به گزارش مشرق،علیرضا کریمی: مبارزات انتخاباتی برای انتخاب چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا، به شکل عجیبی پای یک کشور را به معادلات داخلی آمریکا باز کرد: «روسیه و رئیسجمهور آن، ولادیمیر پوتین». روسیهی پوتین سخت در آمریکای اوباما منفور بود. پوتین توانسته بود کریمه را که خوروشچوف چون جعبهای شکلات تقدیم اوکراین کرد، در اقدامی که از سوی بلوک غرب خلاف قواعد بینالمللی معرفی شد، به خاک روسیه ضمیمه کند. پوتین در پرونده سوریه نیز از اوباما پیش افتاد تا آن دکمه «ریستی» که هیلاری کلینتون و سرگئی لاوروف فشار دادند، در همان جای تاریخ گیر کند.
پس از اشغال عراق و لطماتی که اقتصاد آمریکا در آن دوران دید و همچنین رکورد اقتصادی 2008، نظام بینالمللی شروع به گذار از نظم تکقطبی به سوی نظمی چند قطبی کرد، نظمی که «جان مرشایمر»، نظریهپرداز روابط بینالملل برای آن 3 قطب میشناسد: «آمریکا، چین و روسیه». (اینجا)
در شرایط گذار، روسها بهدنبال تثبیت سهم خود در فضای جدید بینالمللی و زیرسیستمهای منطقهای هستند و دولت اوباما از اینکه تثبیت سهمخواهی مسکو بیش از هر دوران دیگری در دوران ریاستجمهوری او رخ میداد، خرسند نبود. در دسامبر سال 2011، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا رسما از ناآرامیها علیه رئیسجمهور روسیه حمایت کرد. در قضیه کریمه، آمریکا به تحریم روسها پرداخت و در عرصه سوریه، هرچه میتوانست اتهام حقوق بشری نثار مسکو کرد؛ اما با این وجود، نه دولت پوتین در داخل روسیه دچار بیثباتی شد، نه تحریمها با وجود فشارهایی که وارد آوردند، اقتصاد روسیه را فروپاشیدند، نه کریمه به آغوش اوکراین بازگشت و نه در سوریه نیروی هوایی روسها از بمباران مواضع دشمنان دولت بشار اسد بازایستاد. دولت اوباما در برابر پیشرویهای روسیه پوتین، در یک کلام «کم آورد».
با این وجود، دونالد ترامپ، رئیسجمهور فعلی آمریکا در دوران مبارزات انتخاباتی مطمئن بود که میتواند با ولادیمیر پوتین کنار بیاید. وی در تاریخ یازده اکتبر 2015 اظهار داشت: «من فکر میکنم احتمالا میتوانم بسیار خوب با او (پوتین) کنار بیایم و فکر نمیکنم که [در دوران ریاستجمهوری من] مشکلاتی از جنس مشکلات امروز [با روسیه] داشته باشیم.»
ترامپ بارها از روابط دوستانه با روسیه سخن گفت و از همکاری برای مقابله با داعش. اما هیلاری کلینتون و تیم انتخاباتیش به دنبال آن بودند که این تمایل به تنشزدایی با روسیه را نقطه ضعف ترامپ معرفی کنند و غالب رسانههای بزرگ آمریکایی نیز با آنها همراهی میکردند. نهتنها ترامپ به تمایل به «دیکتاتوری بهنام پوتین» متهم میشد، بلکه روسها متهم بودند که در انتخابات آمریکا دخالت میکنند، ایمیلهای شخصی هیلاری کلینتون را هک کرده و در اختیار ویکیلیکس قرار میدهند! انتشار این ایمیلها ضربه بزرگی به هیلاری کلینتون در دوران رقابتهای انتخاباتی بود.
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در آخرین روزهای دولت اوباما، گزارشی را منتشر کرد که بر دخالت روسها در انتخابات آمریکا صحه میگذاشت. ترامپ که آن روزها رئیسجمهور منتخب خوانده میشد، سخت از این گزارش انتقاد کرد.
اما پس از روی کار آمدن ترامپ، گویا خیلی چیزها عوض شده بود.
نیکی هیلی، سفیر دولت ترامپ در سازمان ملل، اولین مقام دولت جدید آمریکا بود که شمشیر را برای روسها از رو بست: «بخش شرقی اوکراین تنها بخش این کشور نیست که از اقدامات تجاوزکارانه روسها رنج میبرد. ایالات متحده همچنان اشغال کریمه را محکوم میکند و از روسیه میخواهد تا به آن پایان دهد... کریمه بخشی از اوکراین است. تحریمهای ما علیه روسیه در خصوص کریمه، بر جای خود خواهند بود تا زمانی که روسیه کنترل کریمه را به اوکراین بازگرداند.»
