درباره آن میبینیم که موسیقیدان خجالت میکشد.
امروز که قرار است ما با گروه و افرادی جدید، کاری را در کنار کیهان کلهر آغاز کنیم، قطعا تکراری در کار نخواهد بود. اگرچه نمیتوان پیشبینی کرد اما تلاشمان بر این است تا در ابتدا به یک حس یکدست برسیم و بعد به صحنه بیاییم. بیشک تصمیممان بر این است که کارهای متفاوتی را در کنار هم شروع کنیم. واقعا باید به وجود آهنگساز و نوازندهای چون کلهر افتخار کرد. او با سابقه ۱۰-۱۵ ساله وارد پروژههای بسیار بزرگی در جهان شد که همین مسئله هم باعث پیشرفتش شد و بهعلت تاثیری که این پروژههای بزرگ داشتند، موسیقی کلهر در سطح دنیا بهخوبی معرفی شد. میتوانم بهجرات بگویم که کلهر شناختهشدهترین موسیقیدان ایرانی در دنیاست. البته هستند افرادی که در جاهای معدودی معروف بودهاند اما این مطرح بودن، همچون کلهر فراگیر نبوده است. ایشان بهدلیل شرکت در پروژههای بزرگ و جهانی و همکاری با افراد بسیار معتبر جهانی راهی را باز کرد تا سازش و موسیقی ایران و نام کشورمان را در دنیا مطرح کند. بهنظر من نباید با این مسئله بهصورت فردی برخورد کرد؛ بهخصوص در وضعیت سیاسیای که امروز ایران در جهان دارد. موسیقی ایرانی در زمینه خنثیکردن تبلیغات سوء علیه ایران بسیار موفق عمل کرده است، درحالیکه در کشور خودمان برخورد با موسیقی سرشار است از بدفهمی و بیمهریها. در طول سه دهه گذشته همواره موسیقی، نام خوشی از ایران در کشورهای مختلف بهجای گذاشته و بسیاری از بداندیشیها را درباره ایران برهم زده است و کیهان کلهر بهشکل خستگیناپذیری نقشی بارز در این مسیر داشته است. نام کلهر با نام سازش و نام ایران در جهان معرفی شده و باعث اعتبار موسیقی ایران و فرهنگ ایرانی شده است.
کمانچه مسحورکننده کلهر برای فوردکاپولا
کیهان کلهر در سال ۱۳۴۲ خورشیدی در خانوادهای کرمانشاهی و موسیقیدوست در کرمانشاه چشم بهجهان گشود. کار موسیقی را از پنج سالگی بهصورت آزاد شروع کرد. ۱۲ ساله بود که بهصورت حرفهای به موسیقی پرداخت و در ۱۳ سالگی با ارکستر رادیوتلویزیون کرمانشاه شروع به همکاری کرد. کلهر مدتی کوتاه با گروه شیدا در مرکز هنری «چاووش» همکار بود. در ۱۷سالگی مقیم ایتالیا و سپس به نیت ادامه تحصیل راهی کانادا شد و در رشته آهنگسازی از دانشگاه کارلتون اتاوا فارغالتحصیل شد.کیهان کلهر در چند سخنرانی و مصاحبه مجموعه «جاده ابریشم» انگیزه و الگوی خود در نوازندگی کمانچه را استاد علیاصغر بهاری دانسته است. برای شناساندن موسیقی ایرانی به غیر ایرانیها تلاش بسیاری کرده است، همکاری وی با هنرمندان هندی ازجمله «شجاعت حسین خان» (غزل) یا با کوارتت کرونوس (Kronos Quartet)، یویوما و ارکستر فیلارمونیک نیویورک وی را به هنرمندی جهانی تبدیل کرده است و شنوندگان زیادی در بین غیرایرانیها دارد. یکی از اعتقاداتی که او همواره بر آن تاکید داشته این بوده است که «موزیسین، موسیقیدان یا موسیقیشناس باید به ریاضیات، تاریخ و ادبیات آشنا باشد.»
اساتیدی از کیهان کلهر بهعنوان جهانیترین مرد موسیقی ایران یاد کردهاند. وی مدتها عضو گروه دستان بود و در کنسرتهای این گروه بههمراه استاد شهرام ناظری به نوازندگی و تنظیم پرداخت. از میان این آثار میتوان به «سفر به دیگر سو» و دو اثر دیگر که در ایران انتشار نیافتهاند اشاره کرد. پس از جدایی از گروه دستان و آغاز فعالیتهای مستقل با موسیقیدانهای خارجی، با همکاری اساتید موسیقی سنتی ایران محمدرضا شجریان و حسین علیزاده آثاری را پدید آورد که شامل شش آلبوم «زمستان است»، «بی تو بهسر نمیشود»، «فریاد»، «ساز خاموش»، «شب، سکوت، کویر» و «سرود مهر» میشوند.نوای کمانچه کیهان کلهر در موسیقی متن فیلم «جوانی بدون جوانی» ساخته فرانسیس فوردکاپولا ازجمله آثار بهیاد ماندنی اوست. «جوانی بدون جوانی» که در سال ۲۰۰۷ میلادی ساخته شد، فیلمی کاملا شخصی از فیلمسازی است که در میانسالی قرار دارد و اتفاقا تجربه دلنشینی را هم داشته است. موسیقی شنیدنی و گوشنواز «اسالدو گولیچف» از نقاط مثبت فیلم است که شنیدن نوای مسحورکننده کمانچه کیهان کلهر آن را دوچندان کرده است.