به گزارش مشرق، حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:
نه فقط در ایران که در هر کشوری، «صندوق رای» و «تابوت شهید» بیشترین حرمت را دارند و مظاهر برجسته ملیت و هویت یک ملت شناخته میشوند. در سالیان اخیر اما بیشترین شهید را جماعتی تقدیم امنیت این مرز و بوم کردند که بحق «مدافع حرم» خوانده میشوند. سیری ولو گذرا در زندگینامه شهدای مدافع حرم، مؤید خط مشی بصیرتافزای ایشان در ماجرای فتنه علیه صندوق آرای 40 میلیونی 88 است.
روزی در داخل مرزها، دفاع از اصل و اساس انتخابات، صندوق آرا و 40 میلیون رای، روزی هم در خارج مرزها، برای آنکه اصلا و اساسا قدوم نحس دشمن، خاک مقدس وطن را آلوده نکند. روزی پاسداری از رای مردم، روزی هم پاسداری از جان مردم. روزی دور نگهداشتن فتنهگران داخلی از نقشه شوم ابطال انتخابات، روزی هم دور نگه داشتن فتنهگران خارجی از نقشه شوم ابطال امنیت کشور.
روزی چون یومالله 9 دی، حماسهآفرینی در خیابان انقلاب، روزی هم چون روز جنگ و جهاد، حماسهآفرینی در عراق و سوریه. روزی سینه سپرکردن برابر تیر و ترکش تقلب، روزی هم تا پای جان ایستادن برابر دشنه داعش.
این، یک کارنامه است، یک کارنامه هم متعلق است به اعوان و انصار همان که از تمنای بیوجه خود برای برگشتن به قدرت، با عنوان «آشتی ملی» یاد میکند! در این کارنامه دوم، روزی بیاحترامی به 40 میلیون رای ملت دیده میشود، روزی هم بیاحترامی به شهدای ملت، تا آنجا که به ستکردن لوگوی روزنامه خود با رنگ پرچم تروریستهای تکفیری هم راضی نمیشوند و رسما تیتر میزنند: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»!
پس فرقی نمیکند «انتخابات» باشد یا «امتحانات» و تفاوتی نمیکند «صندوق رای» باشد یا «تابوت شهید»؛ در هردو حال، کار این جماعت، فتنه است و دروغ و دغل و نیرنگ و دوز و کلک. کافی است جایی سیل بیاید یا زلزلهای یا هر بلایی. عوض آنکه گریبان مسؤول و متصدی را بگیرند، در نهایت وقاحت، سردار سلیمانی و شیربچههای مظلوم این ملت را میزنند! که چی؟ که چرا برای سوریه دارد هزینه میشود؟! اما آیا جناب تاجزاده واقعا نمیداند ما در سوریه، فیالواقع داریم برای امن و امان خودمان میجنگیم؟! و اینکه دوفردای دیگر، مجبور نباشیم به جای بیرون مرز، در داخل مرز با دشمن بجنگیم؟! بعید میدانم نداند!
او و امثال او، نه فقط این مسائل را میدانند که حتی این را هم میدانند که سازوکار انتخابات در نظام جمهوری اسلامی، اصلا و اساسا اجازه تقلب نمیدهد. پس اینجا، بحث بر سر «فی قلوبهم مرض» است! قلب وقتی مریض باشد؛ ناظر بر اوضاع نامساعد مردم عزیز خوزستان، فیش حقوقی 2 میلیون تومانی شهید مدافع حرم را میبیند اما فیش حقوقی 100 میلیونی و 150 میلیونی و 200 میلیونی مدیران دولت اعتدال را نه! حتی این را هم نمیبیند و این اقل از انصاف و وجدان را ندارد که برای دختربچه یتیم، سایه امن و امان پدری که دیگر نیست، خیلی بیش از ماهی 2 میلیون میارزد! و چه میگویم که قیمت نمیشود برایش معین کرد!
سوال میپرسم از شما مخاطبان آشنا! در کجای دنیا و در کدام کشور، جماعتی چنین وقیح سراغ دارید که یک روز لگد به صندوق انتخابات بزنند و روز دیگر به شهید امتحانات؟! این همه «غیر ملی» باشند و تازه! داعیهدار «آشتی ملی» هم؟! زندهباد مردم غیور خوزستان که خودشان از همه بهتر، جواب یاوهسرایی اصحاب فتنه را دادند، در هر فضایی که میشد. اولا اشاره کردند به تعداد قابل توجه شهدای مدافع حرم از جایجای استان خوزستان و ثانیا اشاره کردند به این مهم که از قضا ما را، مردانی و مدیرانی چون همین شهدای مدافع حرم، سزاوار است که روحیه خدمت داشته باشند، مردمی باشند، بیریا باشند، اهل فداکاری باشند و در یک کلام، برای ما تداعیگر جهانآرا و علی هاشمی و بهنام محمدی باشند. گویا امروز قرار است جناب رئیسجمهور، بالاخره به خوزستان مشرف شوند! خوب است ایشان از مردم خوزستان بپرسند آیا با دیدن وزرای من، معاونان من، استانداران من و سایر شرکای من، یاد «شهیدان به خون غلتان خوزستان» میافتند یا صاحبان فیشهای نجومی؟!
الحمدلله سوال پرسیدن رئیسجمهور از جمهور، با قید هیچ فوریتی، هیچ مجازاتی ندارد! سوال دیگر! آیا شما راضی هستید از عملکرد معاون من در امور محیط زیست؟! سوال دیگر! آیا شما از مبارزه(!) دولت من با تبعیض و فساد و بیکاری و تورم راضی هستید؟! سوال دیگر! آیا شما از اینکه مدیران اقتصادی من، هر ماه، تعداد زیادی از مردم، منجمله شما مردم خوزستان را از فهرست یارانهبگیران حذف میکنند، بیآنکه هیچ معیار و سازوکاری ارائه دهند، راضی هستید؟! در نهایت، بدا به حال آن دولت که لگدزنان به صندوق آرای مردم و تابوت شهدای مردم، بخواهند طرفدارش باشند!