«الکسی پوشکوف»، رئیس کمیته امور خارجه دومای روسیه در خصوص این اظهارات خانم هیلی در یک پیام توئیتری ابراز داشت: «چنین به نظر میرسد که نماینده جدید آمریکا در سازمان ملل متنی را خواند که سامانتا پاور (نماینده دولت اوباما در سازمان ملل) آن را نوشته بود.»
این خبر نیز در رسانهها به چشم خورد که کنگره آمریکا در نظر دارد طرحی دو حزبی را به تصویب برساند که رفع تحریمهای ضد روسی آمریکا را منوط به اجازه کنگره میکند. ترکیب کنگره، اعم از دموکرات و جمهوریخواه ضد روسی است و در صورت تصویب چنین طرحی، امکان رفع تحریمها با دستور اجرایی یا اصطلاحا اعطای معافیت (Wave) از میان خواهد رفت.
اما مساله به اینجا ختم نشد. مایکل فلین، کسی که در دوران تصدی سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید تنها عملکرد قابل ذکرش خواندن بیانیهای علیه ایران بود، روز دوشنبه مجبور به استعفا شد. اتهام وی این بود که پیش از بر سر کار آمدن دولت ترامپ، با سفیر روسیه در واشنگتن در خصوص رفع تحریمهای روسیه سخن گفته بود. مایکل فلین در نامه کنارهگیری خود اذعان کرد که در فاصله بین دوره انتقالی دولت ترامپ با دولت گذشته، تماسهای متعددی با سفیر روسیه در آمریکا داشته و به مایک پنس، معاون رئیس جمهوری اطلاعاتی ناقص در خصوص محتوای این تماسها ارائه کرده است. کاخ سفید پیش از کنارهگیری فلین اعلام کرده بود که در حال ارزیابی موضوع تماسهای او با سفیر روسیه است. تنها واکنش ترامپ تا به این لحظه در خصوص موضوع فلین، گلایه از درز اطلاعات به بیرون از کاخ سفید بوده است اما شان اسپایسر، سخنگوی کاخ سفید با متهم کردن فلین به «فریب معاون رئیسجمهور و دیگران»، گفته است که اعتماد دونالد ترامپ به فلین از بین رفته بود و نهایتا به این نتیجه رسید که «لازم است که تغییراتی صورت گیرد.»
دیشب نیز گزارش دیگری در رسانهها منتشر شد و اینبار در رسانهای که حامی ترامپ است یعنی فاکسنیوز. «دو مقام آمریکایی در گفتوگو با فاکسنیوز مدعی شدند که یک فروند کشتی جاسوسی روسیه برای اولین بار بعد از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید صبح سهشنبه (به وقت محلی) در حال گشتزنی در ساحل شرقی آمریکا رویت شده است.» مطابق این گزارش کشتی جاسوسی روسیه در فاصله 70 مایلی از ساحل ایالت «دلاور» در حال حرکت به سمت شمال با سرعت 10 گره دریایی بوده است. (اینجا)
در چنین فضایی، تنشزدایی بین آمریکا و روسیه و ایجاد روابط دوستانه بین دو کشور دستکم در میانمدت چندان محتمل بهنظر نمیرسد. رویای بهبود روابط بین مسکو و واشنگتن که با روی کار آمدن ترامپ چون یک حباب برآمده بود، با نشترهای مختلف از سوی ساختار حاکم بر آمریکا «ترکید»، تا ترامپ به یاد آورد در کشوری حکومت میکند که تصمیمات او به تنهایی برای مسائل حساسیتبرانگیز کافی نیست.
تا اطلاع ثانوی، همچنان روسها و آمریکاییها را باید دو نیروی متخاصم درآوردگاه بینالمللی قلمداد کرد. شاید نگاه شخصی امثال ترامپ و تیلرسون بتواند بخشی از این تخاصم را مدیریت کند اما اصل موضوع، ریشهدارتر از نگاههای شخصی است. شاید ترامپ بخواهد با پوتین کنار بیاید، اما واقعیتهای فضای بینالمللی به قول «جورج فریدمن»، رئیس اندیشکده استراتفور، حکایت از دوران گذار دارند، در این دوران، منافع اقطابی که هر یک بهدنبال تثبیت منافع خود در جایجای جهان هستند، با هم کنار نمیآیند.